۱۵ مهمترین خصوصیات افراد سایکوپت یا روان پلید را بشناسید
مشکل اینجا است: افراد سایکوپت در همه جا وجود دارند. طبق تخمینها، بیش از ۵ درصد از جمعیت جهان به نوعی دارای خصوصیتهای سایکوپت (روانپلید) هستند که باعث میشود برای آدمّهای اطرافشان خطرناک باشند. ولی قبل از آن که بخواهید از ترس رو به رو شدن با این قبیل آدمها در خانهتان پناه بگیرید، باید مفهوم واقعی آن را بدانید، زیرا سایکوپتی یکی از بیماریّهای روانی است که بیش از اندازه در موردش اغراق شده و تعریف صحیح آن کاملا مبهم و نامفهوم مانده است.
سایکوپت اینگونه توصیف میشود: “فردی که از اختلال روانی مزمن رنج میبرد که باعث بروز رفتارهای اجتماعی غیرطبیعی یا خشونتآمیز از طرف وی میشود”؛ با این حال، این بیماری به عنوان اختلال روانشناختی تلقی نمیشود. در عوض، این بیماری به عنوان زیرمجموعه یا موردی مرتبط با اختلال شخصیت ضد اجتماعی طبقهبندی میشود؛ با وجود این، همچنان در مورد اینکه آیا این دو اصطلاح با یکدیگر مترادف هستند یا خیر، جای بحث وجود دارد.
ولی آیا برای تشخیص سایکوپت بودن یا نبودن آدمها، راهی وجود دارد؟ شاید اینگونه باشد. فهرست بررسی سایکوپتی دکتر هِیر ابزاری است که از آن میتوان برای ارزیابی وجود گرایشهای سایکوپتیک در آدمها استفاده نمود. این فهرست در دههی ۱۹۷۰ توسط روانشناس کانادایی به نام رابرت دی. هِیر ایجاد شد. این فهرستِ بررسیْ شامل ۲۰ مورد است، که برای هر مورد نمرهای به صورت بالقوه از صفر تا دو در نظر گرفته میشود؛ و در مجموع، این فهرست ۴۰ نمره دارد. در ایالات متحده، فردی که از این فهرست بیش از ۳۰ نمره دریافت کند، سایکوپت تلقی میشود، ولی در بریتانیا، افراد با نمرهی ۲۵ به بالا را سایکوپت میدانند. جالب است بدانید، پل برناردو، قاتل زنجیرهای کانادایی، در این آزمون نمرهی ۳۵/۴۰ دریافت نمود.
در ادامه، به برخی خصوصیتهایی اشاره میکنیم که در این فهرست مورد ارزیابی قرار میگیرند:
۱۵. آنها به شدت جذاب هستند، ولی جذابیتشان فقط ظاهری است
چگونه میتوانید تفاوت میان جذابیت حقیقی و جذابیت ظاهری را تشخیص دهید؟ تعیین تفاوت میان این دو بسیار دشوار است زیرا با این که هر دو حالت کاملا یکسان به نظر میرسند، ولی یکی صادقانه و دیگری فریبکارانه است. فرد سایکوپت میداند برای سوءاستفاده و تسلط بر آدمها باید به اندازهی کافی به آنها نزدیک شود، و برای این منظور باید به اندازهی کافی جذاب باشد. آنها ممکن است مهارتهای اجتماعی سطح بالا از خود به نمایش بگذارند، ولی همهی اینها صرفا جذابیتی ظاهری و زیرکانه است – شما فقط برای آنها ابزاری هستید برای رسیدن به اهدافشان.
افراد معمولا با جذب شدن به سوی آنها، سپر احساسیشان را نیز پایین میآورند؛ و این دقیقا همان زمانی است که افراد سایکوپت یا روان پلید به تدریج جنبههای مضر و مخربشان را به نمایش میگذارند. در این میان نیت و مقصد خوب وجود ندارد، زیرا آنها قادر نیستند هیجانها و احساسات آدمهای اطرافشان را مد نظر قرار دهند؛ این هم یکی دیگر از خصوصیتهایی است که میتوان در سایکوپتها مشاهده نمود. اکنون، آنها میتوانند از راهها و جنبههایی مختلف برایتان مضر و ویرانگر باشند؛ افرادی که چنین خصوصیتهایی را از خود به نمایش میگذارند، لزوما به دنبال کشتنتان نیستند. با این وجود، تد باندی، قاتل زنجیرهای مشهور، نمونهای برجسته از این دست افرادی است که چنین خصوصیتی را از خود به نمایش گذاشت.
