پیشگیری از خودکشی :13 روش زندگی روزانه برای جلوگیری از خودکشی

وجود روزی به نام “‌روز جهانی پیشگیری از خودکشی ” بسیار ناراحت‌کننده است، ولی از طرفی وجود آن ضروری به نظر می‌رسد. هم اکنون باید به طور آشکار و در سطح جامعه درباره‌ی خودکشی بحث نمود. همین الان، یک نفر خودکشی کرد. هر ۴۰ ثانیه یک نفر خودکشی می‌کند. به گفته‌ی سازمان بهداشت جهانی به طور میان هر ۴۰ ثانیه در جهان این اتفاق می‌افتد. در ایالات متحده به طور میانگین در هر ۱۳ دقیقه یک نفر خودش را می‌کشد.

حتی شمار آن‌هایی که تلاش به خودکشی کرده‌اند نیز از این هم تکان‌دهنده‌تر است. به گزارش بنیاد ملی پژوهشی خودکشی ایالات متحده، آمار تلاش برای خودکشی ۲۰ برابر بیش‌تر از آمار خودکشی است. آمارها در ایالات متحده نشان می‌دهند ۵ میلیون آمریکایی – به اندازه‌ي جمعیت کشور نروژ – تلاش می‌کنند خودشان را از بین ببرند.

و نباید حال و روز بازماندگان این قبیل اتفاقات شوم را نادیده بگیریم؛ آن‌ها عزیزان‌شان را به این شکل از دست داده‌اند. تخمین زده می‌شود حداقل ۵ نفر مستقیما تحت تاثیر هر خودکشی قرار می‌گیرند، و این آمار می‌تواند تا بیش از ۳۲ نفر برای هر خودکشی نیز افزایش یابد. نمونه‌های واقعی نیز وجود دارند که نشان می‌دهند این آمار می‌تواند یقینا بسیار بیش‌تر از این‌ها هم باشد. در یک نمونه، نه تنها افراد خانواده، بلکه دوستان، همکاران، و سایر افرادی که بخشی از دایره‌ی اطرافیان فرد را تشکیل داده بودند، همگی به شدت تحت تاثیر خودکشی وی قرار گرفتند. و این بازماندگان از خودکشی ممکن است آن‌چنان دچار آسیب‌های روانی ناشی از فقدان عزیزشان شوند، که آن‌ها نیز در معرض خطر اقدام به خودکشی قرار بگیرند.

چرا خودکشی اتفاق می‌افتد؟

به طور کلی، خودکشی هنگامی اتفاق می‌افتد که در یک لحظه‌ی خاص – و احتمالا تحت تاثیر درد هیجانی شدید، مواد شیمیایی عصبی خارج از کنترل فرد،‌ کوته اندیشی، آسیب‌های روانی، شرایط سخت و وخیم، و/یا مواد مخدر و روانگردان – فرد احساس می‌کند تنها واکنش مناسب به تمام مشکلات این است که به رنج و عذاب زندگی‌اش را پایان دهد.

در این‌جا، ما از دردی عظیم سخن می‌گوییم – خواه برای فردی که در اثر خودکشی جان‌اش را از دست داده است، فردی که تلاش به خودکشی کرده‌ است، به خودکشی فکر می‌کند و/یا در اندوه فقدان یکی از عزیزان‌اش بر اثر خودکشی است.

برای کمک به ایجاد تغییر در این سرنوشت چه می‌توان کرد؟

در ادامه‌ی این مقاله به ۱۳ روش ساده اشاره می‌کنیم که انجام همه‌ی آن‌ها کمک می‌کند بتوانیم فرد در معرض خودکشی را به سمت زندگی سوق دهیم. ما هرگز از تاثیری که بر دیگران می‌گذاریم، مطلع نیستیم:

۱. همسایه‌ای خوب و دلسوز باشیم

از خانه بیرون بزنید؛ دستان‌تان را دراز کنید تا تنهایی و انزوای خود و دیگران را کاهش دهید. همیشه شنیدن داستان‌ زنی که هر از گاهی با یک کیک تازه و گرم نزد همسایه‌ی تنها، بی‌اعتنا، و بداخلاق‌اش می‌رفت، بسیار خوشحال‌کننده است. انجام این کار باعث شد سرانجام بعد از تقریبا ۱۶ ماه، دیوار بلند و سرد همسایه فرو بریزید و میان آن دو اتصال برقرار شود.

