5 حقیقت طلایی برای راه اندازی کسب و کار شخصی خودتان

پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، هر روز صبح ساعت ۶ با این سوال در ذهن‌ام از خواب بیدار می‌شدم: آیا باید فقط به طور انحصاری بر کارآفرینی تمرکز کنم، و پیامدهای آن را نادیده بگیرم؟ یا این‌که به دنبال یک کار تمام وقت بگردم تا به زندگی‌ام کمی ثبات بدهم (و حداقل بتوانم خرج زندگی‌ام را به راحتی در بیاورم). در ادامه این نوشتار با ما همراه باشید تا ۵ حقیقت طلایی برای راه اندازی کسب و کار شخصی خودتان را بدانید و بتوانید به یک کارآفرین خوب در هر سن و وضعیتی دست پیدا کنید.

بگذارید کمی به عقب‌تر برگردیم؛ به ۱۹۹۹. هنوز در حال تحصیل در رشته‌ی علوم رایانه بودم که نخستین ایده‌ در خصوص تولید یک نرم‌افزار به ذهن‌ام رسید؛ یک برنامه‌ی رایگان با منبع باز برای یک وب‌سایت دانشجویی. لازم به گفتن نیست، وقتی ایده‌ی تولید این نرم افزار به یک موفقیت غیر منتظره تبدیل شد، چه‌قدر هیجان‌زده شدم.

پس از دریافت بازخوردهای مثبت از کاربران این نرم‌افزار، تصمیم به انتشار نسخه‌ی پولی آن گرفتم که به سرعت برای‌ام سودآور شد. درست به همین سادگی، یک کارآفرین شدم که توانستی چیزی خلق کنم و پول در بیاورم.

البته، همیشه هم یک فارغ‌التحصیل یا یک دانشجو به این راحتی و بدون ایده‌ی خاص و عالی نمی‌تواند به یک کارآفرین موفق تبدیل شود؛ ولی شاید ۱۰ ایده راه اندازی کسب و کار برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه بتوانند شما را در این کار یاری کنند.

دوستان‌ام اصرار داشتند پس از فارغ‌التحصیلی به سرعت به دنبال آرزوهای‌ام بروم و به اصطلاح از هول حلیم داخل دیگ بیفتم (اشتباهی که بسیاری از آدم‌ها در سنین بیست و چند سالگی مرتکب می‌شوند).

ولی پس از تمام فراز و فرودها، در نهایت، تصمیم گرفتم گزینه‌های وسوسه‌انگیز را کنار بگذارم و فقط به حرف دل‌ام گوش کنم.

۱. معمولا در تعریف داستان‌های مربوط به موفقیت‌های یک شبه اغراق می‌شود

این آن داستانی نیست که شاید انتظار شنیدن‌اش را داشته باشید. مثلا در صنعت فناوری، ممکن است داستان‌های زیادی درباره‌ی رویاپردازان بی‌باکی خوانده باشید که استارت‌آپ‌شان را علی‌رغم تمام مشکلات و اتفاقات عجیب و غریب راه‌اندازی کرده‌اند: آن‌هایی که تصمیم گرفتند کسب و کار خودشان را از صفر ایجاد کنند تا این‌که بخواهند راه آسان و ایمن کارمندی را در پیش بگیرند.

من هم جذب این داستان‌ها شده‌ام. البته موفقیت یک شبه غیر ممکن هم نیست؛ ولی این قبیل داستان‌ها می‌توانند گمراه کننده باشند – به خصوص وقتی باعث شوند عده‌ای واقعا باور کنند باید کسب و کار‌ خودشان را راه بیندازد؛ حتی وقتی هنوز به آمادگی کامل نرسیده‌اند.

من تا حدودی از ریسک‌های غیر منطقی هراس دارم. یعنی این‌که فکر می‌کنم پیش از هر تصمیم و اقدام باید تعادل را به خوبی رعایت کرد. بنابراین، پس از این همه کش و قوس در آن سال‌های اوج جوانی، به نظر شما چه تصمیمی گرفتم؟ (این تصمیم به اندازه‌ی تصمیمات بنیان‌گذاران شرکت‌های بزرگ که دقیقا پس از فارغ‌التحصیلی به سراغ راه‌اندازی کسب و کار‌شان رفته‌اند، هیجان‌انگیز نبود).

من در یک شرکت رسانه‌ای در نیویورک به عنوان برنامه‌نویس به صورت تمام وقت استخدام شدم.

من معتقد هستم پیش از شروع هر اقدام، دست‌کم باید ۱۰ مهمترین مهارت های کارآفرینی که برای هر کسب و کار لازم است را آموخت.

نکته‌ی اصلی این‌جا است؛ من هرگز آرزوی اصلی را نادیده نگرفتم. در عوض، هر روز در هنگام کار شور و علاقه‌ام را بیش‌تر کردم و درس‌های ارزشمندی را درباره‌ی کسب و کار و مدیریت گروه در انجام پروژه‌های مختلف یاد گرفتم. پنج سال بعد، احساس کردم آمادگی‌ام بیش‌تر شده است و به آن اندازه اعتماد به نفس دارم که شغل‌ام را رها کنم و شرکت خودم را راه بیندازم – شرکتی به نام جات‌فرم.

