5 نکته درباره تعریف و شناسایی مکانیسم دفاعی واکنش وارونه
واکنش وارونه در روانشناسی به یک سازوکار دفاعی گفته میشود که یک فرد به طور ناخودآگاه از طریق آن، یک تکانهی نامطلوب یا اضطرابآور را با شکل وارونه و مثبت آن جایگزین، و غالبا به طور اغراقآمیز یا نمایشی دربارهی آن صحبت میکند.
به عنوان نمونهی کلاسیک این پدیده، میتوان به پسر جوانی اشاره کرد که به خاطر علاقه و مجذوبیتاش به یک دختر جوان، در سطح ناخودآگاه، در برابر آن دختر قلدری و پرخاش میکند. وی به شکل آگاهانه نمیتواند با واقعیت احساسات عاشقانهی خود مواجه شود؛ بنابراین، به جای ابراز علاقه و تحسین دختر، بیعلاقگی خود را به وی نشان میدهد.
۱. تاریخچه واکنش وارونه
مفهوم سازوکارهای دفاعی برای نخستین بار در اواخر قرن نوزدهم توسط زیگموند فروید به عنوان بخشی از نظریهی روانکاوی وی مطرح شد. با اینکه فروید بحث دربارهی سازوکارهای دفاعی را آغاز کرد، این دخترش، آنا فروید، بود که با مطرح کردن ۱۰ سازوکار دفاعی مهم در کتاب تاثیرگذار خود با عنوان، ایگو و سازوکار دفاعی، در ۱۹۳۶ این ایده را پیشرفت داد. یکی از این ۱۰ سازوکار دفاعی واکنش وارونه بود.
۲. نحوه تشخیص واکنش وارونه
واکنش وارونه روشی است که از طریق آن، ایگو یا خود در برابر هرگونه افکار یا احساساتی که یک فرد به دلیل استانداردهای شخصی، خانوادگی، گروهی، یا اجتماعی، آنها را غیرقابلقبول میداند، از خود دفاع میکند. با اینکه این کار شاید در لحظه بتواند از عزت نفس فرد محافظت کند، به مرور زمان میتواند مشکلساز شود. این کار هویت اصلی فرد را سرکوب میکند، و به سلامتی و شادکامی وی در زندگی آسیب میزند.
متاسفانه، تشخیص واکنش وارونه در زندگی روزمره میتواند مسئلهای چالشبرانگیز باشد. برخی افراد که این چنین از ایگوی خود دفاع میکنند، میتوانند به باورها و اولویتهایی که ظاهرا از خود بروز میدهند، اشتیاق شدید نشان دهند؛ در حالی که باورهای واقعیشان را در سطح ناخودآگاه خود دفن میکنند.
آگاهی از سازوکارهای دفاعی و بررسی رفتارتان میتوانند به شما در تشخیص این مسئله کمک کنند که آیا برای دفاع از خود در برابر افکار یا احساسات ناخوشایند از واکنش وارونه استفاده میکنید یا خیر. با توجه به اینکه یک متخصص سلامت روان میتواند رفتارتان را بررسی کند و دیدگاه عینیتری را برایتان فراهم سازد، قادر خواهد بود در این فرایند به شما کمک کند.
۳. نمونههایی از واکنش وارونه
با اینکه واکنش وارونه شاید مسئلهای متناقض به نظر برسد، سناریوهای بسیاری وجود دارند که در آنها، یک فرد ممکن است به شکل ظاهری از یک دیدگاه خاص پشتیبانی کند، در حالیکه در ناخودآگاهاش دقیقا احساس وارونهای به آن دیدگاه داشته باشد.
در این بخش، به چند نمونه از واکنش وارونه اشاره میکنیم:
- در طول دورهی نوجوانی، هنگامی که فرد از لحاظ روانشناختی میخواهد از والدیناش جدا شود، ممکن است نسبت به آنها حرفهای تحقیرآمیز به زبان بیاورد؛ زیرا میخواهد هرگونه احساس عشق یا محبت را نسبت به آنها در خود انکار کند.
- عزت نفس یک مرد به خاطر این شبهه که وی به اندازهی کافی قدرت مردانگی ندارد، مورد تهدید واقع شده است؛ بنابراین، وی از طریق رفتار پرخاشگرانه و – به طرز اغراقآمیزی – مردانه میخواهد این نقص را جبران کند.
- یک معتاد به مواد مخدر با صدای بلند علیه سوءمصرف مواد و ضرورت پرهیز از آن سخنرانی میکند.
- افرادی که به شکل آگاهانه نمیتوانند خشم و امیال تهاجمی خود را بپذیرند، به شیوهای آرام و منفعلانه رفتار میکنند.
- مرد جوانی که واقعا مشتاق عشق است، ولی به نظر میرسد نمیتواند زنی را بیابد که به ابراز علاقهاش پاسخ مناسب بدهد، برای محافظت از ایگو یا خود به تبعیض جنسیتی و بیان حرفهای زنستیزانه رو میآورد.
- یک زن در میان جمع میگوید با مادرش رابطهی نزدیک و بسیار خوبی دارد، ولی در حقیقت، هر دوی آنها مدتها است با یکدیگر درگیری و اختلاف دارند.
