۱۰ ویژگی یک روانشناس بالینی موفق
اگر رویای آن را دارید که به آدمها کمک کنید از اختلالات روانی پیشگیری و یا آنها را درمان کنند، باید به فکر شغلی در حوزهی روانشناسی بالینی باشید. روانشناسان بالینی در بیمارستانها، مطبهای خصوصی و سایر موقعیتهای درمانی یا دانشگاهی کار میکنند، و ممکن است در زمینهی سلامت روان کودکان، سلامت روان بزرگسالان، ناتوانیهای یادگیری، اختلالات عاطفی، سوء مصرف مواد، پیرپزشکی، یا روانشناسی سلامت صاحب تخصص شوند.
آنها به عنوان درمانگر مستقیما با مراجعان سر و کار دارند و و سوابق پزشکی دقیقی را ثبت میکنند، و به عنوان پزشکانی عالم در حوزهی خوشان به انجام تحقیقات میپردازند. هدف اولیه و اصلی آنها بهبود کنترل رفتار، سازگاری، اثربخشی شخصی، و رضایتمندی مراجعانشان است و بسیاری نیز قصد دارند دیدگاه عموم نسبت به سلامت روان را ارتقاء ببخشند. برای آن که یک روانشناس بالینی موفق شوید باید از ویژگیهای زیر برخوردار باشید:
۱. روابط عمومی خوبی داشته باشید
برآورد میشود ۷۵% از طول روز یک فرد به نحوی از انحا صرف ارتباط برقرار کردن میشود، و این ممکن است برای روانشناسان بالینی برآورد پایینی باشد. به عنوان یک درمانگر، شما باید شنوندهی خوبی باشید، یعنی کسی که قادر است به هر آنچه مراجعانش میگویند گوش بدهد و معنی یا مشکل نهفته در پس حرفها و نشانههای غیرکلامی آنها، مانند تماس چشمی و زبان بدن، را تشخیص بدهد. شما همچنین باید قادر باشید دانش، شفقت و گزینههای درمانیتان را به مراجع خود انتقال بدهید. لحن، آوا، بیان، و انتخاب کلماتتان عوامل مهمی در نحوی برقراری ارتباط کلامی شما هستند. ارتباط نوشتاری نیز حائز اهمیت است؛ شما برای سایر متخصصان بالینی و نیازهای مربوط به بیمهی شخص مراجعهکننده نقش یک ثبتکننده را ایفا میکنید.
۲. مشتاق علم باشید
به عنوان یک روانشناس بالینی، از شما انتظار میرود که درگیر و مسئول تحقیقات خودتان باشید – واقعیتی که روانشناسان بالینی را از سایر درمانگران مجزا میکند – و بنابراین شما نه تنها باید قادر به تفکر علمی باشید بلکه باید نسبت به آن نیز اشتیاق داشته باشید: با سوال پرسیدن، تفکر انتقادی، آزمایش کردن، و توضیح استدلالتان این امر میسر میشود. وقتی زمان ارائهی یافتههایتان برسد آن مهارتهای ارتباطی نیز به کار خواهند آمد.
۳. کنجکاو باشید
روانشناسان بالینی میخواهند پی ببرند چه چیزی آدمها را بیمار میکند. هر بیماری متفاوت است، و نحوهی کمک به هر فردی همیشه به آسانی روشن نیست. اغلب ارزیابی اولیه نخستین فرصت برای سنجیدن شرایط است، بنابراین روانشناسان بالینی باید قادر باشند سوالات روشنگرانه بپرسند و سلسله سوالات را ادامه بدهند تا به بهترین راهحل برای درمان آن فرد دست پیدا کنند.
۴. خلاق باشید
از آنجایی که هر بیمار یک چالش جدید و متفاوت را مطرح میکند، لازم است که روانشناسان بالینی ذهن خلاقی داشته باشند. شما مسئولیت دارید به راهحلها، تکنیکها، و پیشنهادات جدیدی برای بهتر کردن کیفیت زندگی مراجعان خود دست پیدا کنید. از آنجایی که این اهداف هم پزشکی هستند و هم مربوط به ذهن انسانها، یک رویکرد خلاقانه به شما اجازه میدهد به طیف گستردهی احتمالات احاطهی بیشتری داشته باشید.
۵. مطمئن به نفس باشید
وقتی زمان نشستن پشت میز و پیش بردن یک جلسهی درمانی با بیمار فرا میرسد، روانشناس بالینی باید اطمینان و ظرفیت بالایی برای تامل و تفکر داشته باشد. اگر شما بر رفتار و کردار خودتان تسلط نداشته باشید، این امکان وجود دارد که سهوا آنها را به اتاق درمان انتقال دهید و بر بیمار خود تحمیل کنید. شما باید خودتان را – قطعا، یک انسان ناقص، اما یک حرفهای آموزش دیده – دارای وقار و کمال نشان بدهید.