۱۴. آنها در تعریف از خود بیش از حد اغراق میکنند
سایکوپتها کاملا بر این باورند که آنها موجودات بشری برتر هستند. هیچکس نمیتواند به آنها چیزی بگوید یا نصیحتشان کند، زیرا باور دارند نسبت به سایرین بسیار باهوشتر هستند. به همین دلیل نیز کاملا باور دارند برای رسیدن به خواستههایشان حق دارند از دیگران استفاده کنند – زیرا آنها قویترند و بنابراین برای رسیدن به خواستههایشان شایستهتر از دیگران هستند. از این رو، به قدرت رسیدنشان میتواند بسیار خطرناک باشد؛ برای مثال، آنها در محیط کسب و کار میتوانند به افراد زیر دستشان آسیبهای احساسی بیشمار وارد کنند.
احساسات شدید و اغراقآمیزِ خود مهم پنداری، و فقدان رحم و شفقت از نشانههای نوعی دیگر از اختلالالت روانی است که با نام اختلال شخصیت خودشیفته شناخته میشود. این اختلال غالبا با سایکوپتی در ارتباط است؛ آدمهای دچار خودشیفتگی به شکلی غیرطبیعی ساعتها به چگونگی رسیدن به موفقیت و قدرت فکر میکنند.
۱۳. دروغهای بیمارگونهی بسیار از آنها مشاهده خواهید کرد
دروغگویی بیمارگونه که با نامهای سودولوژیا فانتستیکا و مایسومنیا نیز شناخته میشود، نوعی رفتار است که در آن فرد دائما دروغ میگوید. این مسئله آنچنان هم جالب و خندهدار نیست. گاهی اوقات این افراد میدانند که دروغ میگویند، ولی در برخی موارد، آنها واقعا به سخنان کذبشان باور دارند. این نوع از دروغگویی میتواند با اختلالاتی نظیر سایکوپتی در ارتباط باشد، ولی همچنین میتواند رفتاری مستقل تلقی شود – بنابراین هر دروغگویی لزوما سایکوپت نیست.
دروغهای افراد سایکوپت عموما شاخدار و بسیار وحشتناک هستند – ولی با این حال همچنان قابلباورند (اگرچه فقط گاهی اوقات) – و آنها غالبا به این منظور دروغ میگویند که تصویری بهتر – و البته دروغین – از خود به نمایش بگذارند. آنها از این روش برای به تصویر کشیدن خود در قالب فردی موفق یا نوعی قهرمان، یا نشان دادن خود به عنوان فردی مظلوم و قربانی استفاده میکنند. همهی این اقدامات کاملا فریبکارانه و گمراهکننده است.
۱۲. آنها استاد تقلب و سوءاستفاده هستند
بسیاری از سایکوپتها قادرند خود را از قید و بند دیدگاهها و هنجارهای اخلاقی رها کنند؛ و بنابراین برای استفاده از روشهای فریبکارانه و استفاده از آدمهای اطرافشان برای رسیدن به خواستهها و اهداف خود دچار هیچ مشکل اخلاقی نمیشوند. این خواستهها میتوانند مالی، شخصی یا حرفهای باشند.
آنها با روشهایی گوناگون میتوانند تقلب و سوءاستفاده کنند – ممکن است دروغ بگویند، یا برای جلب اعتماد دیگران اسراری دروغین را برایشان فاش کنند. میتوانند آدمها را به جان هم بیندازند یا ممکن است آدمها را در وضعیت شرمندگی قرار دهند یا آنها را از جایگاهشان پایین بکشند و بر آنها مسلط شوند. واژهی کلیدی برای آنها “قدرت” است. از آنجا که بیش از اندازه به خود میبالند، و از آنجا که دائما احساس برتری میکنند، فریبکاری و گول زدن آدمها را برای رسیدن به اهدافشان خالی از اشکال میبینند. بهترین نمونه از این قبیل افراد را میتوان در شخصیت داستانی هانیبال لکتر پیدا کرد – روانپزشکی سایکوپت که اعتماد بیماراناش را جلب و از آنها سوءاستفاده میکرد.
