افسردگی با عملکرد بالا: 6 نکته درباره تعریف، علائم، علل و درمان
تصورات نادرست فراوانی دربارهی علائم و شکل ظاهری افسردگی وجود دارند. شاید تصورتان از یک آدم افسرده اینگونه باشد که چنین آدمی صبحها با حالت پریشان و ناراحت از خواب بلند میشود. یا شاید آدم افسرده را آدمی بدانید که به دلیل روحیهی بسیار پایین قادر به انجام کار یا فعالیت نیست. ولی در حقیقت، افسردگی اشکال مختلفی دارد و شدت علائم آن دارای طیف بسیار گستردهای است. گاهی اوقات، آدمها به نوعی از افسردگی مبتلا میشوند که به آن “افسردگی کارکردی” یا افسردگی با عملکرد بالا گفته میشود.
افسردگی با عملکرد بالا
۱. افسردگی کارکردی چیست؟
افسردگی کارکردی یا افسردگی با کارکرد بالا یک تشخیص بالینی نیست؛ بلکه بیشتر یک اصطلاح رایج است. ولی به این معنی نیست که چنین وضعیتی در واقعیت وجود ندارد.
گذشته از اینها، برخی از آدمهای مبتلا به افسردگی میتوانند با ظاهری کاملا سالم در میان جمع حاضر شوند. آنها سر کارشان میروند، قبضهایشان را پرداخت میکنند، و با سایر آدمها حرف میزنند. آنها حتی ممکن است مرتبا لبخند بزنند.
ولی همهی اینها به این معنی نیست که آنها احساس افسردگی نمیکنند. برخی از این آدمها ممکن است به محض آنکه از سر کار به خانهشان برسند، به داخل تختخواب بخزند؛ یا شاید هر روز هنگام غروب روی مبل بنشینند و تا آخر شب گریه کنند. آنها فقط به خوبی میتوانند علائم افسردگیشان را از چشم دیگران پنهان کنند.
در این شرایط، به اطرافیان این قبیل آدمها توصیه میشود از ۳۰ نشانه افسردگی و ۳۰ درمان افسردگی به خوبی آگاه باشند.
۲. اختلال افسردگی مداوم یا کجخلقی
دیاسام-۵ (جدیدتری نسخه از راهنمای بالینی برای استفاده جهت تشخیص معیارهای ابتلا به یک بیماری روانی خاص در بیماران) به وضعیتی اشاره کرده که آن را اختلال افسردگی مداوم یا کجخلقی نامیده است. با اینکه انواع مختلفی از افسردگی وجود دارند، آدمهایی که ظاهرا به افسردگی با کارکرد بالا مبتلا هستند ممکن است دارای اختلال افسردگی مداوم باشند.
در این بخش، به برخی از علائم شایع این وضعیت اشاره میکنیم:
الف. عزت نفس پایین
ب. تغییرات در عادات خواب (خواب بیش از اندازه یا خواب بسیار کم)
پ. تغییرات در اشتها (پرخوری یا کاهش شدید اشتها)
ت. دشواری در حفظ تمرکز
ث. دشواری در تصمیمگیری
ج. احساس درماندگی
این علائم باید حدود دو سال یا بیشتر در یک فرد دیده شوند تا بتوان وی را دچار مشکل دانست. در نتیجه، بسیاری از این آدمها به رغم تحمل این علائم یاد گرفتهاند کارکردهای روزانهشان را به خوبی انجام بدهند.
۳. نحوهی تاثیر افسردگی بر کارکرد بیماران
برای آنکه بتوان یک فرد را به عنوان مبتلا به افسردگی تشخیص داد، وی باید دچار اختلالات اجتماعی، شغلی، یا تحصیلی شده باشد.
به این معنی که روحیهی پایین این آدمها تا حدودی در زندگی روزانهی آنها اختلال ایجاد میکند.
