بیش فکری:‌ 6 نکته درباره علت و روش غلبه بر بیش از حد فکر کردن

فکر کردن درباره‌ی تمام کارهایی که می‌توانستید بهتر و متفاوت‌تر انجام دهید، تجدیدنظر درباره‌ی هر یک از تصمیم‌های‌تان، و همواره تصور بدترین اتفاقات و پیامدها در زندگی می‌توانند بسیار خسته کننده و فرسایشی باشند. ولی، بیش فکری یا بیش از حد فکر کردن درباره‌ی مسائل مختلف عادت ناپسندی است که کنار گذاشتن آن می‌تواند بسیار دشوار باشد.

شاید حتی خودتان را این‌طور قانع می‌کنید که فکر کردن درباره‌ی یک مسئله، واقعا به مدت طولانی، یکی از کارهای کلیدی برای رسیدن به بهترین نتایج و راه‌حل‌ها است، ولی معمولا این‌طور نیست.

در حقیقت،‌ هر چه مدت زمان بیش‌تری را به فکر کردن درباره‌ي یک مسئله اختصاص دهید، زمان و انرژی‌تان برای انجام اقدامات عملی و سازنده ممکن است کم‌تر شود.

البته، همه‌ی آدم‌ها گاهی اوقات دچار بیش فکری می‌شوند. مثلا اگر قرار باشد هفته‌ی آینده یک سخنرانی ارائه دهید، دائما به این مسئله فکر می‌کنید که شاید هیچ چیز به خوبی پیش نرود و نتوانید از عهده‌ی این کار بر بیایید.

شاید جهت تصمیم‌گیری در مورد این‌که برای شرکت در یک مصاحبه‌ی کاری چه لباس‌هایی بپوشید، حتی ساعت‌ها وقت‌تان را هدر دهید، و در نتیجه، زمان کافی جهت آماده‌سازی خود برای پاسخ‌ دادن به سوال‌های مصاحبه نداشته باشید.

پیش از آن‌که بتوانید بیش فکری یا فکر کردن بیش از اندازه درباره‌ی مسائل مختلف را کنار بگذارید، باید متوجه شوید معمولا چه وقت‌هایی این کار را انجام می‌دهید. در این مقاله، به شما خواهیم گفت چرا و چه زمانی معمولا دچار این وضعیت می‌شوید.

۱. تمرکزتان بر یافتن راه‌حل‌ها نیست

بیش فکری با حل مسئله فرق می‌کند. بیش فکری به این معنی است که شما ذهن‌تان را دائما درگیر یک مشکل یا مسئله می‌کنید، در حالی‌که حل مسئله یعنی تلاش برای یافتن راه‌حل برای مشکلات و مسائل مختلف، نه فقط تمرکز کردن به صورت مسئله.

تصور کنید طوفانی در راه است. در این شرایط، تفاوت میان بیش فکری و حل مسئله به شکل زیر است:

الف. بیش فکری: “‌خدا کنه اصلا طوفان نیاد. اگه طوفان بیاد، خیلی بد میشه. امیدوارم خونه‌مون به خاطر طوفان آسیب نبینه. چرا همیشه این اتفاقای بد برای من رخ می‌دن؟ من نمی‌تونم این وضعیت رو کنترل کنم.‌”‌

ب. حل مسئله: “‌باید برم بیرون از خونه و هر چیزی رو که ممکنه باد ببره، جمع کنم. باید جلوی در پارکینگ، کیسه‌های شنی بذارم تا از ورود آب به داخل جلوگیری کنم. اگه خیلی بارون بیاد، باید برم مغازه و تخته سه‌لا بخرم تا بتونم پنجره‌ها رو باهاشون بپوشونم.‌”‌

تلاش برای حل مسئله می‌تواند به انجام اقدامات سازنده منجر شود. از سویی دیگر، بیش فکری فقط باعث تحریک هیجان‌های نامناسب می‌شود و به یافتن راه‌حلی برای مشکلات و مسائل کمک نمی‌کند.

۲. دچار افکاری تکراری شده‌اید

نشخوار ذهنی یا اصلاح مکرر و بیش از اندازه‌ی طرز فکر به هیچ عنوان نمی‌تواند به شما کمک کند. ولی بیش فکری یا فکر کردن بیش از اندازه به یک مسئله باعث می‌شود یک گفتگو را در ذهن‌تان بارها و بارها تکرار ‌کنید یا مکررا وقوع اتفاقات بد را برای خود به تصویر بکشید.