۱۱. از دردی که به دیگران میرسانند مطلقا احساس تاسف و پشیمانی نمیکنند
افرادی که از سایکوپتی (روان پلیدی) رنج میبرند، از احساساتی بسیار محدود بهرهمند هستند و تقریبا قادر نیستند نسبت به آدمهای اطرافشان حس همدلی داشته باشند. آنها به وضوح فقدان رحم و شفقتشان را نسبت به درد و رنج دیگران نشان میدهند – حتی وقتی عامل این درد و رنج خودشان باشند. ممکن است آدمهایی شاد، پرانرژی و جذاب به نظر برسند، ولی زیر پوستشان به سردی یخ هستند. این حالت را عموما “لباس تزویر” میگویند –صورتی زیبا که به جهان نشان میدهند. این میزان محدود از احساسات را غالبا احساسات سطحی مینامند.
این فقدان همدلی که سایکوپتها از خود به نمایش میگذارند، به فقدان حس تاسف و پشیمانی منجر میشود – اگر قادر نباشید با دیگران همدردی کنید یا از لحاظ روانی خودتان را جایشان بگذارید، ممکن نیست احساس گناه کنید. به همین دلیل آنها بیش از همه، از اصلاحات و اقدامات توانبخشی میهراسند. چگونه میتواند به فردی کمک کرد که باور دارد دچار هیچگونه مشکلی نیست؟
۱۰. آنها در مسائل جنسی بی قید و بند هستند
اکنون به این فکر افتادهاید که شاید چند نفری را با این مشخصات میشناسید، ولی جای نگرانی نیست – هر فرد هوسباز و بیقید سایکوپت نیست (ولی میتواند باشد …). هیچیک از رفتارهای فردی موجود در این فهرست به تنهایی برای قضاوت کردن در مورد آدمها و برچسب سایکوپت زدن به آنها کافی نیستند؛ بلکه باید همهی نشانهها را در افراد مظنون به سایکوپتی بررسی نمود.
از آنجا که آنها قادر به درک حس رحم و شفقت نسبت به دیگران نیستند، برای سایکوپت حقیقی ایجاد رابطهی انسانی عمیق و واقعی کاری بسیار دشوار است. در عوض، آنها اهداف و امور شخصی فراوان دارند و طرف جنسیشان را به صورت تصادفی انتخاب میکنند، و گاهی اوقات حتی به صورت همزمان با چندین نفر رابطه برقرار میکنند. آنها با بهره بردن از جذابیتشان به آسانی میتوانند دیگران را به سوی خود جذب کنند، و گاهی اوقات آنها با غرور و افتخاری فوقالعاده، سوءاستفادههای جنسیشان را برایتان تعریف میکنند. بهترین نمونه را از این دست افراد میتوان در شخصیت سایکوپت پاتریک بیتمن در فیلم روانی آمریکایی یافت که ظاهرا دارای اشتهایی سیریناپذیر برای روابط جنسی بود.
۹. آنها نمیتوانند مسئولیت اعمالشان را بپذیرند
پذیرش مسئولیت برای فردی با گرایشهای حقیقی سایکوپتیک بسیار دشوار است – چه برای اعمالی که انجام میدهد، چه در مورد کارهایی که ناتمام گذاشته است. از آنجا که آنها خود را بسیار ارزشمند و والامقام میدانند، از درک اینکه چرا باید وظایفی بر عهدهشان باشد، ناتوان هستند؛ و به این دلیل، نمیتوانند آثار اعمالشان را بر آدمّهای اطرافشان درک کنند. غالبا آنها از طریق تقلب و نیرنگ، دروغ، پرخاش، یا هر وسیلهای دیگر خود را از مهلکه خارج میکنند.
تاثیرات این ناتوانی در پذیرش مسئولیت را میتوان به وضوح در خصوصیتهای دیگر سایکوپتها نظیر بی قید و بندی در روابط جنسی، شیوهی زندگی انگلی، و اعمال مجرمانهشان مشاهده نمود. چنین فردی، صرفنظر از کوچک یا بزرگ بودن مسئولیت، همواره به دنبال شانه خالی کردن از آن یا انداختن تقصیر گردن دیگران است، و هیچ نشانهای مبنی بر تغییر و اصلاح از خود بروز نمیدهد.
