۷ روش کاربردی برای تغییر طرز تفکر و تغییر زندگی
تغییر طرز تفکر کار آنچنان سادهای نیست، ولی داشتن یک ذهن باز و مثبت میتواند زندگیتان را تغییر دهد. رشد شخصیتی عاملی است که میتواند انتخابهایتان را برای رسیدن به سلامت جسمی، هیجانی، و معنوی بهبود ببخشد. تنها یک تصمیم به سادگی تصمیم برای تغییر طرز تفکر میتواند زندگیتان را به خوبی تغییر دهد.
اهمیت تمرین ذهنی
اختصاص زمانی برای انجام تمرینهای ذهنی از اهمیت بالایی برخوردار است. در طول این دوره، ما به تدریج به خودشناسی خواهیم رسید، و از طریق این خودشناسی، به تدریج نسبت به خودمان مهربانتر و صبورتر خواهیم شد.
جوامع و فرهنگهای انسانی با تمام مشغلههایی که زندگی نه تنها بر امور جاریمان، بلکه حتی بر میز شاممان نیز بر ما تحمیل میکنند، به رشد و شکوفایی میرسند. همراه با این مشغلهها، کاربرد راهحلهای دم دستی و روشهای سریع برای مبارزه با برخی موانع خاص در زندگی عواقبی در پی خواهد داشت. این راهحلها آنچنان تداومی ندارند و فقط به صرف وقت و انرژی برای کاهش سرعت زندگی، اتصال روح به زمین، و تغییر جهت تمرکز محدود میشوند.
تغییر طرز تفکر نه تنها روشی مثبت و خوشبینانه است، بلکه فضای مورد نیازتان را برای رشد و تقویت ذهن به شما ارائه میدهد. تغییر طرز تفکر یعنی نگاهی جدید به چیزهایی که تاکنون ظاهرا برایتان بیمصرف بودهاند و استقبال از راههایی که تاکنون به آنها فکر نکردهاید.
نحوهی تغییر طرز تفکر و تغییر زندگی
در این مقاله به ۷ روش کاربردی برای تغییر طرز فکر اشاره میکنیم:
۱. خودتان را فعال نشان دهید
حوصلهی رفتن به باشگاه را ندارید؟ به هر زحمتی هست، به باشگاه بروید. به خودتان قول دادهاید هر روز گیتار تمرین کنید، ولی احساس میکنید حوصلهاش را ندارید؟ به هر شکل، این کار را انجام دهید.
دست به کار شدن و پذیرفتن تعهد انجام یک کار، و به هر صورت، نشان دادن خود پیامدهای مثبت زیادی به همراه دارد. این کار باعث افزایش اعتماد به نفس میشود؛ و با این رشد، طرز فکرتان به تدریج تغییر خواهد کرد.
البته، فعال بودن و شرکت در فعالیتها همیشه جالب و سرگرمکننده نیست، ولی با رسیدن به چنین اهداف کوچکی در زندگی قادر خواهید بود موانع پیش رویتان را برای رسیدن به اهداف بزرگتر و دورتر از بین ببرید.
۲. یک تکیهگاه برای خود بیابید
همهی ما به تکیهگاه نیاز داریم؛ به عبارت دیگر، وقتی افکارمان دچار تزلزل و انحراف میشوند، همهی ما به چیزی نیاز داریم که به آن باور داشته باشیم. چه یک انسان مذهبی باشید، چه یک اتصال معنوی به یک قدرت برتر داشته باشید، یا به یک فرد خاصی اعتقاد قوی داشته باشید – آن را تکیهگاه خود قرار دهید.
من در ۱۷ سالگی برای نخستین بار توسط پدرم با قانون جذب آشنا شدم، و صادقانه بگویم، از آنجا که چنین قانونی در نگاه اول کمی احمقانه به نظرم رسید، توجه چندانی به آن نکردم. ولی در طول ۱۰ سال بعد، قانون جذب آنچنان به بخشی جدا نشدنی از زندگی روزانهام تبدیل شد که به آن به عنوان سیستم اعتقادی اصلیام در زندگی تکیه کردهام. به علاوه، تکیهگاه اعتقادی همان چیزی است که کمکتان میکند نسخهی بهتری از خود را در زندگی اجرا کنید. هرگاه به این نتیجه برسید که هیچ نوری در زندگیتان وجود ندارد، تکیهگاه همان نوری است که در انتهای غار ظلمت به سمتتان میتابد.
