رفتاردرمانی: 7 نکته درباره انواع، کاربردها، تاثیرات، و تاریخچه رفتاردرمانی
رفتاردرمانی اصطلاحی است که برای توصیف طیف گستردهای از تکنیکها استفاده میشود که برای تغییر رفتارهای ناهنجار در انسانها به کار میروند. هدف از رفتاردرمانی تقویت رفتارهای مطلوب و از بین بردن رفتارهای نامطلوب است. رفتاردرمانی ریشه در اصول رفتارگرایی دارد – رفتارگرایی یک مکتب فکری متمرکز بر این ایده است که ما از پیرامون خود یاد میگیریم.
برخلاف سایر انواع رواندرمانی که ریشه در بینش انسان دارند (نظیر روانکاوی و رواندرمانی انسانگرایانه)، رفتاردرمانی مبتنی بر عمل است. به همین خاطر، رفتاردرمانی معمولا دارای تمرکز بالایی است. این روش برای وضعیتهایی است که در آنها، مشکلْ رفتار انسانها است و هدفْ آموزش رفتارهای جدید به آنها برای به حداقل رساندن یا از بین بردن این مشکل.
رفتاردرمانی بر این پایه استوار است که از آنجا که دانش و یادگیری قدیمی به ایجاد مشکل منجر شده است، یادگیری جدید میتواند این مشکل را برطرف کند.
۱. انواع رفتاردرمانی
انواع مختلفی از رفتاردرمانی وجود دارند. انتخاب نوع رفتاردرمانی به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله وضعیتی که باید درمان شود و شدت علائم این وضعیت.
الف. تحلیل رفتاری کاربردی از شرطی شدن فعال برای شکلدهی و اصلاح رفتارهای مشکلساز استفاده میکند.
ب. رفتاردرمانی شناختی (CBT) بر تکنیکهای رفتاری استوار است ولی عناصر شناختی را نیز به این فرایند می افزاید – این نوع از رفتاردرمانی بر افکار مشکلسازی تمرکز میکند که در پس رفتارهای انسان پنهان شدهاند.
پ. رفتاردرمانی دیالکتیکی نوعی رفتاردرمانی شناختی است که جهت کمک به آدمها برای یادگیری نحوهی مدیریت هیجانها، مقابله با آشفتگیها، و بهبود روابط بین فردی از هر دو تکنیکهای رفتاری و شناختی استفاده میکند.
ت. مواجهه درمانی از تکنیکهای رفتاری برای کمک به آدمها جهت غلبه بر ترسهایشان از موقعیتها یا اشیای خاص استفاده میکند. این روش از تکنیکهایی بهره میبرد که آدمها را با منبع ترسهایشان مواجه میکنند و همزمان، استراتژیهای ریلکسیشن را نیز بر آنها اعمال میکنند. این روش برای درمان فوبیاهای خاص یا سایر اشکال اضطراب مفید است.
ث. رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) بر شناسایی افکار و احساسات منفی یا مخرب تمرکز دارد. سپس، بیماران به طور فعال این افکار را به چالش میکشند و آنها را با افکاری منطقیتر و واقعبینانهتر جایگزین میکنند.
ج. نظریه یادگیری اجتماعی بر نحوهی یادگیری آدمها از طریق مشاهده تمرکز دارد. مشاهدهی تشویق یا تنبیه دیگران برای اعمالشان میتواند به یادگیری و تغییر رفتار منجر شود.
۲. تکنیکها
به منظور درک نحوهی کارکرد رفتاردرمانی، آگاهی بیشتر از اصول اولیهای که به کارآمدی این روش درمانی کمک میکنند، اهمیت دارد. تکنیکهایی که در این روش درمانی استفاده میشوند، مبتنی بر نظریههای شرطی شدن کلاسیک و شرطی شدن فعال هستند.
تکنیکهای مبتنی بر شرطی شدن کلاسیک
شرطی شدن کلاسیک عبارت است از تشکیل روابطی میان محرکها. محرکهایی که پیشتر خنثی یا بیاثر بودند با محرکی که به طور طبیعی و خودکار باعث برانگیختن یک واکنش میشود، جفت میشوند. پس از تکرار این جفت شدنها، رابطهای تشکیل میشود و محرکی که پیشتر خنثی بود، به خودی خود میتواند واکنشی را برانگیزد.
شرطی شدن کلاسیک یکی از راههای تغییر رفتار است. استراتژیها و تکنیکها متعدد و مختلفی در این روش درمانی مورد استفاده قرار میگیرند.
