۹ نکته درباره روان درمانی و انتظاراتی که باید از جلسه درمان داشت
عدهای هستند که برای بهبود سلامت روان خود بر سر دوراهی انتخاب قرار میگیرند: تن دادن به روان درمانی یا تن ندادن به آن. مسیر این انتخاب و تصمیمگیری در بین آدمها بسیار گوناگون است. علت هم این است که در این جهان هیچ دو نفری مطلقاً شبیه و نظیرِ هم نیستند. میلیاردها نفر آدم با نظام فکری متفاوت ساکن کرهی زمین هستند و عدهای از این میلیاردها نفر قرار است که تصمیم بگیرند برای سلامت روان خود آیا به سراغ روان درمانی بروند یا نروند.
چه انتظاراتی از روان درمان گر داشته باشیم
برخی اوقات مشاوره کردن و کمک گرفتن دغدغهی ما به عنوان یک دوست، همسر، خواهر، برادر یا یک خویشاوند است. ما در نقطهی حساسی از زندگی قرار گرفتهایم و این نقطه زمینهساز تغییراتی بزرگتر برای ما خواهد بود. به همین جهت نیازمند کمک دیگران هستیم. برخی موارد هم معلم، مدرسه، همکار یا رییس فرد را وادار میکند که سلامت روان خود را بر هر چیز دیگری مقدم بشمارد تا فرد بتواند با شرایط روانی بهتری به محیط مدرسه، اداره، کار، خانواده برگردد.
برخی اوقات، فرد خودش آگاه است از اینکه میخواهد روابطش در کدام جهتها بهبود یابد، میداند که حال و احوال یا اضطرابش را چطور مدیریت کند یا کدام رفتارهای خاص خودش را باید تغییر بدهد. در این شرایط، علاقهی فرد به رشد فردی، کاهش علائم اختلال روانی موجود و بهبود کیفیت کلی زندگی او را به درونکاویاش سوق میدهد.
فرقی نمیکند که شما از کدام مسیر آمدهاید. در نهایت شما تصمیم به رواندرمانی گرفتهاید. حالا شما تصمیم آخرتان را گرفتهاید و قرار است تا چند دقیقهی دیگر نخستین جلسه از جلسات رواندرمانیتان شروع شود. شمایید و مجموعهای از انتظارات از جلسات رواندرمانی. در بین این انتظارات تعدادی باور غلط هم دربارهی روند رواندرمانی وجود دارد.
مطلب مرتبط: ۱۰ راهکار ساده و موثر برای بهبود بهداشت روانی و سلامت فکری
چرا باورهای غلطی دربارهی روان درمانی وجود دارد؟
اگر شما با حوزهی سلامت روان بیگانه باشید، احتمالاً جزو آن دسته از افرادی هستید که میتوانند از رواندرمانی کمک بگیرند و از سواد سلامت روان بهرهمند شوند( یعنی اطلاعات مفیدی دربارهی اختلالات روانی بهدست بیاورند). تا اینجای کار که منطقی به نظر میرسد و این روند تنها به حوزهی سلامت روان محدود نمیشود. اما شناسایی آستانهی اختلال روانی خاصی در خودتان یا دیگران کار را سخت میکند. برای همین هم موانعی را ایجاد میکند تا به راحتی قادر نباشید رواندرمانی را با موفقیت شروع کنید یا مایل به ادامهی آن باشید.
بخش قابلتوجهی از اطلاعات مربوط به رواندرمانی، حاضر و آماده در رسانههای مختلف در دسترس همگان قرار دارد. تحقیقات نشان داده است که تصویرهای ذهنی و انتظارات مردم از رواندرمانی بر اساس تصاویر و اطلاعاتی شکل میگیرد که در تلویزیون و فیلمها میبینند. به این ترتیب، شاید قادر باشید بین تصاویر و توصیفات داستانی و گاهی مخربی که دربارهی سایر متخصصین از جمله پزشکان یا معلمها در تلویزیون و فیلمها دیدهاید و تجربهی واقعی خود از محیط درمانی و آموزش تعادل را برقرار کنید. اما، ایجاد تعادل بین کلیشههای مربوط به متخصصان سلامت روان یا روند کلی رواندرمانی با آنچه در واقعیت تجربه میکنید به این سادگیها نخواهد بود.
