3 نکته درباره اثر رژیم غذایی مایند (MIND) بر کاهش سرعت پیشرفت آلزایمر
بیماری آلزایمر و سایر وضعیتهای مربوط به آن که باعث زوال شناختی میشوند با تغییرات آسیبشناختی یا پاتولوژیک در مغز در ارتباط هستند – تغییراتی از جمله انباشت غیرمعمول رسوبات پروتئینی. با اینکه سطوح مختلف این آسیبهای مغزی با اختلال شناختی در ارتباط هستند، برخی افراد مبتلا به آسیبهای مغزی همچنان کارکرد شناختی سالمی دارند. مطالعات اخیر نشان دادهاند، پیروی از رژیم غذایی مایند (MIND) یا ذهن – یک رژیم غذایی طراحی شده برای بهبود سلامت مغز – میتواند سرعت زوال شناختی را در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر کاهش دهد.
طبق یافتههای این مطالعه، ارتباط میان پیروی از رژیم غذایی مایند و بهبود وضعیت سلامت شناختی کاملا از سطوح آسیبشناختی مغز مستقل است.
بیماری آلزایمر شایعترین شکل از دمانس یا زوال عقل است. در حال حاضر، از هر ۹ فرد بالای ۶۵ سال در ایالات متحده حدود ۱ نفر به این وضعیت دچار است.
بیماری آلزایمر با انباشت غیرمعمول رسوبات پروتئینی به نام پلاکهای آمیلوئید بتا و تودههای نوروفیبریلار در مغز در ارتباط است.
این رسوبات پروتئینی به عنوان عامل آسیبرسان به سلولهای مغزی، و متعاقبا، ایجاد اختلال در کارکرد شناختیِ قابل مشاهده در افراد مبتلا به آلزایمر شناخته میشوند.
البته جالب است بدانید، همهی آدمها با سطوح بالای این آسیبهای مغزی یا نشانگرهای بیماری آلزایمر به زوال شناختی مبتلا نمیشوند. به توانایی حفظ کارکرد معمول شناختی علیرغم وجود آسیبهای مغزی ”تابآوری شناختی” گفته میشود.
به علاوه، بزرگسالان بالای ۶۵ سالی که به انجام فعالیتهای فیزیکی و سایر فعالیتهایی مشغول هستند که باعث تحریک روانی میشوند، فارغ از سطوح بیماری آلزایمر و آسیبهای مغزیشان، احتمالا از عملکرد شناختی بهتری برخوردار هستند.
حتی با اینکه اخیرا برخی از پژوهشگران در خصوص قابلیت داروهای مخصوص بیماری آلزایمر بر کاهش سطوح پلاکهای آمیلوئید بتا و تودههای نوروفیبریلار در مغز به مطالعه پرداختهاند، مداخلاتی که دانشمندان مدتها است مورد مطالعه قرار دادند نیز موفقیت محدودی را در کاهش سرعت زوال کارکرد شناختی نشان دادهاند.
دانشمندان با توجه به این مسائل، بر اهمیت شناسایی عوامل مربوط به سبک زندگی که فارغ از تغییرات ناشی از آسیبهای مغزی (عامل ابتلا به بیماری آلزایمر)، میتوانند سرعت پیشرفت زوال شناختی را کاهش دهند، تاکید میکنند.
۱. عوامل غذایی
برخی از مطالعات نشان دادهاند، رویکردهای غذایی برای کاهش فشار خون یا همان رژیم غذایی دش و همچنین، رژیم غذایی مدیترانهای میتوانند کارکرد شناختی را بهبود ببخشند. بر اساس این مطالعات، این دو رژیم غذایی در کنار یکدیگر یک رژیم غذایی ترکیبی را به نام رژیم غذایی مایند یا ذهن ایجاد کردهاند که به طور اختصاصی برای بهبود سلامت مغز طراحی شده است.
رژیم غذایی مایند (MIND) بر مصرف سبزیهای پهن برگ و سایر انواع سبزیها، انواع توتها، حبوبات، ماهی، آجیل، و غلات کامل و محدود کردن مصرف کره، پنیر، و گوشت قرمز تاکید دارد.
