3 نکته درباره استفاده از شبکه های مجازی برای سلامت روان (Social Media Therapy)

کاربران رسانه‌های اجتماعی به تازگی به این مسئله گرایش پیدا کردند که توصیه‌های روانشناس یا درمانگرشان را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند. این پست‌ها می‌توانند شامل نقل قول کامل یا تفسیری از جملات پزشک باشند و معمولا به طرز باورنکردنی به همه‌ی کاربران شبکه‌های اجتماعی مربوط می‌شوند! شاید خوانندگان این جملات به پزشک یا درمانگر دسترسی نداشته باشند یا صرفا به یک جمله‌ی انگیزشی و تقویت‌کننده‌ی سلامت روان نیاز داشته باشند. در هر حال، این پست‌ها می‌توانند کمی به آن‌ها انرژی بدهند و کمک‌شان کنند نیازهای‌شان را بشناسند.

این ترند یا گرایش استفاده از شبکه های مجازی برای سلامت روان (Social Media Therapy) فقط یکی از ترندهای متعددی است که به طور روزافزون در دنیای رسانه‌های اجتماعیِ مملو از مطالب مربوط به سلامت روان در حال افزایش است. از اینستاگرام گرفته تا تیک‌تاک، آدم‌های معمولی و درمانگرها از طریق پست‌های کوتاهی، نظیر آن‌چه قبلا گفته شد – با ترند “‌درمانگر من می‌گوید:‌”‌ – و اینفوگرافیک‌های مفصل و ویدئوهای حاوی توصیه‌ها یا تقویت‌کننده‌ی افکار برای فالوورها یا دنبال‌‌کنندگان به افرادی تاثیرگذار (اینفلوئنسر) در زمینه‌ی سلامت روان تبدیل شده‌اند. این صفحات در دنیای مجازی از پست‌های انگیزشی گرفته تا پست‌های تخصصی، غالبا تاثیر بسیار مهمی بر افراد می‌گذارند: باعث می‌شوند آن‌ها احساس کنند “‌دیده و درک می‌شوند.‌”‌ با وجود این، بسیاری از این افراد تاثیرگذار در زمینه‌ی سلامت روان اساسا هیچ‌گونه آموزش تخصصی پشت سر نگذاشته‌اند، و حتی آن‌هایی نیز که دارای تخصص هستند، نمی‌توانند توصیه‌های مناسبی را به هر یک از دنبال‌کنندگان‌شان ارائه دهند.

بنابراین، این سوال مطرح می‌شود که آدم‌ها چه دستاورد مثبتی از اینفلوئنسرهای سلامت روان کسب می‌کنند، و باید در چه موارد در این زمینه احتیاط به خرج دهند؟ پاسخ این سوال پیچیده است و نیازمند شروع بحث در مورد یکی از علت‌های این ظهور ناگهانی است: همه‌گیری کرونا.

از مارس ۲۰۲۰، افراد در مقیاسی بسیار بزرگ، به طور جمعی، گرفتار انزوا و تردید شدند. به گفته‌ی کریستینا بردلی، کارشناس ارشد و متخصص رفتار درمانی دیالکتیک و یکی از درمانگران موسسه‌ی دروازه‌ی راه‌حل‌ها واقع در شهر نیویورک، “این همه‌گیری توانایی‌مان را در ایجاد ارتباط با دیگران کاهش داد؛ در نتیجه، بسیاری از آدم‌ها برای حفظ رابطه‌شان با دیگران به رسانه‌های اجتماعی آنلاین رو آوردند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این دوره‌ی بسیار سختی برای همه‌ی مردم جهان بود – دوره‌ای همراه با اضطراب، افسردگی، و تنهایی.‌”‌ ‌

تا اواخر ژوئن ۲۰۲۰، مطالعه‌ای در مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های ایالات متحده نشان داد، ۴۰.۹ درصد از آدم‌ها به خاطر همه‌گیری کرونا دست‌کم یک بار به مشکلات رفتاری یا سلامت روان، نظیر اضطراب یا اختلال افسردگی مبتلا شدند. آدم‌ها وحشت‌زده و به دور از بیش‌تر سرگرمی‌ها و چیزهای خوب زندگی‌شان بودند – و هم‌چنان هستند. استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای بحث و گفتگو درباره‌ی سلامت روان، از طرق مختلف، به پر کردن این خلاء دردناک کمک کرد.

