آموزش مبانی جامعه شناسی از صفر تا صد + فیلم آموزش جامعه شناسی
جامعه شناسی که اکنون در جهان میبینیم، نتیجه جریانهای فکری متعدد، تلاش اندیشمندان و پیشرفت در سایر علوم است. مخصوصاً تحولات قرون 18 و 19 میلادی در اروپا، مبانی جامعه شناسی را در حد زیادی دستخوش تغییر قرار داده است. میتوان جامعه شناسی را مهمترین دانشی دانست که به پدیدههای اجتماعی میپردازد و از زمانهای بحرانی سرچشمه گرفته است. طبق این گفته، زمانی که وضعیت یک جامعه، در آرامش قرار دارد و در حال طی جریان معمولی خود است، نیاز به بررسی مسائل اجتماعی، کمتر احساس میشود. از طرفی زمانی که یک بحران به وجود آید، اندیشمندان به تکاپو خواهند افتاد که برای مسائل اجتماعی، طبق مبانی جامعه شناسی، راهحلهایی را پیدا کنند.
در جامعه شناسی، قوانین و فرآیندهای اجتماعی، مطالعه و بررسی میشود و مردم، نه فقط تحت عنوان فرد، بلکه تحت عنوان عضوی از نهادها و گروههای اجتماعی و انجمنها، مورد بررسی و شناسایی قرار میگیرند. در مبانی جامعه شناسی، زندگی اجتماعی جوامع انسانی و گروهها، مطالعه میگردد تا دیده شود که انسان به عنوان موجود اجتماعی، چه رفتارهایی از خود بروز میدهد. حوزه جامعه شناسی، زیرشاخههای گوناگونی دارد که از تحلیل و آنالیز افراد گذرا در خیابان و مکانهای عمومی گرفته تا بررسی افراد در جامعه جهانی را شامل میشوند. در اینجا مایلم آموزش مبانی جامعه شناسی فرادرس را به شما معرفی کنم؛ برای دریافت این آموزش روی لینک زیر کلیک کنید:
مبانی جامعه شناسی چیست؟
اکثر عمر انسانها، در گروهها سپری میشود و همواره عضوی از خانواده، محله، شهر، ، قوم، گروه سیاسی و یا غیره هستند و با دیگر افراد ارتباط دارند. همیشه این طور نیست که خود این افراد، از عضویت خود آگاه باشند، بلکه گاهی فقط نحوه فکر و عملشان، آنها را در گروهی خاص قرار میدهد. حتی نحوه پوشش، سبک تغذیه و نحوه خوردن، ارزشها و عقاید مذهبی و غیرمذهبی و رسوم، همگی از عضویت در گروههای مختلف تاثیر میپذیرند. مبانی جامعه شناسی، درباره بررسی علمی زندگی گروهی و اجتماعی انسانها، اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد. جامعه شناسان تلاش میکنند نحوه ارتباط انسانها در جوامع کوچک و بزرگ را به صورت عینی و با دقت بالا مورد ارزیابی قرار دهند. یکی از مواردی که جامعه شناسی میخواهد بداند، این است که چگونه میتوان رفتار اجتماعی انسان را پیشبینی نمود و بر آن، نظارت کرد. این پیشبینی و نظارت، در جوامع نوین امروزی، به روشهای گوناگون، به واقعیت پیوسته است. علاوه بر آن، مبانی جامعه شناسی در تلاش است تعصبها و پیشداوریها را از میان بردارد و در پی آن، انعطاف بین انسانها در مواجهه با موقعیتهای نو را افزایش دهد.
تاریخچه مبانی جامعه شناسی
بین دیگر رشتههای علوم اجتماعی، جامعه شناسی، رشتهای جوان محسوب میشود. خود واژه جامعه شناسی، برای اولین بر در سال 1838 میلادی در کتاب فلسفی آگوست کنت معرفی شد. میتوان گفت که آگوست کنت، موسس جامعهشناسی است. کنت بر این وارد بود که مبانی جامعه شناسی باید مبتنی بر مشاهده منظم باشد و طبقهبندی استواری داشته باشد. در سال 1876 میلادی، هربرت اسپنسر، یک نظریه تحت عنوان تکامل اجتماعی را ارائه داد. این نظریه، در ابتدا پذیرشها و ردهایی را از سر گذراند تا این که در حال حاضر، در نسخهای تعدیلشده، مجدداً مورد پذیرش قرار گرفته است.