مطالعات پیشین نشان دادهاند، رژیم غذایی مایند میتواند سرعت زوال شناختی ناشی از کهولت سن و خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش دهد.
به تازگی، پژوهشگران مرکز پزشکی دانشگاه راش در شیکاگو به بررسی قابلیت رژیم غذایی مایند، فارغ از سطوح آسیب مغزی، برای بهبود کارکرد شناختی در سالمندان پرداختهاند.
پژوهشگر ارشد این گروه، دکتر کلودیان داها، با بیان خلاصهای از یافتههای این پژوهش، در مصاحبه با مدیکال نیوز تودی گفت، “ما دریافتیم، پیروی بیشتر از رژیم غذایی مایند، فارغ از میزان آسیبهای ناشی از بیماری آلزایمر و سایر آسیبهای مغزی مرتبط با کهولت سن، با بهبود کارکرد شناختی در ارتباط است؛ این مسئله نشان میدهد، پیروی از رژیم غذایی مایند ممکن است باعث ایجاد تابآوری شناختی در سالمندان شود.”
آگاهی از سازوکار و اساس تاثیرات رژیم غذایی و سایر عوامل مربوط به سبک زندگی بر کارکرد شناختی به پژوهشگران کمک میکند روشهای درمانی جدیدی برای کاهش سرعت زوال شناختی بیابند.
با توجه به وجود آسیبهای مغزی در شمار قابل توجهی از سالمندان و فقدان روشهای درمانی برای کاهش سرعت زوال شناختی، چنین درمانهایی میتوانند بینهایت سودمند باشند.
یافتههای این مطالعه در نشریهی بیماری آلزایمر منتشر شدهاند.
۲. رژیم غذایی مایند و کارکرد شناختی
این مطالعهی جدید دادههای جمعآوری شده از ۵۶۹ فرد متوفی را توسط پروژهی حافظه و سن (MAP) دانشگاه راش مورد تحلیل قرار داد. پروژهی حافظه و سن دانشگاه راش یک مطالعهی طولی بر روی بزرگسالان بالای ۶۵ سال است که با هدف شناسایی عوامل محیطی و ژنتیکی مرتبط با پیشرفت بیماری آلزایمر راهاندازی شده است.
پژوهشگران، طی این مطالعه، ارزیابیهای سالانهای را جهت بررسی سلامت شناختی، سبک زندگی، و عوامل خطر مرتبط با بیماری آلزایمر انجام میدهند. همچنین، پژوهشگران در این مطالعه، به تحلیل وضعیت مغز اهدایی افراد شرکتکننده، پس از مرگشان، میپردازند تا بتوانند تغییرات مرتبط با بیماری آلزایمر را ارزیابی کنند.
در این مطالعهی جدید، پژوهشگران به منظور محاسبهی امتیاز رژیم غذایی مایند بر مبنای میزان مصرف شرکتکنندگان در این مطالعه از آن دسته مواد غذایی که بر اساس رژیم غذایی مایند سالم یا غیرسالم تلقی میشوند، از روش ارائهی پرسشنامه استفاده کردند.
این پژوهشگران به دادههایی از آزمونهای شناختی جامع که مدت کوتاهی قبل از مرگ شرکتکنندگان از آنها گرفته میشدند، دسترسی داشتند. این گروه از پژوهشگران، پس از مرگ هر شرکتکننده، به منظور شناسایی تغییرات مغزی مرتبط با بیماری آلزایمر و سایر وضعیتهای عامل زوال شناختی ناشی از کهولت سن، به کالبدشکافی و تحلیل دادههای آن میپرداختند.
حدود یکسوم از شرکتکنندگان در این مطالعه، پیش از مرگ، دارای تشخیص بالینی بیماری آلزایمر بودند. با وجود این، پژوهشگران پس از تحلیل کالبدشکافی شرکتکنندگان متوفی متوجه شدند، دوسوم از آنها بر اساس سطوح بالای آسیب مغزی به بیماری آلزایمر دچار بودهاند.