۱. فواید بحث درباره‌ی سلامت روان در رسانه‌های اجتماعی

یکی از پیامدهای خیره‌کننده‌ی اتفاقاتی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره کردیم، عادی‌سازی ریشه‌ای گفتگو درباره‌ی سلامت روان بود. با افزایش آدم‌های مبتلا به مشکلات سلامت روان و صحبت کردن درباره‌ی این مسائل در فضای آنلاین، این قبح همیشگی در این موضوع حیاتی سرانجام در هم شکسته شد. به گفته‌ی ویلیام چام، متخصص مشاور سلامت روان و متخصص روان‌درمانی در یک درمانگاه خصوصی در نیویورک، “‌با توجه به آن‌چه در نسل جوان‌تر مشاهده می‌کنیم، هم‌اکنون بحث درباره‌ی روان‌درمانی، اضطراب، و افسردگی به یکی از موضوعات رایج برای گفتگو تبدیل شده است، و به اشتراک‌گذاری تجربه‌های‌مان به منظور کاهش احساس انزوا و سایر پیامدهای همه‌گیری بسیار رایج شده است.‌”‌

به طور خلاصه باید گفت، بحث درباره‌ی سلامت روان بسیار رایج و عادی شده است. به باور دکتر ایبانی باتلر، متخصص روانشناسی و اینفلوئنسر سلامت روان، این اتفاق باعث شده است آدم‌ها به پیگیری درمان‌های موجود برای مشکلات روانی‌شان علاقه‌مند شوند.

به گفته‌ی دکتر باتلر، “‌تعداد بالای فالوور یا دنبال‌کننده به معنی معتبر بودن، و تعداد اندک فالوور به معنی کم‌اعتبار بودن نیست.‌‌”‌

وی می‌افزاید، “‌این اتفاق باعث شده است سلامت روان، درست مانند سلامت جسم، سلامت دهان، و سلامت بینایی، به یک مسئله‌ی عادی و انسانی تبدیل شود. آدم‌ها، به جای آن‌که فکر کنند باید به تنهایی با مشکلات روانی‌شان دست‌وپنجه نرم کنند، بیش از گذشته، به کمک گرفتن از دیگران و رسیدن به نیازهای‌شان رو آورده‌اند.‌” انزوا و قرنطینه می‌توانست هرگونه شانسی را برای تبادل تجربیات آدم‌ها در خصوص سلامت روان از بین ببرد. در عوض، رسانه‌های اجتماعی مسیر را برای تقویت این رابطه هموار کردند.

به باور دکتر هالی شیف، متخصص روانشناسی بالینی در مرکز خدمات خانوادگی یهودیان گرینویچ، بخشی از این تحول مدیون رفتار پرنشاط و جذابی است که بسیاری از اینفلوئنسرهای سلامت روان برای اشتراک‌گذاری اطلاعات‌شان در پیش گرفته‌اند.

هم‌چنین، این محتوای بسیار ساده و قابل دسترس این فرصت را برای مخاطبان فراهم کرده است تا اطلاعات بیش‌تری را درباره‌ی علائم رایج و تشخیص‌های بالقوه به دست بیاورند.

درمانگرانی که در رسانه‌های اجتماعی به تبادل اطلاعات می‌پردازند نیز در کنار افراد معمولی از فواید آن بهره‌مند می‌شوند.‌ به گفته‌ی مونیکا دنیاس، کارشناس ارشد، متخصص مشاوره روانی، متخصص مشاوره توانبخشی، و مربی سلامت روان در شهر دالاس تگزاس، “‌این اتفاق به درمانگران امکان داده است جنبه‌های انسانی خود را بیش‌تر به سایر آدم‌ها نشان دهند؛ به این ترتیب، مشتریان بالقوه‌ی این افراد می‌توانند رابطه‌ی عمیق‌تری با آن‌ها برقرار کنند و حتی پیش از آن‌که به نخستین جلسه‌ی روان‌درمانی بروند، احساس کنند مورد توجه قرار گرفته‌اند.‌”‌

دنیاس که از اینستاگرام و تیک‌تاک برای به اشتراک‌گذاری نکات سلامت روان و نظرات خود استفاده می‌کند، بر این باور است که فعال بودن در رسانه‌های اجتماعی به وی امکان داده است، پیش از آن‌که در نخستین جلسه با بیماران‌اش ملاقات کند، بتواند با آن‌ها رابطه‌ی خوبی ایجاد کند. با وجود این، وی هشدار می‌دهد متخصصان سلامت روان باید دقت کنند از حد و مرزها فراتر نروند و هنگام استفاده از رسانه‌های اجتماعی همیشه بر این مسئله تاکید کنند که آن‌ها هیچ نسخه و هیچ روش درمانی را از این طریق تجویز نمی‌کنند.