وقتی ذهن و / یا عوامل خارجی شما را از جریان زندگی منحرف میکنند، تکیهگاه میتواند روحتان را به زمین متصل نگه دارد. تکیهگاه همان ایمان و اعتقادی است به یک فرد یا یک نیرو که هرگاه احساس میکنید زندگیتان به سمت تاریکی پیش میرود، میتوانید به آن متوسل شوید. اگر میخواهید طرز فکرتان را تغییر دهید، داشتن یک تکیهگاه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
۳. همیشه علت مسائل را جویا شوید
این کار واقعا ساده است. برای تغییر طرز فکر خود، باید در مورد علت واکنشها و عکسالعملها بیش از پیش کندوکاو کنید.
“چرا وقتی فرد دیگری جای پارکی را که مدت طولانی منتظر آن بودم، اشغال میکند، به شدت ناراحت میشوم؟”
“چرا وقتی مجبور میشوم به تنهایی در رستوران غذا بخورم، احساس ناراحتی میکنم؟”
“چرا وقتی یک دست لباس نو میخرم، احساس شادی میکنم؟”
همیشه دربارهی علتهای بروز عوامل خارجی کنجکاوی میکنیم، ولی به ندرت دربارهی واکنشهای درونیمان از خود میپرسیم “چرا”. همچنین، همانگونه که سعی میکنیم دوستان اطرافمان را بشناسیم و رفتارهایشان را تحلیل کنیم، میتوانیم خود را نیز بشناسیم.
وقتی به سوالهای بالا جواب میدهیم، متوجه میشویم این عوامل خارجی نیستند که باعث ایجاد هیجانهایی مانند شادی، غم، احساس گناه، یا لذت میشوند؛ بلکه معمولا با درک ارزشهای درونیمان میتوانیم به علت بروز این هیجانها پی ببریم.
اکنون به خودتان گفتگو کنید و وقتی علتهای بروز اتفاقات درونیتان را از خود جویا میشوید، به دقت به پاسخهایتان فکر کنید.
برای مثال:
دلیل آنکه از فردی که جای پارکام را اشغال کرده است، به شدت ناراحت هستم، این است که مشغولیتهای زیادی دارم و باید به سرعت خودرو خود را پارک کنم تا بتوانم به کارهایام برسم. وقت ندارم به دنبال جای پارک دیگری بگردم.
نتیجهی تحلیل پاسخ این سوال: نحوهی مدیریت زمان و محدودیتهای زمانی باعث ایجاد استرس بیش از اندازهای در زندگیام شدهاند. برای پیشگیری از انباشته شدن کارها باید در انجام امور کاری و زندگیتان اولویت بندی کنید.
دلیل آنکه هرگاه مجبور میشوم به تنهایی در رستوران غذا بخورم، احساس ناراحتی میکنم این است که نمیخواهم سایر آدمها فکر کنند من هیچ دوستی در زندگی ندارم.
نتیجهی تحلیل پاسخ این سوال: حرفها و افکار سایر آدمها از جمله غریبهها برایام مهم هستند، و این مسئله بر سلامت هیجانیام تاثیر زیادی گذاشته است. وقتی فرد دیگری را میبینم که به تنهایی غذا میخورد، چنین فکری در مورد وی به ذهنام نمیرسد؛ بنابراین، چرا و چه وقتهایی در مورد خودم چنین فکری به ذهنام میرسد؟ باید دفعات بیشتری به تنهایی به رستوران بروم تا بتوانم یاد بگیرم چگونه از منطقهی امن خود خارج شوم.
دلیل آنکه پس از خرید لباسهای جدید احساس شادی و لذت میکنم، این است که پوشیدن لباس نو باعث افزایش اعتماد به نفسام میشود.
نتیجهی تحلیل پاسخ این سوال: اعتماد به نفس نکتهی بسیار مهمی است، زیرا هنگامی خود را در معرض دید آدمهای غریبه یا مشتریان قرار میدهید، و به طور کلی هنگامی که میخواهید خود و تواناییهایتان را نشان دهید، اعتماد به نفس مسئلهای تعیین کننده است. چگونه میتوانم اعتماد به نفسام را بدون خرید لباسهای جدید افزایش دهم – به خصوص، هنگامی که به شدت به تقویت اعتماد به نفس نیاز دارم؟ به جای خرید لباس، میتوانم عینک بزنم یا یک کتاب به همراه خودم داشته باشم تا بتوانم اعتماد به نفسام را بالاتر ببرم.
