3 نکته مهم درباره هیجانات ثانویه و اختلال پس از سانحه
هیجان ثانویه چیست؟ در این مقاله به تعریف هیجانات ثانویه خواهیم پرداخت، و به شما خواهیم گفت چرا آدمهای مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و سایر مشکلات روانی در برابر این هیجانها آسیبپذیر هستند.
۱. تعریف هیجانات ثانویه
هیجانهای ثانویه آن دسته از واکنشهای هیجانی هستند که ما در برابر سایر هیجانها از خود نشان میدهیم. برای مثال، ممکن است بر اثر اضطراب یا اندوه دچار احساس شرمندگی و خجالتزدگی بشویم. در این مورد، اضطراب را میتوان هیجان اولیه و خجالتزدگی را هیجان ثانویه دانست.
هیجانهای ثانویه معمولا به خاطر باورهایمان در خصوص تجربهی برخی هیجانهای خاص در زندگی ایجاد میشوند. برخی آدمها ممکن است فکر کنند مضطرب یا اندوهگین بودن نشانهای از ضعف است یا این هیجانها باعث میشوند دیگران برداشت منفی از آنها داشته باشند. از این رو، هر گاه چنین هیجانهایی در این افراد میشوند، این افکار نیز به سراغشان میآیند، و همین مسئله باعث تحریک هیجانهای ثانویه میشود.
از آنجا که آدمهای مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه معمولا دچار هیجانهای ناراحتکنندهای نظیر اضطراب، خشم، یا ترس میشوند، ممکن است بیش از دیگران در معرض تجربهی هیجانهای ثانویه قرار داشته باشند.
۲. تغییر باورهای شخصی دربارهی هیجانها
از آنجا که هیجانات ثانویه معمولا ریشه در سیستم اعتقادی و باورهای آدمها دارند، تغییر این باورهای عمدتا نادرست میتواند به تسکین هیجانهای ثانویه کمک کند. برخی از آدمها با شنیدن توصیهها یا عقایدی بزرگ میشوند که باعث ایجاد باورهای نادرست در آنها خواهند شد؛ مثلا اینکه پسرها گریه نمیکنند یا دخترها خشمگین نمیشوند.
نژاد نیز در درک و احساس برخی هیجانهای خاص نقش مهمی ایفا میکند. یک مرد سیاهپوست با این عقاید بزرگ میشود که نباید عصبانی و خشمگین بشود، مبادا سایر آدمها را از خود بترساند. یک زن آمریکایی آسیایی تبار نیز ممکن است بر اساس کلیشهها و الگوهای نژادی خود، به طور کلی دربارهی جنسیت و نژاد، همواره احساس کند باید رفتاری منفعلانه داشته باشد. در نتیجه، این افراد ممکن است هنگام تجربهی هیجانهای به اصطلاح تابو یا ممنوعه احساس ناراحتی کنند و خودشان را به خاطر تجربهی چنین احساساتی سرزنش کنند. شرکت در جلسات روان درمانی ممکن است به حل مشکل این افراد کمک کند.
۳. چگونه روان درمانی میتواند کارساز باشد
در طی جلسات روان درمانی، آدمها میآموزند احساسات خود را به سادگی و بدون قضاوت در وجود خود بپذیرند. آنها در این جلسات میآموزند هیچ احساس یا هیجانی نمیتواند بد یا ممنوع باشد. همچنین، آنها میآموزند همهی هیجانها به نوعی ارزشمند هستند، حتی آنهایی که باعث ناراحتیشان میشوند؛ از جمله خشم یا اندوه. به علاوه، روانشناس یا متخصص سلامت روان در این جلسات میتواند به پیامدهای تلاش برای سرکوب یا حذف هیجانها از طریق خود درمانی با گرایش به سمت مصرف مواد مخدر، الکل، یا پرخوری اشاره کند.
به علاوه، در جلسات روان درمانی، افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و سایر وضعیتهای روانی میتوانند روشهای سالم و مناسبی را برای کنترل هیجانهایی بیاموزند که باعث ناراحتیشان میشوند. متخصصان این افراد را به انجام فعالیتهای بدنی، پیروی از رژیم غذایی سالم، نوشتن خاطرات و افکارشان به صورت روزانه، انجام مراقبه، خواب کافی، و تقویت سیستم پشتیبانی هیجانیشان ترغیب میکنند. بیشتر آدمها با تمرین تکنیکهای ذهنآگاهی، میتوانند یاد بگیرند که به سادگی فقط ناظر افکار و هیجانهایشان باشند و به طور آگاهانه اجازه بدهند چنین افکاری از ذهنشان عبور کند و خارج شود.
اگر شما به اختلال اضطراب پس از سانحه یا سایر مشکلات روانی مبتلا هستید و احساس میکنید به شدت گرفتار هیجانهای ثانویه شدهاید، لازم است درخواست کمک کنید. تلاش برای حذف چنین احساساتی یا استفاده از روشهای نادرست خود درمانی برای تسکین موقتی آنها میتواند به ایجاد عادات و رفتارهای مخرب در زندگی منجر شود.
سخن آخر
در جامعهای که سالها است فقط آدمهایی مورد تحسین قرار میگیرند که با سکوت و قدرت از طوفانهای زندگی بدون هیچ مشکلی عبور میکنند، به سادگی ممکن است بیشتر آدمها به این باور برسند که اگر نتوانند به خوبی هیجانهای خود را کنترل یا سرکوب کنند، آنها در جامعه به عنوان آدمهایی ضعیف شناخته میشوند. در حقیقت، شما ضعیف نیستید، شما فقط انسان هستید. از همان ابتدا، ترس، خشم، و اندوه بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان بودهاند و همواره نیز خواهند بود.