اسپنسر برای نظریه تکامل اجتماعیاش، از نظریه داروین الهام گرفته بود و معتقد بود که هر جامعه انسانی، در طی یک تکامل تدریجی، از حالتی ابتدایی، به حالتی صنعتی حرکت میکند تا تکامل یابد. در نوشتههای اسپنسر آمده است که انسان نباید در این فرآیند تکاملی طبیعی، دخالتی کند. در سال 1883 میلادی، کتاب مشهور آمریکایی جامعه شناسی پویا، توسط لستر وارد، نوشته شد. او در این کتاب ادعا کرد که پیشرفت اجتماعی، به وسیله کنش اجتماعی و از طریق هدایت و راهنمایی جامعه شناسان صورت میپذیرد. کتاب قواعد روش جامعه شناسی نیز در سال 1595 توسط امیل دورکیم چاپ شد.
این کتاب از این جهت جالب توجه و منحصربهفرد است که خودکشیها در جوامع مختلف کوچک و بزرگ را مورد بررسی قرار میدهد. دورکیم، نقش مهمی در تحولات اجتماعی ایفا میکند و معتقد بود که جوامع انسانی، با باوری که از داشتهها و ارزشهای مشترکشان دارند، منسجم میشوند. جامعه شناس دیگر، مارکس وبر، بر این باور بود که نمیتوانیم برای مسائل اجتماعی، از روشهای علوم طبیعی استفاده کنیم. دلیلش این بود که دانشمندان اجتماعی، فقط دنیای اجتماعی که حول محیط زندگی خودشان است را مورد بررسی قرار میدهند و در نتیجه پیشفرضها و برداشتهای ذهنی خود را دخیل میکنند. از نظر وبر، افرادی که روی مبانی جامعه شناسی کار میکنند، باید نسبت به ارزشهای خود بیاعتنا باشند و هرگونه تمایل شخصی را از تحقیقات و نتایجشان دور نگه دارند. در دهه 1890، درس مبانی جامعه شناسی، در تعداد زیادی از دانشگاهها ارائه شد. حتی در سال 1895 میلادی، یک مجله آمریکایی درباره جامعه شناسی شروع به انتشار کرد و در سال 1905 میلادی نیز، انجمن جامعه شناسی آمریکا تاسیس شد.
رابطه مبانی جامعه شناسی با سایر علوم
علوم به طور معمول به دو شاخه اصلی تقسیم میشود: علوم طبیعی و علوم اجتماعی. دانشمندان علوم طبیعی، پدیدههای مادی را بررسی میکنند، اما علوم اجتماعی، دامنه بسیار وسیعی دارد چون درباره رفتار انسان است. جامعه شناسی، جزو علوم اجتماعی قرار میگیرد. از دیگر انواع علوم اجتماعی، میتوان روانشناسی فردی، روانشناسی اجتماعی، علوم سیاسی، اقتصاد، انسانشناسی و زبانشناسی را نام برد. مبانی جامعه شناسی و مبانی انسان شناسی، در مفاهیم بسیاری با هم اشتراک دارند. جغرافیا و تاریخ نیز از آن دسته علوم اجتماعی هستند که با جامعه شناسی ارتباط دارند. حالا بیایید ببینیم فرق سایر علوم اجتماعی با مبانی جامعه شناسی در چیست؟
اول این که هر یک از رشتههایی که برای علوم اجتماعی ذکر کردیم، مسائل مختص به موضوع خودش را تحلیل و آنالیز میکنند. دیگر این که هر کدام از آنها، روی بُعدی خاص از واقعیت اجتماعی تمرکز میکنند. هرچند جامعه شناسی نیز روی این ابعاد کار مینماید، اما خود را محدود نمیکند و بین لایههای اجتماعی مختلف حرکت میکند و آنها را به عنوان کلی منسجم در نظر میگیرد و بررسی میکند. برای این که بررسی کنیم یک انسان از ابتدا که به عنوان موجودی ساده زندگی میکرده تا الان که در جامعهای متمدن است، چه مسیری را طی کرده و این جامعه پذیری او، چگونه شکل گرفته است، باید دید که انسان به چه دلیل از محیط طبیعی جدا شده و در واقع برای این که نیازهای خود را رفع کند، به همراه افرادی دیگر، به دل کوه و غار رفته و بعد به دشت و مراتع کوچ کرده است.
