5 نشانه که وقت تغییر در زندگی تان فرا رسیده است
اگر دو سه ماه پیش به من میگفتید، میخواهم تمام زندگیام را جمع کنم و به شهر رشت بیایم، احتمالا حرفتان را باور نمیکردم.یعنی، در حال حاضر، ما وسط همهگیری کرونا هستیم. قیمت خرید و اجارهی خانه سر به فلک کشیده است. فشارهای اقتصادی بسیار آزاردهنده شده است. هیچ خانوادهای در رشت ندارم. و … مجموعا تاکنون ۱۰ روز بیشتر در این شهر نبودهام. با یک نگاه سطحی، به نظر میرسد این ایده تغییر در زندگی بسیار غیر منطقی است. شاید هم حتی احمقانه!
ولی وقتی من و همسرم چند ماه پیش وارد شهر رشت شدیم، عمیقا درون خودم احساس کردم، این تصمیم فصل دیگری را در زندگی برایام آغاز کرده است.
وقتی دیگران از من میپرسند، چرا از تهران به رشت آمدهای؟ پاسخ من این است … “چرا نه؟”
اخیرا متوجه شدم، من تنها نیستم. امروز، مدیر عامل یک استارتآپ در حال رشد به من گفت، تصمیم دارد کل پاییز را در یک منطقهی خوش آب و هوا به دورکاری بپردازد تا بتواند از مشاهدهی برگهای زیبای پاییزی لذت ببرد. یکی دیگر از دوستانام نیز به من گفت، قصد دارد ۳ کودکاش را برای ۶ ماه به کیش ببرد تا در آنجا خاطرات جدیدی برایشان بسازد. یکی دیگر از همکارانام نیز قرار است به مدت ۹ ماه به شمال غرب کشور برود تا در آنجا بتواند زندگی جدیدی را تجربه کند.
البته، برای آنکه بتوانید دل به دریا بزنید و به جای دیگری نقل مکان کنید، باید از ۵ روش کسب درآمد جانبی در کنار درآمد اصلی آگاه باشید.
آدمهای زیادی هستند که برای رسیدن به یک رویهی جدید در زندگیشان تصمیم به تغییر میگیرند؛ زیرا میخواهند وقتی به گذشتهشان نگاهی بیندازند، به جای گفتن “چه میشد اگر …” بگویند “چهقدر خوب شد که …”
میدانم، تغییر ممکن است ترسناک باشد. ولی افسوس خیلی ترسناکتر است. من ترجیح میدهم وارد اقیانوسی از تغییر بشوم تا اینکه با کوهی از افسوس برخورد کنم.
در این مقاله، به شما خواهم گفت چگونه متوجه شدم ایجاد تغییر در زندگی تصمیم بسیار درستی است؛ همچنین، به نکاتی اشاره خواهم کرد که بر اساس آن متوجه شوید آیا زمان تغییر در زندگی فرا رسیده است یا خیر.
۱. احساس راحتی میکنید، با این حال، بیقرارید
اگر میبینید هر روز در حال انجام کارهای تکراری هستید، شاید زمان آن فرا رسیده است کمی به خود تکان دهید. البته، تکرار برخی کارهای مفید و لازم در برنامهی روزانهتان مشکلی در زندگیتان ایجاد نخواهد کرد – با این حال، داشتن زندگی بیش از اندازه یکنواخت میتواند خلاقیتتان را به طور کلی نابود کند. باقی ماندن در منطقهی امن ذهنیتان هیچ کمکی به رشد شما نمیکند، و برای رسیدن به رشد باید از منطقهی امن خود خارج شوید. اگر زندگیتان هیچ هیجانی ندارد و انرژیتان کاهش یافته است، شاید وقت آن رسیده که به زندگیتان تغییر دهید. آخرین باری که از منطقهی امن ذهنیتان خارج شدید و دست به یک کار سازنده و هیجانآور زدید، چه وقت بود؟
بخشهایی از زندگی همهی آدمها میتواند دستخوش سکون و رخوت شود. شما تنها نیستید – و مهمتر از آن، این بخش از زندگی نیز کاملا جزء بخشهای طبیعی و معمولی هر زندگی است. ماندن در یک محیط، انجام مکرر کارهای تکراری، و وقت گذراندن با آدمهای تکرار میتوانند زندگیمان را دچار رکود کنند. این را اولویت زندگیتان قرار دهید: زمان کمتری را با آن دسته از آدمهای منفی که انرژیتان را تخلیه میکنند، سپری کنید، و بیش از گذشته با آدمهایی معاشرت کنید که انرژیتان را افزایش میدهند و به زندگیتان الهام میبخشند.
اگر توصیهی بالا، شما را آنچنان به دوری از آدمهای منفی ترغیب نکرده است، پیشنهاد میکنم مقالهی ۱۰ دلیل که باید از آدم های منفی دوری کنید را نیز مطالعه کنید.
