10 حقیقت بسیار جالب درباره بردگی و برده داری در جهان

برده داری یکی از بحث برانگیزترین موضوعات دنیای امروز است. هرچند همه‌ی ما موافق هستیم که برده داری کار بسیار بد و هولناکی بوده است، احتمالا هرگز در مدرسه درباره‌ی آن چیز زیادی به ما نیاموخته‌اند. برده‌ داری از آنچه فکرش را می‌کنیم موضوع پیچیده‌تری است، و بر خلاف آنچه بیشتر مردم باور دارند، فقط به سیاه پوستان مربوط نمی‌شده‌ است. سفید‌ها هم به بردگی گرفته می‌شدند.

با این حال، برده دارها نهایت سعی‌شان را می‌کردند تا به نحوی عمل شنیع خود را توجیه کنند مثلا رنگ و لعاب مذهبی و دینی به کارشان می‌دادند و برده‌ها را وقف شده به پیشگاه خداوند می‌نامیدند. هرچند، این کار آن‌ها هم مانع فرار برده‌ها نمی‌شد. اما، این فرارهای هولناک اغلب پس از تعقیب شدن برده‌ها و تکه پاره شدن توسط سگ‌هایی که فقط برای همین کار پرورش داده شده بودند به فرجامی ناخوشایند ختم می‌شد.

حقایق جالب درباره بردگی و برده داری در جهان

۱۰. برده‌ دارها از کتاب مقدس متفاوتی استفاده می‌کردند که در آن برده‌ داری توجیه می‌شد

بعضی از اربابان به برده‌های‌شان سواد یاد می‌دادند و آن‌ها را مسیحی می‌کردند. اما به آن‌ها اجازه نمی‌دادند کتاب مقدس (انجیل) را بخوانند چون حاوی آیه‌های متعددی بود که برده داری را نفی می‌کرد. برده دارها برای این مشکل‌شان راه حلی یافتند و آن حذف کردن اکثر فصول عهد عتیق و بخش عظیمی از عهد جدید بود.

نتیجه‌ی کار انجیلی پر و بال چیده شده بود که اسم آن را گذاشته بودند «بخش‌هایی از کتاب مقدس، انتخاب شده برای استفاده‌ی بردگان سیاه پوست، در جزایر هند-غربی بریتانیا» یا آن طور که ما امروزه می‌گویم «انجیل برده‌ داری». ارباب‌ها با زیرکی فقط بخش‌هایی را باقی گذاشتند که باعث می‌شد مسئله‌ی برده داری عادی جلوه کند – مانند بخشی که در آن می‌گفت یوسف نبی در مصر به عنوان برده نگهداری می‌شده است.

اما، آن‌ها بخش‌های دیگری را نیز حذف کردند، مانند جاهایی که می‌گفت بنی اسرائیلی‌ها از دست ستمگران مصر گریختند، چراکه برده داران سفید می‌ترسیدند باعث تشویق برده‌ها به شورش بشود. واقعا هم، برده‌ های هائیتی علیه اربابان سفید پوست خود دست به شورش زده و آن‌ها را از هائیتی بیرون رانده بودند درست سه سال پیش از آنکه اولین نسخه از انجیل برده داری منتشر شود.

خالق انجیل برده داری همچنان ناشناس است. بعضی منابع از آن حکایت دارد که این کتاب می‌تواند دست‌سازه‌ی مالکان سفید پوست مزارعی باشد که از آن برای دلسرد کردن برده ها و جلوگیری از شورش و اعتراض‌شان استفاده می‌کردند. عده‌ای دیگر بر این باورند مبلغان سفید پوست بودند که می‌خواستند فقط بخش‌های حامی برده داری را به برده ها تعلیم دهند، تا به آن‌ها القا کنند وضعیتی که دارند عادی است.

۹. برای تعقیب و گرفتن برده های فراری سگ‌های هار و خطرناک پرورش می‌دادند

رد یابی برده‌های فراری معمولا کاری دشوار، نزدیک شدن به آن‌ها و گرفتن‌شان نیز خطرناک بود. زمین‌داران بعدها راه حلی پیدا کردند: پرورش سگ‌های هار صرفا برای ردیابی، حمله و گرفتن برده‌های فراری.

«سگ‌های سیاه» نژادهای قوی و مهاجم و درنده‌ای بودند که می‌توانستند یک انسان را تکه و پاره کنند. در حقیقت برده‌ دارها اغلب به سگ‌ها اجازه می‌دادند برده‌های فراری دستگیر شده را آش و لاش کنند. اما، پیش از آنکه برده را بکشند، جلوی آن‌ها را می‌گرفتند.