الف. بیزاریدرمانی:
این فرایند شامل جفت کردن یک رفتار ناخوشایند با یک محرک اصطلاحا بیزارگر است؛ با این امید که در نهایت این رفتار نامطلوب کمرنگ شود. برای مثال، به فرد مبتلا به اختلال مصرف الکل داروی دیسولفیرام داده میشود – مصرف همزمان این دارو و الکل باعث ایجاد علائم شدیدی از جمله سردرد، حالت تهوع، اضطراب، و استفراغ میشود.
ب. غرقهسازی:
این فرایند شامل قرار دادن افراد در برابر اشیاء یا موقعیتهای ترسناک، با شدت و سرعت بالا، است. از این روش غالبا برای درمان فوبیاها استفاده میشود. در طول این فرایند، از فرار یا اجتناب فرد بیمار از موقعیت دلهرهآور جلوگیری میشود.
پ. حساسیتزدایی منظم:
در این تکنیک، افراد باید فهرستی از ترسهایتان را تهیه کنند، و سپس یاد بگیرند همزمان را تمرکز بر این ترسها به آرامش برسند. فرد بیمار کار خود را با ضعیفترین عوامل ترس آغاز میکند و در نهایت به قویتان عوامل ترس میرسد.
در این فرایند، وی تحت نظارت و راهنمایی شخص درمانگر به طور منظم با ترسهایاش مواجه میشود و همزمان سعی میکند آرامش خود را حفظ کند. از حساسیتزدایی منظم معمولا برای درمان فوبیاها و سایر اختلالات اضطرابی استفاده میشود.
شاید یکی از شایعترین ترسهایی که بسیاری از آدمها ممکن است در دلشان داشته باشند، ترس از مواجهه با دیگران است؛ با آگاهی از ۶ روش غلبه بر ترس از مواجهه با دیگران این مشکل را در زندگیتان برطرف کنید.
تکنیکهای مبتنی بر شرطی شدن فعال
شرطی شدن فعال بر چگونگی کاربرد تشویق و تنبیه به منظور افزایش یا کاهش بسامد انجام یک رفتار تمرکز دارد. احتمال تکرار انجام رفتارهایی که پیامدهای مطلوبی به همراه دارند، معمولا در آینده بیشتر است؛ در حالی که احتمال تکرار انجام رفتارهای دارای پیامدهای منفی در آینده کمتر خواهد بود.
تکنیکهای رفتاردرمانی از تقویت و تشویق، تنبیه، شکلدهی، الگوسازی، و سایر تکنیکهای مربوطه برای تغییر رفتار استفاده میکند. این روشها از تمرکز بالایی بهرهمند هستند؛ به این معنی که آنها میتوانند افراد را به سرعت و به طور موثر به نتیجه برسانند.
الف. کنترل وابستگی:
در این روش، یک قرارداد کتبی رسمی بین فرد بیمار و درمانگر (والدین یا معلم) بسته میشود که در آن، اهداف تغییر رفتار، تشویقها، پاداشها، و جرائم نوشته میشود. قراردادهای کنترل وابستگی از این جهت میتوانند در تغییر رفتار آدمها بسیار موثر باشند که در آنها، به طور شفاف به تمام قواعد مورد نیاز در این روش درمانی اشاره میشود؛ به این ترتیب، هیچ یک از طرفین نمیتوانند زیر قولشان بزنند.
ب. خاموشسازی:
یکی دیگر از روشهای ایجاد تغییر رفتار توقف رفتارهای تقویتکننده به منظور حذف واکنش است. گوشهنشانی، ایجاد وقفه یا تایمآوت یکی از نمونههای عالی برای تکنیک خاموشسازی است.
والدین یا درمانگر با ایجاد وقفه یا تایمآوت باعث میشوند کودک یا بیمار برای مدتی از شرایط تقویتکنندهی رفتارهای نامطلوباش دور بماند. با دور کردن کودک یا فرد بیمار با آنچه از نظر وی دلچسب و رضایتبخش به نظر میرسد، میتواند رفتار نامطلوباش را اصطلاحا خاموش کرد.
پ. الگوسازی:
این روش شامل یادگیری از طریق مشاهده و الگوسازی از رفتار دیگران است. الگوسازی، به جای اتکای صرف بر تشویق و تنبیه، به افراد اجازه میدهد با تماشای مهارتها یا رفتارهای مطلوب دیگران، مهارتها یا رفتارهای قابل قبول را بیاموزند.
ت. اقتصاد ژتونی (کارتهای تشویقی):
این استراتژی بر تقویت و تشویق برای اصلاح رفتار تمرکز دارد. در این استراتژی، برای کودک و افراد بیمار این امکان فراهم میشود که در ازای انجام رفتارهای خوب، ژتونهایی را به دست بیاورند که به امتیازات ویژه یا اقلام دلخواهشان قابل تبدیل هستند.