۸. آنها به آسانی خسته میشوند.
در این مورد نیز بار دیگر میتوانیم به پاتریک بیتمن به عنوان نمونهای برجسته برای این خصوصیت اشاره کنیم – این قبیل افراد همواره به آسانی از هر چیز خسته میشوند و انجام کارها را برای بعد موکول میکنند. پاتریک بیتمن تجربهای سادیستی (دگرآزارانه) را با یک روسپی بلوند به دست آورد – وی تلاش میکرد بفهمد تا چه حد میتواند به خواستههایاش برسد؟ با وجود اینکه پاتریک وی را به شدت آزار میداد، آنچنان وی را مجذوب خود کرده بود که بار دیگر نزدش بازگشت، و سرانجام پارتیک سعی کرد آن روسپی را به قتل برساند. این مسئله ناشی از خستگی مخرب است که سایکوپتها دچار آن هستند.
برخی اعتقاد دارند سایکوپتها از میزان ”برانگیختگی زیستی” اندک برخوردارند، و همین عامل باعث میشود آنها به آسانی از همه چیز خسته شوند و از این مسئله رنج ببرند؛ آنچه باعث تحریک و هیجان افراد معمولی میشود، اثری بر سایکوپتها نمیگذارد. هر چیز، از موفقیت در برقرار کردن رابطهی جنسی با فردی خاص گرفته تا قتل، هیچ تاثیری بر آنها نمیگذارد و آنها دائما دنبال چیزهای جدید هستند تا بتواند آنها را به نوعی خیزش و حرکت وادارد. آنها این حالت را به صورت حس دائم بیقراری توصیف میکنند. این مسئله به تنهایی مشکلی در بر ندارد – مشکل از زمانی آغاز میشود که این خستگی با عدم توانایی در کنترل تکانهها ترکیب شود، که باعث میشود آنها به جای آنکه تصمیمهای سالم و معقول بگیرند، به راههای مخرب و تهاجمی متوسل شوند.
۷. آنها به سبک انگلها زندگی میکنند
انگل نوعی موجود زنده است که در بدن موجودات زندهی دیگر تغذیه و زندگی میکند، البته بدون آنکه چیزی در عوض به آنها ارائه نماید – به عنوان مثال میتوان به کنهی خونآشام اشاره کرد. حال با اینکه برخی سایکوپتها دارای مشاغل و حرفههایی بعضا خطیر و پرفشار هستند، برخی دیگر ترجیح میدهند از خوشقلبی آدمهای اطرافشان سوءاستفاده کنند و مانند زالو خونشان را بمکند. ممکن است فردی که از سایکوپتی رنج میبرد، برای حفظ موقعیتهای شغلیاش مهارتهای لازم را نداشته باشد. از آنجا که آنها مسئولیتپذیر نیستند و انگیزهی کافی نیز ندارند، از نیروی اراده و تادیب نفس اندک برخوردارند.
بنابراین، آنچه این افراد غالبا انجام میدهند این است که مثلا فردی را از میان اعضای خانواده یا دوستان پیدا کنند، و برایاش در مورد بدشانسیها و نگونبختیهای زندگیشان داستان بسازند. در این داستانها هم معمولا تقصیر تمام بدبختیهایشان را نیز بر عهدهی شخصی دیگر میاندازند – مثلا میگویند، “تقصیر من نبود که شغلام را از دست دادم، رئیس از من متنفر بود.” سپس عامدانه آنقدر از فرد مورد نظر از لحاظ مالی سوءاستفاده میکنند تا وقتی تشخیص دهند باید شخصی دیگر را برای مکیدن خوناش انتخاب کنند. این همان سبک زندگی انگلی است.
۶. آنها در زندگیشان اهداف بلندمدت واقعی ندارند
برخی سایکوپتها میتوانند مشاغل و حرفههایی بسیار موفق داشته باشند، ولی داشتن شغل و حرفه همیشه به معنی داشتن اهداف بلندمدت نیست. طبق مطالعهای که توسط روانشناسی به نام کوین داتن به عمل آمد، آدمهایی با خصوصیتهای سایکوپتی معمولا به برخی مشاغل خاص نظیر مدیر عامل اجرایی، وکیل، شخصیت تلویزیونی، فروشنده، جراح، آشپز و کارمند دولتی گرایش پیدا میکنند. همهی این مشاغل به شکلی عجیب شامل برقراری تعامل با دیگران است، ولی همانطور که پیشتر دانستیم، سایکوپتها فریبکارانی ماهر هستند.
