بهترین روش های برای صحبت با کودکان درباره افسردگی

چگونه درباره‌ی افسردگی با کودکان‌تان صحبت می‌کنید؟ آیا می دانید بهترین تکنیک برای صحبت با کودکان درباره افسردگی چیست؟ در این مقاله نکاتی را آورده ایم هر کدام از این عوامل به شما نشان می‌دهند که باید چگونه عمل کنید.

صحبت با کودکان درباره افسردگی

این مسئله به چند عامل متفاوت بستگی دارد.

نخست، باید دلیل این بحث را بدانید. آیا می‌خواهید به طور کلی اطلاعاتی را با آن‌ها در میان بگذارید، به آن‌ها بگویید که با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنید، یا می‌خواهید با آن‌ها صحبت کنید تا بفهمید آیا دچار افسردگی هستند یا خیر؟

نکته‌ی دومی که باید به آن توجه کنید این است که کودک‌تان چند سال دارد. آیا فرزندتان پیش‌دبستانی، دبستانی، یا دبیرستانی است؟ مقطع تحصیلی فرزندتان شیوه‌ی بحث را به طور کلی تغییر می‌دهد. اگر کودک‌تان کوچک‌تر است، اطلاعات کم‌تری نیاز دارد؛ در حالی‌که نوجوانان بزرگ‌تر اطلاعات بیش‌تری را در ذهن خود تحلیل می‌کنند.

شرایط‌تان هر چه باشد، باید بدانید صحبت کردن شفاف و آزادانه درباره‌ی مشکلات روانی همیشه بسیار بهتر از پنهان کردن آن‌ها یا در میان نگذاشتن این مشکلات با دیگران است. از گذشته‌ها تاکنون بسیاری از آدم‌ها بیماری روانی را مانند ننگی می‌دانند که نباید درباره‌اش با دیگران صحبت کنند. ولی هر چه صریح‌تر و شفاف‌تر در این مورد با کودکان‌تان صحبت کنید، آن‌ها در آینده برای صحبت درباره‌ی مشکلات‌شان با شما احساس راحتی بیش‌تری خواهند داشت.

در میان گذاشتن اطلاعات درباره‌ی افسردگی

اگر صرفا بخواهید اطلاعاتی را به طور کلی درباره‌ي افسردگی یا درباره‌ي یک بیماری روانی با دیگران در میان بگذارید، کارتان قابل تحسین است. در گذشته، مشکلات روانی مانند لکه‌ی ننگ بودند، اطلاعات چندانی درباره‌شان وجود نداشت، و صحبت کردن درباره‌ي آن برای خانواده‌ها بسیار دشوار بود. بین ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸، آمار خودکشی در میان جوانان تا ۶۰ درصد افزایش یافت، و همین مسئله بحث و گفتگو را درباره‌ی مشکلات روانی به یکی از اولویت‌های خانواده‌ها تبدیل کرد.

شما به عنوان والدین، باید این موانع را از همان دوران اولیه‌ی کودکی برای فرزندان‌تان از میان ببرید، زیرا افسردگی معضلی است که دیر یا زود یکی از افراد خانواده را گرفتار خواهد کرد؛ به خصوص اگر یکی از خویشاوندان خونی‌تان ابتلا به افسردگی را تجربه کرده باشد.

چگونه صحبت با کودکان درباره افسردگی را شروع کنیم؟

با این‌که شاید صحبت کردن درباره‌ي افسردگی با فرزندان کمی سخت به نظر برسد، اگر منتظر بمانید تا سن‌اش افزایش یابد، شروع این گفتگو برای‌تان حتی از این هم سخت‌تر خواهد شد. اگر از همین حالا شروع کنید و به گونه‌ای صحبت با کودکان درباره افسردگی یا سایر مشکلات روانی را آغاز کنید که انگار اطلاعاتی را درباره‌ی بیماری‌های جسمی نظیر سرطان یا دیابت با وی در میان می‌گذارید. چنان‌چه فرزندتان دچار مشکلات روانی باشد یا در آینده به آن‌ها مبتلا بشود، با رغبت بیش‌تری نزدتان خواهد آمد و درباره‌ي مشکلات‌اش با شما صحبت خواهد کرد. به این ترتیب، شما باب صحبت را از همان دوران کودکی به روی فرزندتان می‌گشایید.

