20 سوگیری شناختی که تصمیماتتان را خراب میکنند
شما هرروز هزاران تصمیم میگیرید، از “چهچیزی بخورم” تا “کدم پیشنهاد شغلی را قبول کنم”.و ممکن است خیال کنید همهی این تصمیمها را عاقلانه گرفتهاید.ولی تحقیقات میگویند موانع خیلی زیادی وجود دارد که میتوانند بر رفتارمان اثر بگذارند، و ما را از آنچه بهصلاحمان است بازدارند.ما در اینجا برخی از رایجترین سوگیریهای مطرحشده را گردآوری کردهایم که تصمیماتتان را خراب میکنند.با ما همراه باشید تا با سوگیری شناختی بیشتر آشنا شوید.
۱. سوگیری لنگرانداختن
آدمها بیش از حد به نخستین اطلاعاتی که میشنوند تکیه میکنند.برای مثال در مذاکره دربارهی حقوق، کسی که نخستین پیشنهاد را میدهد مبنای معقول حقوق را در ذهن هر شخص بنا میکند.هر پیشنهاد متقابلی بهطور طبیعی بر پایه ی پیشنهاد اولیه خواهد بود.
۲. باورهای سطحی
زمانی است که آدمها در اهمیت اطلاعات موجود اغراق میکنند.مثلا ممکن است شخصی استدلال کند چون پدربزرگش روزی ۳ پاکت سیگار میکشیده ۱۰۰و سال عمر کردهاست، سیگار کشیدن برای سلامتی مضر نیست.
۳. اثر ارابهی موسیقی
امکانپذیرش یک عقیده براساس تعداد آدمهایی که به آن باور دارند افزایش پیدا میکند. این شکل قدرتمندی از تفکر گروهی است و این یکی از دلایل عدم بهرهوری جلسهها است.
۴. سوگیری نقطهی کور
عدم توانایی در تشخیص سوگیریهای شناختیخود، یک نوع سوگیری است. بهویژه، امیلی پرونین، روانشناس دانشگاه پرینستون، یافتهاست که: ” آدمها حضور و تاثیر سوگیریهای شناختی و انگیزشی را در دیگران بیشتر از خودشان میبینند.”
۵. سوگیری حمایت از انتخاب
وقتی چیزی را انتخاب میکنید، حتی اگر انتخاب درستی نباشد، تمایل دارید حس مثبتی نسبت به آن داشته باشید. شما فکر میکنید سگتان محشر است، حتی اگر گاهی آدمها را گاز بگیرد؛ و بقیهی سگها، چون مال شما نیستند، احمق هستند.
۶. توهم الگویابی
تمایل به یافتن الگو در رویدادهای تصادفی است. این اساس استدلالهای غلط در قمار است، مثل عقیده به این که در بازی رولت بعد از چند قرمز پیاپی، احتمال اینکه باز هم قرمز بیاید، بیشتر است.
۷. سوگیری تاییدی
ما تمایل داریم فقط به اطلاعاتی گوش کنیم که برداشتمان را تایید میکند. این یکی از دلایلی است که گفتوگوی هوشمندانه دربارهی تغییر آبوهوا خیلی سخت است.
۸. سوگیری محافظهکاری
وقتی آدمها شواهد قبلی را بیشتر از شواهد یا اطلاعات جدید باور دارند. مردم این حقیقت را که زمین گرد است به کندی پذیرفتند چون بر عقیدهی قبلی خود مبنی بر اینکه زمین تخت است، استوار بودند.
۹. سوگیری شناختی اطلاعات
تمایل به جستوجوی اطلاعات وقتی هیچ اثری در آن وضعیت ندارد. اطلاعات بیشتر همیشه بهتر نیست. در واقع، آدمها اغلب با اطلاعات کمتر میتوانند پیشبینیهای دقیقتری بکنند.
۱۰. اثر شترمرغی
تصمیم به نادیده گرفتن خطرها یا اطلاعات منفی و فرو کردن سر در شن، مثل شترمرغ. تحقیقات میگویند سرمایهگزاران در مدت خرابی بازار کمتر ارزش موجودیشان را کنترل میکنند.ولی مثل این پرندهی بزرگ عمل کردن حداقل برای سرمایهگزاران یک جنبهی مثبت دارد. وقتی آگاهی کمی از موجودیتان دارید، کمتر احتمال دارد وارد معامله بشوید، که عموما در درازمدت به معنی بازگشت بیشتر سرمایه است.
۱۱. سوگیری نتیجه
قضاوت یک تصمیم براساس نتیجه، به جای توجه به اینکه در لحظه چهقدر دقیق بوده است. اینکه در وگاس مبلغ زیادی برنده شدید، صرفا دلیل نمیشود که قمار پولتان تصمیم هوشمندانهای بوده است.