ولی به این معنی نیست که آنها همچنان نمیتوانند کارکرد بالای خود در حوزههای مختلف زندگی حفظ کنند. در ادامه، به چند نمونه از آدمهای مبتلا به افسردگی با کارکرد بالا اشاره میکنیم که در یک یا چند حوزه از زندگیشان دچار اختلال هستند:
الف. یک زن هر روز سر وقت خود را به محل کار میرساند و وظایف خود را به خوبی انجام میدهد. با وجود این، وی به دنبال در فعالیتهای اجتماعی حاضر میشود، زیرا دوست ندارد در میان جمع باشد.
ب. یک مرد از زندگی اجتماعی قوی خود به همراه دوستاناش در شبنشینیها و تعطیلات آخر هفته لذت میبرد. با این حال، وی گاهی اوقات در انجام وظایف روزانهاش دچار مشکل میشود، زیرا احساس افسردگی میکند. از آنجا که وی دورکاری میکند، لزومی ندارد سر وقت به کارش مشغول شود یا قادر است انجام برخی وظایفاش را بدون آنکه کسی متوجه شود، به تاخیر بیندازد.
پ. یک زن به عنوان یک مادر خانهدار در خانهاش میماند. وی به خوبی میتواند از عهدهی وظایف مادریاش بر بیاید، ولی در طول روز احساس تنهایی و افسردگی میکند. وی کلاسهای دانشگاه را ترک کرده است، زیرا احساس آشفتگی و در هم شکستگی دارد.
ت. یک دانشجو به صورت آنلاین در کلاسهای دانشگاه شرکت میکند و به دنبال دریافت مدرک تحصیلیاش است. ولی وی شغل پارهوقت خود را ترک کرده است، زیرا انگیزه و انرژی لازم را برای کار ندارد.
۴. علتها
درست مانند سایر اشکال افسردگی، افسردگی با کارکرد بالا نیز میتوان ریشه در علتهای مختلف و فراوانی داشته باشد. علتهای بروز این وضعیت میتوانند ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، یا تجربههای زندگی باشند که میتوانند به بروز افسردگی با کارکرد بالا منجر شوند.
استرس، بیماری، اندوه برطرف نشده، مشکلات سوءمصرف مواد، تروما یا ضربه روحی، بروز مشکلات در روابط، و ایجاد تغییرات عمده در زندگی از جمله دلایلی برای ابتلای آدمها به افسردگی به شمار میروند.
دلایل مختلفی نیز برای ابتلای آدمها به افسردگی با کارکرد بالا وجود دارند. آدمهای مبتلا به افسردگی با کارکرد بالا معمولا دارای علائم خفیفی هستند و میتوانند به خوبی به کارکردهای روزانهشان بپردازند. یا اینکه این آدمها آنچنان کمالگرا هستند که از نشان دادن مشکلاتشان به دیگران ترس دارند.
۵. خطرات
آدمهایی که به رغم احساس افسردگیشان همچنان میتوانند کارکرد بالایی از خود نشان بدهند، ممکن است به این باور رسیده باشند که افسردگی آن آنچنان بد نیست.
برخی آدمها مشکلاتشان را کوچک تلقی میکنند
برخی آدمهای مبتلا به افسردگی با کارکرد بالا ممکن است وضعیت خود را آنچنان جدی تلقی نکنند و تمایل کمی به درمان وضعیتشان داشته باشند.
همچنین، اگر افسردگی آنها تشخیص داده نشود، ممکن است تمایلی به دریافت حمایت هیجانی از طرف دیگران نیز نداشته باشند. دوستان، اعضای خانواده، و همکاران این قبیل آدمها ممکن است حتی اطلاعی دربارهی وضعیت و افسردگی آنها نداشته باشند.
به علاوه، آدمهای مبتلا به افسردگی با کارکرد بالا ممکن است دربارهي دریافت کمک از دیگران احساس گناه کنند (احساس گناه معمولا در کنار افسردگی شکل میگیرد). آنها ممکن است فکر کنند آدمهایی که افسردگی شدیدتری دارند، بیشتر از آنها مستحق دریافت کمک و درمان هستند.