البته بار دیگر تاکید می‌کنیم پیش از شروع صحبت با فرزندتان باید سن وی را در نظر بگیرید. در این بخش، به برخی نکات درباره‌ی مدیریت این گفتگوها در هر مقطع تحصیلی از فرزندتان اشاره می‌کنیم.

پیش دبستانی

در طول دوره‌ی پیش دبستانی فرزندتان، نحوه‌ی صحبت کردن شما درباره‌ي این موضوع باید به گونه‌ای باشد که وی بتواند متوجه‌ی حرف‌های‌تان بشود. این صحبت‌ها ممکن است درباره‌ی هیجان‌ها و ناراحتی‌ها، و نحوه‌ی مقابله با ناراحتی‌ها و غم‌های خودتان باشند.

والدینی که به طور شفاف هیجان‌ها و هم‌چنین، استراتژی‌های مقابله‌ای خود را که برای کنترل هیجان‌های خود از آن‌ها استفاده می‌کنند، با فرزندان‌شان در میان می‌گذارند، مانند یک مدل رفتاری عمل می‌کنند که کودکان پیش دبستانی‌شان می‌توانند از آن‌ها تقلید کنند. به علاوه، آن‌ها به کودکان‌شان یاد می‌دهند صحبت کردن درباره‌ی هیجان‌ها و درخواست کمک در صورت نیاز مسئله‌ای کاملا طبیعی و درست است.

دبستان

گفتگو با کودکان دبستانی نیز نیازمند همان ملاحظاتی است که در خصوص کودکان پیش دبستانی وجود دارند. با وجود این، با بزرگ‌تر شدن فرزندتان، می‌توانید به تدریج جزییات و اطلاعات بیش‌تری درباره‌ي مشکلات روانی با آن‌ها در میان بگذارید.

استفاده از اصطلاحات دقیق برای توصیف این بیماری‌ها نظیر افسردگی نه فقط به کودکان کمک می‌کند اطلاعات بیش‌تری درباره‌ی این بیماری بیاموزند، بلکه هم‌چنین باعث می‌شود در صورت ابتلا به این وضعیت، احساس شرم و خجالت کم‌تر داشته باشند.

دبیرستان

در نهایت، گفتگوهای شفاف به طور مستمر با فرزندان دبیرستانی‌تان درباره‌ی مشکلات روانی، به طور کلی، باعث می‌شود نوجوان‌تان همیشه با خاطری آسوده برای درخواست کمک به سمت‌تان بیاید. والدینی که با اراده‌ی خود برای درمان مشکلات روانی‌شان از دیگران کمک می‌خواهند، در مقایسه با افرادی که هرگز نمی‌خواهند درباره‌ی این مسائل با دیگران صحبت کنند، قابل اتکاتر و مهربان‌تان هستند.

به طور کلی، فارغ از مقطع تحصیلی فرزندتان، همیشه آن‌ها را ترغیب کنید در صورت احساس ناراحتی یا افسردگی، از شما کمک بخواهند. آن‌ها را ترغیب کنید هیجان‌های‌شان را با شما در میان بگذارند، و خودتان را آماده‌ کنید تا هر زمان که کودک‌تان برای کمک نزد شما بیاید، استراتژی‌های مفیدی را به وی ارائه‌ی کنید.

صحبت کردن درباره‌ی افسردگی خودتان

چه می‌شود اگر بخواهید درباره‌ی افسردگی خودتان را فرزندتان صحبت کنید؟‌ با این‌که شاید انجام این کار برای‌تان دشوار باشد، در نهایت، فاش کردن این مسئله برای اطرافیان‌تان وضعیت شما را بسیار بهتر خواهد کرد. با این‌که کودکان در سنین پایین‌تر شاید به خوبی نتوانند برخی مسائل را درک کنند، همیشه راه‌هایی وجود دارد که با استفاده از آن‌ها بتوانید چیزهایی را برای‌شان توضیح دهید.