با وجود این، بیشتر آدمهایی که از سایکوپتی رنج میبرند، در سراسر زندگیشان، قادر نیستند برنامههای بلندمدت داشته باشند، چه رسد به اینکه بخواهند چنین برنامههایی را اجرایی سازند. این مسئله دارای دلایلی فراوان است که به عنوان دو نمونه از آنها، میتوان به تکانشگری و خستگی زودرس اشاره کرد. غالبا این افراد زندگی بدون هدف را سپری میکنند، در برخی موارد حتی به شیوهی کولیها و سرگردانها زندگی میکنند، از شغلی به شغل دیگر، از رابطهای به رابطهی دیگر، و از مکانی به مکان دیگر میروند.
۵. آنها تکانشگر هستند
تکانشگری یعنی انجام کارها بدون برنامهریزی یا بدون بررسی پیامدهای آن. وجود خصوصیت تکانشگری به میزان خاص در آدمها مفید است – باعث ایجاد هیجان در زندگی میشود، ولی برخی اوقات این خصوصیت میتواند مخرب باشد – برای مثال، ترک کردن شغل بدون داشتن منبع مالی دیگر، یا برقراری رابطهی جنسی محافظت نشده. سایکوپتها با تعمق و تفکر مشکل دارند و حتی اگر قادر به پیشبینی پیامدهای منفی نیز باشند، غالبا اهمیتی به آنها نمیدهند.
سایکوپتها از ضعف کنترل بر تکانشگری رنج میبرند؛ و اگر مقاومت در برابر ناامیدی (فقدان برنامهی بلندمدت باعث میشود هنگامی که عرصه برایشان تنگ شود، به سرعت کار را رها کنند)، امیال (میل به غذا، رابطهی جنسی، نوشیدن الکل، خشونت)، و وسوسهها برایشان غیرممکن نباشد، حقیقتا بسیار دشوار است. همین مسئله باعث میشود آنها به گونهای عمل کنند که اکثریت جامعه آنها را افرادی غیرقابل پیشبینی و بیملاحظه به شمار آورند.
۴. آنها قادر نیستند رفتارهایشان را کنترل کنند
گرایش سایکوپتها به نمایش ضعف کنترل بر رفتارهایشان، ارتباطی تنگاتنگ با مسئلهی تکانشگری دارد. آنها غالبا به دلیل پایین بودن قدرت تحمل نمیتوانند به راحتی رفتارهایشان را کنترل کنند؛ به ویژه هنگامی که احساس میکنند مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند یا حتی وقتی اوضاع بر وفق مرادشان پیش نرود. در این حالت، به جای آنکه توانایی و نقششان را در حل مشکلات بررسی کنند، معمولا به پرخاشگری یا پرخاشگری منفعلانه (استفاده از تقلب و نیرنگ یا تهدید آشکار) متوسل میشوند. این مسئله در روابطشان معمولا به خشونتهای احساسی و جسمانی منجر میشود، زیرا آنها نمیتوانند به اندازهی کافی خشم و طبیعتشان را کنترل کنند و معمولا بدون در نظر گرفتن آدمهای اطراف و عواقب اعمالشان، عجولانه اقدام میکنند.
بعدها وقتی در مورد اینگونه رفتارهایشان مورد بازخواست قرار میگیرند، معمولا به طور غریزی تقصیرها را به گردن دیگران میاندازند – “تو باعث شدی این کار را انجام دهم”، “تقصیر من نیست، خیلی عصبانی بودم” – زیرا از پذیرفتن مسئولیت کارها و رفتارهایشان ناتوان هستند.
