10 بزرگ ترین جنگ تاریخ را بشناسید
از همان آغاز سیر تکاملی بشر، همواره این میل و ضرورت دیوانهوار و عجیب در انسان وجود داشته است که تسلط خود را بر دیگران اثبات کند. همه میدانیم در دوران گلادیاتورهای باستان، قدرت به وسیلهی اندازهی ارتش و توانایی آدمها در پیروزی در جنگها تعیین میشد؛ آیا امروزه این وضعیت تغییر یافته است؟ با اینکه همهی ما انسانها میدانیم فواید جنگیدن هیچگاه به ثمر نرسیدهاند، باز هم به نظر میرسد گرفتار جنگ پایانناپذیری میان یکدیگر شدهایم، یا اینکه هر کار کثیفی انجام خواهیم داد تا بتوانیم همه چیز را از پشت صحنه تحت کنترل درآوریم. واژهنامهی آکسفورد عمل جنگیدن را این چنین تشریح میکند، “درگیری مسلحانه میان کشورهای مختلف یا گروههای مختلف داخل یک کشور.” در این مقاله قصد داریم فهرستی از جنگهای تاریخ را، نه به ترتیب زمانی، بلکه بر اساس میزان تلفات آنها، از کمترین تا بیشترین تلفات، به شما معرفی کنیم. بنابراین، تا آخر این مقاله با بازده همراه باشید تا با ۱۰ بزرگ ترین جنگ تاریخ و خونینترین جنگهای تاریخ آشنا شوید.
۱۰. جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵)
جنگ داخلی آمریکا اساسا جنگی بود میان “ایالتهای شمالی” یا “اتحادیه” و ایالتهای جنوبی یا “ایالات مؤتلفهی آمریکا“ که به دلیل تجزیهطلبی بسیاری از ایالتهای جنوبیِ بردهدار شکل گرفت. این جنگ با نامهای دیگری از جمله جنگ میان ایالتها و فقط جنگ داخلی نیز مشهور است. ریشهی این جنگ اساسا بر سر مسئلهی بردهداری و گسترش آن به سرزمینهای غربی آمریکا بود. بیش از ۸۰۰،۰۰۰ نفر در طول این جنگ کشته شدند.
۹. جنگ شوروی در افغانستان (۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹)
یک دهه جنگ طولانی میان نیروهای نظامی افغان تحت رهبری شوروی و گروههای شورشی چند ملیتی به نام مجاهدین، بیش از یک میلیون نفر از مردم افغانستان و طرفهای درگیر را به کام مرگ برد. با اینکه اصل درگیریها فقط در خاک افغانستان قرار داشت، ولی در طول این جنگ، میلیاردها دلار توسط کشورهایی نظیر ایالات متحده، بریتانیا، عربستان سعودی، و چند کشور دیگر هزینه شد.
۸. جنگ ویتنام (۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵)
حضور آمریکا در طول جنگ ویتنام، که به جنگ دوم هندوچین مشهور است، آن را اساسا به یک جنگ آمریکایی تبدیل کرد که به دنبالهی جنگ اول هندوچین رخ داد که در آن، میان ویتنام شمالی – تحت حمایت چین و سایر متحدان کمونیستاش – با ویتنام جنوبی – تحت حمایت ایالات متحده و سایر متحدان ضد کمونیستاش – جنگ شدیدی در گرفت. بیش از یک میلیون غیر نظامی به همراه صدها هزار نفر از طرفهای درگیر در این جنگ به کام مرگ فرو رفتند.
۷. جنگ سی ساله (۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸)
یکی از خونینترین جنگهای مذهبی، طبق آنچه از ناماش پیدا است، حدود بیش از سی سال به طول انجامید؛ جنگ سی ساله یکی از طولانیترین و مخربترین درگیریها در تاریخ اروپا است که پیامدهای آن حتی تا دوران مدرن نیز ادامه داشته است. مورخان هنوز به این حقیقت پی نبردهاند که دقیقا چه عاملی باعث شعلهور شدن آتش جنگ شد؛ ولی به نظر میرسد، عوامل موازی فراوانی وجود داشتند که در طول دوران جنگ باعث هیزم ریختن به آتش این دشمنی شدند. ابتدا این جنگ به دلایل مذهبی آغاز شد، ولی در ادامه، به رقابت دو دودمان هابسبورگ و بوربون بدل شد که هر یک میخواستند از لحاظ سیاسی بر اروپا مسلط شوند؛ در این جنگ طولانی بیش از ۵ میلیون نفر جانشان را از دست دادند.
۶. جنگهای ناپلئونی (۱۸۰۳ تا ۱۸۱۵)
جنگهای ناپلئونی، مجموعهای از جنگهایی بود که توسط نیروهای ائتلاف علیه امپراتوری ناپلئون در فرانسه آغاز شد. آتش این جنگ، در ابتدا، با جرقهی انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹ شکل گرفت و سپس در مقیاس بیسابقهای شعلهور شد؛ که دلیل عمدهی آن، استفاده از خدمت وظیفهی عمومی به شیوهی مدرن و انبوه امروزی بود. نیروی فرانسه، بیش از هر زمان دیگر، قدرتمند بود و ارتش این کشور، بیشتر نقاط اروپا را فتح کرد، ولی سرانجام بعد از حملهی فاجعهبار فرانسه به روسیه در ۱۸۱۲، دچار شکست نظامی شد. این جنگ که بیش از شش و نیم میلیون کشته بر جای گذاشت، به بازگشت رژیم سلطنتی بوربون و ایجاد کنسرت اروپا منجر شد.