۲. قلدری نکنیم، با آن مخالفت کنیم

در برابر دیگران شکیبا و پذیرا باشید. هرگز تفاوت‌ها را سرزنش و مجازات نکنید. خواه رنگ مو باشد، خواه هیکل و اندازه‌ی بدن، تمایلات جنسی، نوع پوشش، مذهب، فرهنگ، نژاد، جایگاه اجتماعی و اقتصادی، سطح تحصیلات، نوع کار و شغل، ظاهر یا هر چیز دیگر که با شما متفاوت است؛ یاد بگیرید همه چیز را بپذیرید.

کوچک کردن، تحقیر و ارعاب دیگران هیچ دردی را از شما دوا نخواهد کرد. و این نوع ارعاب باعث ایجاد و گسترش متقابل آن می‌شود. بیایید این چرخه را متوقف کنیم و این ناهماهنگی شناختی را در مورد قلدری کاهش دهیم.

۳. کمک بطلبیم

افراد و منابع اطراف‌تان را به خوبی بررسی کنید و برای افسردگی، اعتیاد، اضطراب از تغییر و خروج از بحران، اختلال استرسی پس از ضایعه‌ی روانی، و دیگر نگرانی‌های مربوط به بهداشت روان‌تان کمک بطلبید. لازم نیست همه‌ی کارها را به تنهایی انجام دهید. کمک طلبیدن به هیچ عنوان باعث شرمساری نمی‌شود. همه‌ی ما گاهی اوقات به حضور دستی یاری‌دهنده نیاز داریم.

۴. مهربان باشیم

همیشه باور داشته باشید،‌ دیگران خوب هستند مگر این‌که خلاف‌اش ثابت شود. دست کمک به سوی دیگران دراز کنید. به دیگران لبخند هدیه دهید. یا به سادگی در کنار دیگران حضور داشته باشید و حضورتان را در کنارشان ابراز کنید. مهربانی هرگز هدر نمی‌شود. انرژی‌های مثبت را در هم‌سو می‌پراکند و بر انعطاف‌پذیری عصبی مغزهای‌مان تاثیری مثبت می‌گذارد. مهربانی نه تنها احوالات‌مان را خوب می‌کند، بلکه به عنوان دارویی پیشگیرنده در بدن‌مان عمل می‌کند.

۵. فعال باشیم

رپورتاژ

دست در جیب‌تان کنید، داوطلب شوید و برای آن‌هایی که نیازمند شغل، یک جای خواب، یک وعده غذا، یا حتی کمک برای خواندن و نوشتن هستند پا پیش بگذارید. همواره محافظ منابع سلامت روان جامعه‌تان باشید. از کهنه‌سربازان و جانبازان کشورتان حمایت کنید. هر گوشه‌ای کوچک از جامعه را به حساب بیاورید.

۶. روی هوش هیجانی‌مان (EQ) کار کنیم

با شیوایی در بیان احساسات‌مان با شیوه‌ای مستقیم و بدون تهدید، می‌توانیم در تعاملات شخصی‌مان تفاوتی بزرگ ایجاد کنیم. این مسئله کمک‌مان می‌کند احساس کنیم به دیگران متصل هستیم و آن‌ها درک‌مان می‌کنند. جدای این‌ها، ما موجوداتی اجتماعی هستیم.

۷. با خویشتن مصالحه کنیم

بیش‌ از این شیطان‌های درون‌تان را لعن و نفرین نکنید. بیش از این بر اثر زخم‌های التیام‌نیافته‌ی دوران کودکی‌، بی‌اختیار هیجان‌های‌تان را از طریق بدن یا فریاد و عصبانیت بر سر دیگران خالی نکنید. اگر به کمک نیاز دارید، کمک بجویید. و یاد بگیرید عمق انسانیت‌تان را بپذیرید – و، حتی، به آن عشق بورزید.