هم‌چنین، شاید دقیقا ندانید چه وقت باید درباره‌ي ابتلای‌تان به افسردگی با فرزندتان صحبت کنید. زمانی که نخستین علائم این بیماری را تجربه می‌کنید؟ پس از آن‌که یک برنامه‌ی درمانی از پزشک معالج‌تان دریافت می‌کنید؟‌ یا پس از آن‌که وضعیت‌تان رو به بهبود می‌رود؟‌

حقیقت این است که بیش‌تر کودکان متوجه می‌شوند که حال شما آن‌چنان خوب نیست. اگر بخواهید حقیقت را از آن‌ها پنهان کنید، شاید آن‌ها در ذهن‌شان داستان‌هایی را درباره‌ی وضعیت شما بسازند که به مراتب ترسناک‌تر از واقعیت باشند – این مسئله، به خصوص، در مورد کودکان کوچک‌تر صدق می‌کند.

به همین خاطر، بهترین کار این است که به محض آن‌که احساس بهبودی کردید، درباره‌ی مشکلات سلامت روان با آن‌ها صحبت کنید. لازم نیست به گونه‌ای با آن‌ها صحبت کنید که انگار همه‌ چیز را درباره‌ی این مسئله می‌دانید یا بر اساس برنامه‌ی درمانی‌تان دقیقا چه زمان به طور کامل درمان خواهید شد.

چه کار باید کرد؟

در عوض، بهتر است به آن‌ها اطمینان بدهید، علی‌رغم‌ ابتلای‌تان به این بیماری، همه چیز به خوبی پیش می‌رود و لازم نیست از چیزی نگران باشند. آن‌چه فرزندتان بیش از همه به آن نیاز دارد، این است که به آن‌ها اطمینان بدهید دوست‌شان دارید و همه چیز درست خواهد شد.

این مسئله نیازمند تلاش مضاعف شما برای حفظ کارهای روزانه‌تان تا حد امکان است – حتی اگر این بیماری کار را برای‌تان دشوارتر کرده است. این مسئله نیازمند آن است که در صورت عدم توانایی‌تان برای انجام و مدیریت برخی امور، از همسر، دوست، یکی از اعضای خانواده، یا یک پرستار یا خدمتکار کمک بگیرید.

سعی کنید کارهای روزمره‌ی زندگی‌تان نظیر درست کردن غذا یا فعالیت‌های خانوادگی به طور معمول انجام شوند تا فرزندتان قوت قلب پیدا کند و نگرانی‌های‌اش برطرف شوند.

هم‌چنین،

لازم است به این مسئله نیز فکر کنید که شاید کودکان‌تان خود را سرزنش کند یا خود را گناهکار بداند. به همین خاطر، باید دائما وی را تحت نظر قرار دهید و از وی بپرسید اوضاع‌اش چگونه است. اگر متوجه شدید وی نیز با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند، شاید بهتر باشد از پزشک معالج یا روانشناس‌تان بخواهید راهکارهایی را برای خانواده‌تان نیز به شما ارائه دهد.

در نهایت، حتما زمانی را برای صحبت با کودکان درباره افسردگی انتخاب کنید که تا گفتگوی‌تان مختل نشود و مکانی را نیز انتخاب کنید که فرزندتان در آن راحت باشد. مثلا این کار را می‌توانید زمانی انجام دهید که در حال انجام فعالیت‌های مشترک و مورد علاقه‌تان یا مثلا داخل خودرو هستید.