۳. آنها از همان دوران کودکی این مشکلات رفتاری را از خود بروز میدهند
علائم سایکوپتی از همان دوران کودکی در افراد مشهود است، زیرا معمولا این افراد پیش از آنکه حتی به دوران نوجوانی برسند، علائمی از طبیعت حقیقیشان را بروز میدهند. با اینکه همهی کودکان کنجکاو و در معرض انجام کارهایی خلاف هنجارهای اجتماعی هستند و گاهی اوقات نیز خود را به دردسر میاندازند، سایکوپتها معمولا حتی پیش از ۱۳ سالگی دارای گرایشهایی هستند که آنها را بیش از سایرین در معرض رفتارهای نگرانکننده و آزاردهنده قرار میدهد. این رفتارها ممکن است شامل مواردی باشد از قبیل تلاشهای فراوان برای فرار از خانه، مصرف الکل و مواد مخدر، اعتیاد به چسب، فعالیتها یا سوء رفتارهای جنسی، خرابکاری، دروغگویی و تقلب، دزدی، جنون آتشبازی، و حتی آزار رساندن به حیوانات و کودکان دیگر.
جفری دامر، قاتل زنجیرهای که جنازهی قربانیاناش را میخورد، نه تنها به اختلال روانی مبتلا بود، بلکه نشانههایی از اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیز در وی مشاهده شد. آنهایی که کودکی جفری دامر را به خاطر میآورند، وی را به عنوان فردی تنها توصیف میکنند که همیشه مجذوب کشتن و قطعهقطعه کردن حیوانات بود.
۲. آنها در کودکی سابقهی بزهکاری داشتهاند
از آنجا که این قبیل افراد از ضعف کنترل تکانه و خستگی رنج میبرند، غالبا در جوانی با قانون به مشکل بر میخورند، و پیش از آنکه به سنی برسند که بتوان آنها را تحت پیگردهای معمول قانونی قرار داد، مرتکب اعمال مجرمانه میشوند. این اعمال معمولا شامل سوء استفادهی مالی (نظیر دزدی)، تقلب و دغلکاری، یا تهاجم و پرخاشگری هستند که معمولا به جرائم خشونتآمیز منجر میشوند. غالبا این اعمال بر اساس تکانهها و هیجانهای آنی و معمولا بدون قصد قبلی صورت میگیرند؛ با این حال، طرحریزی اعمال مجرمانه نیز برایشان غیرممکن نیست.
این گرایش به ارتکاب اعمال مجرمانه در کودکی از جانب سایکوپتها ناشی از بیتوجهی و اهمیت ندادن به امنیت و احساسات دیگران، حس برتری و ناتوانی از پذیرش مسئولیت است. غالبا، این جرائم در ابتدا کوچک هستند، ولی به تدریج با افزایش سنشان، بدتر و خشنتر میشوند؛ این مسئله احتمالا به این دلیل است که آنها روز به روز، برای تجربهی هیجانها و لذتهای گوناگون و جدید بیشتر تلاش میکنند.
۱. در ارتکاب اعمال مجرمانه، هیچ حد و حدودی قائل نمیشوند
سایکوپتها معمولا دچار تنوع جرائم هستند؛ به این معنی که این قبیل افراد به صورت مداوم به ارتکاب انواع مختلف جرائم اقدام میکنند. بدیهی است، همهی مجرمان حرفهای نیز جزء سایکوپتها طبقهبندی نمیشوند – برای اطمینان از سایکوپت بودن مجرمان، بررسی این خصوصیت به تنهایی کافی نیست و باید در کنار دیگر خصوصیتهای مذکور در این فهرست و با کمک آزمون دکتر هِیر ارزیابی شود؛ لازم به ذکر نیست که علاوه بر این موارد، میتوان به بیشمار معیارهای تشخیصی دیگر نیز اشاره کرد (بنابراین نگران نباشید، اگر شما نیز دارای برخی از این خصوصیتها هستند، لزوما سایکوپت نیستید … و شاید هم باشید و خودتان خبر ندارید).
سایکوپتها خودشان را از همهی آدمّهای دیگر باهوشتر میدانند و غالبا به جنایاتشان افتخار میکنند؛ به ویژه وقتی بتوانند از پیامدهای قانونی جرائمشان فرار کنند. ارتکاب جرم برای این آدمها بسیار آسانتر از دیگران است زیرا نسبت به قربانیانشان هیچ احساس همدلی ندارند. این اعمال مجرمانه دارای طیفی گسترده هستند که جرائم یقه سفید تا جنایت و تجاوز جنسی را در بر میگیرد. سایکوپتها به دلیل تواناییشان در جذب و جلب اعتماد دیگران میتوانند کلاهبردارهایی بسیار موفق باشند. آنها اساسا برای ارتکاب جرم ساخته شدهاند.