ایجاد یک تغییر بزرگ در یک بخش از زندگیتان میتواند باعث ایجاد تغییرات مثبت بیشتری در سایر بخشهای زندگیتان – چه از لحاظ حرفهای، چه شخصی – نیز بشود. تغییر باعث میشود انعطاف پذیرتر شوید، شما را در معرض تجربههای جدید و آدمهای جدید قرار میدهد، و درهای تازهای را به سمت فرصتهای بیشتری به رویتان باز میکند. به تدریج، به ایجاد تغییر در زندگیتان نیز عادت میکنید.
ولی حتی اگر هنوز آمادگی ایجاد تغییرات بزرگ را در زندگیتان ندارید، این کار را با چیزهای ساده شروع کنید؛ مثلا به یک رستوران جدید بروید، سرگرمی جدیدی پیدا کنید، یا به یک شهر جدید سر بزنید. حتی از اینها هم بهتر، تغییر را از درون خود آغاز کنید – برای آنکه بتوانید همیشه رو به جلو حرکت کنید، به چه تغییرات روانی، هیجانی، یا معنوی نیاز دارید؟
۲. احساس میکنید هدف بزرگتری باید در زندگیتان داشته باشید
آیا هر روز صبح با هیجان از خواب بیدار میشوید، یا دائما صدای زندگی هشدار را خاموش میکنید و به خواب ادامه میدهید؟ آیا بیش از اندازه جلوی تلویزیون مینشینید، دائما صفحات شبکههای اجتماعی را بالا و پایین میکنید، یا فعالیتهای ناسالم دیگر انجام میدهید؟ اینها برخی نشانههایی هستند که به شما میگویند شاید لازم باشد هدفهای زندگیتان را دوباره بررسی کنید.
همچنین، کار کردن نیز به عنوان یک منبع انرژی عالی در زندگی شناخته میشود. اگر کارتان را از دست داده باشید یا کسب و کارتان تعطیل شده باشد، احتمالا سطح انرژی جسمی و / یا روحیتان آنچنان خوب نباشد. غم و اندوه نیز انرژی را از بین میبرد. با خودتان مهربان باشید. یکی از راههایی که برای ایجاد هدف و معنی در زندگی پیدا کردهام، کمک کردن به دیگران است. به همین خاطر نیز بخش قابل توجهی از وقتام را صرف کمک به کارآفرینانی میکنم که به دنبال رسیدن به رویاهایشان هستند. اگر احساس میکنید دچار مشکل هستید، از آدمهای قابل اعتماد کمک بخواهید. این کار هم به شما کمک میکند و هم به شخصی که افتخار کمک کردن به شما را به دست میآورد. درخواست کمک شما نیز باعث میشود زندگی فرد مورد نظر معنی و هدف پیدا کند!
برای احیای حس هدفمندی در زندگیتان، هر روز یک ساعت وقت بگذارید و دست به انجام کارهای جدید بزنید؛ یعنی کارهای واقعا جدید. زمانی را در طول روز مشخص کنید تا بتوانید بر انجام این کار تمرکز کنید؛ برای دیگران کار خیر انجام دهید یا تلاش کنید بر یک مهارت جدید مسلط شوید. یکی از دوستانام هر شنبه صبح برای خانوادههای بیبضاعت غذا تهیه میکند؛ وی روزی به من گفت، از وقتی این کار را انجام میدهم احساس شادی و رضایت بیشتری در زندگی دارم. خودتان را متعهد به یادگیری چیز جدیدی بکنید که مدتها است آرزوی یاد گرفتناش را دارید. حتی میتوانید به صورت آنلاین مثلا در کلاسهای شعر، خلاقیت در نوشتن، یا خلق آثار هنری شرکت کنید. یک زبان جدید بیاموزید، به باغچهتان برسید، یا فقط حتی به انجام فعالیت ورزشی بپردازید. هر کاری که دلتان بخواهد میتوانید انجام دهید.
۳. چیزی در زندگیتان به پایان طبیعی خودش رسیده است
چه یک رابطهی طولانی مدت در زندگیتان به پایان خود نزدیک میشود، چه به تازگی کارتان را از دست دادهاید، این قبیل اتفاقات میتوانند نشانهای از این باشند که فصلی از زندگیتان در حال پایان است و باید فصل جدیدی را آغاز کنید. یعنی وقتی چیزی قرار است پایان بیابد، به این معنی است که چیز تازهای باید آغاز شود. این یک اتفاق مثبت است. خلاء آن را با یک چیز جدید و بهتر پر کنید، چیزی که به شما در مورد آینده احساس شادابی و هیجان میدهد.
پایان دادن به یک فصل از زندگی، با تمام خاطرات خوب و شیرین آن، قطعا دشوار است. با آگاهی از ۵ واقعیت تلخ که بعد از ترک شغل برای شروع کار جدید با آن مواجهاید، راحتتر میتوانید با این مشکل کنار بیایید.