سگ‌های سیاه را با برده‌های واقعی تمرین می‌دادند. تا زمانی که لازم می‌شد در حین تمرین برده‌ی سیاه پوستی را دنبال کنند هرگز آن‌ها را به این سگ‌ها نشان نمی‌دادند. بعد از آنکه یک سری لباس را که به بوی فرد مورد نظر آغشته شده بود به سگ می‌داند بو کند، آن‌ها بوی آن برده‌ی مشخص را دنبال می‌کردند. سپس برده را می‌گرفتند و سخت به او حمله می‌کردند. به سگ‌هایی که موفق می‌شدند مقدار قابل توجهی گوشت پاداش می‌دادند.

۸. اولین برده دار یک مرد سیاه پوست بود

به ما یاد داده بودند وقتی در ۱۶۲۰ اولین ۲۰ برده وارد ویرجینیا شدند، برده داری در ایالات متحده آغاز شد. این گفته فقط تا حدودی درست است چون این افراد واقعا برده نبودند. آن‌ها خدمتکارانی استخدام شده بودند – یعنی کسانی که باید چند سالی پیش از به دست آوردن آزادی‌شان برای یک ارباب کار و خدمت می‌کردند.

خدمتکرای استخدامی در آن وقت بسیار رایج بود. بسیاری از آدم‌ها، من جمله سفید پوستان فقیر، اغلب چند سالی از عمرشان را به یک ارباب می‌فروختند. اما، سیاه پوستان اغلب به عنوان خدمتکار فروخته می‌شدند ولی پس اتمام مدت قرارداد و توافق آزادی‌شان را به دست می‌آوردند.

آنتونی و ماری جانسون دو نفر از اولین خدمتکاران استخدامی بودند که در دهه‌ی ۱۶۲۰ وارد ایالات متحده شدند و بعدها ازدواج کردند و آن‌ها هم برای خودشان خدمتکاران استخدامی داشتند.

۷. سفید پوست‌ها هم به بردگی گرفته می‌شدند

وقتی درباره‌ی برده داری صحبت می‌کنیم، اغلب به «برده‌های اقیانوس اطلس» فکر می‌کنیم – یعنی برده‌هایی که از آفریقا با کشتی بر روی اقیانوس اطلس حمل و به ایالات متحده منتقل می‌شدند. اما این فقط یک نوع از برده داری بود. انواع دیگری نیز در جاهایی دیگر اتفاق می‌افتاد و سفید پوستان را هم قربانی خود می‌کرد.

یک شکل از برده داری توسط «دزدان دریایی بربر» انجام می‌شد، شکارچیان بدنام برده‌ها در امپراتوری عثمانی که در کنار سواحل کشورهای شمال آفریقای امروزی حدود ۱۶۰۰ پس از میلاد زندگی می‌کردند. دزدان دریایی بربر اغلب مسلمان بودند، هرچند در بین آن‌ها دزدان انگلیسی و آلمانی هم حضور داشتند.

بر خلاف تجارت برده داری در اقیانوس اطلس، دزدان دریایی بربر بین قربانیان‌شان تبعیضی قائل نمی‌شدند. آن‌ها به هر کسی حمله می‌کردند، من جمله برادران مسلمان خود. مردها را به عنوان برده نگه می‌داشتند در حالی‌که زن‌ها را بابت صیغه کردن و معاشقه می‌فروختند. کودکان پسر را به زور به اسلام دعوت می‌کردند و نهایتا به عنوان نیروی برده‌ی جنگی در ارتش عثمانی به خدمت می‌گرفتند.

برده داری بربرها در قرن ۱۷ام رو به کاهش گذاشت زمانی که نیروهای دریایی کشورهای اروپایی حمله به دزدان دریایی بربر را آغاز کردند. تا قرن نوزدهم، نیروی دریایی آمریکا و اروپا موفق شده بود فعالیت دزدان دریایی را به قلمرو کشور خودشان محدود کند. این کار باعث شد آن‌ها دست از به بردگی گرفتن مسیحیان اروپایی بردارند، هرچند همچنان به حمله کردن به سایر قلمروها ادامه می‌دادند.