چه انتظاراتی از روان درمانی نداشته باشیم؟
وقتی بفهمید نباید از روان درمانی چه انتظاراتی را داشته باشید، قادر هستید مثلِ یک مراجعهکنندهی فرهیخته، باسواد و روشنفکر با روند درمان روبهرو شوید. همان چیزی که بیشتر رواندرمانگرها آرزویش را دارند.
در ادامه، انتظارات گمراهکننده و غلطی را میخوانیم که عموم مردم از رواندرمانی دارند. اکیداً توصیه میشود اگر شما هم چنین انتظاراتی دارید، آنها را پشتِ درِ اتاقِ رواندرمانگرتان بگذارید و با ذهنی باز وارد اتاق مشاوره شوید.
۱.انتظار بهبود سریع نداشته باشید
فقط چند مسئلهی روانی محدود است که با یک جلسه رواندرمانی برطرف میشود( به استثنای درمانهای تکجلسهای برای برخی فوبیاهای بزرگسالان، نوجوانان و کودکان).
رواندرمانی روندی کوتاهمدت یا درازمدت است.
نخستین جلسات رواندرمانی به شما و رواندرمانگر نشان میدهند که آیا اصلا درمان میتواند برای شما موثر باشد و اصلا چه نوع درمانی باید در مورد شما به کار گرفته شود. رواندرمانگر از شما میخواهد دربارهی مشکل خاصی که شما را به آنجا کشانده است و همچنین دربارهی پیشینهی پزشکی، اجتماعی و خانوادگی خود صحبت کنید. در واقع او با این ترفند میخواهد شناخت بهتری از شما بهدست بیاورد.
بعضی افراد قادر نیستند به راحتی دربارهی علائم و سابقهی خودشان حرف بزنند. برخی دیگر هم به راحتی از پسِ این کار برمیآیند و حتی این کار برایشان به تجربهای به شدت آرامشبخش تبدیل میشود. بههرحال، بسیار بعید است که تنها طی چند جلسه تغییرات معنادار، عمیق و ماندگار صورت بگیرد یا راهحلی برای الگوهای فکری، ارتباطی یا رفتاری درازمدت پیدا شود.
به عبارت دیگر، منطق حکم میکند که از جلسات درمانی خود انتظار داشته باشیم درمانهای ساختاریافته و حالمحور مثل درمان شناختی رفتاری، رواندرمانی بین فردی، درمان پذیرش و تعهد از نظر زمانی محدود باشند. از طرف دیگر، رواندرمانی تحلیلی و روانکاوی که بر کشف تمایلات و فرآیندهای ناخودآگاه متمرکزند، به صرف زمان بیشتری نیاز دارند.
مطلب مرتبط: ۹ نکته برای اجتناب از تاثیر اخبار منفی بر سلامت روان
۲. روند رواندرمانی در بیشتر مواقع آسان نیست
رواندرمانی یک کار است. مستلزم آن است که نگاهی عمیق و دقیق به خودتان بیندازید. شما در این مسیر تنها نیستید. کار رواندرمانگرتان هم همین قدر سخت است.
شما و رواندرمانگرتان در کنار هم سخت کار میکنید تا ۱. آگاهی بیشتری از چیزی که برایتان دردسرساز شده است بهدست بیاورید( مثلا یک شیوهی خاص فکر کردن، رفتارهای اجتنابی، ابراز احساسات گوناگون یا مدیریت آنها یا سبکهای ارتباطی)، ۲. بفهمید که الگوهای فعلی شما چطور به شما آسیب میزنند و چطور برایتان مفید هستند و ۳. روشهای گوناگون فکر کردن، کار کردن، ارتباط برقرار کردن و مدیریت کردن را با یکدیگر آزمایش کنید.