۸. جلوی دهان‌مان را بگیریم

از اظهار نظرهای کنایه‌آمیز، شایعه‌پراکنی، و حملات پلیدانه به شخصیت افراد دست بردارید. قضاوت و نقد کردن دیگران را کنار بگذارید. هرگز از شرایط دیگران، وضعیت خاص یا پیشینه‌ی آن‌ها خبر نداریم. به قول معروف، همه‌ی ما در زندگی‌مان دارای مشقت‌ها و درگیری‌های فراوان هستیم؛ از این رو، دائما اظهار نظرهای تحقیرآمیز فقط باعث می‌شود دردمان بیش‌تر شود.

۹. هوش فرهنگی‌مان را پیشرفت دهیم

همه‌ی آدم‌های یک جامعه از یک ریشه و جوهر ساخته شده‌اند. بیایید به غنای فرهنگی‌مان احترام بگذاریم و یاد بگیریم یکدیگر را درک کنیم. هر چه بیش‌تر بیاموزیم، تجربه‌های‌مان بیش‌تر می‌شوند و می‌توانیم کنج راحتی‌مان را به شهر و جامعه‌مان گسترش دهیم. اگر مشاهده کردید کسی جیرجیرک می‌خورد، از صمیم قلب به او بگویید: شاید جیرجیرک جزء خوراکی‌های مورد علاقه‌ام نباشد، ولی از این‌که شما از این خوراکی ترد لذت می‌برید خوشحال هستم. در این دنیا به اندازه‌ی همه‌ی ما آدم‌ها جا هست.

۱۰. شفیق و غمخوار دیگران باشیم

دیگران به قضاوت شما نیاز ندارند؛ ولی آن‌ها به شفقت شما نیاز دارند. شفقت از ما می‌خواهد خودمان را جای دیگران بگذاریم. شفقت از ما می‌خواهد همان‌طور با دیگران رفتار کنیم که آرزو داریم دیگران با ما رفتار کنند. شفقت از ما می‌خواهد فرمان هدایت‌مان را به دست قلب‌مان بسپاریم.

۱۱. آزاده و رها باشیم

هر شخصی ممکن است یک روز بد، یک فصل بد، یا حتی یک سال بد را پشت سر بگذارد. گاهی اوقات، باید رها کنیم، همه چیز را کنار بگذاریم و به دیگران (یا خودمان) استراحت دهیم. گاهی اوقات، آن‌چه نمی‌گوییم می‌تواند بهترین هدیه به دیگران باشد. آزادگی به ما امکان می‌دهد نفسی راحت بکشیم و دوباره تمرکز کنیم.

طبق یافته‌های علوم رفتاری، می‌دانیم برجسته کردن مسائل مثبت‌ بسیار بیش‌تر از چنگ زدن به افکار منفی برای‌مان مفید است. با به کارگیری بصیرت، خواهید دانست در چه زمان‌هایی باید آزادگی به خرج دهید.

۱۲. درباره‌ی خودکشی صحبت کنیم و قبح بحث کردن درباره‌ی آن‌ را از بین ببریم

خودکشی پدیده‌ای همه‌گیر و جهانی است. از آغاز تاریخ بشر وجود داشته است. صحبت کردن درباره‌ی خودکشی همواره ممنوع، مایه‌ی شرم، و گناه بوده است. از صحبت کردن درباره‌ی آن نهراسید. آن را با سایرین در میان بگذارید. از پرسیدن درباره‌ی آن نترسید. این پدیده آن‌چنان برای‌مان بدیهی شده است که حضورش را نادیده می‌گیریم یا انکار می‌کنیم. بیایید با قلب‌های‌مان صحبت کنیم و بر این واژه‌ی سرد و تاریک نور و روشنی بیفکنیم. بیش از این آن را به راز زندگی‌مان تبدیل نکنیم. بیش از این آن را پنهان نکنیم. بیایید صحبت کنیم. به قلب‌های هم متصل شویم و این الگوهای رفتاری را تغییر دهیم.

۱۳. بسان یک الگو، قدرتمند باشید

صدای رفتارهای‌مان غالبا رساتر از گفتارهای‌مان است. استوار، با صداقت، و با قلبی گشوده قدم بردارید. نور وجودتان را با دیگران به اشتراک گذارید. این کار، دشواری حرکت در تاریکی را برای دیگران آسان‌تر خواهد نمود.

نوشته‌های مرتبط