با توجه به این مسئله، شیف توصیه می‌کند، پست‌های درمانگران “‌کوتاه، دلگرم‌کننده، و هدفمند باشند، ولی برای همه‌ی جوامع و دیدگاه‌ها قابل دسترس بوده و عمومیت بیش‌تری داشته باشند. شما تلاش می‌کنید پیامی را منتشر کنید که به طور هم‌زمان برای بسیاری از آدم‌ها کاربرد داشته باشد، و این باعث می‌شود مخاطبان در بخش کامنت‌ها بتوانند در این مورد بحث کنند. شما قرار نیست علائم بیماری‌ هر یک از مخاطبان‌تان را درمان کنید، ولی باید تلاش کنید اطلاعات علمی روانشناسی، کمک‌ها، و فنونی را به اشتراک بگذارید که بتوانند برای بیش‌تر آدم‌ها مفید باشند.‌”‌

۲. جنبه‌های منفی رسانه اجتماعی “‌درمانی‌”‌

هر آدمی دارای ویژگی‌های منحصر به فرد، سابقه‌ی شخصی خاص، و مجموعه‌ای از هیجان‌های پیچیده است. با این‌که شاید به نظر برسد توصیه‌های سلامت روانی در رسانه‌های اجتماعی نسخه‌ای از پیش نوشته‌شده‌ای درباره‌ی وضعیت‌های روانی باشند و همه‌ی آدم‌ها می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند، هیچ نسخه‌ی واحدی برای مشکلات روانی وجود ندارد که بتواند برای همه‌ی آدم‌ها مفید باشد.

طبق توضیحات باتلر، “‌من در رسانه‌های اجتماعی، محتوای مربوط به سلامت روان تولید می‌کنم؛ این محتوایی سرگرم‌کننده و الهام‌بخش است؛ هدف این محتوا درگیر کردن ذهن آدم‌ها، به اشتراک‌گذاری آن‌ها، و حفظ آن‌ها در جامعه است.‌ این‌ها اطلاعاتی عمومی هستند که هر فردی، فارغ از مشکل یا نیاز خاص روانی، می‌تواند از آن‌ها بهره ببرد.‌”‌

رپورتاژ

در مقابل، جلسات انفرادی باتلر بر اهداف و نگرانی‌های فردی هر بیمار در خصوص سلامت روان وی تمرکز دارند.

ویلیام چام هشدار می‌دهد، کاربران هنگام دریافت اطلاعات کلی که کاملا با نیازهای زندگی و تجربه‌های فردی‌شان هماهنگ نیستند، ممکن است احساس درماندگی و انزوا کنند – حتی اگر یک پست با نیازهای بسیاری از آدم‌ها سازگار باشد. این واکنش ناراحت‌کننده ممکن است مشکلات سلامت روانی موجود را وخیم‌تر کند.

نگرانی ناشی از متناسب نبود شرایط یک فرد با توضیحات موجود در یک پست، فقط یکی از اثرات مخرب بحث‌های آنلاین – بعضا – غیر کارشناسی سلامت روان در رسانه‌های اجتماعی بر آدم‌ها است. به گفته‌ی بریتنی موریس، کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی و متخصص مددکاری اجتماعی بالینی در موسسه‌ی ترایوورکس در چساپیک، ویرجینیا، “‌وقتی افراد غیرمتخصص توصیه‌هایی را در خصوص مسائل بسیار مهمی نظیر اندوه، تجاوز، و سوءاستفاده و سایر موضوعاتی ارائه می‌دهند که درمانگرها زمان قابل توجهی را صرف یادگیری آن‌ها می‌کنند، ممکن است آسیب‌های زیادی بر مخاطبان وارد کنند. شاید واقعا نیت خوبی از ارائه‌ی این توصیه‌ها به دیگران داشته باشید، ولی آن‌ها ممکن است باعث تحریک هیجان‌های منفی در مخاطبان‌تان بشوند.‌”‌

باتلر بر این نکته‌ی مهم تاکید می‌کند که همه‌ی اینفلوئنسرها قلبا به دنبال بهترین منافع فالوورهای‌شان نیستند، و اطلاعات ارائه‌شده ممکن است باعث شود مخاطبان‌شان دچار آسیب یا سردرگمی بیش‌تری بشوند.