داشتن چنین گفتگوهای آگاهانه و در عین حال، صریح و ساده با درون خود، روش آسانی برای تغییر طرز تفکر و در نتیجه، تغییر سبک زندگی است. تحلیل پاسخ سوالات درونی عامل مهمی در درک نقاط قوت و ضعف خود به شمار میرود.
علیرغم اهمیت گفتگوی درونی و تحلیل نتایج این گفتگو، باید از برخی گفتگوهای درونی سمی و منفی نیز دوری کنید؛ بنابراین، توصیه میکنیم مقالهی ۴ نوع گفتگوی ذهنی منفی با خود که باید آن را متوقف کنید را مطالعه بفرمایید.
۴. از منطقهی امن ذهنیتان خارج شوید
همانطور که پیشتر گفته شد، همهی یک منطقهی امن ذهنی داریم. مانند یک لاکپشت در لاک خود احساس آرامش و امنیت میکنیم، ولی برای تغییر طرز تفکر، باید با اراده و به صورت آگاهانه از این لاک بیرون بیایید – فارغ از اینکه این لاک چهقدر برایتان امنیت و آرامش به همراه دارد.
طرز فکرمان فقط هنگامی شروع به تغییر میکند که به خود اجازه دهیم در معرض فرصتهای تغییر قرار بگیرد. خروج از منطقهی امن ذهنی میتواند یکی از سختترین کارهایی باشد که برای شروع پیشرفت در زندگی باید انجام دهیم، ولی این کار باعث میشوند اعتماد به نفسمان به شکل قابل توجهی افزایش یابد.
برخی از مهمترین و تاثیرگذارترین روابطام فقط هنگامی ایجاد شدند که ظرف پنج ثانیه تصمیم گرفتم از منطقهی امن ذهنی خود خارج شوم، خودمان را به آنها معرفی کنم، و یک گفتگوی سازنده را شروع کنم.
هر روز تلاش کنید چیزهای جدیدی بیاموزید – حتی اگر این کار در مراحل نخست باعث شود آرامشتان کمی به هم بریزد.
شما نیز مایل هستید از منطقهی امن ذهنیتان خارج شوید، ولی روش این کار را نمیدانید؟ پیشنهاد میکنیم مقالهی زیر را مطالعه بفرمایید: ۱۰ راه خروج از منطقه امن ذهنی و رسیدن به موفقیت
۵. از زاویهی دیگری به دنیای اطرافتان نگاه کنید
روزی از یکی از دوستانام پرسیدم، از نظر وی عشق ورزیدن به خود یعنی چه. وی پاسخ داد، “عشق ورزیدن به خود یعنی اینکه مثل والدین به خودت عشق بورزی.”
هرگز انتظار شنیدن چنین پاسخی را نداشتم، ولی این جمله باعث شد به فکر فرو بروم و به سایر تعاریف عشق ورزیدن به خود نیز فکر کنم؛ و در نتیجه، متوجه شوم این مسئله در ذهن خودم و دیگران چه مفهومی دارد.
به همین ترتیب، تغییر طرز تفکر یعنی پذیرفتن سایر نظرات و باورها؛ به خصوص، هنگامی که آنها نظرات شما را چالش میکشند. به تدریج متوجه خواهید شد، هر چه ذهنتان را در برابر سایر عقاید و نظرات باز کنید، بیش از گذشته، از جایگاهی مطمئنتر و مستحکمتر به ایدهها و نظرات جدید نزدیک میشوید. چیزهای که پیش از این باعث میشدند سپر دفاعیتان را در برابرشان به دست بگیرید، به تدریج به پرسشهایی تبدیل میشوند که کنجکاویتان را بر میانگیزانند.
۶. کمی سرعت زندگیتان را کاهش دهید
ماجرا این است؛ راس ساعت از خانه خارج میشوید و مسیر همیشگی را به سمت محل کارتان طی میکنید. نزدیک محل کار از خودرو پیاده میشوید و به کافیشاپ مورد علاقهتان میروید؛ و طبق معمول، صبحانه و قهوهتان را سفارش میدهید؛ در نهایت، وارد ساختمان محل کارتان میشوید، و یک راست پشت میزتان مینشینید.