۱۲. اعتماد به نفس کاذب
بعضی از ما خیلی به قابلیتهایمان اطمینان داریم که باعث میشود در زندگی روزانه خود را در معرض خطرهای بزرگتری قرار بدهیم.شاید عجیب باشد ولی متخصصان بیشتر از مردم عادی به این سوگیری تمایل دارند. ممکن است یک متخصص همان پیشبینی نادرستی را بکند که یک شخص ناآشنا به موضوع میکند؛ ولی یک متخصص احتمالا متقاعد خواهدشد که حق با اوست.
۱۳. اثر دارونما
وقتی باور دارید چیزی اثر بهخصوصی روی شما دارد، این باور باعث میشود واقعا آن اثر را داشته باشد.این یک اصل اساسی در چرخههای بازار سهام و همینطور یک ویژگی حمایتگر در درمانهای عمومی پزشکی است. آدمهایی که داروهای فریب دهنده دریافت کردهاند، اثر روانی مشابه کسانی تجربه میکنند که داروی واقعی دریافت کردهاند.
۱۴. طرفدار نوآوری
وقتی طرفدار یک نوآوری تمایل دارد در فواید آن اغراق کند و محدودیتهایش را کماهمیت بشمارد. آشنا به نظر میرسد، سیلیکون ولی؟
۱۵. نوظهوری
تمایل به موثقتر دانستن اطلاعات جدید نسبت به دادههای قدیمی.کارل ریچاردز به عنوان یک برنامهریز رسمی، در نیویورک تایمز مینویسد سرمایهگزاران اغلب فکر میکنند بازار همیشه مثل امروز به نظر میرسد و به از این رو تصمیمهای غیرعاقلانه میگیرند: “وقتی بازار پایین است متقاعد میشویم که دیگر هرگز بالا نمیرود، بنابراین پول نقدمان را از حسابهایمان خارج میکنیم و در تشک فرو میکنیم.”
۱۶. نکات برجسته
تمایل به تمرکز روی ویژگیهایی که به سادگی در یک شخص یا یک مفهوم قابل تشخیص هستند.مثلا وقتی به مردن فکر میکنید، ، با اینکه مرگ در اثر تصادف ماشین از نظر آماری بیستر محتمل است، شاید دریده شدن توسط شیر شما را نگران کند؛ چون مواردی که از حملهی شیر شنیدهاید دردناکتر هستند و در ذهن شما باقی میمانند.
۱۷. درک گزینشی
به انتظاراتمان اجازه بدهیم بر درک ما از دنیا اثر بگذارند.در یک آزمایش کلاسیک روی درک گزینشی، محققان ویدیو کلیپی(نماهنگ) را از بازی فوتبال بین تیمهای دانشگاه پرینستون و دانشگاه دارتموس برای دانشجوهای هردو دانشگاه نمایش دادند. نتایج حاکی از آن بود که دانشجوهای پرینستون بیش تر از دانشجوهای دارتموس خطاهای تیم دارتموس را دیدند. محققان نوشتند: “برای یک شخص بازی فقط در محدودهی اتفاقهای مشخصی که برایش مهم است، وجود دارد و تجربه میشود.”
۱۸. تفکر قالبی یا کلیشهای
بدون اینکه از فرد یا گروهی اطلاعات واقعی داشتهباشیم، از آنها انتظار داشتهباشیم که خصوصیتهای معینی داشتهباشند.شاید تفکر قالبی گاهی مفید باشد چون به ما اجازه میدهد به سرعت غریبهها را دوست یا دشمن شناسایی کنیم. ولی آمها از آن بیش ازحد استفاده میکنند، مثل این تفکر که افراد کمدرآمد شایستگی کمتری نسبت به افراد پردرآمد دارند.
۱۹. سوگیری بقا
این خطا که از تمرکز محض روی آدمهای نجاتیافته نشأت میگیرد، باعث میشود قضاوت درستی از وضعیت نداشتهباشیم.برای مثال، ممکن است فکر کنیم کارآفرین بودن آسان است چون اصلا چیزی از آنها که شکست خوردهاند نشنیدهایم.
۲۰. سوگیری شناختی ریسکصفر
جامعهشناسان دریافتهاند که ما عاشق یقین هستیم، حتی اگر اثر معکوس داشتهباشد.منشأ سوگیری ریسکصفر هم همین است.استیو اسپالدینگ، وبلاگنویس علم تصمیمگیری، میگوید: “سوگیری شناختی ریسک صفر به این دلیل رخ میدهد که ریسک آدمها را نگران میکند، و از بین بردن کامل آن برایشان به این معنی است که دیگر هیچ آسیبی به آنها نمیرسد. آنچه از نظر اقتصادی مفیدتر و امکانپذیرتر است، این است که ریسک را از ۱درصد به صفر نرسانیم.”