عاطفه نامناسب چیست: ۸ نکته درباره علت ها، تشخیص، و درمان
در این نوشتار برای درک کامل از تمام جوانب عاطفه نامناسب ، جزییاتی را دربارهی علائم، علتها، وضعیتهای مرتبط، تشخیص، مقابله، درمان، و مشکلات مرتبط بررسی خواهیم کرد.
عاطفه به نمود خارجی هیجانهای درونی یک فرد گفته میشود. در بیشتر آدمها، میان عاطفه و شرایطی که در آن حضور دارند، تناسب وجود دارد؛ برای مثال، اگر به شما بگویند یکی از دوستانتان از دنیا رفته است، واکنش شما اندوه و اشک خواهد بود.
با وجود این، برای درصد خاصی از آدمها، عاطفه خارجیشان با شرایطی که در آن حضور دارند، هماهنگی ندارد. به این وضعیت، عاطفه نامناسب گفته میشود که میتواند علتهای مختلفی داشته باشد.
اگر فردی را میشناسید که در حین یک تراژدی لبخند میزند یا وقتی از وی انتظار دارید از خود هیجان نشان دهد، کاملا بیتفاوت ظاهر میشود، این فرد ممکن است دچار عاطفه نامناسب شده باشد.
۱. تعریف کلی
همانطور که گفته شد، عاطفه نامناسب عبارت است از نمایش واکنشهایی که با موقعیت موجود یا احتمالاً حتی با شرایط درونیتان سازگاری ندارند.
هیجانها، اعمال، یا رفتارهای کلی که با شرایط بروز آنها ناسازگار به نظر میرسند، به طور کلی به عنوان “عاطفه نامناسب” شناخته میشوند.
عاطفه نامناسب میتواند علامتی از مشکلات روانی یا جسمی زمینهای مختلفی باشد، ولی به خودی خود نیز ممکن است یک اختلال تلقی شود. روانپزشکان و سایر متخصصان به مدت بیش از ۱۰۰ سال است که عاطفه نامناسب را به عنوان یک مشکل در میان بیماران شناسایی کردهاند؛ طبق گزارش آنها، خنده یا گریهی بدون دلیل میتواند علامتی برای عاطفهی نامناسب تلقی شود.
استرنسکی در ۱۹۰۹، طی مطالعهای در خصوص وضعیتی که امروزه آن را تحت عنوان اسکیزوفرنی میشناسیم، به ”آتاکسی درون روانی” به عنوان وضعیتی اشاره کرد که باعث ایجاد آشفتگی میان افکار و عواطف میشود. یوجین بلولر در ۱۹۵۰ به این موضوع اشاره کرد که پیشآگهی بالینی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که عاطفهی نامناسب از خود بروز میدهند، بسیار ضعیفتر از آنهایی است که چنین علامتی را از خود نشان نمیدهند.
۲. علتها
علتهای بالقوهی متفاوتی برای بروز عاطفه نامناسب وجود دارند؛ ولی آنها تحت عناوینی دستهبندی میشوند که در ادامه دربارهشان توضیح خواهیم داد.
آسیب مغزی یا اختلال عملکرد عصبی
عاطفه نامناسب میتواند بر اثر وارد آمدن یک آسیب فیزیکی به مغز ایجاد شود؛ نظیر آنچه در نتیجهی تومورهای مغزی، آسیب مغزی، دمانس یا زوال عقل، صدمات مغزی، ضربهی مغزی، و غیره ایجاد میشود.
در صورتی که عاطفهی نامناسب بر اثر مشکلات ساختاری مغزی ایجاد شود، قسمتهایی از مغز شامل دستگاه لیمبیک، قشر سینگولیت قدامی، ساقه مغزی و قشر پریفرونتال درگیر میشوند.
اسکیزوفرنی و سایر اختلالات عصبی
دومین علت اصلی بروز عاطفه نامناسب اختلالات روانی از جمله افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، اسکیزوافکتیو و اختلال اضطراب پس از سانحه است. غالبا این افراد ظرفیت واکنشهای هیجانی را از دست نمیدهند، بلکه به نظر میرسد آنها توانایی خود را در بروز واکنشهای هیجانی به صورت نرمال و قابل انتظار از دست داده باشند؛ زیرا نوع عاطفهی آنها واکنشی است به خیالات یا توهماتشان و تصوراتشان دربارهی دلایل اعمال سایر آدمها.
