خود دلسوزی چیست: راهنمای کامل تمرین دلسوزی برای خود

بسیاری از ما که می‌خواهیم بر جهان تاثیری مثبت بگذاریم سعی می‌کنیم برای سایر آدم‌ها دلسوزی کنیم. اما چه تعداد از ما تا به حال به هدایت کردن آن دلسوزی به سمت خودمان فکر کرده‌ایم؟ احتمالا تعداد بسیار کمی. این ایده معمولا افکار خودشیفتگی یا خودمحوری را به بار می‌آورد. اما چه چیزی باعث می‌شود دلسوزی برای خود را نسبت به دیگران کمتر محق بدانیم؟ اگر می‌خواهیم به سطح بالاتری از رشد شخصی برسیم، که شامل شادی واقعی و آرامش درونی می‌شود، پس باید بتوانیم برای همه‌ی آدم‌ها دلسوزی کنیم؛ که شامل خودمان هم می‌شود. پس باید خود دلسوزی را تمرین کنیم.

بودا: «اگر دلسوزی‌است شامل حال خودت نشود، ناقص است.»

در این مقاله، به شما نشان خواهیم داد چگونه تمرین مراقبه خود دلسوزی کنید، تا اینکه بتوانید شادی و آرامش درونی را درک کنید. نوشته‌ای در رابطه با خود دلسوزی پیش روی‌تان قرار می‌دهیم همراه با توصیه‌هایی درباره‌ی نحوه‌ی استفاده از آن برای کارآمدی حداکثری. اما پیش از آنکه به تمرین بپردازیم، درک اینکه خود دلسوزی چیست و فایده‌های بسیار آن کدامند ایده‌ی خوبی خواهد بود.

خود دلسوزی چیست؟

وقتی برای شخص دیگری دلسوزی می‌کنیم، از رنج آن شخص آگاهیم، و می‌خواهیم برای تسکین آن کاری انجام بدهیم. این نشان می‌دهد آنقدر برای‌شان اهمیت قائلیم که دلمان می‌خواهد کمک‌شان کنیم.

دلسوزی همچنین به این معنی است که ما از ماهیت ناقص بشر آگاهی داریم. درک می‌کنیم آدم‌ها اشتباهاتی دارند، و آن‌ها را وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوند سریع و تند قضاوت نمی‌کنیم.

همانطور که از این اصطلاح بر می‌آید، خود دلسوزی دلسوزی کردن برای خودمان است. درست شبیه همان دلسوزی کردن برای دیگری است. به لحاظ فکری، کاملا سر راست است، اما در عمل پیاده کردن آن می‌تواند یک چالش باشد.

بنابراین وقتی خود دلسوزی می‌کنیم، یک آگاهی هدفمند از رنج‌ خود داریم، و هر آنچه بتوانیم می‌کنیم تا سلامت‌مان تضمین شود. به علاوه، خیلی از خودمان انتقاد نمی‌کنیم، چون اشتباهات‌مان را می‌پذیریم و سعی می‌کنیم از آن‌ها درس بیاموزیم.

خود دلسوزی با خود ترحمی یکی نیست

خود ترحمی یک نوع زیاده‌روی کردن خودمحورانه در مشکلات خودمان است، که در آن معمولا هر نوع راه حل واقع بینانه‌ای را کنار می‌گذاریم. به احساسات‌مان اجازه می‌دهیم تصرف‌مان کنند، و فقط از دیگران توجه و ترحم می‌خواهیم.

در خود ترحمی، نمی‌توانیم مشکلات‌مان را هدف‌مندانه ببینیم. آنقدر تحت سیطره‌ی عواطف‌مان هستیم که نمی‌توانیم واضح ببینیم. ما در یک حالت گیجی ذهنی و عاطفی به سر می‌بریم.

وقتی دچار خود ترحمی هستیم، درد و رنج‌مان را در بافتار وسیع‌تری از شرایط و اوضاع بشری نمی‌بینیم. بنابراین، در مشکلات‌مان احساس تنهایی می‌کنیم.

خود دلسوزی خودکامگی نیست

در تلاشی که برای خوب بودن با خودمان می‌کنیم، ممکن است در فعالیت‌هایی که برای‌مان شعف و شادمانی به همراه می‌آورند زیاده‌روی کنیم. مثلا، ممکن است بابت چیز خوبی که برای‌مان به خاطر خوردن یک لیتر بستنی رخ داده‌ است به خودمان پاداش بدهیم.

یادتان باشد، خود دلسوزی به مراقبت از سلامتی‌مان مربوط می‌شود، نه زیاده روی در لذات جنسی یا رضایتمندی عاطفی. بعضی چیزها که برای ما خوب هستند ممکن است لذت بخش نباشند، مانند رژيم غذایی یا ترک سیگار.

بعضی آدم ها می‌ترسند کاری را که واقعا به نفع‌شان است انجام بدهند، چون از شکست می‌هراسند. این اغلب در رابطه با رژیم گرفتن صدق می‌کند. آن‌ها ماهیت جایزالخطای بشر را به حساب نمی‌آورند.