بر اساس نتایج مطالعه‌ای که در ۲۰۱۳ در نشریه‌ی روانشناسی ناهنجاری‌ها منتشر شدند، مرور مکرر مشکلات، اشتباهات، و کمبودها باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های روانی می‌شود.

با زوال سلامت روان‌تان، احتمال روی آوردن شما به نشخوار ذهنی و بیش فکری افزایش می‌یابد. در نتیجه، این وضعیت به یک چرخه‌ی تکراری تبدیل می‌شود که شکست آن بسیار دشوار خواهد بود.

۳. این نگرانی‌ها خواب را از چشم‌تان ربوده‌اند

وقتی بیش از اندازه به مسائل فکر می‌کنید یا دچار بیش فکری می‌شوید، این احساس به شما دست می‌دهد که مغزتان هرگز آرام نخواهد گرفت. وقتی سعی می‌‌کنید بخوابید، ممکن است حتی احساس کنید مغزتان بیش از اندازه در حال فعالیت است، زیرا دائما سناریوهای مختلف را در ذهن‌تان بازپخش می‌کند و باعث می‌شود مدام اتفاقات بد را در ذهن خود تصور کنید.

پژوهش‌ها نیز این مسئله را که شاید بسیاری از آدم‌ها به وضوح تجربه‌اش کرده‌اند، ثابت می‌کنند – نشخوار ذهنی یا بیش فکری باعث اختلال خواب مي‌شود. بیش فکری فرایند خوابیدن را دشوار می‌کند.

هم‌چنین، بیش فکری کیفیت خواب‌تان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین، وقتی مغزتان دائما درگیر فکر کردن به مسائل مختلف است، به سختی می‌توانید به خواب عمیق بروید.

کم خوابی و بروز اختلال خواب نیز ممکن است باعث افزایش افکار نگران کننده در ذهن شود. برای مثال، وقتی سرتان را روی بالش می‌گذارید، و نمی‌توانید به سرعت به خواب بروید، احتمالا در ذهن‌تان تصور خواهید کرد که صبح فردا باید با خواب‌آلودگی و خستگی سر کارتان حاضر شوید. همین مسئله باعث افزایش اضطراب می‌شود – و همین اضطراب نیز حتی می‌تواند خوابیدن را برای شما دشوارتر کند.

رپورتاژ

۴. در تصمیم‌گیری نیز دچار مشکل هستید

شاید خودتان را قانع کرده‌اید که هر چه در مورد مسائل مختلف بیش‌تر و سخت‌تر فکر کنید، تصمیم‌های بهتر اتخاذ خواهید کرد. گذشته از این‌ها، شما می‌خواهید یک مسئله‌ی خاص را از تمام زوایای ممکن بررسی کنید.

ولی در حقیقت، تحلیل بیش از اندازه و وسواس می‌توانند به موانع سختی برای شما تبدیل شوند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند، بیش فکری یا فکر کردن بیش از اندازه درباره‌ی یک مسئله می‌تواند تصمیم‌گیری را بسیار دشوار کند.

اگر نمی‌توانید به آسانی تصمیم بگیرید برای ناهار چه غذایی تهیه کنید یا کدام هتل را برای اقامت‌تان انتخاب کنید، و در این موارد همواره مردد و دودل هستید، احتمالا دچار بیش فکری شده‌اید.

به احتمال زیاد، زمان بسیاری را صرف پیدا کردن گزینه‌های دیگر می‌کنید و در مورد هر یک نیز تحقیق خواهید کرد، و در نهایت، هیچ یک از این گزینه‌ها انتخاب نخواهند شد و به چشم‌تان هم نخواهند آمد.

وسواس واقعا می‌تواند جان و روح‌تان را آزار دهد؛ از این رو، برای درمان این مشکل توصیه می‌کنیم از ۱۰ درمان خانگی اختلال وسواس فکری عملی استفاده کنید.

۵. دائما تصمیم‌های خود را نقد می‌کنید

گاهی اوقات، بیش فکری شامل نقد و سرزنش خود به خاطر اتخاذ برخی تصمیم‌ها نیز می‌شود.