در عوض، آنها واکنشهای عجیبی از خود نشان میدهند که برای فردی که از بیرون رفتار آنها را مشاهده میکند، غیر منطقی به نظر میرسد. به این ترتیب، آنها هیجانها و رفتارهایی از خود به نمایش میگذارند که با واقعیت شرایط موجود هماهنگ به نظر نمیرسد، ولی این رفتارها در حقیقت با تجربههای درونیشان از شرایط موجود هماهنگ هستند.
نوعی از عاطفهی نامناسب در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی وجود دارد که گاهی اوقات به آن “افت عاطفی” گفته میشود؛ در این وضعیت، بیمار دچار کاهش ابراز هیجانها میشود.
مصرف دارو برای درمان اختلالات روانی و عاطفه نامناسب
بر اساس نتایج مطالعهای که در مجله بینالمللی اختلالات دو قطبی منتشر شدند، بیتفاوتی یا سستی عاطفی به علت مصرف برای داروهای خاص جهت درمان اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانی نیز ایجاد میشود؛ داروهای از قبیل:
- بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRIs) نظیر لکساپرو (اس سیتالوپرام)، پروزاک (فلوکستین)، زولوفت (سرترالین)، و پاکسیل (پاروکستین)
- بازدارنده انتخابی بازجذب سروتونین (SNRIs) نظیر سیمبالتا (دولوکستین)، پریستیک (دزونلافاکسین)، و افکسور ایکسآر (ونلافاکسین)
- داروهای ضدافسردگی سه حلقهای و چهار حلقهای نظیر الاویل (آمیتریپتیلین) و رمرون (دزونلافاکسین)
- داروهای ضدروانپریشی نظیر سرنتیل (مزوریدازین)، تورازین (کلرپرومازین)، و تروکسال (کلرپروتکسین)
- لیتیوم نظیر دورالیت، اسکالیت، لیتوبید، لیتوتبس، لیتان، لیتیزین، و لیتونات
- داروهای ضد تشنج نظیر والپروات (دپاکوت)، گاباپنتین (نورونتین)، و توپیرامات (توپاماکس)
اگر فکر میکنید سستی عاطفیتان به خاطر استفاده از داروهای بالا است، هرگز مصرف آنها را قطع نکنید؛ بلکه ابتدا با پزشکتان مشورت کنید. وی میتواند دوز مصرفی این داروها را کاهش یا داروی مصرفیتان را تغییر بدهد. قطع ناگهانی مصرف این داروها ممکن است به بازگشت علائم افسردگی یا تحریک اثرات منفی از قبیل اضطراب، پریشانی، و بیخوابی منجر شود.
عوامل روانشناختی
همچنین، علتهای دیگری نیز برای بروز عاطفهی نامناسب وجود دارند که ارتباطی با آسیب مغزی یا یک اختلال روانی ندارند. در بیشتر این موارد، فرد قادر به ابزار واکنشهای نرمال و عادی است، ولی به یک یا چند دلیل این کار را انجام نمیدهد. برای مثال، بیمار در یک جلسهی روان درمانی در حین توصیف یک وضعیت دشوار شروع به خندیدن میکند تا بتواند هیجانهای خود را از راه محافظ از خود تحت کنترل در بیاورد.
۳. تشخیص
اگر نگرانی این مسئله هستید که خود یا یکی از آشنایانتان دچار عاطفه نامناسب شده باشد، لازم است این وضعیت توسط یک متخصص سلامت روان تشخیص داده شود. پزشک معالجتان میتواند شما را به متخصصان مربوطه معرفی کنید؛ از جمله یک عصب شناس، روانشناس، یا یک روان پزشک.