زمانی را نیز برای فکر کردن به حرف‌های‌تان و درک اطلاعاتی که با آن‌ها در میان گذاشته‌اید، به وی بدهید. به سوال‌های‌شان پاسخ دهید و از آن‌ها بپرسید چه احساسی دارند. از همه مهم‌تر این‌که، اگر درباره‌ي شرایط فعلی‌تان احساس خوبی ندارید، به خودتان سخت نگیرید. فرزندتان باید بداند افسردگی نیز یک بیماری مانند سایر بیماری‌ها است، و چیزی نیست که شما خودتان آن را انتخاب کرده باشید.

پیش دبستانی

چه چیزهایی باید به کودک پیش دبستانی‌تان بگویید؟ لازم نیست جزییات زیادی را درباره‌ي وضعیت‌تان برای فرزندان کوچک‌تان توضیح بدهید؛ هم‌چنین، لازم نیست آن‌ها کاملا این مسئله را درک کنند. اگر بخواهید در یک جلسه اطلاعات زیادی را با کودک خردسال‌تان در میان بگذارید، ممکن است دچار خستگی و سردرگمی شود.

به علاوه، کودک خردسال‌تان احتمالا بیش‌تر متوجه‌ی جنبه‌های جسمانی بیماری‌تان می‌شود. وی ممکن است نگران شود که شما به شدت بیماری هستید و شاید حتی در اثر افسردگی جان‌تان را از دست بدهید.

توضیحات چگونه باشد؟

اگر فرزندتان در دوره‌ی پیش دبستانی است، بهتر است توضیحات‌تان آن‌قدر ملموس باشد که وی بتواند آن‌ها را به خوبی درک کند.

زمانی را برای صحبت انتخاب کنید که کاملا طبیعی و اختیاری باشد، مثلا وقتی در کنار هم نشسته‌اید و در حال نقاشی کردن یا ساختن کاردستی هستید. از زبان ساده استفاده کنید؛ مثلا “‌مامان بعضی وقتا ناراحت میشه‌.‌”‌

مثال‌هایی را برای زمان‌‌هایی که احساس ناراحتی می‌کنید، برای کودکان بیان کنید؛ مثلا در این موقعیت‌ها به سختی می‌توانید از تخت‌خواب خارج شوید یا انجام کارهای خانه برای‌تان سخت می‌شود. اگر وقتی شما در خواب هستید، همسرتان باید کنترل خانه را در دست بگیرد، باید به فرزندتان توضیح دهید که ناراحتی و بیماری شما باعث شده‌ است نتوانید به کارهای روزمره‌تان برسید.

هم‌چنین،

یک کودک خردسال نیز می‌تواند به والدین افسرده‌ی خود در انجام کارهای روزمره و حفظ ساختار خانواده کمک کند. حفظ ساختار و نظم در زندگی کودکان به آن‌ها کمک می‌کند احساس امنیت کنند – حتی اگر این کار برای شما بسیار سخت باشد.

هر آن‌چه می‌توانید انجام دهید تا کارها به صورت خودکار انجام شوند؛ در این صورت، کودکان می‌فهمند دقیقا چه انتظاری از آن‌ها می‌رود و از چه دستورالعمل‌های مشخصی باید پیروی کنند. این وضعیت به آن‌ها کمک می‌کند احساس امنیت کنند، و هم‌چنین به شما نیز در انجام کارهای خانه کمک می‌کند. حتی کودکان خردسال نیز می‌توانند یاد بگیرند اسباب‌بازی‌های‌شان را مرتب کنند و در صورت نیاز،‌ به والدین‌شان کمک کنند.

رپورتاژ

مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، به خاطر داشته باشید، حتی کودکان خردسال پیش دبستانی نیز ممکن است تحت تاثیر افسردگی شما قرار بگیرند. اگر آن‌قدر افسرده باشید که نتوانید با کودک‌تان بازی کنید یا برای‌اش وقت بگذارید، وی احساس خواهد کرد اتفاق بدی افتاده است؛ اگرچه شاید نتواند این احساس را به زبان بیاورد. با وجود این، اگر بتوانید خطوط ارتباطی میان خود و کودک‌تان را باز نگه دارید، وی می‌تواند به اندازه‌ی کافی تاب‌آوری داشته باشد.

