20 مهمترین نشانه تشخیص بیمار روانی که همه باید بشناسند
معمولا وقتی ما به بیماران روانی فکر میکنیم، رفتار خشونت آمیز، توهمات، یا دیوانه بازی در آوردن در نظرمان جلوهگر میشود. خب البته، کسانی که از بیثباتی ذهنی رنج میبرند ممکن است این رفتارها را از خود نشان بدهند. اما در علم روانپزشکی مدرن، همیشه همه چیز این قدر سیاه و سفید نیست! از این رو در این مقاله با ما همراه باشید تا ۲۰ مهمترین نشانه تشخیص بیمار روانی که همه باید بشناسند را بدانید و قدرت تشخیص این امر مهم را تا حدودی پیدا کنید.
اگر آدمها خودشان ندانند روانی هستند، پس آدمهای دیگری، مانند روانپزشکها، از کجا سر در بیاورند که چه کسی بیمار روانی است؟ یکی از راههای تشخیص بیمار روانی استفاده از چک لیست روانپزشکی PCL-R دکتر رابرت هیر است. این چک لیست با ۲۰ دستهبندی، میتواند به روانپزشک کمک کند به وضعیت ذهنی نهفته و پنهان فرد پی ببرد و نسبت به آن آگاهی پیدا کند. اما آیا اگر کسی در اکثر دستهبندیهای موجود در چک لیست، حتی با اراده شخص خودش، بیمار تشخیص داده شود، میتوان بیتردید او را رسما یک بیمار روانی به حساب آورد؟ شاید نه. مطابق نظر جان رانسون، نویسندهی کتاب آزمون بیماران روانی، اکثر آدمها، گاهی اوقات، بسیاری از مشخصههای موجود در این فهرست تشخیص بیمار روانی را از خود بروز میدهند. اما، قطعا، نمیتوانیم همهی آنها را بیمار روانی بنامیم. درست است؟
چک لیست دکتر هیل هنوز هم به عنوان استانداردی برای آزمایش وضعیت ذهنی آدمها استفاده میشود. تشخیص حتمی و واقعی به متخصصان این امر واگذار میشود، چرا که مغز انسانها پیچیدگیهای خاص خودش را دارد.
نشانه های تشخیص بیمار روانی
۲۰. شیفتگی سطحی و کاذب
این درست نقطهی مقابل خجالتی و درونگرا بودن است. بیمار روانی به خونگرم بودن، پرحرفی، و درگیر شدن در فعالیتهای اجتماعی با دیگران تمایل نشان میدهد. معمولا، یک بیمار روانی که چنین ویژگی دارد همیشه میداند چه بگوید، و به رغم آنکه نوبت صحبت کردنشان نیست، اما حرفشان را میزنند. آنها به طرز موفقیت آمیزی روابط دو بعدی فراوانی برقرار میکنند اما – در صورت وجود – روابط صمیمانهشان بسیار اندک است.
۱۹. اغراق و بزرگ نمایی
اگر اغلب لاف میزنید، فروتنی بیش از حد میکنید، و همیشه از خودتان راضی و مطمئن هستید، در واقع تمایلات اغراقگرایانه از خود نشان میدهید. آدمهای اینچنینی اغلب دنیا را از آن خودشان میدانند و به دیگران به دیدهی حقارت نگاه میکنند. آنها فکر میکنند میتوانند هر کاری را انجام بدهند، و حد و مرزی برای کفایت استانداردهای غیرواقع بینانهی آنها وجود ندارد.
۱۸. نیاز به تحریک و انگیزش
این شخص نمیتواند آرام بگیرید یا برای یک دورهی زمانی طولانی فقط یک کار را انجام بدهد. او صرفا به خاطر هیجان شروع به انجام کارهای پر ریسک یا یا کاملا خطرناک میکند. چنین اشخاصی از انجام کارهایی که آنها را کسالت بار میدانند سر باز میزنند یا آدمهایی را که مثل طاعون میبینند کنار میگذارند و نمیتوانند شغلی را که برایشان بیش از حد خسته کننده و ملال آور است به مدت خیلی طولانی حفظ کنند.
