چگونه فشار اجتماعی برای مرد بودن‌ باعث رفتار پرخاشگرانه میشود

وقتی مردانگی مردان مورد تهدید قرار می‌گیرد، برخی از آن‌ها، ولی نه همه‌ی آن‌ها، واکنش پرخاشگرانه از خود نشان می‌دهند. پژوهش‌های جدید در دانشگاه دوک نشان داده‌اند، مردان جوان‌تری که حس مردانگی‌شان به شدت بر نظرات دیگران وابسته است، بیش از دیگران ممکن است در برابر تحریکات تهدید‌کننده‌ی مردانگی‌شان واکنش نشان بدهند. به عبارت بهتر فشار اجتماعی برای مرد بودن‌ باعث رفتار پرخاشگرانه در مردان می شود.

پژوهشگران دریافتند، زنان هنگامی که جنسیت خود را مورد تهدید می‌یابند، هیچ واکنش پرخاشگرانه‌ی از خود نشان نمی‌دهند.

از هر مردی بپرسید، احتمالا قادر است درباره‌ی زمانی که مردانگی‌اش به چالش کشیده شد، برای‌تان صحبت کند – خواه در یک زمین بازی باشد، خواه در یک باشگاه ورزشی، یا در محل کار. همین مسئله الهام‌بخش پژوهش‌های جدیدی در دانشگاه دوک شد؛ این پژوهش‌ها به سرپرستی آدام استانالند، دانشجوی مقطع دکتری در رشته‌ی روانشناسی و سیاست‌گذاری عمومی به عمل آمدند.

به گفته‌ی استانالند، “‌پژوهش‌های گذشته نشان داده‌اند، برخی از مردان در این موقعیت‌های تهدید‌کننده تلاش شدیدی می‌کنند – غالبا به صورت پرخاشگرانه – تا مردانگی‌شان را مجددا به اثبات برسانند. با وجود این، می‌دانیم همه‌ی مردان این‌چنین تهدیدپذیر نیستند؛ بنابراین، پژوهش‌های‌مان با این هدف انجام شدند که متوجه شویم کدام گروه از مردان برای دفاع از مردانگی خود دست به رفتارهای پرخاشگرانه می‌زدند (و چرا).‌”‌

با وام گرفتن از پژوهش‌های گذشته در خصوص انگیزه‌های انسانی، این پژوهشگران کار خود را با این فرضیه شروع کردند که هنگامی که مردانگی ظاهری یک مرد تحت فشار بیش‌تر قرار بگیرد یا وی مجبور به ثابت کردن عملکرد خود به عنوان یک مرد شود (در مقایسه با نشان دادن انگیزه‌ی درونی خود)، هویت وی احتمالا آن‌چنان شکننده می‌شود که مجبور است در برابر این تهدید رفتار پرخاشگرانه از خود نشان بدهد (تا ظاهر مردانه‌ی خود را حفظ کند).

استانالند در این باره می‌گوید، “من به عنوان مردی که از یک جامعه‌ی نسبتا سنتی آمده‌ام، این فشار و پیامدهای مستقیم آن را تجربه کرده‌ام – و فکر می‌کنم این پژوهش بتواند مسائل پشت پرده‌ی بسیاری از داستان‌های مشابه‌ای را که در طول زندگی‌ام شنیده‌ام آشکار کند.‌”‌

یافته‌های این مطالعه چه بودند؟‌

پژوهشگران به بررسی رفتارهای ۱۹۵ دانشجو و گروه دیگری متشکل از ۳۹۱ مرد در سنین ۱۸ الی ۵۶ پرداختند. نخست، از این شرکت‌کنندگان مجموعه‌ای از سوالاتی درباره‌ی “‌دانش جنسیتی‌”‌ پرسیده شد – این مجموعه برای این مردان شامل سوالاتی در خصوص ورزش، مکانیک خودرو، و تعمیر یا درست کردن وسایل بود. پس از جمع‌آوری پاسخ‌ها، به طور تصادفی به برخی از آن‌ها گفته شد امتیازشان بیش‌تر یا کم‌تر از حد یک فرد متوسط و هم‌جنس آن‌ها است. هم‌چنین، به مردانی که امتیاز پایینی به آن‌ها داده شده بود، گفته شد “‌مردانگی آن‌ها کم‌تر از حد یک مرد متوسط است‌.‌”‌

سپس، به منظور مشخص کردن وضعیت ذهنی شرکت‌کنندگان، از آن‌ها خواسته شد مجموعه‌ای از کلمات ناقص را با افزودن حروفِ جا مانده، کامل کنند.