به گفته‌ی باتلر، “‌وضعیت اینفلوئنسرها (تعداد فالوورها) نشان‌دهنده‌ی اعتبار آن‌ها نیست. تعداد زیاد فالوورها نشان‌دهنده‌ی اعتبار بالا و تعداد اندک فالوورها نیز به معنی کم‌اعتبار بودن آن‌ها نیست.‌”‌ نظارتی برای اطمینان از صحت و دقت این اطلاعات وجود ندارد؛ به این ترتیب، بیش‌تر فالوورها در نخستین نگاه، فارغ از این‌که این مطالب واقعا چه می‌گویند، احساس می‌کنند آن‌ها کاملا معتبر هستند.‌”‌

باتلر و موریس هشدار می‌دهند، برخی از آدم‌ها با اصطلاحات و مطالب روانشناسی ساختگی، در تشخیص مشکلات خود و سایرین مرتکب اشتباه می‌شوند.

هم‌چنین، این پست‌ها ممکن است در خصوص مدت زمان لازم برای درمان مشکلات روانی – از یادگیری سازوکارهای مقابله‌ای گرفته تا کنترل علائم مشکل‌ساز – اطلاعات غلط به کاربران بدهند. به گفته‌ی دنیاس، “‌اینفلوئنسرها ممکن است کاری کنند که دوره‌ی درمان یک مشکل روانی بسیار کوتاه به نظر برسد، در حالی که درمان چنین مشکلی در واقعیت نیازمند یک فرایند طولانی مدت است‌.‌”‌

به گفته‌ی شیف، در بدترین حالت، این تصویر نادرست می‌تواند باعث ترغیب رفتارهای ناسالمی از قبیل استراتژی‌هایی برای حفظ یک اختلال خوردن یا کاهش سریع‌تر وزن شود – پست‌هایی که می‌توانند آسیب‌رسان و تحریک‌کننده باشند. این مطالب مثلا می‌توانند شامل تبلیغ مکمل‌های طبیعی یا داروهای بدون نسخه از طریق اسپانسرها یا به اشتراک‌گذاری پست‌های تحریک‌کننده‌ای باشند که کاربران را در فضایی پر از تردید و ناآگاهی از نحوه‌ی مقابله با مشکلات‌شان رها می‌کنند.

پژوهش‌ها دریافته‌اند، استفاده از رسانه‌های اجتماعی به خودی خود می‌توانند باعث بروز مشکلات روانی شوند. نتایج یک نظرسنجی در ۲۰۱۷ از دانش‌آموزان دوره‌ی هفتم تا دوازدهم نشان دادند، شرکت‌کنندگانی که دو ساعت یا بیش‌تر از وقت‌ روزانه‌شان را صرف رسانه‌های اجتماعی می‌کردند، در طول یک ماه قبل از نظرسنجی، بیش‌تر از دیگران از ناراحتی‌های روانی خفیف الی جدی شکایت داشتند و از یک تا پنج به سلامت روان خود فقط امتیاز یک یا دو دادند. دانش‌آموزانی که پنج ساعت یا بیش‌تر در روز از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کردند، به اندازه‌ی قابل توجهی بیش‌تر از سایر دانش‌آموزان به خودکشی فکر می‌کردند.

بر اساس نتایج مطالعه‌ای در ۲۰۱۶، تاثیر منفی استفاده‌ی بیش از اندازه از رسانه‌های اجتماعی فقط به نوجوانان محدود نمی‌شود. پژوهشگران با بررسی این وضعیت در میان جوانان دریافتند، کاربرانی با بیش‌ترین ساعات روزانه و هفتگی استفاده از رسانه‌های اجتماعی در مقایسه با افرادی که کم‌ترین استفاده را از این رسانه‌ها داشتند، به اندازه‌ی قابل توجهی بیش‌تر دچار افسردگی شده‌اند.