دبستان

اگر فرزندتان دبستانی بود چه؟ وقتی کودکان کمی بزرگ‌تر می‌شود، می‌توانید به تدریج در گفتگوهای‌تان از اصطلاحات ملموس و کلمه‌هایی برای توصیف وضعیت‌تان، از جمله “‌افسردگی‌”‌ استفاده کنید. لازم نیست تمام جزییات مربوط به علائم یا برنامه‌ی درمانی‌تان را با کودک‌تان در میان بگذارید، ولی قطعا باید به همه‌ی سوال‌های‌شان پاسخ دهید.

کودکان در این سن، بیش از همه، در برابر احساس گناه و سرزنش خود بابت افسردگی شما آسیب‌پذیر است – به خصوص اگر به طور واضح وضعیت و حالات خود را برای وی توضیح ندهید. به همین خاطر، لازم است برای کودک‌تان توضیح دهید که هیچ‌یک از این مشکلات تقصیر وی نیست و تمام اقدامات لازم را برای درمان و حل و این مشکل انجام می‌دهید.

کمک گرفتن از کودکان

بار دیگر تاکید می‌کنیم، کودکان در این سن می‌توانند با انجام برخی کارهای خانه و حفظ ساختار و شرایط معمول خانه به شما کمک کنند. مثلا آن‌ها می‌توانند ظرف‌ها را داخل ماشین ظرف‌شویی یا لباس‌ها را داخل ماشین لباس‌شویی بگذارند. حتی برخی از کودکان، بسته به شخصیت و توانایی‌های ذاتی‌شان، قادر هستند کارهای بیش‌تری را نیز در خانه انجام بدهند.

بهترین زمان برای صحبت با کودکان درباره افسردگی در این سن، هنگامی است که در حال انجام فعالیت‌ها و سرگرمی‌های خاصی، نظیر پیاده‌روی در اطراف منزل، هستید. درباره‌ی احساسات و احوالات‌تان با وی صحبت کنید و در مورد احساسات وی نیز سوال بپرسید.

بابت این‌که شاید نتوانید مثل قبل باشید، از وی عذرخواهی کنید، ولی به وی اطمینان بدهید تمام اقدامات لازم را برای حل این مشکل انجام داده و خواهید داد. در نهایت، نحوه‌ی مقابله‌ی خود را با افسردگی با وی در میان بگذارید تا وی نیز بتواند از چگونگی کنترل هیجان‌های خود در آینده آگاه شود.

دبیرستان

در نهایت، اگر فرزندتان دبیرستانی است، نحوه‌ی گفتگوی‌تان ممکن است بسیار متفاوت باشد. بهتر است کاملا واضح و شفاف درباره‌ی تشخیص پزشک، برنامه‌ی درمانی، و نحوه‌ی تاثیرگذاری رفتارهای خود بر وی توضیح دهید. از وی بپرسید احساس‌اش درباره‌ي این وضعیت چگونه است، و در صورت نیاز، کمی برای پاسخ وی صبر کنید.

فرزندان بزرگ‌تر می‌توانند کمک‌های بیش‌تری در خانه به شما بکنند – مثلا غذا درست کنند یا به خرید بروند. حتما همیشه جویای احساسات و احوالات فرزندتان باشید.

هنگامی که نگران وجود علائم افسردگی در فرزندتان هستید

اگر نگران هستید فرزندتان به افسردگی مبتلا شده باشد، چه کاری باید انجام بدهید؟ البته، متذکر می‌شویم، نوع عکس‌العمل‌تان به سن فرزند و نحوه‌ی ارتباط‌تان با وی بستگی دارد. در این بخش، به پیشنهادهایی برای نحوه‌ی مطرح کردن این مسئله با کودکان پیش دبستانی، دبستانی، و دبیرستانی‌تان اشاره می‌کنیم.