البته، در آن زمان، من هم‌چنان گزینه‌ی استخدام شدن در شرکت‌ها جزء گزینه‌های اصلی‌ام بود.

بسیاری از آدم‌ها به دلیل بحران اقتصادی کنونی همواره سعی می‌کنند جنبه‌های مختلفی از زندگی‌شان مجددا ارزیابی کنند.

شاید از خودتان سوال کنید، آیا در شرایط کنونی باید مهارت‌های‌تان را در کسب و کار شخصی‌تان به کار ببندید، یا شاید مثل یکی از ده‌ها میلیون آمریکایی که شغل‌شان را به دلیل رکود ناشی از شیوع همه‌گیری کرونا از دست داده‌اند، مجبور شوید خودتان را با شرایط وفق دهید.

با این‌که فرصت‌های جدید همیشه هیجان‌آور هستند، فارغ از هر شرایط و وضعیتی که در آن هستید، بیش از هر چیز، هنگام تصمیم‌گیری باید از روش‌های منطقی استفاده کنید.

۲. باید به حقایق موجود درباره‌ی کارآفرینی توجه کرد

نویسنده‌ و پژوهشگری به نام امیلی هیووارد، در مقاله‌ی جذاب خود که در نشریه‌ی کسب و کار هاروارد منتشر شد، به این نکته اشاره کرد که پیش از هر گونه اقدام جهت عملی کردن ایده‌های کسب و کار‌تان باید چند موضوع را مد نظر قرار دهید.

هیووارد در این مورد می‌نویسد، “‌من به عنوان بنیان‌گذاری که با بسیاری از سایر کارآفرینان و بنیان‌گذاران کار کرده‌ام، مستقیما شاهد بوده‌ام چه چیزهایی باعث موفقیت آدم‌ها در کسب و کار ، و هم‌چنین، چه چیزهایی باعث انحراف‌شان از مسیر درست می‌شوند. هم‌چنین، فضای کارآفرینی هیچ‌گاه به اندازه‌ی امروز رقابتی نبوده است؛‌ با این حال، در این روزها موانع بر سر راه شروع یک کسب و کار در مقایسه با گذشته کم‌تر شده‌اند، زیرا دسترسی‌ها به فناوری‌های کاربر پسند افزایش یافته‌اند.‌”‌

رپورتاژ

اگر تا این‌جا بر اثر مطالعه‌ی این مقاله کمی از آرزوهای‌تان برای راه‌اندازی یک کسب و کار ناامید شده‌اید، باید واقع‌بین و در عین حال جسور باشید؛ به همین خاطر، توصیه می‌کنیم مقاله‌ی راه اندازی کسب و کار شخصی: ۱۲ دلیل که باید یک کسب و کار راه بیندازید را نیز مطالعه بفرمایید.

ما به هیچ وجه سعی نمی‌کنیم شما را از تلاش برای راه‌اندازی کسب و کار خودتان دلسرد کنیم. با این‌که هیووارد هیجان‌های شروع یک کسب و کار جدید را بسیار شیرین توصیه می‌کند، به برخی اصول اولیه و راهنمایی‌هایی نیز اشاره می‌کند که کارآفرینان هیجان‌زده باید با تمام وجود به آن‌ها توجه کنند.

وی در این مورد می‌گوید، “‌با وجود این، وقتی ایده‌ای وارد ذهن‌تان می‌شود، باید احساس ‌کنید به هر شکل ممکن و در کم‌ترین زمان ممکن باید ایده‌ی کسب و کاری خاص‌تان را به مرحله‌ی اجرا برسانید.‌”‌ به عبارت دیگر، ایجاد یک اتصال واقعی و قلبی با ایده‌تان کلید موفقیت در تبدیل آن ایده به عمل خواهد بود.‌

کاملا با این حرف موافق هستم. من به عنوان مدیر عامل شرکت جات‌فرم، واقعا دوست دارم نکات و درسی‌هایی را که در طی سال‌ها تلاش در دنیای کارآفرینی از متخصصان دریافت کرده‌ام با دیگران در میان بگذارم، و هم‌زمان شرکت‌ام را با بیش از هفت میلیون کاربر به نقطه‌ی اوج برسانم.

۳. اطراف‌تان را پر از مربیان و همکاران قابل اعتماد کنید

بر خلاف بسیاری از کارآفرینان، من در نهایت تصمیم گرفتم هیچ فرد دیگری را در بنیان‌گذاری شرکت‌ام شریک نکنم. با وجود این، این تصمیم به این معنی نیست که من به آدم‌های باهوش و موثر اعتماد ندارم و نمی‌‌خواهم از این قبیل آدم‌ها برای کمک به رشد و پیشرفت شرکت‌ام استفاده کنم.

پیش از آن‌که بخواهید خودتان را در دریای کارآفرینی غوطه‌ور کنید، حتما سعی کنید اطراف‌تان را پر از آدم‌های کاردرست و موثری نظیر مربیان و همکارانی کنید که قبل از شما چند مرحله‌ای از مسیر پیش روی‌تان را طی کرده باشند.