رپورتاژ

۶. برده داران برده پرورش می‌دادند و از آن‌ها به عنوان واحد پولی استفاده می‌کردند

محکومیت تجارت برده داری اقیانوس اطلس در ۱۸۰۸ برای برده‌های سیاه پوست یک پیروزی و جنیش ضد برده داری در ایالات متحده به حساب می‌آمد. اما، در عین حال، برای جنبش موافق برده داری نیز پیروزی به حساب می‌آمد. پیش از این قانون، برده‌ داران به افرادی نیاز داشتند که برده ها را از آفریقا بگیرد یا بخرد. بعد از ممنوعیت، آن‌ها به برده‌های پرورش یافته در خود ایالات متحده روی آوردند.

برده پروری عملی بود که برده ها را به زاد و ولد تا حد امکان تشویق می‌کرد. بسیاری از برده دارها مزرعه‌های پرورش برده‌ای داشتند که در آن چند برده‌ی مرد و تعداد بسیاری از برده‌ّهای زن را نگهداری می‌کردند. فرزندان آن‌ها در همان بدو تولد برده می‌شدند و تا زمانی که به سن کار برسند در همان مزارع می‌ماندند.

پرورش برده به تجارت اصلی ایالات‌هایی مانند ویرجینیا تبدیل شد، که به سرعت صادر کننده‌ی نخست و برتر برده به سایر مستعمره‌ها لقب گرفت. در آن زمان، برده‌ها محصول اصلی این ایالت به شمار می‌رفتند. آن‌ها به سرعت به یک نوع واحد پولی تبدیل شدند و ارزش‌شان از طلا هم بیشتر شد. در ۱۸۶۰، برده‌ها در ایالات متحده در کل ۴ میلیارد دلار  ارزش داشتند.

۵. فرار کردن از دست ارباب را اختلال ذهنی می‌دانستند

ساموئل کارترایت پزشکی در جنوب آمریکا بود که حامی برده داری به شمار می‌رفت. او از برده داری حمایت و حتی از طب و علم برای توجیه آن استفاده می‌کرد. در ۱۸۴۹، او به عنوان رهبر کمیته‌ی ایالت لوییزیانا منصوب شد که کارش تهیه‌ی مستنداتی از بیماری در آفریقایی-آمریکایی‌ها بود.

کارترایت می‌گفت برده ها گاهی به «جنون فرار» یا «فرار شیدایی» مبتلا می‌شوند که باعث می‌شود از اربابان خود فرار کنند. جنون فرار از واژه‌های یونانی «جنون» و «برده‌ی فراری» گرفته شده بود. گمان می‌شد این اختلال به خاطر آن به وجود می‌آید که اربابان با برده‌های خود مثل انسان رفتار می‌کنند.

کارترایت نوشت، برده‌هایی که برنامه‌ی فرار می‌ریزند، اغلب «بدون دلیل دلخور و ناراضی» می‌شوند. با وجود این، آن‌ها و برده‌های فراری دستگیر شده را می‌توان با «شلاق زدن و خارج کردن روح شریر از بدن آن‌ها» و «قطع کردن پنجه‌ی پا» درمان کرد.

۴. تنبلی هم یک اختلال ذهنی به حساب می‌آمد

کارترایت به «جنون فرار» بسنده نکرد. او همچنین مدعی وجود اختلال ذهنی ساختگی دیگری شد که به آن «اختلال حواس جسمانی» می‌گفت که به باور او باعث تنبلی برده ها می‌شد. کارترایت اظهار کرد که اختلال حواس جسمانی اغلب وقتی به وجود می‌آید که پوست حساسیتش کم می‌شود. طبق فرض او همین باعث می‌شد برده های سیاه تنبل وارانه کار کنند، به نحوی که گویی نیمه بیدار هستند.

کارترایت معتقد بود این اختلال بیشتر سیاه پوستان آزاد را مبتلا می‌کند تا برده ها چون آن‌ها اربابی نداشتند که از آن‌ها مراقبت کند. اما، وی افزود که این بیماری را می‌توان با شستشوی پوست حس زدایی شده توسط آب و صابون درمان کرد. سپس پیش از آنکه برده را زیر نور آفتاب به کار بگیرند بدنش را در روغن تمیز می‌کردند. به ذم کارترایت برده‌ها از این کار بسیار مشعوف می‌شوند.