پیش دبستانی

اگر فرزندتان هنوز به پیش دبستانی می‌رود، احتمال مشاهده‌ی غم در کودک‌تان، به جای علائم افسردگی، بیش‌تر است. باید به این نکته توجه کنید که فرزندتان، در این سن، هنوز در حال یادگیری مسائل پیرامون خود و احساسات‌ درونی‌اش است.

وقتی احساس غم و ناراحتی می‌کنند، احساسات‌شان را جویا شوید، و به آن‌ها نشان دهید صحبت کردن درباره‌ی احساسات بد کار نادرستی نیست. بابت در میان گذاشتن احساسات‌شان با شما از آن‌ها تشکر کنید و مرتبا جویای احوالات‌شان شوید.

اگر متوجه بروز مشکلات روانی در کودک پیش دبستانی‌تان شدید، بهترین و نخستین اقدام این است که نگرانی‌تان را با یک متخصص اطفال در میان بگذارید. پزشک مخصوص کودک‌تان به بهترین شکل می‌تواند تشخیص بدهد آیا نگرانی‌های‌تان را مهم هستند یا خیر.

دبستان

کودکان دبستانی کم‌کم شروع به یادگیری درباره‌ي جهان پیرامون خود می‌کنند، و شاید از این‌که بخواهند به شما نشان بدهند، چه‌قدر از “‌به دردسر افتادن‌”‌ می‌ترسند، هراس داشته باشند. به همین خاطر، لازم است در این مورد روشنفکر باشید، به خوبی و به صورت فعال به حرف‌های‌ کودک‌تان گوش بدهید، و قبح صحبت کردن درباره‌ي احساسات و مشکلات روانی را در هم بشکنید.

کودک‌تان باید بداند شما همان کسی هستید که باید به وی اعتماد کند و مشکلات‌اش را با وی در میان بگذارد. به همین خاطر، سعی کنید خودتان را جای کودک‌تان بگذارید و با وی همدردی کنید. اگر متوجه شده‌اید، کودک‌تان دچار با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند، جویای احوال‌شان شوید و از آن‌ها بپرسید چگونه می‌توانید به آن‌ها کمک کنید. هم‌زمان، هرگز آن‌ها را ترغیب نکنید با هیجان‌های منفی‌شان سر کنند. بلکه، با آن‌ها صحبت کنید و به دنبال راهی برای شناسایی و مقابله با این هیجان‌ها بگردید.

هنگام صحبت با کودکان درباره افسردگی چه رفتاری داشته باشیم

چیزی که بیش از همه لازم است هنگام صحبت کردن با کودک دبستانی‌تان به خاطر بسپارید این است که آرام و منطقی باشید و وی را قضاوت نکنید. هدف این نیست که شما مشکل کودک‌تان را حل کنید، بلکه باید سعی کنید مشکل‌شان را بشناسید و به آن‌ها نشان دهید با تمام وجود می‌خواهید به حرف‌های‌شان گوش دهید.

به جای آن‌که دائما بین حرف‌های‌شان بپرید و سعی کنید راه‌حل به آن‌ها ارائه دهید، واقعا به درددل‌شان گوش‌ دهید و ببینید واقعا چه احساساتی دارند. با این کار، آن‌ها را ترغیب می‌کنید در آینده نیز اگر به کمک شما نیاز پیدا کنند، مشکلات‌شان را با شما در میان بگذارند.

در نهایت، اگر واقعا نگران این مسئله هستید که کودک دبستانی‌تان در حال دست و پنجه نرم کردن با افسردگی است، این مسئله را با پزشک خانوادگی یا یک متخصص اطفال در میان بگذارید. بار دیگر تاکید می‌کنیم، استفاده از توصیه‌های یک متخصص، کارها را برای‌تان آسان‌تر می‌کند؛ به این ترتیب، دیگر نگران این مسئله نخواهید بود که آیا نشانه‌های مشکلاتی را که باید با آن‌ها مقابله کرد، نادیده گرفته‌اید یا خیر.