در طول روزها و سالهایی که دائما همین کارها را تکرار کردهاید، آیا تا به حال به رنگ ساختمانی که در مجاورت کافیشاپ مورد علاقهتان قرار دارد، توجه کردهاید؟ یا آیا به این نکته دقت کردهاید که آیا کسی که مدتها در کافیشاپ برایتان قهوه میآورد، راستدست است یا چپدست؟
احتمالا هرگز به این چیزها فکر نکردهاید، زیرا بیشتر اوقات تمایل داریم هدایت زندگیمان را در وضعیت خودکار قرار دهیم (یعنی دوست داریم زندگیمان طبق برنامهی همیشگی به طور خودکار به جلو حرکت کند).
طبق یافتههای علمی، ما در طول روز حدودا ۳۵۰۰۰ بار در موقعیت تصمیمگیری قرار میگیریم؛ بنابراین، منطقی به نظر میرسد که نیمی از فرایند ذهنیمان به صورت خودکار پیش برود. همین کلید خودکار در زندگیمان میتواند مشکلات و موانع بزرگی برایمان ایجاد کند؛ از جمله اینکه دوست داریم دائما بدون فکر غرق گوشی همراهمان شویم یا آنچنان در اعماق افکارمان گم شویم که از لحاظ روانی کنترلمان را از دست بدهیم.
یکی از روشهای تغییر طرز فکر کاهش سرعت زندگی است. وقتی سرعت زندگیتان را کاهش میدهید، با نوا و ارتعاش دنیای اطرافتان به تدریج هماهنگ خواهید شد. به تدریج متوجه میشوید چه چیزهایی در زندگی با نیازهای شما هماهنگ، و چه چیزهایی ناهماهنگ هستند. به تدریج میتوانید در حال زندگی کنید.
اگر میخواهید زندگیتان را تغییر دهید، باید با تمام وجود در لحظات زندگیتان حضور داشته باشید. اگر در لحظه زندگی کنید، به تدریج میزان قدردانیتان از زندگی و نعمات آن افزایش مییابد.
۷. دست از بهانهگیری بردارید و به دنبال راهحل باشید
معمولا چند بار از کلمهی “ولی” استفاده میکنیم؟
برای مثال، “من همیشه میخواهم رژیم غذایی سالمی داشته باشم، ولی آنقدر مشغولیت دارم که وقت نمیکنم غذاهای سالم برای خود بپزم،””میخواهم یک خودروی جدید بخرم، ولی همچنان باید قسطهای سایر خریدهایام را پرداخت کنم،””دلام میخواهد کسب و کار خودم را راه بیندازم، ولی فرصت یا بودجهی کافی در اختیار ندارم.”
اکنون سعی کنید واژهی “ولی” را در زندگیتان حذف کنید، و تصور کنید چه میشد اگر این عوامل خارجی در زندگیتان نمیتوانستند برای رسید به اهدافتان مانعتراشی کنند.
این نیز یکی دیگر از روشهای ساده، و در عین حال قدرتمند برای تغییر طرز تفکر به شمار میرود. فقط کافی است این هیجانها را تحت کنترل در بیاورید و موانعی را که در زندگی تمرکز و انرژیتان را بیمورد صرف میکنند، از بین ببرید. در عوض، تمرکزتان را از گفتن واژهی “ولی” به پرسیدن واژهی ”چگونه” در زندگی معطوف کنید.
در پایان، پیشنهاد میکنیم مقالهی ۲۰ نکته که چطور شخصیت قوی و بهتر داشته باشیم را نیز مطالعه کنید.
سخن آخر
تغییر طرز فکر نیازمند یک فرایند دائمی است، و همیشه باید منتظر دستاوردهای جدید باشید تا انرژی لازم را برای ادامهی راه به دست بیاورید. تغییر طرز فکر نیازمند شناخت خود در سطوح بسیار عمیق است و همچنین، باید در طول این مسیر دائما به خود عشق بورزید.
هیچ راهحل مشخص و معینی برای رسیدن به این هدف وجود ندارد، ولی فقط لازم است نخستین گام را برای این هدف بردارید.