۳. آن‌چه باید به خاطر بسپارید

با دقت و احتیاط مناسب، این امکان وجود دارد که بتوانیم از جنبه‌های مثبت سلامت روان در رسانه‌های اجتماعی بهره‌مند شویم. یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای رسیدن به این هدف چیست؟ به اعتبار و صلاحیت منابع‌تان توجه کنید. به گفته‌ی موریس، “‌این قبیل افراد را گوگل کنید. افرادی که دارای مدارج معتبر هستند، معمولا اطلاعات زیادی از آن‌ها در اینترنت وجود دارد. در مورد آدم‌هایی که در توصیه‌های خود سطوحی از جانبداری‌های مرتبط با مذهب، فرهنگ، سیاست، یا روابط نژادی را به کار می‌گیرند، احتیاط به خرج دهید. درمانگران به گونه‌ای آموزش دیده‌اند که از افکار تبعیض‌آمیز خود آگاه هستند و به سختی تلاش می‌کنند بدون آن‌که اجازه دهند این جانبداری‌ها در اظهار نظرات‌شان دخالت کنند، به حل مشکلات بیماران خود بپردازند.‌”‌

با این‌که برخی از اینفلوئنسرهای غیرمتخصص نیز می‌توانند توصیه‌های سازنده‌ای درباره‌ی مسائل سلامت روان ارائه دهند، دقت کنید که هرگونه توصیه‌ی بالینی را از طرف آن‌ها به راحتی قبول نکنید. این صفحات بیش‌تر به درد مطالعه‌ی نقل قول‌های الهام‌بخش و باز کردن سر صحبت درباره‌ی این مسائل می‌خورند.

برای مقابله با هرگونه تردید در خصوص اعتبار این صفحات، باتلر پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که باید از خودتان بپرسید:

  • آیا این اینفلوئنسر وب‌سایت هم دارد؟‌
  • آن‌ها چه گواهینامه‌ها و مجوزهایی دارند؟
  • حوزه‌ی کاری آن‌ها چیست؟‌
  • چه چیزی به صحبت‌های وی درباره‌ی موضوع خاصی از سلامت روان اعتبار می‌بخشد؟‌

به راحتی ممکن است یک پست مربوط به سلامت روان تاثیر عمیقی بر شما بگذارد، به خصوص اگر این یکی از معدود منابعی باشد که در اختیار دارید. با وجود این، این پست‌ها حاوی توصیه‌های عمومی و کلی هستند که لزوما ممکن است ارتباطی با نیازهای روانی خاص شما نداشته باشند. به گفته‌ی ویلیام چام، “مخاطبان باید بدانند، هر آن‌چه برای آن‌ها کارساز بوده است، لزوما نمی‌تواند برای دیگران نیز کارساز باشد. هر کدام از افراد دارای شرایط متفاوتی هستند که بر سلامت روان‌شان تاثیر می‌گذارند، و برای شناسایی مجموعه‌ی صحیحی از اطلاعات و دوره‌های درمانی که برای موقعیت خاص هر فرد کاربرد دارند، همیشه باید نزد یک متخصص سلامت روان رفت و از وی توصیه خواست.‌”‌ ‌

با توجه به این مسئله، به گفته‌ی بردلی، با این‌که اینفلوئنسرهای سلامت روان می‌توانند نکات مهمی را برای شروع بحث درباره‌ی وضعیت‌های مختلف مطرح کنند، آن‌ها منبع معتبری برای تشخیص یا درمان بیماری نیستند.

اگر چیزی در رسانه‌های اجتماعی نظرتان را به خود جلب کرد، پیش از پذیرفتن آن، حتما با یکی از عزیزان یا یک متخصص سلامت روان مشورت کنید. اگر منابع این قبیل اطلاعات در دسترس نبودند، برای تحقیق بیش‌تر درباره‌ی صحت آن‌ها حتما به سراغ اطلاعاتی بروید که از منابع معتبر نظیر مراکز پژوهشی، مراکز دانشگاهی، و نهادهای دولتی منتشر می‌شوند.

نوشته‌های مرتبط