والدین و معلمها معمولا از روش اقتصاد ژتونی استفاده میکنند؛ بر اساس این روش، کودکان در ازای انجام رفتارهای مطلوب، ژتون دریافت میکنند، و به خاطر انجام رفتارهای ناخوشایند، بخش از ژتونهایشان را از دست میدهند. در نهایت، این ژتونها به پاداشهایی از قبیل شکلات، اسباببازی، یا فرصت بیشتر برای بازی کردن با اسباببازی محبوب تبدیل میشوند.
یکی از پرسشهایی که در هنگام تربیت کودکان با استفاده از استراتژیهای مختلف ترتیبی از خودتان بپرسید، این است که تنبیه تا چه حد میتواند در تربیت آنها تاثیر مثبت داشته باشد یا تنبیه مثبت چیست و چه تاثیری بر یادگیری و تربیت دارد؟
۳. کاربردها
از رفتاردرمانی میتوان برای درمان طیف گستردهای از وضعیتهای روانشناختی استفاده کرد. برخی از اختلالاتی که ممکن است با کمک رفتاردرمانی بهبود یابند، عبارت هستند از:
- اختلالات مصرف الکل و مواد مخدر
- اضطراب
- اختلال کمتوجهی – بیش فعالی (ADHD)
- اختلالات طیف اوتیسم
- اختلال دوقطبی
- اختلال شخصیت مرزی (BPD)
- افسردگی
- اختلالات خوردن
- اختلال پانیک
- انواع فوبیا
- اختلال وسواس فکری – عملی (OCD)
رفتاردرمانی بر مشکلات تمرکز دارد و عمل محور است. به همین خاطر، این روش برای مقابله با نگرانیهای روانشناختی خاص نظیر کنترل خشم و کنترل استرس نیز مفید است.
روشهای درمانی که از تکنیکهای رفتاری استفاده میکنند معمولا بر نتیجهگیری در یک دورهی نسبتا کوتاهمدت تمرکز دارند.
۴. تاثیرات
رفتاردرمانی به شکل گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد و شواهد نشان دادهاند این روش برای درمان شماری از وضعیتهای مختلف موثر بوده است. به ویژه، رفتاردرمانی شناختی معمولا به عنوان یک “استاندارد طلایی” برای درمان بسیاری از اختلالات شناخته میشود.
پژوهشها نشان دادهاند، رفتاردرمانی شناختی برای درمان مشکلات زیر بیشترین تاثیر را دارد:
-
مشکلات خشم
-
اضطراب
-
بولیمیا یا پرخوری عصبی
-
افسردگی
-
اختلال روانتنی
-
استرس
-
سوء مصرف مواد
البته منظورمان این نیست که رفتاردرمانی شناختی یا سایر روشهای رفتاری تنها روشهای درمانی هستند که میتوانند بیماریهای روانی را درمان کنند. همچنین، قصد نداریم بگوییم انتخاب رفتاردرمانی برای مقابله با همهی مشکلات روانی و تربیتی کار درستی است.
برای مثال، پژوهشها نشان دادهاند میزان اثربخشی رفتاردرمانی شناختی در درمان اختلالات مصرف مواد مخدر بسته به نوع مواد مصرفی متفاوت است. همچنین، طبق برخی شواهد، رفتاردرمانی شناختی برای درمان برخی از علائم اسکیزوفرنی مفید و موثر است، ولی ظاهرا در مقایسه با سایر اشکال درمانی، اثربخشی قابل ملاحظهای بر بازگشت بیماری و هنگام پذیرش اورژانسی بیمار ندارد.
میزان کارایی رفتاردرمانی به عواملی نظیر انتخاب نوع روش درمانی خاص و همچنین، وضعیتی بستگی دارد که میخواهیم آن را درمان کنیم. به طور کلی، پژوهشها نشان دادهاند نزدیک به ۷۵ درصد از آدمهایی که از رواندرمانی استفاده میکنند تا حدودی به نتایج مثبت میرسند.
۵. نکات / ترفندها
اگر به رفتاردرمانی علاقهمند هستید، اقداماتی وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید از این روش درمان حداکثر بهره را ببرید.
الف. پیدا کردن یک درمانگر رفتاری:
برخی از متخصصان سلامت روانی که میتوانند خدمات رفتاردرمانی را به شما ارائه کنند، عبارت هستند از مشاوران روانی، روانشناسان، روانپزشکان، و مددکاران اجتماعی.