۳. پس از جنگ داخلی «استخدام مجرمان» جای برده داری را گرفت

در پایان جنگ داخلی آمریکا برده داری به طور کامل غیر قانونی اعلام شد. این امر برای جنوب به یک چالش و مشکل تبدیل شد، و از آنجا که اقتصادش به برده داری وابسته بود به سرعت بی ثبات شد. برده دارهای سابق مایه‌ی تسلی خود را در اصلاحیه‌ی سیزدهم یافتند – همان موردی که برده داری را ملغا کرده بود. این قانون برده داری و خدمت اجباری را به عنوان «تنبیه و مجازات عمل مجرمانه» آزاد و مجاز می‌دانست.

ایالات‌های جنوبی شروع کردند به دستگیری و بازداشت کلی سیاه پوست‌ها. بسیاری از آن‌ها حتی به خاطر جرم باور نکردنی بیکار بودن دستگیر می‌شدند. «جرم» را با پرداخت جریمه‌ای سنگین می‌شد بر طرف کرد، که البته سیاه پوستان نمی‌توانستند از عهده‌ی آن بر بیایند چون بیکار بودند. در نتیجه زندانی می‌شدند و به کسب و کارهای خصوصی اجاره داده می‌شند، که از آن‌ها به عنوان نیروی کار استفاده می‌کردند. این سیستم اجاره- مجرم بود!

۲. سیاه پوستان آزاد شده را می‌ربودند و مجددا به عنوان برده می‌فروختند

راه آهن زیر زمینی چند سال پیش از جنگ داخلی به وجود آمد. شبکه‌ای بود از خانه‌ها و مخفی‌گاه‌هایی که توسط چند سیاه پوست آزاد و سفید پوست ضد برده داری اداره می‌شد تا به برده‌های فراری کمک کند از جنوب برده‌داری به شمال ضد برده داری بگریزند.

راه آهن زیر زمینی به زودی توسط راه آهن زیر زمینی معکوس خنثی شد، که درست بر عکس عمل می‌کرد. برده‌های فراری و سیاه پوستان آزاد را در شمال می‌دزدیدند و آن‌ها را به عنوان برده به جنوبی‌ها می‌فروختند. سیاه پوستان آزاد ربوده شده اغلب در اثبات آزاد بودنشان دچار مشکل می‌شدند چون اغلب دادگاه‌ها دادخواست آن‌ها را به بهانه‌ی جعلی بودن رد می‌کردند.

سایر سیاه پوستان آزاد نمی‌توانستند شهادت بدهند که یکی از یاران سیاه پوست‌شان انسان آزادی است چون قانون شهادت دادن سیاه پوستان علیه سفیدها را در دادگاه ممنوع کرده بود. فقط یک سفید پوست می‌توانست اثبات کند که یک فرد سیاه پوست انسانی آزاد است. اما، بسیاری از سفید پوست‌ها در این کار دخالتی نمی‌کردند،، چون به خاطر کمک کردن به یک سیاه پوست و فرستادن سفید پوستی به زندان مورد نفرت قرار می‌گرفتند.

۱. آفریقایی‌ها آفریقایی‌ها را به عنوان برده می‌فروختند

آفریقایی‌ها آفریقایی‌های دیگر را به بردگی می‌فروختند. کشتی‌های مخصوص برده‌ها که راهی آفریقا می‌شد باید برده‌هایش را از جایی به دست می‌آورد. اکثرا به سواحل آفریقا سفر می‌کردند جایی که می‌توانستند از قبایل بومی آن ناحیه برده‌ّهایی خریداری کنند. این برده‌ها اغلب زندانی‌های جنگ‌ها بودند که پس از حمله به قبایل دشمن دستگیر شده بودند.

پادشاهان آفریقایی در این ساحل برده‌ها را با اسلحه‌های اروپایی تاخت می‌زدند، کاری که باعث می‌شد بتوانند در داخل کشور به گسترش بیشتر قلمرو خود بپردازند. آنجا، آن‌ها قلمروها و برده‌های جدیدی را به دست می‌آوردند که آن‌ها را هم با اسلحه مبادله می‌کردند. و این چرخه‌ی شوم و مرگبار ادامه پیدا می‌کرد. در واقع تجارت برده دلیل آن بود که قبایل غرب آفریقا چند قرن پیش در یک سری جنگ مرگبار درگیر می‌شدند.

وقتی تجارت آفریقا با اروپایی‌ها در قرن ۱۶ ام آغاز شد، شامل برده داری نمی‌شد. ابتدا، حاکمان آفریقایی فقط عاج و طلا را با کالاهای اروپایی‌ها مبادله می‌کردند. اما، خیلی زود به تجارت برده‌ها نیز روی آوردند.

نوشته‌های مرتبط