شیلا یوجینیو در مقاله‌ای در نشریه‌ی اینترپرنر، در این مورد صحبت کرده و معتقد است، در روزهای سخت، وجود یک مربی کاردان می‌تواند ما را هوشیار و سربلند نگه دارد؛ وی در این مورد می‌نویسد، “ایجاد یک ارتباط ارزشمند با یک مربی کاردان و قدرتمند که هر از گاهی شما را نصیحت کند، گاهی اوقات کارهای‌تان را بررسی کند، و از لحاظ معنوی و اخلاقی نیز راهنمایی‌تان کند، به معنی حقیقی کلمه می‌تواند راه‌تان را به سمت موفقیت هموار سازد.‌”

۴. بیش‌تر از رقابت، بر ارزش‌ها تمرکز کنید

شرکت جات‌فرم در مسیر رشد و موفقیت افتاده است، و ما در این راه هرگز ذره‌ای از سرمایه‌گذاری افراد خارج از شرکت استفاده نکرده‌ایم. البته، منظورم این نیست که ما قدرتمندترین و بهترین استارت‌آپ در دنیا هستیم.

نکته‌ی حرف من این است که همیشه رقبایی برای‌تان ایجاد می‌شوند که ممکن است از شما بسیار محبوب‌تر باشند.

در صدر بودن نام‌تان در مجله‌های کسب و کاری و فناوری یا مبارزه و رقابت با فلان شرکت شم را به هیچ جا نخواهند رساند.

بنابراین، به چیزی باعث پیشرفت و رسیدن‌تان به موفقیت می‌شود؟

به جای آن‌که دائما فلان شرکت یا فلان گرایش را در رقابت‌های‌تان تعقیب کنید، بر تولید محصولات یا ارائه‌ی خدمات ارزشمند برای مشتریان‌تان تمرکز کنید. به گفته‌ی هیووارد، “‌مهم نیست چه کسی اول است، مهم این است که چه کسانی بهترین عملکرد را دارند، و در دنیای امروز، بهترین کسب و کار همانی است که بالاترین ارزش را برای مصرف کنندگان قائل شود.‌”‌

مدام از خودتان بپرسید: چگونه می‌توانم بهترین محصول ممکن را تولید کنم؟ چگونه می‌توانم دائما خدمات‌تان را گسترش و بهبود بدهم؟

نتیجه‌ی نهایی این خواهد بود که ما به بیش از هفت میلیون کاربر رسیده‌ایم، زیرا به جای آن‌که خودتان را دائما با دیگران مقایسه کنیم، به حرف‌های مشتری گوش داده‌ایم.

۵. این کار را با تمام شور و عشق انجام دهید، یا اصلا انجام ندهید

با این‌که هیچ‌کس هنوز نمی‌داند رکود فعلی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، بررسی دقیق نقش خود به عنوان یک بنیان‌گذار، از همان گام‌های اولیه‌ی راه‌اندازی یک کسب و کار، در طولانی مدت می‌تواند مسیر موفقیت‌تان را هموارتر سازد.

هیووارد در این مورد می‌گوید، “‌آدم‌ها عمیقا به این قضیه توجه می‌کنند که چه کسانی پشت صحنه‌ی شرکت‌هایی است که می‌خواهند از آن‌ها خرید کنند. ایجاد یک اتصال شخصی میان خود و یک شرکت بی‌نام و نشان کار واقعا دشواری است؛ ولی از طرفی دیگر، پشتیبانی از برندی که توسط آدم‌هایی ایجاد شده است که داستان‌ها و ماجراهای جذابی از آن‌ها نقل می‌شوند، بسیار دلپذیر و هیجان‌آور است.‌”‌

هر کاری می‌کنید، همیشه سعی کنید خاص باشید. با تمام وجود با مشتریان‌تان ارتباط برقرار کنید، و نیات خود را از راه‌اندازی این کسب و کار و هم‌چنین، انگیزه‌های‌تان را برای تلاش و کوشش با آن‌ها در میان بگذارید. ایجاد یک صدای معتبر و قدرتمند و برقراری رابطه‌ای قوی میان خود و آدم‌هایی که محصولات‌تان را خریداری می‌کنند، نه فقط کشش و جذابیت‌تان را افزایش می‌دهد، بلکه به کسب و کار‌تان ارزش و معنی می‌بخشد.

شاید هیووارد این حرف را به بهترین شکل بیان کرده باشد؛ “باید به این نتیجه برسید که مسیر طولانی، پرفراز و نشیب، وحشت‌آور و طاقت‌فرسا ‌و در عین حال، پر سود و منفعت پیش روی‌تان را فقط باید در شرایطی آغاز کنید که کاملا به چشم‌اندازهای‌تان آگاه و متعهد باشید، و مطمئن باشید پیامدهای هر نوع تصمیم‌گیری‌تان تحت کنترل خودتان خواهد بود.‌”‌

منبع entrepreneur
نوشته‌های مرتبط