در ابتدا، انسان به این دلیل که نمیتوانسته همچون سایر حیوانها، در حالتی طبیعی تغذیه کند و بدنش نیز به صورتی طراحی شده بود که نسبت به محیط زندگیاش حساس باشد، به دنبال جایی بود که بتواند بهتر به حیاتش ادامه دهد. در نتیجه این مشکلات بود که زندگی جمعی را برگزید. چون انسانهای اولیه، فاقد ابزار بودند و نمیدانستد چگونه آن را تولید کنند، و از طرفی فاقد قدرت کلام، اخلاق و علم بودند و نیازی نمیدیدند که اجتماعی باشند. زندگی انسان ابتدایی، آنقدر ساده بود که فقط تفکرش باعث میشد که از سایر حیوانات متمایز شود. اما کمکم با تحول ذهن انسان و شیوه زندگیاش، نیازهای او نیز تغییر کرد.
انسان پس از تغییر محیط زندگی، از نظر رفتار و کردار نیز تغییر کرد و خود را با محیط طبیعی و اجتماعی، سازگار نمود. به این دلیل است که حتی در زمان الان، اگر فردی که به زندگی در قطب عادت دارد، پس از مدتی زندگی زندگی در کشوری استوایی میتواند خود را با شرایط آن وفق دهد و زنده بماند. این ویژگی سازگاری که در انسان وجود دارد و همچنین محیط اجتماعی که با دیگر افراد شکل گرفت، باعث شد که انسان به سمت شکار و ابداع ابزار برای شکار برود. شکار، چیزی بود که انسانهای ابتدایی، به کمک همنوعان خود انجام میدادند و چون برای شکار بهتر، نیاز داشتند با هم ارتباط بگیرند، زبان حرکتی را ابداع نمودند. این زبان، در ابتدا تصویری بود، سپس تک صوتی و در نهایت به صورت چند صوتی درآمد. این تحول، میلیونها سال به طول انجامید و همچنان انسانها در حال تغییر و تحول هستند.
مبانی جامعه شناسی میگوید که پیشرفت اجتماعی، یک امر ضروری و یک قانون زندگی است و برای این که یک اجتماع دوام بیاورد، باید پیشرفت داشته باشد و به جلو حرکت کند. این که چگونه انسان، جامعهپذیر شده است، دقیقاً مشخص نیست، چون بین اندیشمندان، اختلاف نظر وجود دارد بعضی از آنها بر این باورند که عوامل طبیعی، باعث جامعهپذیری شده است و برخی نیز میگویند که دلیلش، عوامل اجتماعی است. در صورتی که بخواهیم رشد و تحول یک جامعه را از منظر نحوه پرورش انسان بررسی کنیم، میبینیم که باید این کار را از دو جنبه مختلف انسانی انجام دهیم: ویژگیهای جسمی انسان و ویژگیهای اجتماعی انسان.
در این مسئله که همه ویژگیهای بدنی انسان ناشی از فاکتورهای محیط زیست طبیعی و همچنین ویژگیهای وراثت اوست، شکی نیست. زیرا همواره دیدهایم که فرزندان انسان، از نظر خصوصیات ظاهری مثل رنگ پوست، چشم و یا قد، شباهت زیادی به والدین دارند؛ در حالی که از نظر رفتاری، به خانواده خود، شبیه نیستند و از این رو در مبانی جامعه شناسی، نتیجه گرفته شده است که نحوه رفتار یک کودک، وابسته به شرایط پرورش و محیط اجتماعی اوست و علاوه بر آن، رفتار یک کودک بیش از این که شبیه والدینش باشد، شبیه دوستان و همبازیهایش است. پس میتوان گفت که انسانها، از منظر زیستی، از محیط زیست تأثیر میپذیرند و از منظر اجتماعی نیز تحت تأثیر محیط اجتماعی خود هستند. هر قوم، از خصوصیات رفتاری مشخصی بهرهمند است که آن را از دیگر اقوام متمایز میکند. برای مثال افراد انگلیسی، بسیار مقرراتی و خونسرد هستند، در حالی که ایتالیاییها بسیار خوشمشرباند. پس مهم این که برای نحوه جامعه پذیری، اول تأثیر عوامل طبیعی و پس از آن، تأثیر عوامل اجتماعی بر ویژگیهای رفتاری و کرداری انسان را بررسی نمود.