نخستین اقدام برای تشخیص این وضعیت، حذف احتمال وجود هر گونه بیماری جسمی یا عصبی است که باعث بروز عاطفه نامناسب میشود. متخصص سلامت روان ممکن است به معاینهی وضعیت روانی بپردازد؛ این معاینه روشی سازماندهی شده برای مشاهده و ارزیابی کارکرد روانشناختی بیمار از جنبههایی نظیر نوع نگرش، رفتار، توانایی شناختی، قضاوت، خلق و خو، قدرت درک، و فرایندهای فکری است.
گاهی اوقات عاطفه نامناسب به خودی خود به عنوان یک سندرم تلقی میشود، ولی غالبا این وضعیت علامتی است برای سایر اختلالات؛ بنابراین، برای تشخیص اختلالات روانی که به طور بالقوه میتوانند باعث بروز عاطفه نامناسب بشوند، پزشک معالج به انجام برخی معاینات رو میآورد. همچنین، وخامت این مشکل نیز باید ارزیابی شود؛ شدت این وضعیت از یک طیف خفیف تا شدید متغیر است.
۴. وضعیتهای مرتبط با عاطفه نامناسب
وضعیتهای مختلفی ممکن است با عاطفه نامناسب در ارتباط باشند:
اختلالات روانی
- اختلال افسردگی عمده
- اسکیزوفرنی
- اختلال شخصیت اسکیزویید
- اختلال اضطراب پس از سانحه
- اختلال اسکیزوافکتیو
- روانپریشی
- خوددگربینی
- اختلال شخصیت مرزی
وضعیتهای عصبی
- آسیبهای مغزی
- بیثباتی عاطفی
- اوتیسم
- دمانس یا زوال عقل
- بیماری آلزایمر
- ضربه مغزی
- تومور مغزی
- بیماری ام اس
۵. علائم
علائم خاص عاطفه نامناسب به علتهای زمینهای این وضعیت بستگی دارد و از طریق حالات چهره، لحن صدا، و محتوای حرفهای بیمار قابل مشاهده هستند. در این بخش، به برخی از علائم بالقوهی این وضعیت اشاره میکنیم:
- گریهی غیر قابل کنترل حتی هنگامی که احساس اندوه وجود ندارد
- پذیرفتن این مسئله که واکنشهایتان نامناسب هستند
- هیجانهایی که با واقعیت یک موقعیت خاص هماهنگ نیستند
- نشان دادن خوشحالی در حین وقوع یک تراژدی
- عصبانی شدن بدون وجود هیچگونه عامل محرک خارجی
- افت عاطفی یا عدم نمایش واکنشهای هیجانی قابل پیشبینی (ولی نه به این صورت که بیمار بخواهد صرفا هیجانهای خود را سرکوب کند)
مشخص است که انواع خاص علائمی که یک بیمار ممکن است تجربه کند، به علتهای زمینهای بروز عاطفهی نامناسب بستگی دارند.
۶. انواع عاطفه نامناسب
علاوه بر طیف گستردهای از علائم مربوط عاطفه نامناسب، دستهبندیهای خاصی نیز وجود دارند که هر یک از این علائم به آنها متعلق هستند. به خاطر داشته باشید، عاطفه نامناسب صرفا وضعیتی است که در آن، واکنشهای بیمار با شرایط موجود در آن یا حالت هیجانی درونی وی هماهنگی ندارد.
انواع مختلف عاطفه نامناسب از قرار زیر هستند:
سستی عاطفی
سستی عاطفی یکی از علائم شایع در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلالات مربوط به آن است که به سطح پایین شدت ابزار هیجانی بیمار اشاره دارد. بیمار مبتلا به سستی عاطفی احساسات اندکی را از خود نشان میدهد – حتی در موقعیتهای به شدت هیجانی. به عنوان مثال، بیمار مبتلا به سستی عاطفی ممکن است ماجرایی را دربارهي یک تصادف رانندگی برایتان تعریف کند، ولی چیزی در مورد احساسات خود نگوید، این حادثه با لحنی یکنواخت تعریف کند، و حالات چهرهی خاصی از خود نشان ندهد.