اوایل امسال، من از منصب مدیر عاملی یک شرکت فناوری و بازاریابی جهانی کنارهگیری کردم. با اینکه وقتی در تهران بودم، از وقت گذاشتن و تمرکز بر کمکرسانی به کارآفرینان جوانی که به دنبال موفقیت در کسب و کارشان هستند، بسیار لذت میبردم، این تغییر شغل نیز به من امکان داد از یک مکان و موقعیت تکراری دل بکنم و به جای جدید نقل مکان کنم. و این نخستین باری نبود که تغییر شغل باعث شده است از جایی به جای دیگر نقل مکان کنم – حدودا بیست ساله بودم، مدت کمی پس از آنکه از نخستین شغل خود کنار گذاشته شدم، تصمیم گرفتم به کیش بروم تا فصل جدیدی از زندگیام را آغاز کنم. همان جا بود که نخستین شرکتام را پشت میز آشپزخانهام راه انداختم؛ و همین شرکت زندگیام را به طور کلی متحول کرد. سپس به تهران برگشتم؛ در آنجا نخستین شرکتام را به فروش گذاشتم – آن هم نه یک بار، بلکه دو بار. و همان جا نیز دو بار صاحب دو فرزند دو قلو شدم.
آیا زمان آن برای شما هم فرا رسیده است که صفحهی زندگیتان را عوض کنید؟ شاید فصل بعدی زندگیتان بهتر فصل زندگی تا به حال باشد.
۴. احساس میکنید در گذشته به سر میبرید
خیلی سخت که بخواهید نگاهتان رو به آینده باشد، ولی همه چیز در اطرافتان و همهی عادتهایتان به مدت طولانی هیچ تغییری نکرده باشند. شما همان شخصی نیستید که قبلا بودهاید… بنابراین، چرا اینقدر اصرار دارید، هر روز که میگذرد، به همان زندگی قبل ادامه دهید؟ یک گام به سمت جلو بگذارید و سعی نگاهتان را به عقب برنگردانید (مگر آنکه بخواهید بفهمید چهقدر از جایگاه قبلیتان دور شدهاید).
من و خانوادهام خاطرات خوش بسیاری در خانهی تهرانمان داشتیم، ولی چیزی درونام به من میگفت، وقت آن رسیده است که قدمی رو به جلو برداری. میخواهم به فرزندانام یاد بدهم تغییرات، مکانهای جدید، آدمهای جدید، و فرصتهای جدید را با آغوش باز بپذیرند. و من میدانم، فارغ از آنکه چهقدر از خانهی قبلیام دور شده باشم، دوستان قدیمیام در تهران (و در هر نقطهی دیگری از کشور و حتی جهان) برای همیشه دوست من باقی خواهند ماند.
اگر کلمهی “تغییر” در دلتان هراس میاندازد، سعی کنید کلمه را عوض کنید، نه خودِ عمل را. دلتان میخواهد چه چیزی را به زندگیتان بیفزایید؟ وقتی یک خانه برای ساکنین آن کوچک میشود، آنها معمولا قسمت جدیدی به آن خانه اضافه میکنند. به این موضوع فکر کنید که چه چیزی میتوانید به زندگیتان اضافه کنید تا فضا برای پیشرفتتان ایجاد شود.
۵. از آخرین حرکتتان در زندگی، زمان زیادی گذشته است
گاهی اوقات، فراموش میکنیم گزینههای مختلفی پیش رویمان وجود دارند. به خودتان یادآور شوید، قدرت انتخاب یکی از این گزینهها را دارید. وقتی تصمیمی را اتخاذ میکنید، کنترل زندگی و سرنوشت خود را به دست میگیرید. بنابراین، شغلتان را عوض کنید، اگر رابطهتان سمی و آزاردهنده است، آن را به پایان برسانید، کسب و کار جدیدی را آغاز کنید، یا به رشت بیایید و همسایهی من شوید – یا هر کار دیگری را انجام دهید که بتواند تکانی به زندگیتان بدهد؛ و همیشه با خاطر داشته باشید، همه چیز باید تحت کنترل خودتان باشد.
از اینکه هنگام پیشبرد این تغییر بزرگ، بتوانم خود و خانوادهام را بهتر از گذشته بشناسم، بسیار هیجانزده میشوم. زندگی کوتاه و جهان بزرگ است – وقت آن فرا رسیده است افقهای خود را گستردهتر کنید و پا به ناشناختهها بگذارید.
من اعتراف میکنم – مهاجرتام به شهر رشت واقعا تغییر بزرگی در زندگیام ایجاد کرد. ولی اگر من را بشناسید، میدانید هیچ چیز را بیشتر از ماجراهای بزرگ در زندگی دوست ندارم. من به همه توصیه نمیکند خانه و زندگیشان را رها کنند و به شهر دیگری بروند – ولی با تمام وجود معتقد هستم ایجاد تغییر، کوچک یا بزرگ، کلید رسیدن به پیشرفت در زندگی است. تغییر به شما کمک میکند یاد بگیرید، رشد کنید، و با انرژی بمانید (شاید حتی کمی هم با استرس). تغییر هم زیبا است. اگر هیچ تغییری وجود نداشت، پروانهای هم وجود نداشت!
شما این قدرت را دارید که زندگیتان را از هر جنبه تغییر دهید. چه جور تغییر کوچک یا بزرگی میخواهید در زندگیتان ایجاد کنید؟ مهم نیست چه چیزهایی ممکن است جلوی راهتان مانع ایجاد کنند، ترس و نگرانی را به جان بخرید و دست به کار شوید!