۶. پوست کلفت باشید
روانشناسان بالینی با طیف وسیعی از بیماران سر و کار دارند، از آدمهای دارای مشکلات ارتباطی، سوء مصرفکنندگان مواد، اشخاص افسرده گرفته تا کسانی که بیماریهای روانی شدید مثل اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی دارند. ساده بگوییم: نمیتوانید اجازه بدهید این موارد به شما سرایت کنند و شما را تحت تاثیر قرار بدهند. شما باید قادر باشید این بار مسئولیت را با ظرافت تحمل کنید، خودتان را با شرایط وفق دهید و “به مشکلات جاخالی” بدهید، و به نحوی، از غم و اندوه رهایی پیدا کنید. شما باید فشار را مدیریت کنید، شما باید وقتی دیگران شکست میخورند به راه خودتان ادامه بدهید، باید وقتی خوتان هم شکست میخورید به تلاشتان ادامه بدهید.
۷. همدلی کنید
به عنوان یک درمانگر، باید قادر باشید برای بیمارتان محیطی فراهم بیاورید که حاکی از اهمیت، درک و انرژی بخشی باشد. باید قادر باشید در حالی که برای سلامت و بهبودی بیمارتان به عنوان یک نیروی راهنما و اطمینانبخش عمل میکنید، به استقلال و مسئولیت شخصی او نیز احترام بگذارید. باید قادر باشید خودتان را به جای او قرار بدهید. باید، اساسا، بیمارتان را همان گونه که هست بپذیرید، و بیقید و شرط از او حمایت کنید؛ اگر او کاری را اشتباه انجام داد یا با او مخالف بودید، نمیتوانید از کمک کردن به او خودداری کنید. همدلیتان کمک میکند با بیمارتان ارتباط برقرار کنید، که به شما اجازه میدهد به دنبال مشکلات ذاتی بیماری در انسانها بشد و به وضعیت خاص بیمارتان بپردازید و راهحلهای قابل توجهی پیدا کنید.
۸. قضاوت نکنید
روانشناسان بالینی نه تنها از مراجعانشان بیقید و شرط حمایت میکنند، بلکه از نقاط ضعف یا اعمال نادرست آنها نیز انتقاد نمیکنند. چنین قضاوتهای ارزشی اعتماد و احترام مراجعهکننده را کم میکند و باعث میشود توصیهها و خدمات شما کمتر کارآمد به نظر برسند. هر چند بدیهی است، اما هیچ درمانگری نباید درمورد یک بیمار که پیشینه یا ارزشهای متفاوتی دارد تبعیض قائل شود – هر چند برای بعضی از آدمها، گفتن آن از انجام دادنش راحت تر است. شما باید در تعهدتان به قضاوت نکردن درمورد مراجعانتان ثابت قدم باشید.
۹. قادر باشید الگوها را ببینید
روانشناسان بالینی باید قادر باشند الگوهای درونی و بیرونی را که آدمها با آنها درگیر هستند ببینند. این الگوها اغلب کلیدی هستند برای تشخیص این که چه موقع آدمها در یک وضعیت ذهنی یا رابطهی ناسالم گیر افتادهاند. شما میتوانید بیاندازه به مراجع خود کمک کنید اگر در شناسایی چنین الگوهایی و جلب توجه آنها به این موضوع مهارت داشته باشید.
۱۰. با انگیزه باشید
لازم است که یک روانشناس بالینی از مبانی نظری، بالینی، و تجربی حوزهی خود دانش گستردهای داشته باشد. تحصیل این دانش مستلزم طی کردن تحصیلات تخصصی قابل توجه و همچنین کار میدانی و آموزش است. پس از آن که کار به عنوان یک روانشناس بالینی را آغاز میکنید، ساعتهای طولانی تحت آزمایش قرار خواهید گرفت، انبوهی از کاغذبازیها، یک حوزهی مدام در حال تغییر، و عوامل استرسزای کمک به دیگران بار روانی و عاطفی خودشان را به همراه خواهند داشت. روانشناسی بالینی میتواند یک حرفهی بسیار رضایتبخش و مهم باشد، و کسانی که در این حوزه موفق میشوند بسیار انگیزه دارند که به پیشرفت سلامت فردی در لحظه و به سلامت همگانی در مقیاس بزرگتر کمک کنند.