۱۷. دروغگویی بیمارگونه (مرضِ دروغگویی)
آیا تا به حال پیش آمده است که بدون هیچ دلیل موجهی دروغ بگویید؟ بیماران روانی اغلب دروغ میگویند و دربارهی چیزهای کوچک و کم اهمیت قصه سر هم میکنند. آنها میتوانند زرنگ و موذی باشند، یا کاملا خودشان را دست پایین نشان بدهند چون سعی دارند آدمهای اطرافشان را گول بزنند.
مطالب مرتبط:
- ۱۵ سرنخ که بفهمیم کسی دروغ می گوید: تشخیص دروغ با کمک بینی!
- زبان بدن دروغگو : ۲۰ نشانه که یک نفر به شما دروغ میگوید
۱۶. حیله گری و فریب کاری
این ویژگی ها از آنجایی ناشی میشوند که بیمار روانی با دروغ گفتن کاملا به احساسات دیگران بیتوجهی میکند. با استفاده از تاکتیکهای حیلهگرانه و فریبکارانه، دروغ خواهند گفت، تقلب خواهند کرد یا گول خواهند زد تا این که فقط راه خودشان را بروند و در این میان احساسات و سلامت سایرین برای بیمار روانی بیاهمیت است.
۱۵. عدم احساس ندامت
اکثر آدمهای عادی به میزان مشخصی از همدردی و دلسوزی نسبت به سایرین برخوردار هستند. بیمار روانی به ندرت چنین ویژگیهایی را دارد و خیلی کم پیش میآید به خاطر کار بدی که در قبال مردم انجام دادهاند احساس ندامت و پشیمانی کنند. در موارد بسیار حاد، این یکی از مشخصههای اصلی قاتلهای زنجیرهای و قتل عام کنندگان است.
۱۴. قساوت قلب
با داشتن چنین ویژگی، فرد روانی هیچ ارزشی برای احساسات سایر مردم قائل نیست. آدمهای روانی، در صورت وجود، اهمیت بسیار کمی به عواطف مردم میدهند تا جایی که حرفهای گستاخانه میزنند، آنها را به وضعیتهای زیانبار و پر آسیب میکشانند، یا بیدلیل به آدمها نفرت میورزند.
۱۳. ضعف کنترل رفتار
به مانند تکانشگری، فردی که به این ویژگی دچار است به سختی میتواند رفتار خودش را کنترل کند. او ممکن است در مواجهات عادی یا موقعیتهای روزمره آزرده شود، احساس تهدید شدن بکند، و عصبانی شود. او در کنترل عواطف خود که میتواند به نوسانات خلقی و رفتارهای غیر عقلانی منجر شود ناتوان است.
۱۲. تکانشگری
یک بیمار روانی به ندرت برای رفتارها و تصمیمهای آیندهاش برنامه ریزی میکند و استثناء قائل میشود. او از قبل به پیامدهای اعمال خود فکر نمیکند. این شخص ابتدا عمل میکند و بعد فکر میکند.
۱۱. بی مسئولیتی
تقریبا مثل بچهها، برای آدم بزرگسالی که همیشه بیمسئولیت است عمل کردن به وعدهها یا حفظ تعهداتش کار دشواری است. چنین شخصی ممکن است قبوض و صورتحسابهایش را پرداخت نکند و کار یا شغل خود را به درستی انجام ندهد. این موضوع گاهی برای همه اتفاق میافتد. اما برای بیمار روانی اتفاقاتی مانند این چیز خاصی به شمار نمیآید و بارها و بارها اتفاق میافتد.
۱۰. انکار
یک بیمار روانی هرگز نمیپذیرد که مشکل دارد، و ممکن است دیگران را به خاطر کارهای اشتباهی که انجام میدهند سرزنش کند. متقعاعد کردن موفقیت آمیز این که چنین شخصی یک بیمار روانی است تقریبا غیرممکن است، چرا که به واقع، از ثبات ذهنی بیبهره است. آنها با استفاده از رفتار حیلهگرانه و فریبکارانه حتی ممکن است سایرین را متقاعد کنند که به مانند آنها انسانهای عادی و معمولی هستند.
۹. سبک زندگی انگلی
در این مورد، بیمار روانی اغلب برای به دست آوردن منافع مالی و سایر منافع شخصی مثل زالو به سایر آدمها میچسبد. چنین شخصی به طور خودخواهانه مردم را سرکیسه میکنند تا خودشان نفع ببرند و بتوانند از مسئولیتهای مهم خودشان شانه خالی کنند.