نتایج این مطالعه که در پژوهش‌نامه‌ی روانشناسی شخصی و اجتماعی منتشر شدند، نشان دادند پاسخ این مردان بسته به این مسئله که حس مردانگی‌شان متکی به قدرت درونی‌‌شان است یا متکی به اظهارنظرهای دیگران، با هم متفاوت بود.

۱۵ نکته مهم درباره نحوه واکنش به کامنت های منفی در شبکه های اجتماعی

مردانی که حس مردانگی درونی قدرتمندی داشتند، با آگاه شدن از امتیاز پایین‌شان از این آزمون، آرامش و کنترل خود را از دست ندادند، ولی آن‌هایی که دارای حس مردانگی شکننده‌تری بودند، یعنی حس مردانگی‌شان متکی به اظهارنظرهای دیگران بود، در آزمون کامل کردن کلمات ناقص، از حروفی استفاده کردند که نشان‌دهنده‌ی خشونت و عصبانیت‌شان بودند. برای مثال، این افراد وقتی با حروف “…‌ki‌” مواجه شدند، برای کامل کردن این کلمه‌ی ناقص، دو حرف l را به آن افزودند و به کلمه‌ی “‌kill‌” یعنی “‌کُشتن‌”‌ رسیدند.

جوان‌ترین شرکت‌کنندگان – افراد بین ۱۸ الی ۲۹ سال – بیش‌تر از دیگران واکنش‌های پرخاشگرانه از خود نشان دادند؛ در حالی‌که متعادل‌ترین واکنش‌ها از جانب پیرترین گروه شرکت‌کنندگان – افراد ۳۸ سال به بالا – مشاهده شد. و دانشجویان زن هنگام مواجهه با اظهارنظرهای تهدیدکننده‌ی جنسیت‌شان، واکنش پرخاشگرانه‌ی قابل مقایسه‌ای از خود نشان ندادند.

به گفته‌ی استانالند، “‌یافته‌ها ما را به این فرضیه رساندند که مردان جوان‌تر فشار بیش‌تری را احساس می‌کنند و در برابر تهدیدات حساس‌تر هستند، زیرا آن‌ها دوره‌ی حساسی از شکل‌گیری هویت‌شان را سپری می‌کنند – دوره‌ای که ثابت کردن خود به عنوان یک “‌مرد‌”‌ (مثال به عنوان یک حامی، همسر، یا رهبر کسب و کاری) برای‌شان از اهمیت بالایی برخوردار است.‌”‌ هم‌چنین، به گفته‌ی استانالند، آن‌ها قصد دارند با انجام پژوهش‌های بیش‌تر، اطلاعات بیش‌تری را در این مورد به دست بیاورند.

رپورتاژ

استانالند به دو یافته‌ی شگفت‌انگیز اشاره کرد: “‌ما از گروه دوم شرکت‌کنندگان مرد پرسیدیم، برای نخستین بار در چه سنی احساس کردند برای نشان دادن مردانگی‌شان تحت فشار هستند – همان فشاری که معتقدیم مقدمه‌ی ایجاد مردانگی شکننده است. طبق پاسخ این مردان، آن‌ها چنین فشاری را حدود ۱۳ سالگی احساس کردند – این سن بالاتر از سنی بود که انتظارش را داشتیم، ولی با پژوهش قبلی‌مان در خصوص رشد اجتماعی پسران در هنگام بلوغ و نوجوانی هم‌خوانی داشت.‌”‌

طبق توضیحات استانالند، دوره‌ی بلوغ زمانی است که پسرها (و دخترها) دچار تغییرات شدید جسمی، اجتماعی، و هیجانی می‌شوند. وی در این باره می‌گوید، “‌ما قصد دارید پژوهش‌های جدیدی به عمل بیاوریم تا متوجه شویم چه زمان و چرا مردانگی شکننده در دوره‌ی نوجوانی منشا می‌گیرد.‌”‌

هم‌چنین، این پژوهشگران از این بابت متعجب شدند که هیچ‌یک از سایر ویژگی‌های هویتی جنسیتی محبوب در اجتماع – که به طور گسترده در پژوهش قبیل مورد استفاده قرار گرفته شدند – ارتباط با رفتار پرخاشگرانه‌ی مردان نداشتند. استانالند در این باره نیز می‌گوید، “‌این مسئله باعث شد به این نتیجه برسیم که چیزی منحصر به فرد و تاثیرگذار درباره‌ی فشاری که مردان در فرهنگ‌های سنتی و محدودکننده‌ی جنسیت برای نشان دادن معیارهای کلیشه‌ای مردانه تجربه می‌کنند، وجود دارد که به یک وضعیت هویتی شکننده منجر می‌شود.‌”‌

به خاطر داشته باشید، جنسیت دارای یک طیف است

لازم است همیشه به خاطر داشته باشید، بسیاری از آدم‌ها به عنوان “‌مذکر‌”‌ یا ‌”‌مرد‌”‌، یا “‌مونث‌”‌ یا “‌زن‌”‌ شناخته نمی‌شوند.