مقدار زیادی از وقت و انرژی‌تان را صرف فکر کردن درباره‌ی این مسئله می‌کنید که اگر آن یکی شغل را انتخاب می‌کردید یا این کسب و کار را شروع نمی‌کردید، الان زندگی بهتر و متفاوتی داشتید. یا شاید به شدت از خودتان ناراحت هستید که چرا متوجه‌ی هشدار و نشانه‌های خطر نشدید – زیرا شما معتقدید این نشانه‌ها احتمالا بسیاری واضح بودند، ولی شما آن‌ها را ندیدید!

به این ترتیب، با این‌که تحلیل و نقد تصمیم‌ها و اقدامات گذشته به شکل منطقی می‌تواند در کسب تجربه و عبرت‌آموزی به شما کمک کند، بیش فکری و سرزنش مداوم خود به خاطر اتخاذ برخی تصمیم‌های نادرست چیزی جز شکنجه و آزار خود به همراه ندارد.

بیش فکری می‌تواند به وضعیت خلقی‌تان آسیب بزند و حتی فرایند تصمیم‌گیری را در آینده برای شما سخت‌تر کند.

۶. برای مقابله با بیش فکری باید چه کار کنیم

پژوهش‌ها نشان می‌دهند، کم‌تر فکر کردن در مورد یک مشکل یا مسئله در واقع ممکن است کلید رسیدن به راه‌حل‌های بهتر باشد. مطالعات نشان می‌دهند، عبور از “‌دوره نهفتگی‌” ممکن است به شما در اتخاذ بهترین تصمیم‌ها کمک کند.

حواس‌تان را پرت کنید

به جای این‌که دائما بنشینید و به مشکلات‌تان فکر کنید، کمی ذهن‌ خود را از این مسائل دور کنید – یعنی حواس‌تان را پرت کنید تا بیش از اندازه فکر نکنید.

مغز شما در پس زمینه – یعنی زمانی که ذهن‌تان مشغول انجام کارها و سرگرمی‌های دلپذیری نظیر باغبانی است، ممکن است روش‌های بهتری برای رسیدن به راه‌حل پیدا کند. یا شاید هم بهتر باشد کمی بخوابید و به آرامی برسید تا مغزتان بتواند در طول زمانی که خواب هستید، مشکلات‌تان را حل کند.

پرت کردن حواس‌تان از مشکلات و مسائل روزمره برای مدتی کوتاه می‌تواند باعث استراحت و آرامش شما شود. و البته این کار می‌تواند به شما کمک کند ذهن‌تان را بر چیزهای مهم‌تر و سازنده‌تری متمرکز کنید. و مغز شما ممکن است هم‌چنان به دنبال راه‌حل‌هایی برای رفع مشکلات‌تان بگردد – حتی وقتی فکر کردن درباره‌ی این مسائل متوقف کرده و در حال استراحت باشید.

سخن آخر

اگر خودتان به تنهایی نمی‌توانید از شر بیش فکری خلاص شوید، سعی کنید از یک متخصص کمک بگیرید. بیش فکری یعنی فکر کردن بیش از اندازه درباره‌ی مسائل مختلف ممکن است نشانه‌ای از یک مشکل روانی نظیر افسردگی یا اختلال اضطراب نیز باشد. از سویی دیگر، بیش فکری به خودی خود می‌تواند آسیب‌پذیری‌تان را در برابر ابتلا به مشکلات و بیماری‌های روانی افزایش دهد.

یک متخصص سلامت روان ممکن است مهارت‌هایی را به شما بیاموزد که در توقف افکار وسواسی، نشخوار ذهنی، و بیش فکری در مسائل مختلف که هیچ کمکی به رشد و موفقیت‌تان نمی‌کند، کمک‌تان خواهند کرد. هم‌چنین، متخصصان سلامت روان در شناسایی استراتژی‌هایی موثر در حل این مشکل از جمله ذهن آگاهی یا انجام فعالیت‌های بدنی نیز کمک‌تان می‌کنند.

اگر فکر می‌کنید مغزتان بیش از اندازه در حال فعالیت است، با یک پزشک مشورت کنید. یک پزشک عمومی پس از پرسیدن چند سوال یا معاینه‌‌تان ممکن است شما را به یک متخصص روان درمانی معرفی کنید؛ این متخصص می‌تواند در توقف بیش فکری به شما کمک کند.

نوشته‌های مرتبط