خود دلسوزی نه تنها انگیزه‌ی تغییر و رشد را برای‌تان فراهم می‌آورد، بلکه توانایی پذیرش شکست را در شما تقویت می‌کند.

خود دلسوزی خود باوری نیست

خود باوری به احساس خوب داشتن درباره‌ی خودمان بر مبنای ارزش ادراکی‌مان مربوط می‌شود. همه‌ی ما می‌خواهیم خودمان را دوست داشته باشیم، خب مشکلی نیست. اما این خود دلسوزی به حساب نمی‌آید، و تمایل به مراقبت از خودمان به روشی سالم و صحیح است.

در حقیقت، خود باوری می‌تواند سالم یا ناسالم باشد. همه‌اش به نحوه‌ی تحصیل آن بستگی دارد. آیا برای آنکه خودمان احساس بهتری داشته باشیم دیگران را نا امید کرده‌ایم؟ یا در دوران سختی و مشکلات به کسی کمک کرده‌ایم؟

اکنون، خود دلسوزی می‌تواند به خود باوری سالم منجر شود، اما مواظب باشید که آن‌ها با هم یکی نیستند!

چرا مراقبه خود دلسوزی تمرین کنیم؟

تمرین مراقبه‌ی خود دلسوزی فایده‌های بسیاری به همراه دارد. این فایده ها را تحقیق‌های علمی تایید کرده‌اند.

سلامت عاطفی

کسانی که خود دلسوز هستند معمولا نگرش بهتری نسبت به زندگی دارند. آن ها می‌دانند باید از خودشان مراقبت کنند در نیتجه شادترند و احساس بهتری نسبت به خویش دارند.

در کل، آن‌ها عاشق خودشان هستند، اما نه به نحوی خودخواهانه. آن‌ها خودشان را به همان شکلی دوست دارند که پارتنر، یا عضوی از اعضای خانواده‌شان را دوست می‌دارند. آن‌ها بی هیچ قید و شرطی خودشان را دوست دارند.

سلامت فیزیکی / جسمی

خود دلسوزی به سبک زندگی بهتر، و در نتیجه، سلامتی بهتر منجر می‌شود. کسانی که خود دلسوزی را در خود پرورش می‌دهند سالم‌تر غذا می‌خورند، در تمرین یا فعالیت جسمی بیشتری شرکت می‌کنند، و بهداشت خوبی را رعایت می‌کنند. با مراقبت از خودشان، جلوی پیامدهای سلامتی ناشی از بی‌توجهی یا سوء استفاده از بدن‌شان را می‌گیرند.

سلامت روان

خود دلسوزی به سلامت روان بهتر نیز منجر می‌شود. آدم‌های خود دلسوز می‌دانند چطور استرس را کنترل کنند، و می‌توانند تمرکز بهتری داشته باشند. آن‌ها خوشبین‌تر، با انگیزه‌تر، و دارای پیوندهای اجتماعی بسیار بهتری هستند.

رپورتاژ

چطور مراقبه‌ی خود دلسوزی را تمرین کنیم؟

چند روش موثر وجود دارد که با آن‌ها می‌توانید خود دلسوزی ایجاد کنید، مانند راحت‌سازی بدن، نوشتن نامه به خودتان، دلگرمی دادن به خودتان، و ذهن‌آگاهی. در اینجا قصد داریم بر مراقبه‌ی خود دلسوزی تمرکز کنیم.

در اینجا یک متن مراقبه به ویژه برای خود دلسوزی و عشق بی قید و شرط برای‌تان فراهم آورده‌ایم. آنچه مراقبه انجام می‌دهد بازبرنامه‌ریزی ذهن ناخودآگاه‌تان است برای عشق و دلسوزی بیشتر نسبت به خودتان. وقتی تصدیق و تایید مراقبه در ناخودآگاه‌تان عجین می‌شود، خودشان را در افکار و اعمال‌تان بدون آنکه هیچ تلاش آگاهانه‌ای بکنید به نمایش می‌گذارند.

چند راه وجود دارد که می‌توانید مراقبه‌ی خود دلسوزی را تمرین بکنید:

۱. مراقبه را بخوانید.

با آرام نشستن و دنبال کردن تنفس‌تان به مدت چند دقیقه کار را شروع کنید. می‌توانید در صورت تمایل به یک موسیقی آرام گوش بسپارید. وقتی ذهن‌تان کمی آرام گرفت، متن مراقبه را یا آرام یا با صدای بلند بخوانید.

۲. به مراقبه گوش کنید

این کار را می‌توانید به دو صورت انجام بدهید: ۱. از کسی بخواهید متن مراقبه را با صدای بلند برای ‌تان بخواند ۲. صدای‌تان را ضبط و در حین مراقبه آن را پخش کنید. اما در حقیقت گوش دادن به صدای خودتان تاثیر بسیار بیشتری به جا خواهد گذاشت.

۳. مراقبه را بنویسید (مشق کنید)

خیلی ساده است متن مراقبه را درون یک دفترچه با دست خط خودتان بنویسید.