۵. جنگ داخلی روسیه (۱۹۱۷ تا ۱۹۲۲)
جنگی که میان ارتش سرخ بلشویک و ارتش سفید، نیروهای ناپایدار متحد ضد بلشویکی، در گرفت؛ در واقع، این جنگ بعد از فروپاشی امپراتوری روسیه آغاز شد که در آن طرفهای مختلفی وجود داشتند که به شکل قابل توجهی بسیاری از آنها جزء ارتشهای خارجی، از جمله نیروهای متحد و ارتش آلمان، بودند که علیه ارتش سرخ به مبارزه میپرداختند. این جنگ تنها پنج سال طول کشید، ولی باعث کشته شدن بیش از ۷ میلیون آدم شد.
۴. فتوحات امپراتوری ژاپن (۱۸۹۴ تا ۱۹۴۵)
امپراتوری ژاپن در دوران مدرن، به معنی حقیقی کلمه، یک امپراتوری و قدرت جهانی است که از دورهی احیای میجی در سوم ژانویهی ۱۸۶۸ آغاز، و تا تصویب قانون اساسی ژاپن، پس از جنگ جهانی دوم، در تاریخ سوم می ۱۹۴۷ ادامه یافت. نیروهای متحدین در جنگ جهانی دوم پس از وارد کردن دو شکست، و بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توانستند امپراتوری ژاپن را در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ به زانو درآورند. حضور آمریکا باعث ایجاد قانون اساسی جدیدی شد که در سوم می ۱۹۴۷ آن را به امپراتور تحمیل کرد، و به طور رسمی این امپراتوری را که باعث کشتار بیش از ۲۰ میلیون نفر شده بود، منحل کرد.
۳. جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸)
جنگ جهانی اول یکی از خونینترین جنگهای جهانی در تاریخ بشر بود که در تاریخ ۲۸ جولای ۱۹۱۴ از اروپا آغاز شد. پیشتر، نام این جنگ را “جنگ بزرگ” گذاشته بودند؛ البته تا وقتی هنوز بزرگترین حمام خون در تاریخ بشریت، یعنی جنگ جهانی دوم، آغاز نشده بود. تمام قدرتهای بزرگ دنیا در این جنگ حضور داشتند و به دو گروه متخاصم تقسیم شدند؛ نیروهای اتفاق و قدرتهای مرکز. تخمین زده میشود آمار کشتهشدگان جنگ جهانی اول بیش از ۵۰ میلیون نفر باشد.
۲. فتوحات مغول (۱۲۰۶ تا ۱۳۶۸)
این جنگ که از ابتدای قرن سیزدهم میلادی آغاز شد، تا اواسط قرن چهاردهم باعث گسترش وسیع امپراتوری مغول در اکثر نقاط آسیا و اروپای شرقی شد. به اعتقاد بسیاری از مورخان، حملات و تهاجمات مغولها یکی از مرگآورترین و خونینترین جنگهای تاریخ بشریت را تا آن زمان شکل داد. مغولها با بیش از ۶۰ میلیون کشتار، چنان رعب و وحشتی را با خود به اروپا بردند که تا پیش از آغاز قرن بیستم هرگز تجربه نکرد.
۱. جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵)
جنگ جهانی دوم در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان وارد شد – از جمله تمام قدرتهای جهان در آن روز – و در نهایت، مانند جنگ جهانی اول، دو گروه نظامی را در سراسر جهان به جان هم انداخت؛ متحدین و متفقین. جنگ جهانی دوم با قتل عام مردم بیگناه همراه بود؛ آدمهای بسیاری در فجایعی نظیر هولوکاست و تنها بمباران اتمی تاریخ جهان تا به امروز، جانشان را از دست دادند؛ این جنگ که به کشتار بیش از ۷۰ میلیون نفر انجامید، مرگآورترین و خونینترین جنگی است که در تاریخ بشریت رخ داده است و برای همیشه پایههای وجودیمان را به لرزه میاندازد.
کلام آخر
با اینکه این جنگها در سرزمینهای مختلف، توسط گروهها و کشورهای گوناگون، و در دورههای زمانی مختلف تاریخ رخ دادهاند؛ تنها قربانیان و زیاندیدگان این جنگها همواره انسانهای غیر نظامی و بیگناه بودهاند. در هیچ درگیری و جنگی میان انسانها، غیر از این نبوده است که عدهی بیشماری قربانی قدرتطلبی کور عدهی قلیلی شوند. آلبرت اینشتین، بعد از جنگ جهانی دوم، در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد اینکه در جنگ جهانی سوم چه نوع ماشینآلات و اسلحههایی استفاده خواهند شد، با لبخند پاسخ داد: “در مورد جنگ جهانی سوم، نمیدانم، ولی اگر جنگ جهانی چهارمی وجود داشته باشد، مطمئن هستم که آدمها با سنگ و چماق با یکدیگر خواهند جنگید.”