در طول این مسیر، احتمالاً لحظاتی پیش میآید که قبل از آنکه احساس کنید بهتر شدهاید، احساس میکنید حالتان بدتر شده است. مثلا صحبت کردن دربارهی تجربههای تلخی که آسیب روانی برایتان داشته ممکن است خوابتان را مختل کند. روبهرو شدن با لحظاتی که دیگران با شما بدرفتاری کردهاند یا شما با دیگران بدرفتاری کردهاید هم میتواند منجر به غم و خشم در شما شود.
روبهرو شدن با چیزی که از آن میترسید- مثلاً ترن هوایی، بالا بردن دستتان سر کلاس، تصمیم به طلاق گرفتن- ممکن است در کوتاهمدت منجر به اضطراب بیشتری بشود. در چنین لحظاتی که احساس میکنید حالتان بدتر شده است، به یاد بیاورید که آن الگوهای کهنه و قدیمی هم احساس ناخوشایندی را در شما به همراه میآورند. شاید ارزشش را داشته باشد کمی به خودتان زمان بدهید و ببینید آیا این لحظات سخت و رنجآور در دراز مدت نتیجهی بهتری را برایتان رقم میزنند یا خیر.
۳. صحبت کردن با درمانگر مثل صحبت کردن با دوستم نیست
رابطهی رواندرمانی متفاوت با سایر روابط است. این رابطه، رابطهای متقابل نیست. از آن خیابانهای دو طرفه نیست. قطع به یقین شما قرار است جزییات ریز و درشت خودتان را با درمانگرتان در میان بگذارید و در مقابل، چنین اطلاعاتی را از او دریافت نکنید. قرار نیست این در میان گذاشتنِ یک طرفهی اطلاعات برای شما زننده یا بازدارنده باشد. قرار هم نیست رازداری، امانتداری یا محبوبیت شما را به درمانگرتان نشان بدهد.
درمانگرتان دربارهی اینکه کدام اطلاعات شخصیاش را چه زمانی با شما در میان بگذارد خط قرمزها و حدودی را مشخص میکند تا تمرکز را روی چیزی که باید حفظ کند- یعنی روی شما و اهداف شما. در برخی از درمانها نیز او این اطلاعات را باز هم با در نظر گرفتن همین ملاحظات در میان میگذارد تا به شما کمک کند درک و شناخت بیشتری از او بهدست بیاورید و به این ترتیب خودتان را بهتر و بیشتر بشناسید. خط قرمزهایی که درمانگر در برخی موارد مشخص میکند میتواند الگویی برای شما باشد برای اینکه چطور در تعامل با دیگران خط قرمز مشخص کنید.
۴. معمولا درمانگر به شما نمیگوید دقیقا چه کار بکنید، چه تصمیمی بگیرید یا اینکه انتخاب درستی داشتهاید یا نه.
درمانگر معمولاً خودداری میکند از اینکه به شما بیش از حد دستور بدهد چون قرار نیست که او نتایج و عواقب انتخابهای شما را زندگی و تجربه کند. البته استثناهایی هم در این مورد وجود دارد. مثلاً اگر چیزی امنیت شما یا دیگری را تهدید میکند، در این صورت درمانگرتان ترغیب میشود تا بیپردهتر از قبل با شما رفتار کند.
درمانگر به جای اینکه صراحتاً به شما بگوید چه کار بکنید یا چه کار نکنید، سوالاتی از شما میپرسد تا به شما کمک کند خودتان تصمیم بگیرید که میخواهید چه کاری را انجام بدهید و چرا میخواهید آن کار را انجام بدهید. درمانگر آنچه شما گفتهاید را بازگو میکند تا به شما کمک کند آنچه خودتان گفتهاید را با گوشهای خودتان بشنوید. او با این کار یک بررسی و درونکاوی عمیق را فراهم میکند. درمانگر شما را راهنمایی میکند تا همهی گزینههای دیگری که به آن فکر نکرده بودید را در نظر بگیرید. او به شما کمک میکند تا نتایج مثبت، منفی و بینابینیِ قرار گرفتن در مسیری خاص را ببینید و به آنها خوب فکر کنید.
در صورتیکه با یک درمانگر رابطهای طولانیمدت برقرار کنید، او قادر میشود تصمیمهای قبلیتان( و نتایجش) را به شما یادآوری کند یا الگوهای تکراری را نشانتان بدهد. به این ترتیب شما مطلع میشوید که در فرآیند تصمیمگیری فعلیتان چه روندی پیش روی دارید یا چطور باید با عواقب آن کنار بیایید.
۵. انتظار نداشته باشید نخستین درمانگری که میبینید همانی باشد که شما میخواهید
رابطهی منحصربهفرد و خاص درمانگری هم مثل هر رابطهی دیگر است: دو نفر به همدیگر میرسند.
شما خودتان را خوب میشناسید. با خلقوخوی خاص خودتان و سبک خودتان، با آگاهی از مشکلات خاص خودتان و با علمِ به اینکه هدفتان از درمان چیست، وارد دفتر درمانگر میشوید. درمانگرتان متخصص سلامت روان است. او با سبک درمانی خاص خودش، تجربهی بالینی خودش( نوع درمانی که به کار میبرد، سن یا مواردی که به آنها رسیدگی میکند) و خلقوخوی خودش با شما روبهرو میشود و شما را میبیند.
ممکن است با نخستین درمانگری که میبینید ارتباط برقرار نکنید. شاید هم بیشتر از یک جلسه طول بکشد تا بتوانید تصمیم بگیرید که این درمانگر برایتان مناسب است یا خیر. شاید باید اول با چند درمانگر دیدار کنید و بعد درمانگر نهایی خود را انتخاب کنید.
پیدا کردن درمان گر مناسب
درمانگر مناسبِ هر کس با دیگری فرق دارد. به هر حال، میتوانید برای شروع سوالات زیر را در نظر بگیرد و درمانگر را بسنجید:
آیا پاسخ درمانگر به سوالاتی که دربارهی وضعیت خودتان، تجربهی بالینی او و درمان مورد استفادهاش از او پرسیدهاید رضایت خاطرتان را فراهم کرده است؟
آیا درمانگر موارد مبتنی بر حرفهای گری را رعایت میکند( در کلامش، در محیط مرکز درمانیاش، در تعریفش از سیاستهای عملی مرتبط با لغو یک جلسه، موارد اضطراری و غیره)؟
آیا درمانگر سوالات عمیق و سنجیدهای از شما میپرسد؟
با وجود تمام چالشهای موجود در نخستین جلسهی رواندرمانی، وقتی بنا بود به راحتی و بیپرده با درمانگر حرف بزنید، چقدر احساس راحتی داشتید؟
آیا سبک او را دوست دارید؟ محدودهی تعاملاتش با شما، شوخطبعیاش، توانایی درک کردن وضعیت عاطفی شما و تمرکز او بر این وضعیت عاطفی در طول یک جلسه را چطور ارزیابی میکنید؟
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – فاطمه یحیی
منبع: verywellmind
۹ نکته درباره روان درمانی و انتظاراتی که باید از جلسه درمان داشت
برچسب ها روان درمانیروانشناسی
- مطلب قبلی ۳ نکته مهم درباره علت بروز مشکلات رفتاری در کودکان و روش رفع آن
- مطلب بعدی ۷ دستور تهیه غذای بدون برنج بسیار خوشمزه و جدید