خب بهترین و موثرترین روش کدام است؟ اگر از ما بپرسید نوشتن مراقبه از همه موثرتر است چون چند حس را درگیر می‌کند – بینایی، لامسه، و شنوایی . در کل، هرچه حواس بیشتری را به کار بگیرید، تاثیرات مثبت مراقبه‌ای بیشتری در ذهن و ضمیر ناخودآگاه‌تان حک خواهد شد.

متن مراقبه‌ی خود دلسوزی

 

«همینکه به سفر زندگی‌ام ادامه می‌دهم، به یک انسان متکامل تبدیل می‌شوم. درون من انسانی زیبا هست که می‌خواهد به دنیا بیاید. من به این انسان حیرت انگیز اجازه می‌دهم که بدرخشد، و هر بار در آینه نگاه می‌کنم او را می‌بینم.»

آنچه سزاوارش هستم

من می‌دانم که سزاوار عشق و محبتی بی قید و شرط هستم. باشد که خودم را دوست بدارم، با خودم مهربان و نسبت به خودم دلسوز باشم. شادمانی و لذت از آن من باد. آرامش نصیبم باد و از هر رنج روانی، عاطفی و جسمی به دور باشم. طول عمرم دراز، و روابط عاشقانه‌ی سالم نصیبم باشد.

بخشیدن خودم

می‌دانم که انسانم، جایزالخطا، و باقی آدم‌های زندگی‌ام نیز همین طور هستند. باشد که خطاهای خود را بپذیرم و هین طور خطاهای سایرین را. باشد که اشتباهاتم را به عنوان فرصت‌هایی برای رشد و یادگیری ببینم. باشد که صبور و فهیم باشم.

مراقبت و توجه به بدنم

همینکه دلسوزی برای خودم را پرورش می‌دهم، از بدنم نیز مراقبت خوبی به عمل خواهم آورد. باشد که یاد بگیرم کدام خوراکی‌ها و مواد مغذی بدن و ذهنم را تغذیه می‌کنند، و به سلامتی، عملکرد و طول عمر زیاد منجر می‌شوند. امیدوارم قدرتی داشته باشم که انتخاب‌های سالمی در رابطه با رژيم غذایی‌ام بکنم تا معنی سلامتی خوب را درک کنم.

از موفقیت‌هایم لذت خواهم برد، و به خاطر خطاهای کوچک احساس گناه، شرمساری یا ندامت نخواهم داشت.

فعالیت‌های فیزیکی موثری را در برنامه ی روزانه‌ام می‌گنجانم تا سلامت جسمی، روانی و عاطفی‌ام را بهبود ببخشم. مراقب مصرف موادی مانند الکل، تنباکو، داروهای غیر ضروری و سایر موادی که مانعی برای رشد شخصی‌ام هستند خواهم بود و قدرت و شهامت کافی برای رها کردن‌شان را خواهم داشت.

مراقبت از روان‌ام

می‌دانم که داشتن ذهنی آرام کلید سلامتی روان و احساس است. از طریق مراقبه ذهنی آرام ایجاد می‌کنم، و در لحظه‌ی حال آگاهانه زندگی می‌کنم. محیطی آرام و بی‌خطر فراهم می‌کنم، و اجازه می‌دهم ذهنم‌ به طور طبیعی آرام بگیرد.

از خرد بزرگی که درونم دارم آگاه هستم، و اجازه می‌دهم از طریق ذهنی آرام به منصه‌ی ظهور درآید. باشد که یاد بگیرم صلح و آرامش را پرورش بدهم.

مراقبت از عواطف و احساساتم

می‌دانم که برای هر یک از عواطف و احساساتم دلیلی وجود دارد. باشد که برای نگاه کردن به منابع عواطف دردناکم قدرت درونی داشته باشم، تا اینکه بتوانم خودم را از آن‌ها آزاد سازم. باشد که برای عدم اتکا به لذت و احساساتم به عنوان منبع شادمانی از قدرت درونی برخوردار باشم و به جای آن به ذهنی آرام و بی‌دغدغه متکی شوم.

نتیجه گیری

برای بسیاری از ما، تمرین خود دلسوزی ممکن است کمی عجیب به نظر برسد. اما، اگر می‌خواهیم پتانسیل خودمان را به طور کامل درک کنیم ضروری است و این شامل شاد، سالم و در آرامش زندگی کردن می‌شود.

می‌توانیم مراقبت از خودمان را به طریقی یاد بگیریم که خودمحوری یا خودخواهی به حساب نیاید، البته اگر بتوانیم از خطاهای انسانی گذشته‌مان بگذریم.

مراقبه‌ی خود دلسوزی یک ابزار قدرتمند دیگر است که به شما کمک می‌کند به رشد شخصی برسید. تمرین آن راحت است، و شاهد نتایج سریع آن خواهید بود. و اگر آن را ادامه بدهید، به شدت ذهن‌تان را به سمت مراقبت بهتر از خودتان در طول زندگی هدایت کنید. این چیزی است که وقتی پا به سن بگذارید به شدت قدر دان آن خواهید بود و از آن لذت خواهید برد.

نوشته‌های مرتبط