۸. بی بند و باری جنسی
بیمار روانی، که همیشه به دنبال عیاشی کوتاه مدت و عشق و حالهای یک شبه است، به خاطر لذت بردن خودش، در روابط یا امور عشقی سطحی وارد میشود. چنین افرادی اغلب با هر کسی رابطه برقرار میکنند فارغ از ظاهر فیزیکی یا ارتباط عاطفیشان. آنها ممکن است روابط جنسی متعددی به طور همزمان داشته باشند و در جمع در مورد آن روابط حرف بزنند.
۷. مشکلات رفتاری زودهنگام (در کودکی)
همهی آدمها که کودکی بی عیب و نقصی نداشتهاند. اما بعضی از مشکلات رفتاری در سنین پایین یعنی اینکه شما احتمال دارد در بزرگسالی از خود تمایلات جنون آمیز نشان بدهید. بعضی از این مشکلات شامل دزدی، دروغ گفتن اجباری، یا مصرف مواد – به خصوص قبل از ۱۳ سالگی- میشوند.
۶. نداشتن اهداف بلند مدت واقع بینانه
تقریبا همه رویا یا هدفی دارند که آرزوی رسیدن به آن را دارند، و اکثر آدمها برای دستیابی به آن در گذر زمان حتما کاری میکنند تا آرزویشان تحقق پیدا کند. اما بیمار روانی ممکن است اصلا هدفی نداشته باشد، و اگر هم داشته باشد، اهدافی غیرواقعبینانه یا کاملا دستنیافتنی هستند.
۵. ناتوانی در پذیرش مسئولیت اعمال خود
برای یک بیمار روانی پذیرش اشتباهی که انجام داده است یا غلط بودن کاری که برای شروع انجام داده است، کار دشواری است. این امر آنها را مستعد انکار پذیرش مسئولیت کار خاصی که خودشان انجام دادهاند، یا سایرین میدانند که آنها انجام دادهاند میسازد.
۴. روابط زناشویی کوتاه مدت زیاد
دشواری ماندن در رابطهی زناشویی بلند مدت میتواند نشانهای از تمایل بیمار روانی به بی بند و باری جنسی باشد. اگر ازدواجی طبق انتظارات و استانداردهای بیمار روانی پیش نرود، به احتمال زیاد در این که به طور کلی قید ازدواج را بزند تردید زیادی از خود نشان نخواهد داد، بی آنکه به سلامت و وضعیت بچهها یا شریک زندگیاش فکر کند.
۳. بزهکاری در دوران نوجوانی
آیا در کودکی بچهی بدی بودید؟ چقدر بد؟ بیماران روانی، در کودکی یا نوجوانی، معمولا همیشه در یک نوعی از دردسر و گرفتاری درگیر هستند. آنها میتوانند جرائمی را مانند خرابکاری، تجاوز، یا دزدی مرتکب شوند. اگر گیر بیفتند، ممکن است به زندان محکوم شوند. اما به خاطر رفتار حیلهگرانه و فریبکارانهشان، ممکن است بیش از آنچه مردم میدانند و میبینند خلافکاری انجام داده باشند.
۲. نقض آزادی مشروط
بیمار روانی، اگر زندانی و بعد به صورت مشروط آزاد شود، به احتمال بسیار زیاد آزادی مشروط خود را به طریقی نغض خواهد کرد و دوباره زندانی خواهد شد. این امر معمولا به خاطر فراموشکاری، بیدقتی، یا بیتفاوتی نسبت به قوانین آزادیشان اتفاق میافتد. آنها حتی ممکن است بدون آنکه اثری از خود به جا بگذارند ناپدید شوند.
۱. تعدد جرائم
فقط یک جرم نیست، بلکه بحث بر سر جرائم متعدد است. یک بیمار روانی نخبه میتواند به راحتی در جنبههای بسیار متفاوتی از جرائم خودش را درگیر کند و تقریبا در تمام آنها خوب عمل کند. آنها بارها به خاطر انجام جرائم مختلف بازداشت شدهاند. اگر بازداشت هم نشده باشند، دوست دارند دربارهی نحوهی فرار کردنشان از دست پلیس به صورت افتخار آمیزی صحبت کنند.