پژوهشگران به ارتباط مستقیم میان امتیاز رژیم غذایی مایند و کارکرد شناختی، پیش از مرگ شرکتکنندگان، پی بردند. به علاوه، در این تحلیلها، امتیاز رژیم غذایی مایند با کاهش سرعت زوال کارکرد شناختی با افزایش سن نیز در ارتباط بود.
لازم به ذکر است، ارتباط میان امتیاز رژیم غذایی مایند و کارکرد شناختی مستقل از سطح آسیبهای مغزی مرتبط با بیماری آلزایمر بود.
به همین ترتیب، سطوح آسیب مغزی مرتبط با سایر وضعیتها نیز تاثیری بر ارتباط میان امتیاز رژیم غذایی مایند و کارکرد شناختی نداشتند.
این نتایج بر اساس گزارشهای شخصی شرکتکنندگان از الگوهای غذاییشان در طول ارزیابیهای سالانه به دست آمدهاند. پژوهشگران، به منظور به حداقل رساندن امکان نادرست بودن این گزارشها به دلیل اختلال شناختی، پس از حذف افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف در شروع جمعآوری دادهها، بار دیگر آن دادهها را تحلیل کردند.
ارتباط میان رژیم غذایی مایند و کارکرد شناختی حتی پس از محدود کردن تحلیلها به افرادی که به اختلال شناختی خفیف مبتلا نبودند، همچنان پایدار ماند.
پژوهشگران وقتی تحلیلهایشان را فقط شامل افراد مبتلا به سطوح بالایی از آسیبهای مغزی مرتبط با بیماری آلزایمر کردند نیز شاهد نتایج مشابهای بودند. این یافتههای به خوبی نشان دادند، ارتباط میان امتیاز رژیم غذایی مایند و کارکرد شناختی مستقل از سطوح آسیبهای مغزی مرتبط با بیماری آلزایمر است.
در مجموع، این نتایج نشان میدهند تاثیر سطوح آسیبهای مغزی مرتبط با بیماری آلزایمر و سایر وضعیتهای مغزی احتمالا تاثیرات بالقوهی رژیم غذایی را بر کارکرد شناختی کاهش نمیدهند.
۳. نقاط قوت و محدودیتهای این مطالعه
به گفتهی دکتر داها، “نقاط قوت این مطالعه شامل ارزیابی باکیفیت رژیم غذایی و شناختی، و همچنین، دسترسی به دادههای آسیبشناختی عصبی هستند.”
همچنین، دکتر نیکولائوس اسکارمیس، استادیار عصبشناسی بالینی در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک، میگوید:
“این مطالعه از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا ارتباط میان تغذیه و آسیبشناسی عصبی مغز تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته بود. پیش از این، مطالعات بسیار محدودی دربارهی هر دو موضوع به عمل آمده بودند: عادات غذایی و قدرت شناختی در طول زندگی و اندازهگیری تغییرات مغزی از طریق کالبدشکافی.”
دکتر اسکارمیس جزء پژوهشگران این مطالعهی جدید نبود.
همچنین، به گفتهی پژوهشگران این مطالعه، بررسیهایشان دارای محدودیتهای اندکی بوده است. برای مثال، آنها پذیرفتهاند که اطلاعات تغذیهای شرکتکنندگان ممکن است کاملا دقیق نباشند، زیرا آنها بر اساس گزارشهای شخصی به دست آمدهاند. پژوهشگران، به منظور مقابله با نادرستیهای احتمالی در خصوص گزارشهای تغذیهای، از امتیازات رژیم غذایی مایند حاصل از ارزیابیهای مربوط به چندین سال، میانگینگیری کردند.
به گفتهی دکتر داها، “محدودیت این مطالعه تعمیمپذیری یافتههای آن است، زیرا این مطالعه فقط در مورد داوطلبان سالمند سفیدپوست به عمل آمد.”
دکتر داها، با اشاره به مسیر پژوهشهای آینده، گفت، “به نظر من، شناسایی سایر عوامل قابل اصلاح در سبک زندگی که فارغ از آسیبهای ناشی از بیماری آلزایمر و سایر آسیبهای شایع مغزی بتوانند از کارکرد شناختی محافظت کنند، کمک بسیار بزرگی به علم خواهد بود.”