محدودیت عاطفی
محدودیت عاطفی عبارت است از کاهش سطح هیجانها و حالات چهره در یک موقعیت هیجانی. بنابراین، بیمار مبتلا به محدودیت عاطفی در حین تعریف یک سانحه رانندگی ممکن است کمی احساسات و هیجانهای خود را به نمایش بگذارد، ولی این واکنشها بر اساس آنچه از گفتههای وی احساس میکنید، بسیار کمتر از حد انتظارتان خواهند بود.
افت عاطفی
افت عاطفی به وضعیتی اشاره دارد که بیمار، فارغ از موقعیتی که در آن قرار دارد، مطلقا هیچ احساس یا هیجانی از خود نشان نمیدهد. این وضعیت یک پله پایینتر از سستی عاطفی است؛ زیرا بیمار در این وضعیت به طور کامل فاقد قدرت بیان هیجانی است.
ناپایداری عاطفی
بیمار مبتلا به ناپایداری عاطفی تغییرات سریعی را در هیجانهای خود نشان میدهد که به نظر نمیرسند ارتباطی با شرایط بیرونی داشته باشند یا برای شرایط موجود نامناسب هستند. به عبارت دیگر، اگر به ناپایداری عاطفی مبتلا شده باشید، تغییرات سریع و مکرری در حالات روحی و عاطفیتان به چشم میخورد. بیماران مبتلا به ناپایداری عاطفی طوری رفتار میکنند که گویی کنترلی بر هیجانهایشان ندارند.
این نوع از عاطفه نامناسب غالبا در اختلالات عصبی نظیر بیثباتی عاطفی، دوران شیدایی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، و اختلال شخصیت مرزی مشاهده میشود. همچنین، ناپایداری عاطفی میتواند نتیجهی خستگی، استرس / اضطراب، و تحریک بیش از اندازه باشد.
کم عمقی عاطفی
کم عمقی عاطفی معنای مشابهای نسبت به سستی عاطفی دارد، ولی از این اصطلاح معمولا برای توصیف تجربهی هیجانی افراد مبتلا به سایکوپاتی استفاده میشود. فرد مبتلا به کم عمقی عاطفی در موقعیتهایی که انتظار میرود احساسات خاصی را تحریک کنند، هیجان اندکی از خود نشان میدهد.
به این ترتیب، چیزهایی که باعث میشود بیشتر آدمها هیجانهای منفی از خود بروز بدهند، تاثیر مشابهای بر آدمهای سایکوپت یا روانپلید ندارند. به عنوان مثال، قاتل زنجیرهای آمریکایی به نام ریچارد رامیرز که به شکارچی شب نیز شهرت داشت، وقتی به مرگ محکوم شد، این گونه به حکم خود واکنش نشان داد: “چه کار بزرگی کردهام! پایان هر قلمرویی مرگ است. در دیزنیلند میبینمتان.”
۷. درمان
درمان عاطفه نامناسب به علت زمینهای بروز این وضعیت بستگی دارد. انجام اقدامات درمانی مناسب نیز به تشخیص دقیق این وضعیت بستگی دارد؛ به همین خاطر نیز اگر شما یا یکی از آشنایانتان دچار علائم این وضعیت باشد، لازم است نزد یک متخصص سلامت روان برود.
بسیاری از انواع عاطفه نامناسب به وسیلهی برخی از داروها قابل درمان هستند؛ البته این مسئله به شدت علائم این وضعیت بستگی دارد. حتی اگر برای درمان این وضعیت از روان درمانی نیز استفاده شود، این روش درمانی معمولا به عنوان مکملی برای دارو تلقی خواهد شد؛ زیرا روان درمانی معمولا به تنهایی نمیتواند این مشکل را رفع کند.
داروهای مورد استفاده برای درمان عاطفه نامناسب معمولا عبارت هستند از داروهای ضدروانپریشی (در صورت ابتلا به اسکیزوفرنی یا روانپریشی)، داروهای ضد افسردگی یا تثبیت کنندهی خلق و خو (در صورت ابتلا به اختلالات خلقی یا مشکلات مشابه)، و همچنین، داروی خاصی که توسط سازمان غذا و داروی ایالات متحده برای درمان بیثباتی عاطفی تایید شده است (ترکیبی از دکسترومتورفان و کینیدین).