تاثیر عوامل طبیعی و ارثی بر مبانی جامعه شناسی
همانطور که قبلاً گفتیم، انسانها در طول میلیونها سال، تحت تأثیر تغییرات متعدد فرهنگی، اجتماعی و زیستی قرار گرفتهاند تا که به انسانهای امروزی رسیدهاند. سؤالی که میخواهیم در این جا مطرح کنیم، این است که آیا ویژگیهای شخصیتی و رفتاری والدین نیز، به صورت ارثی، به فرزندان منتقل میشود؟ یا این که این ویژگیها، فقط نتیجه عوامل اجتماعیاند؟
در صورتی که انتقال ژن، به صورت بارز باشد، ویژگیهای بدنی و ظاهری، کاملاً از والدین به فرزندان منتقل میشود. اما رفتار اجتماعی، بسته به شرایط اجتماعی، پرورشی و فرهنگی، متفاوت خواهد بود. این ویژگی، در انسانهای اولیه که آگاهی کافی نداشتند، تقریباً به غرایزشان مربوط بود و با گذشت زمان، تفاوت بین والد و فرزند، از نظر رفتاری را به صورت مشهودتر میبینیم. زیرا الان بخش زیادی از آموزش و پرورش کودکان، بر عهده مراکز خارج خانواده است. این در حالی است که قبلاً، مسائل پرورشی، بیشتر در حوزه وظایف خانواده بود. این که فرزند و والد تا چه میزان شباهت داشته باشند، به نسبتشان و همچنین مقدار تماس و رابطه مستقیمی که با هم دارند، وابسته است.
امروزه، ارتباط بین والد و فرزند، پس از 5 سالگی فرزند، کاهش مییابد و شباهت رفتاریشان نیز کم میشود. از نظر مبانی جامعه شناسی، برخی غرایز در نوع رفتار انسان تأثیرگذارند و غریزه، عنصری است که تغییر نمیکند و ثابت میماند. ما غریزه را در حیواناتی همچون مورچه، زنبور عسل، اسب وحشی و گوزن قطبی میبینیم. برای مثال، زنبورعسلها، هزاران سال است که به یک شکل لانه میسازند و غریزهشان برای این کار، هیچ تغییری نکرده است. اما غریزه انسان، در طول میلیونها سال، تغییر نموده و ضعیف شده است.
این تغییر، به توسعه نظام تربیتی در جوامع، وابسته است. یعنی هرچه تربیت یک جامعه، توسعهیافتهتر باشد، غریزه انسان نیز در آن، کماهمیتتر میشود و میتوان این تحول را در اندیشه بشر و نحوه سازگاریاش با محیط اجتماعی، طبیعی، نحوه ساخت خانه، و زیست او دید. پس نمیتوانیم غریزه را یک فاکتور ثابت در شکلگیری جوامع انسانی تلقی کنیم و طبق آن بگوییم که رفتار انسان، دقیقاً چگونه خواهد بود، چون رفتار انسان و جامعه پذیری او، تحت تاثیر عوامل بسیاری است. در جامعهای که پویاتر است، انسان نیز سریعتر تغییر میکند و از طرفی هرچه جامعه، ایستایی بیشتری داشته باشد، تغییرات آن نیز کمتر میشود.
کلام آخر در مورد مبانی جامعه شناسی
در این مقاله سعی کردیم درباره مبانی جامعه شناسی، اطلاعات مختصری را در اختیار شما قرار دهیم. در ابتدا، منظور از مبانی جامعه شناسی را شرح دادیم و سپس از تاریخچه آن صحبت کردیم. پس از آن، رابطه مبانی جامعه شناسی با سایر علوم را بررسی نمودیم و در نهایت نیز به مسئله تاثر مبانی جامعه شناسی از عوامل طبیعی و ارثی پرداختیم. امیدوارم از این مقاله نهایت استفاده را برده باشید؛ در پایان مایلم آموزش جامعه شناسی خانواده فرادرس را به شما معرفی کنم؛ برای دریافت این آموزش روی لینک زیر کلیک کنید: