۸ مهمترین نظریه های رهبری و مدیریت در سازمان
چه عاملی باعث میشود برخی آدمها در نقش رهبری به موفقیت برسند؟ نظریه های رهبری به دنبال توضیح چگونگی و چرایی رهبر شدن برخی آدمهای خاص هستند. چنین نظریههایی غالبا بر ویژگیهای رهبران تمرکز دارند، ولی برخی از این نظریهها نیز تلاش میکنند رفتارهایی را شناسایی کنند که آدمها از طریق آنها میتوانند تواناییهای رهبریشان را در موقعیتهای مختلف بهبود ببخشند. در ادامه با ما همراه باشید تا ۸ مهمترین نظریه های رهبری و مدیریت در سازمان را بخوانید.
مباحث اولیه در خصوص روانشناسی رهبری غالبا نشان میدادند چنین مهارتهایی صرفا جزء قابلیتهایی هستند که آدمها با آنها زاده میشوند. به عبارت دیگر، این نظریهها نشان میدادند برخی از آدمها صرفا “رهبر متولد میشوند.” برخی نظریههای جدیدتر نیز نشان میدادند، دارا بودن برخی ویژگیهای خاص ممکن است به آدمها کمک کند بتوانند به طور طبیعی دیگران را رهبری کنند، ولی تجربه و متغیرهای موقعیتی نیز نقش مهمی ایفا میکنند.
نگاهی دقیقتر به نظریه های رهبری
با افزایش محبوبیت مباحث مربوط به روانشناسی رهبری طی ۱۰۰ سال گذشته، جهت توضیح دقیق چگونگی و چرایی رهبر شدن برخی آدمهای خاص، شماری از نظریههای رهبری مختلف مطرح شدهاند.
چه عاملی باعث میشود یک فرد به رهبری بزرگ تبدیل شود؟ آیا برخی ویژگیهای شخصیتی خاص باعث میشوند برخی آدمها برای نقش رهبری مناسبتر باشند، یا آیا ویژگیهای موقعیتی باعث میشوند شرایط برای به رهبری رسیدن برخی آدمها مهیا شوند؟ وقتی نگاهی به رهبران اطرافمان میاندازیم – خواه یک کارفرما در محیط کار یا رئیس جمهور کشور – ممکن است با تعجب از خودمان بپرسیم دقیقا چرا این افراد توانستهاند به این جایگاه برسند؟
آدمها در سرتاسر تاریخ بشریت همواره به رهبری علاقهمند بودهاند، ولی تقریبا به تازگی شماری از نظریههای رسمی در خصوص رهبری مطرح شدهاند. علاقه به رهبری در طول سالهای اولیهی قرن بیستم افزایش یافت.
نخستین نظریههای رهبری معمولا بر کیفیتهای متمایزکننده میان رهبران و پیروان تمرکز داشتند؛ در حالیکه نظریههای جدیدتر به سایر متغیرها نظیر عوامل موقعیتی و سطح مهارت توجه کردهاند. با اینکه نظریه های رهبری مختلفی تاکنون مطرح شدهاند، بیشتر آنها را میتوان در هشت دستهی عمده طبقهبندی کرد.
۱. نظریه مرد بزرگ
آیا تاکنون شنیدهاید فردی را اینگونه توصیف کنند: “زاده شده برای رهبری”؟ بر اساس این نظریه، رهبران بزرگ صرفا با ویژگیهای ذاتی لازم برای یک رهبر، از جمله کاریزما، اعتماد به نفس، هوش، و مهارتهای اجتماعی متولد میشوند؛ همین مسئله باعث میشود برخی آدمها را “ذاتا رهبر” بشناسیم.
نظریه مرد بزرگ بر این فرض استوار شده است که ظرفیت رهبری مسئلهای ذاتی است – و رهبران بزرگ اینگونه زاده شدهاند، نه اینکه اینگونه تربیت شده باشند. این نظریهها غالبا رهبران بزرگ را به شکل قهرمانان و اسطورههایی به تصویر میکشند که مقدر شده است در موعدی خاص به رهبری برسند. اصطلاح “مرد بزرگ” به این دلیل انتخاب شده بود که در آن زمان، رهبری، در درجهی نخست، به عنوان یک کیفیت مذکر شناخته میشد – به خصوص، در مورد رهبری نظامی.
چنین نظریههایی بر این باور بودند که آدمها واقعا نمیتوانند روش تبدیل شدن به یک رهبر قدرتمند را بیاموزند. آدمها یا با ویژگی رهبری یا بدون ویژگی رهبری متولد میشوند. این نظریهها رهبری را از دیدگاه طبیعت (در برابر تربیت) توضیح میدادند.
شاید این ادعا که شخصیتتان میتواند واقعا در چگونگی ادارهی کسب و کارتان تاثیر داشته باشد، برگرفته از نظریهی مرد بزرگ باشد؛ اگر شما نیز این چنین فکر میکنید، احتمالا مقالهی شخصیت رهبری: شما کدام یک از این ۴ تیپ شخصیت رهبری را دارید؟ برایتان جالب باشد.
۲. نظریه ویژگی شخصیتی
نظریهی ویژگی شخصیتی که از برخی جهات شبیه نظریهی مرد بزرگ است، بر این فرض استوار است که آدمها برخی کیفیتها و ویژگیهای شخصیتی خاص را به ارث میبرند، و همین ویژگیها باعث میشوند آنها برای رهبری مناسبتر از دیگران باشند. نظریهی ویژگی شخصیتی غالبا یک شخصیت یا ویژگیهای رفتاری خاص را که در میان رهبران مشترک هستند، شناسایی میکند. برای مثال، ویژگیهای شخصیتی از قبیل برونگرایی، اعتماد به نفس، و شجاعت همگی جزء ویژگیهایی هستند که به طور بالقوه میتوانند در رهبران بزرگ یافت شوند.
اگر ویژگیهای شخصیتی خاص نقش کلیدی در رهبری ایفا میکنند، پس چرا برخی آدمها دارای چنین کیفیتهایی هستند، ولی رهبر نیستند؟ این سوال یکی از چالشهایی است که در استفاده از نظریه ویژگی شخصیتی برای توضیح رهبری با آن مواجه میشویم.
آدمهای زیادی وجود دارند که دارای ویژگیهای شخصیتی مخصوص رهبران هستند؛ با این حال، این آدمها هرگز به دنبال رسیدن به جایگاه رهبری نبودهاند. همچنین، برخی دیگر از آدمها نیز وجود دارند که علیرغم فقدان ویژگیهای شخصیتی کلیدی مربوط به رهبری موثر، توانستهاند به مقام رهبری دست پیدا کنند.
شاید برای رسیدن به رهبری باید انگیزهی بالایی داشته باشیم؛ اگر شما نیز با این مسئله موافق هستید، مطالعهی مقالهی رهبری و انگیزه: ۹ دلیل اهمیت انگیزه در مدیریت سازمان برایتان جذاب خواهد بود.
۳. نظریه اقتضایی
نظریهی رهبری اقتضایی بر متغیرهای خاص محیطی تمرکز دارد که ممکن است تعیینکنندهی سبک خاصی از رهبری باشند که بیش از همه برای یک موقعیت خاص مناسب است. بر اساس این نظریه، همهی سبکهای رهبری برای موقعیتهای مختلف مناسب نیستند.
دو پژوهشگر در مبحث رهبری به نامهای وایت و هاجسون معتقدند رهبری واقعی و تاثیرگذار فقط به کیفیتهای یک رهبر مربوط نمیشود، بلکه به همزمان شدن تعادل درست میان رفتارها، نیازها، و متن جامعه بستگی دارد.
رهبران خوب قادر هستند نیازهای پیروانشان را ارزیابی کنند، موقعیت کلی را نیز به خوبی بررسی کنند، و سپس رفتارهای خود را بر اساس آنها تطبیق دهند. موفقیت یک رهبر به شماری از متغیرها از قبیل سبک رهبری، کیفیتهای پیروان، و جنبههای مختلف یک موقعیت خاص بستگی دارد.
۴. نظریه رهبری موقعیتی
نظریهی موقعیتی بر این فرض استوار است که رهبران بهترین اقدامات خود را بر اساس متغیرهای موقعیتی انتخاب میکنند. سبکهای رهبری مختلف ممکن است برای برخی انواع تصمیمگیری مناسبتر باشند.
برای مثال، در موقعیتی که رهبر از تمام اعضای گروه خود آگاهتر و باتجربهتر است، سبک رهبری استبدادی ممکن است از سایر سبکها مناسبتر باشد. در سایر موارد که هر یک از اعضای گروه به تنهایی یک متخصص ماهر است، سبک دموکراتیک ممکن است از سایر سبکها موثرتر باشد.
به این ترتیب، یک رهبر باید آنچنان ماهر باشد تا بتواند بهترین سبک رهبری را برای پیروان خود انتخاب کند؛ بنابراین، اگر شما نیز میخواهید به چنین جایگاهی برسید، بهتر است از ۷ راه برای پرورش مهارت رهبریتان از همین امروز آگاه شوید.
۵. نظریه رفتاری
نظریهی رهبری رفتاری بر این باور استوار است که رهبران بزرگ از ابتدا رهبر متولد نشدهاند، بلکه اینگونه تربیت شدهاند. از این جهت، نظریهی رفتاری کاملا در مقابل نظریه مرد بزرگ قرار دارد. این نظریهی رهبری که ریشه در رفتارگرایی دارد، بر رفتار رهبران تمرکز میکند، نه بر کیفیتهای ذهنی یا حالات درونیشان. بر اساس این نظریه، آدمها از طریق آموزش و مشاهده میتوانند رهبر بودن را یاد بگیرند.
۶. نظریه مشارکت
طبق نظریهی رهبری مشارکت، سبک رهبری ایدهآل همان سبکی است که نظرات سایر آدمها را در تصمیمات و اقدامات خود مد نظر قرار میدهد. این قبیل رهبران اعضای گروه خود را به مشارکت و کمک ترغیب میکنند و به اعضای گروه کمک میکنند تا احساس ارتباط و تعهد بیشتری با فرایند تصمیمگیری پیدا کنند. با وجود این، بر اساس نظریهی مشارکت، رهبر اختیار دارد مشارکت سایرین را بپذیرد یا نپذیرد.
۷. نظریه مدیریت
نظریهی مدیریت که با عنوان نظریهی مبادلهای نیز شناخته میشود، بر نقش نظارت، سازماندهی، و عملکرد گروهی تمرکز دارد. این گونه نظریه های رهبری بر پایهی سیستم پاداش و مجازات استوار هستند. نظریهی مدیریت معمولا در کسب و کارها استفاده میشوند؛ هنگامی که یک کارمند در وظیفهی خود موفق عمل میکند، پاداش دریافت میکند، و هنگامی که دچار اشتباه و شکست میشود، مواخذه و مجازات خواهد شد.
۸. نظریه ارتباطی
نظریهی ارتباطی که به نظریهی تحولی نیز مشهور است، بر ارتباطات تشکیل شده میان رهبران و پیروان تمرکز دارد. رهبران تحولگرا از طریق کمک به اعضای گروه خود در درک اهمیت و فایدهی جمعی وظایف سازمانی به آنها انگیزه و الهام میبخشند.
این رهبران بر عملکرد اعضای گروه خود تمرکز میکنند، ولی همزمان میخواهند هر یک از آنها توان بالقوهی خود را به نمایش بگذارد. رهبرانی که از این سبک پیروی میکنند، معمولا استانداردهای بالای اخلاقی و ارزشی را به اجرا میگذارند.
با وجود اینکه تمام سبکهای رهبری به دنبال ایجاد فضایی ایدهآل برای رهبران و همچنین پیروانشان هستند، در عمل ممکن است چنین نتیجهای به دست نیاید؛ از این رو، شما به عنوان کارمند باید بدانید مثلا وقتی رئیستان از شما کار غیراخلاقی یا غیرقانونی میخواهد چه باید کنید؟
سخن آخر
راههای مختلفی برای تفکر در خصوص سبکهای رهبری وجود دارند؛ از تمرکز بر ویژگیهای شخصیتی رهبران بزرگ گرفته تا تاکید بر جنبههای موقعیتی جهت کمک به تعیین سبک رهبری بر پیروان.
رهبری نیز مانند سایر مقولهها، موضوعی به شدت چند وجهی است و از ترکیب عوامل مختلفی تشکیل شده است؛ بررسی این عوامل کمک میکند به پاسخی برای این سوال برسیم که چرا برخی آدمها به رهبرانی بزرگ تبدیل میشوند. آگاهی از ۵ ویژگی مهم رهبری کاریزماتیک در هر سازمان و کسب و کار کمکتان میکند به طور بالقوه بتوانید مهارتهای رهبریتان را بهبود ببخشید.