ب. درخواست برای معرفی یا توصیه:
اگر مطمئن نیستید چگونه باید این مسیر را آغاز کنید، میتوانید از پزشک عمومیتان بخواهید شما را به یک مشاور یا درمانگر مخصوص معرفی کند.
پ. تعیین هدف:
وقتی فرایند درمان را شروع کردید، باید دربارهی اهدافتان نیز بحث کنید. آگاهی از این مسئله که باید به چه چیزهایی دست پیدا کنید، کار شما و درمانگرتان را برای ایجاد یک برنامهی درمانی موثر آسانتر میکند.
ت. تلاش برای تبدیل شدن به یک شرکتکنندهی فعال در جلسات رواندرمانی:
به منظور افزایش کارایی رفتاردرمانی، باید با تعهد کامل در این فرایند شرکت کنید.
۶. مشکلات و موانع بالقوه
رفتاردرمانی فواید متعددی به همراه دارد. در درمان برخی مشکلات خاص، گاهی اوقات رفتاردرمانی در مقایسه با سایر روشهای درمانی موثرتر عمل میکند. برای مثال، انواع فوبیا و اختلال وسواس فکری عملی معمولا به روشهای رفتاردرمانی واکنش بهتری نشان میدهند.
با وجود این، روشهای رفتاردرمانی در همهی حالات نمیتوانند بهترین راهحل را ارائه بدهند. برخی از نکات منفی مربوط به این روش درمانی از قرار زیر هستند:
الف. رفتاردرمانی ممکن است برای برخی از وضعیتهای روانی پیچیده مناسب نباشد:
رفتاردرمانی عموما برای برخی از اختلالات خاص روانپزشکی از قبیل افسردگی شدید و اسکیزوفرنی راهحل مناسبی به شمار نمیرود. شاید رفتاردرمانی برای کمک به بیماران در کنترل یا مقابله با برخی جنبههای خاص این قبیل وضعیتهای روانشناختی موثر باشد، ولی از این روش باید به همراه سایر درمانهای دارویی و عملی استفاده شود.
ب. رفتاردرمانی شاید برای حل مشکلات ریشهای مناسب نباشد:
روشهای رفتاردرمانی معمولا بر مشکلات جاری بیماران دربارهی نحوهی کارکردشان در زندگی تمرکز دارند، و شاید به طور کامل نتواند با عوامل ریشهای بروز مشکلات روانی در آنها مقابله کند.
پ. شاید نتواند بر تمام جنبههای زندگی یک بیمار تاثیرگذار باشد:
روشهای رفتاری بر زندگی شخصی فردی متمرکز هستند که برای تغییر در رفتارهای خود در حال تلاش است. با وجود این، برخی از این روشها معمولا نمیتوانند با شرایط کلی و روابط بین فردی که ممکن است باعث ایجاد مشکلات روانی در آن فرد شده باشند، مقابله کنند.
۷. تاریخچهی رفتاردرمانی
رفتاردرمانی از مکتب فکری رفتارگرایی در روانشناسی رشد کرده است. این روش در نیمهی اول قرن بیستم معرفی شد و برای سالها به روش درمانی غالب در این حوزه تبدیل شد.
ادوارد ثورندایک یکی از نخستین افرادی بود که به ایدهی اصلاح رفتار رو آورد. از دیگر پیشگامان رفتاردرمانی میتواند به روانشناسانی نظیر ژوزف ولپی و هانس آیزنک اشاره کرد.
جان بی. واتسون در آزمایش مشهور خود به نام “آلبرت کوچولو” از فرایند شرطی شدن استفاده کرد. وی در این آزمایش، یک کودک خردسال را به گونهای شرطی کرد که از یک موش سفید بترسد. بعدها، مری کاور جونز به نتایج مشابهی واتسون دست پیدا کرد و از تکنیکهای ضد شرطی کردن برای حساسیتزدایی و از بین بردن واکنش ترس استفاده کرد.
آثار و تلاشهای روانشناس رفتارگرایی به نام بیاف اسکینر تاثیر عمدهای بر توسعهی رفتاردرمانی داشتند؛ وی مفاهیم و تکنیکهای بسیاری را معرفی کرد که بسیاری از آنها همچنان تا به امروز کاربرد دارند. مدتی بعد، روانشناسانی نظیر آرون بک و آلبرت الیس عناصر شناختی را نیز به استراتژیهای رفتاری افزودند و روشهای درمانی جدید را به نامهای رفتاردرمانی شناختی و رفتاردرمانی عقلانی هیجانی معرفی کردند.
۵ تمرین که توانایی حرکت دادن اجسام با نیروی ذهن را پیدا کنید