برخی آدمها احساس میکنند نباید افسرده باشند
همچنین، این آدمها ممکن است به خودشان بگویند چرا باید آنها دچار افسردگی شوند. آنها شاید فکر کنند، از آنجا که میتوانند کارکرد بالایی از خود نشان بدهند، باید شادتر زندگی کنند. یا شاید معتقدند آدمهایی که دارای شغل و خانواده هستند، نباید افسرده باشند. این افکار ممکن است باعث شوند آنها برای حل مشکلشان از دیگران کمک نخواهند.
تمام انواع افسردگی، از جمله افسردگی با کارکرد بالا میتوانند خطر خودکشی را بالا ببرند. افراد مبتلا به افسردگی با کارکرد بالا ممکن است به خودکشی فکر کنند، و شاید گزینهی پایان دادن به زندگیشان را نیز در برابر خود قرار دهند.
سایر آدمها ممکن است تصورات نادرستی دربارهی افسردگی با کارکرد بالا پیدا کنند. شاید آنها فکر میکنند آدمهایی که از زندگی اجتماعی دوری میکنند، علاقهای به دوستی شدن با دیگران ندارند. یا شاید به آدمهایی که با مسئلهی بیانگیزگی دست و پنجه نرم میکنند، برچسب تنبلی بزنند.
این تصورات نادرست معمولا حتی مشکلات بزرگتری را برای آدمهایی که با افسردگی دست به گریبان هستند، ایجاد میکنند. این برداشتهای نادرست ممکن است باعث افزایش انزوای اجتماعی آنها شود یا باعث شود مدام سعی کنند این نقصان را با وانمود کردن به خوشحالی و سلامتیشان جبران کنند – در صورتی که آنها واقعا هر روز بیشتر در افسردگی فرو میروند.
۶. درمان
افسردگی با کارکرد بالا ممکن است با مصرف دارو، شرکت در جلسات رواندرمانی، یا با ترکیب هر دو درمان شود.
اگر فکر میکنید به افسردگی با کارکرد بالا مبتلا شدهاید، با یک پزشک صحبت کنید. وی میتواند احتمال وجود مشکلات جسمی را که ممکن است با ایجاد این وضعیت هیجانی در شما ارتباط داشته باشند، رد یا تایید کند.
گاهی اوقات، برخی مشکلات جسمی (نظیر مشکلات تیروئید) میتوانند به بروز افسردگی منجر شوند.
چنانچه پزشک احساس کند مشکلتان با درمان جسمی حل میشود، ممکن است برای شما دارو تجویز کند. همچنین، ممکن است شما را به یک روانپزشک متخصص در داروهای روانی معرفی کند.
به علاوه، پزشک معالج میتواند شرکت در جلسات گفتار درمانی را نیز به شما توصیه کند. روشهای درمانی فراوانی وجود دارند که برای درمان افسردگی موثر هستند، از جمله رفتاردرمانی شناختی (CBT). رفتاردرمانی شناختی میتواند شما را از افکار و رفتارهایی که باعث افزایش احساسات افسردگی میشوند، خلاص کند.
سخن آخر
گاهی اوقات لازم است حالات و رفتارهای آدمهای اطرافتان را بررسی کنید تا ببینید آیا حالشان خوب است یا خیر. حتی اگر آدمها ظاهرا حال خوبی داشته باشند و کارکرد بالایی نیز از خود نشان دهند، ممکن است با مشکلاتی دست و پنجه نرم کنند که شما اطلاعی از آنها نداشته باشید.
اگر فکر میکنید یکی از اطرافیانتان به افسردگی با کارکرد بالا مبتلا است، با وی صحبت کنید. به وی نشان دهید اگر به کمک نیاز دارد بدون هیچ مشکلی میتواند آن را درخواست کند، و افسردگی نشانهی ضعف نیست – هر آدمی ممکن است دچار افسردگی شود.