به گفته‌ی جیناماری گوارینو، مشاور بهداشت روان، “‌جنسیت، برای مردان و زنان، دارای یک طیف است. هیچ انسانی، مرد یا زن، ۱۰۰ درصد مرد یا ۱۰۰ درصد زن نیست.‌ هنگام بحث در خصوص هویت جنسیتی باید با فشار اجتماعی بر مردان برای مرد بودن مقابله کرد، زیرا هر مردی (و هم‌چنین، هر زنی) دارای ویژگی‌هایی است که هم مردانه و هم زنانه تلقی می‌شوند.‌”‌

گوارینو معتقد است، فشار اجتماعی بر مردان برای “‌مرد بودن‌” ریشه در عوامل مختلفی دارد. وی در این باره می‌گوید، “‌از لحاظ تاریخی، همیشه مردان به عنوان حامی، محافظ، و حتی گاهی اوقات جنگجو می‌شناسند؛ در حالی‌ که زنان به عنوان خانه‌دار، پرورش‌دهنده، و ‌مراقبت‌کننده تلقی می‌شوند. این مسئله می‌تواند همیشه بر مردان فشار بیاورد تا مردانه و قوی باشند. علی‌رغم این فشار، بسیاری از مردان هرگز در انتهای مردانه‌ی این طیف قرار نمی‌گیرند و می‌توانند در هر نقطه‌ی دیگری در این طیف، بین دو سر مردانه و زنانه‌ی این طیف، قرار داشته باشند.‌”‌

به گفته‌ی گوارینو، در میان مردان مختلف، برخی برچسب‌های خاص تابو و بد تلقی می‌شوند – مثلا “‌حساس،‌”‌ ” پرورش‌دهنده‌”‌ و ‌”‌هیجانی‌.‌”‌

وی در این مورد می‌گوید، “‌مردان از همان ابتدای کودکی از نشان دادن این ویژگی‌های شخصیتی بر حذر داشته می‌شوند؛ این فرهنگ به آن‌ها می‌آموزد که باید چنین احساساتی را سرکوب کنند. از آن‌جا که به پسران یاد داده می‌شود خشن و بدون احساس باشند، آن‌ها فشار زیادی را برای پنهان کردن ویژگی‌های زنانه‌شان تحمل می‌کنند. آن‌ها ممکن است حتی وجود چنین ویژگی‌هایی را به طور کلی رد کنند، ولی به این معنی نیست که این ویژگی‌ها درون‌ آن‌ها از بین رفته باشد. ویژگی‌های زنانه در وجود این پسرها نهفته می‌مانند، و این مسئله به ایجاد یک درگیری درونی در آن‌ها منجر می‌شود.‌”‌

تنها راه پیشگیری از ترویج هر چه بیش‌تر فرهنگ نادرستی که در آن، به انسان‌ها می‌گویند “‌مردان باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند‌،‌”‌ مقابله با این فشار و آموزش دادن تمام نسل‌ها است؛ و والدین نیز نقش مهمی در این بین ایفا می‌کنند.

گوارینو در این خصوص می‌گوید، “‌والدین پسرها باید بدانند، وجود ویژگی‌های زنانه در آن‌ها مسئله‌ی بدی نیست. این ویژگی‌ها باعث شکست پسرها در زندگی نمی‌شوند. درست مانند شخصیت “‌پسرنما‌”‌ که غالبا در دختران جوان دیده می‌شود، فراهم کردن شرایطی برای پسران که بتوانند جنبه‌ی زنانه‌ی خود را نیز بپذیرند، باعث می‌شود آن‌ها به بزرگسالانی منطقی و کامل تبدیل شوند – همان هدفی که همه‌ی والدین برای تربیت فرزندان‌شان به دنبال‌اش هستند.‌”‌

سخن آخر

یک متخصص سلامت روان می‌تواند در مقابله با هر گونه مشکل مربوط به جنسیت یا هویت جنسیتی، به روشی بی‌خطر و بدون قضاوت، به شما کمک کند.

به خاطر داشته باشید، راه‌های مختلفی برای “‌مرد بودن‌”‌ (و “‌زن بودن‌”‌) وجود دارند – و هیچ‌یک از آن‌ها نسبت به دیگر برتری ندارد. صادق بودن با خودتان نخستین گام برای رسیدن به یک زندگی شاد و رضایت‌بخش است.

 

نوشته‌های مرتبط