دبیرستان

در نهایت، اگر یک فرزند دبیرستانی دارید و نگران وجود نشانه‌های افسردگی در وی هستید، چه باید بکنید؟ در این سن، قطعا دلایل بیش‌تری برای نگرانی وجود دارد، زیرا آمار خودکشی در این دوره‌ از زندگی رو به افزایش است. بسیاری از نوجوانان، در حال حاضر، درگیر شبکه‌های اجتماعی و فناوری هستند؛ این مسئله می‌تواند بر سلامت روان آن‌ها تاثیر منفی بگذارد. اگر احساس می‌کنید فرزندتان از افسردگی رنج می‌برد، شما به عنوان والدین وی، چگونه باید با وی صحبت کنید؟

لازم است نوجوان‌تان بداند اگر احساس غم یا افسردگی می‌کند، یا اگر تفکرات خودزنی یا خودکشی به سراغ‌اش آمده است، می‌تواند به راحتی با شما صحبت کند. وقتی در آرامش و از صمیم قلب با یکدیگر صحبت می‌کنید و سطوح بالایی از اعتماد را بین خودتان می‌سازید، می‌توانید به آن‌ها نشان بدهید با خیال راحت می‌توانند به شما تکیه کنند.

بپرسیم “چه احساسی داری؟”

اگر دقیقا نمی‌دانید چگونه این موضوع را برای فرزندتان مطرح کنید، می‌توانید یک فیلم یا برنامه‌ی تلویزیونی مرتبط با این مسئله را تماشا کنید. زمانی را انتخاب کنید که فرزندتان دچار خستگی، و استرس، و غیره نباشد، و سپس، به همراه یکدیگر این فیلم یا برنامه را تماشا کنید. سپس، سوال‌هایی از آن‌ها بپرسید که پاسخ‌شان فراتر از بله یا خیر باشند؛ مثلا “‌چه احساسی داری؟‌”‌ یا “‌در مورد این مسئله، چه فکر می‌کنی؟‌”‌

اگر نوجوان‌تان در حال حاضر، تمایلی به صحبت کردن نداشته باشد، لازم است برای‌اش خاطرنشان کنید که شما آماده‌ی کمک به وی هستید و هر سوالی داشته باشد، می‌تواند از شما بپرسد. هم‌چنین، باید به وی تذکر بدهید که عیب ندارد از شما کمک بخواهد و کمک خواستن هرگز نشانه‌ی ضعف نیست.

نوجوان‌تان ممکن است در اثر ابتلا به افسردگی، احساس درماندگی کند؛ بنابراین، لازم است مراقب هرگونه نشان یا علامت جدی و هشداردهنده باشید. آیا به نظر می‌رسد برنامه‌ی روزمره‌ی زندگی نوجوان‌تان مختل شده است؟ در مورد این مسئله با وی گفتگو کنید. برای آن‌که به فرزندتان نشان دهید خطوط ارتباطی میان‌تان باز است و شما تکیه‌گاه وی هستید، درباره‌ی افسردگی (یا اقدامات آسیب‌زننده) مستقیما با وی صحبت کنید. حتی می‌توانید مستقیما از وی بپرسید آیا نوجوان‌تان احساس افسردگی می‌کند یا حتی به فکر آسیب زدن به خود بوده است یا خیر.

از همه مهم‌تر،

هنگام صحبت با کودکان درباره افسردگی هرگز شکل یک سخنران به خود نگیرید یا به وی ترحم نکنید. هیچ چیز به اندازه‌ی این کارها نمی‌تواند به سرعت نوجوان‌تان را از شما دور کند. اگر نوجوان‌تان واقعا افسرده است، چنان‌چه تلاش کنید فقط برای‌اش سخنرانی کنید یا دائما به وی سخت بگیرید، همه چیز فقط وخیم‌تر می‌شود. بابت هر مسئله‌ای که با شما در میان می‌گذارد از وی سپاسگزاری کنید؛‌ به این ترتیب، وی ترغیب می‌شود بیش‌تر با شما گفتگو کند.