۴. شواهدی برای واکنش وارونه
با اینکه تمام سازوکارهای دفاعی مورد بررسی و پژوهش قرار نگرفتهاند، بسیاری از مطالعات شواهد قانعکنندهای را برای وجود واکنش وارونه به دست دادهاند.
- طی بررسی نتایج یک پژوهش در ۱۹۹۸ دربارهی واکنش وارونه، روانشناسان مشهوری به نامهای روی بامایستر، کارن دیل، و کریستین سامر دریافتند، این مطالعات نشان میدهند آدمها طبق انتظار فروید، در مواردی برای دفاع از ایگو به واکنش وارونه رو میآورند. بررسیهای آنها نشان دادند، این مطالعات همه چیز را – از واکنشها به بازخورد منفی دربارهی خود گرفته تا اشکال گوناگونی از تعصب، هنگام مواجهه با عوامل تهدیدکنندهی عزت نفس – مورد پژوهش قرار داده و نشان دادهاند، آدمها در این مواقع با ادعا به باور داشتن به چیزهایی کاملا متضاد با احساسات واقعیشان، از خود واکنش نشان میدهند.
- برای مثال، در یک مطالعه، زنانی که از لحاظ جنسی به شدت احساس گناه میکردند، در گزارشهای خود ادعا کردند که هنگام مواجهه با محرکهای جنسی کمتر از دیگران دچار تحریک میشوند؛ در حالی که تستهای فیزیولوژیکی نشان داده بودند، آنها در واقعیت بیشتر از سایر شرکتکنندگان از لحاظ جنسی تحریک میشوند.
- به همین ترتیب، در یک مطالعهی دیگر، هنگامی که پژوهشگران حقایق را به گونهای جلوه دادند که گروهی از شرکتکنندگان کاملا احساس کنند متهم به تبعیض جنسیتی شدهاند، و سپس مطلبی را دربارهی یک مورد تبعیض جنسی مطالعه کردند که در آن، یک مرد به جای یک زن در دانشگاه استخدام شده بود، آنها در مقایسه با گروه کنترل، واکنش و قضاوت شدیدتری را دربارهی مسئولان دانشگاه از خود نشان دادند.
- همچنین، در سومین مطالعه، وقتی به شرکتکنندگان سفیدپوستی که دارای عقاید برابریخواهانه بودند، گفته شد، بازخوردهای فیزیولوژیک نشان دادهاند آنها باورهای نژادپرستانهای علیه سیاهپوستان دارند، آنها هنگام خروج از محل مطالعه در مقایسه با شرکتکنندگانی که به نژادپرستی متهم نشده بودند، پول بیشتری به یک گدای سیاهپوست کمک کردند.
ثبات و تشابه نتایج مطالعات مختلف باعث شد پژوهشگران به این نتیجه برسند که واکنش وارونه “یکی از برجستهترین و رایجترین واکنشها به عواملی تهدیدکنندهی عزت نفس” به شمار میرود.
مطالعات جدیدتری نیز به یافتن شواهد بیشتر برای واکنش وارونه ادامه دادهاند.
برای مثال، پژوهشگری به نام وینستاین و همکاراناش طی مطالعهای در ۲۰۱۲، برای سنجش گرایش جنسی درونی (واقعی ولی بازگو نشده) شرکتکنندگان از یک آزمون استفاده کردند، و از سویی دیگر، از آنها خواستند گرایش جنسیشان را به طور صریح بیان کنند. این پژوهشگران دریافتند، هر گاه میان گرایش جنسی درونی و گرایش جنسی صریح شرکتکنندگان مغایرت وجود داشت، این افراد در برابر افراد همجنسگرا، بیشتر از دیگران احساس دشمنی میکردند.
این شرکتکنندگان همجنسگراهراسی یا هوموفوبیای بیشتری از خود بروز میدادند، بیشتر از دیگران سیاستهای ضد همجنسگرایی را تایید میکردند، و دشمنی درونی بیشتری را با افراد همجنسگرا ابراز میداشتند – یک نمایش کامل و قوی از واکنش وارونه.
۵. نحوه مقابله با واکنش وارونه
مشورت کردن با یک مشاور یا درمانگر برای تشخیص واکنش وارونه در شناسایی افکار و تکانههایی که ممکن است باعث ناراحتیتان شوند، به شما کمک خواهد کرد. هدف از این کار، تحقیق و در نهایت، پذیرش افکار و تکانههای پنهانی است که باعث ایجاد اضطرابی در وجودتان میشوند که شما را در وهلهی اول به واکنش وارونه وادار میکنند. این فرایند میتواند چالشبرانگیز و طولانی باشد.
برای مثال، ممکن است یک فرد ظاهرا دوستداشتنی و خوشمشرب باشد، ولی در واقعیت، از بیشتر دوستاناش متنفر باشد. یک مشاور میتواند در شناسایی مغایرت میان احساسات و رفتارهای این فرد، تحقیق دربارهی اینکه چرا احساس عدم علاقه به دوستان باعث ایجاد اضطراب در وی میشود، و همچنین، پذیرش احساسات واقعی به وی کمک کن