کمک به افراد مبتلا به عاطفه نامناسب
اگر قرار است از فردی مراقبت کنید که به عاطفه نامناسب مبتلا است، ممکن است کار سختی در پیش داشته باشید. شاید در برابر رفتارهای وی به شکل منفی یا به صورت تدافعی واکنش نشان دهید؛ این کار میتواند وضعیت را وخیمتر کند. همچنین، شاید رفتارهای وی شما را سردرگم کند و ندانید چگونه در برابر آنها واکنش نشان دهید.
شما به عنوان پرستار یا مراقب یک بیمار مبتلا به عاطفه نامناسب باید برای خودتان نیز وقت بگذارید و به خودتان برسید. شرکت در گروههای حمایتی یا سایر روشهایی که آدمهایی با مشکلات مشابه را به یکدیگر متصل میکنند، میتواند بسیار مفید باشد. همچنین، میتوانید در جلسات گفتار درمانی شرکت کنید تا به بهترین شکل از نحوهی مدیریت اوضاع و نیازها و هیجانهای خود را آگاه شوید.
۸. روشهای مقابله
اگر دچار عاطفه نامناسب باشید، آگاهی از نحوهی مقابله با این وضعیت ممکن است بسیار دشوار باشد. در این بخش، چند توصیه برای به حداقل رساندن تاثیر عاطفه نامناسب در زندگیتان ارائه میدهیم.
از افراد متخصص کمک بخواهید
برای تعیین علت اصلی ابتلایتان به عاطفه نامناسب نزد یک پزشک متخصص بروید. وی قادر است درمانهای مناسب را برای رهاییتان از این وضعیت تجویز کند.
بر دوستان و اعضای خانوادهتان تکیه کنید
اگر به وضعیتهای عصبی خاصی مبتلا هستید که باعث میشوند رفتارها و واکنشهای نامناسبی از خود نشان بدهید، بهتر است این مسئله را با نزدیکان خود در میان بگذارید تا آنها درک بهتری از شرایط شما پیدا کنند.
به دنبال کسب حمایت اجتماعی بروید
اگر به اسکیزوفرنی یا بیماریهای مرتبط با آن مبتلا هستید، لازم است به دنبال گروههای اجتماعی حمایتی بروید؛ مثلا گروههای حمایت از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلال اضطراب پس از سانحه.
استرستان را کنترل کنید
بر اساس نتایج مطالعهای که در نشریهی روانپزشکی و عصبشناسی قلب و عروق منتشر شدند، کاهش استرس روزانه و افسردگی میتواند به کاهش احتمال ابتلا به عاطفه نامناسب کمک کند. جهت کنترل استرس و کمک به تعادل وضعیت روحیتان به طور مرتب ورزش کنید، خواب را در اولویت قرار دهید، از مصرف موادی نظیر الکل خودداری کنید، و غذاهای سالم مصرف کنید.
سخن آخر
آیا شما یا یکی از آشنایانتان به عاطفه نامناسب مبتلا است؟ با اینکه این وضعیت میتواند بسیار ناتوانکننده و سخت باشد – زیرا بر تمام جوانب زندگیتان، از کار تا روابط اجتماعی، تاثیرگذار است – با کمک یک متخصص یا پزشک میتواند تاثیرات آن را بر زندگیتان کاهش دهید. وقتی بتوانید علائمتان را تحت کنترل در بیاورید، تمام جنبههای زندگیتان بهبود خواهند یافت و حس کنترلتان بر زندگی تقویت خواهد شد.
اگر پزشک برایتان دارو و / یا جلسات روان درمانی تجویز کرده باشد، لازم است با دقت از تمام پروتکلهای تجویزی پیروی کنید تا احتمال رسیدنتان به موفقیت را با حداکثر برسانید.
به خاطر بسپارید حتی اگر احساس کنید حالتان بهتر شده است، بیشتر وضعیتهایی که نیازمند مصرف دارو هستند، به صورت طولانی مدت به این داروها نیاز دارند. به همین دلیل، همیشه باید از توصیههای پزشک پیروی کنید و هرگز در مورد روشهای درمانیتان سر خود تصمیم نگیرید.