به علاوه، اگر فکر و ذهن‌تان دائما مشغول این گفتگوها است و از این مسئله خسته شده‌اید، لازم نیست تمام بار این مسئولیت را به تنهایی به دوش بکشید. اگر واقعا نگرانی وضعیت فرزندتان هستید، می‌توانید از یک شخص سوم درخواست کمک کنید؛ ‌یک پزشک یا متخصص سلامت روان می‌تواند به شما کمک کند.

هم‌چنین می‌توانید درباره‌ی اقدامات خود مراقبتی برای مبارزه با افسردگی و کارهایی که می‌تواند برای بهبود وضعیت روحی‌اش انجام دهد، با نوجوان‌تان صحبت کنید؛ برخی از این قبیل کارها عبارت هستند از محدود کردن میزان استفاده از فناوری، مصرف غذاهای سالم، انجام مرتب فعالیت‌های بدنی، و بیرون رفتن از خانه و انجام سرگرمی‌های سالم و لذت‌بخش. نوجوان افسرده‌ای که بیش‌تر زمان خود را به تنهایی سپری می‌کند، احساس افسردگی بیش‌تری خواهد داشت.

در نهایت، اگر احساس می‌کنید نوجوان‌تان در وضعیت بحرانی قرار دارد، لطفا با اورژانس خدمات اجتماعی تماس بگیرید یا فورا وی را نزد یک مشاور یا روانپزشک ببرید. اگر واقعا نگرانی وضعیت بحرانی نوجوان‌تان هستید، انجام هر نوع اقدامی از دست روی دست گذاشتن بهتر است.

نکات پایانی

اگر احساس کرده‌اید که باید صحبت با کودکان درباره افسردگی را آغاز کنید، چه برای ارائه‌ی اطلاعات عمومی، در میان گذاشتن مشکلات روانی یا مسائل شخصی‌تان با وی، یا چه بر اثر افزایش نگرانی‌های‌تان در خصوص احتمال ابتلای فرزندتان به افسردگی، احتمالا به شدت دچار سردرگمی شده‌اید و نمی‌دانید باید چه چیزهایی به وی بگویید.

مهم‌ترین نکته‌ای که باید به خاطر بسپارید این است که آن‌چه فرزندتان بیش از همه به آن نیاز دارد، احترام و مهربانی شما است. با این‌که کودکان از سطح تاب‌آوری خوبی برخوردار هستند، کودکی که با والدین افسرده سروکار دارد یا خودش با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند، به پشتیبانی و توجه بیش‌تری نیاز دارد. اگر خودتان به تنهایی نمی‌توانید این توجه و پشتیبانی را به کودک‌تان ارائه دهید، لازم است این پشتیبانی را با کمک سایر اعضای خانواده، دوستان، یا افراد متخصص در زندگی تامین کنید.

سخن آخر

پس از نخستین جلسه‌ی صحبت با کودکان درباره افسردگی ، حتما راه‌های ارتباطی را همیشه برای وی باز نگه دارید. قرار نیست با یک جلسه گفتگو تمام مشکلات فرزندتان حل بشود. بلکه شما باید فرزندتان را ترغیب کنید که در هر زمان و در مورد هر مسئله‌ای نزد شما بیاید، و با اطمینان از این‌که شما به خوبی به حرف‌های‌اش گوش می‌دهید و آماده‌ی درک و همدلی با وی هستید، تمام نگرانی‌های خود را با شما در میان بگذارد.

وقتی یک کودک با آسودگی تمام بتواند درباره‌ی افسردگی – از هر جهت – با شما صحبت کند، وضعیت کودک، شما، و کل خانواده‌تان بهتر خواهد شد. و هنگامی که موضوع افسردگی به مسئله‌ای تبدیل شود که بتوان به راحتی در جمع درباره‌اش صحبت کرد، قبح صحبت کردن آشکار درباره‌ی این مسئله و بیان مشکلات‌تان به دیگران نیز در هم شکسته خواهد شد.

جنسیت جنین: 21 روش آسان و علمی برای تعیین جنسیت جنین

منبع verywellmind
نوشته‌های مرتبط