اساطیر یونان: ۲۵ موجود افسانه ای عجیب در اسطوره شناسی یونان باستان
آیا شما هم از طرفداران اساطیر یونان هستید؟ خب، ما در این نوشتار فهرستی برای شما فراهم آوردهایم! این موجودات اسطوره ای یونان ، که به خاطر ویژگیهای عجیبشان شناخته شده هستند، هزاران سال بخش مهمی از فرهنگ عامه مردم جهان را تشکیل دادهاند. این هیولاهای اسطورهای از جملهی عجیبترین، حیرتانگیزترین و خوفناکترین موجودات تاریخ هستند، از حیوانات شکوهمند گرفته تا موجودات افسانهای انسانگونه. آیا آماده هستید با هم نگاهی به فهرست۲۵ موجود افسانه ای عجیب در اسطوره شناسی یونان باستان بیندازیم؟ پس، باما در ادامهی این مقاله همراه باشید.
۲۵. پایتون (پوتون)
معمولا به شکل اژدهایی ساکن در معبد دلفی از آن یاد شده است. شوربختانه، آپولون – خدای المپ – از سر کینخواهی و انتقام جان او را گرفت و معبد را به تصرف خویش در آورد.
۲۴. ارثروس
سگی دارای دو سر و دمی به شکل مار بود که وظیفهی مراقبت و نگهداری از گلهی باشکوه و سرخ رنگ جنجگویی به نام گروئون را بر عهده داشت. هراکلس بالاخره ارثروس، اربابش و گروئون را قبل از بردن گله گاو و اتمام شاهکار دهمش به قتل رساند. طبق بعضی از استنادها ارثروس پدر تعدادی از هیولاهای دیگر من جمله ابولهول و شیمر، نیز بوده است.
۲۳. ایکتیوسانتورها
اینها یک جفت الههی دریای سانتورین بودند که بالاتنهای انسانی داشتند، و پایین تنهشان از جلو پای اسب و از عقب دم ماهی بود. از آنها اغلب در رابطه با تولد آفرودیت یاد میشود. آنها به عنوان صور فلکی برج حوت در آسمان قرار گرفته بودند.
۲۲. سکولا
سکولا هیولایی بود که در یک طرف کانال آب باریکی زندگی میکرد، و در طرف دیگر همتای او خاروبدیس قرار داشت. دو طرف این تنگه در تسخیر این دو قرار داشت و ملوانانی که سعی میکردند از روبرو شدن با خاروبدیس پرهیز کنند به سکولا بسیار نزدیک میشدند که این امر برایشان نتایج فاجعه آمیزی به همراه داشت.
۲۱. تایفون
تایفون، که نمادی از نیروهای آتش فشانی بود، به باور عامه مرگبارترین و کشندهترین هیولای اساطیر یونان نیز به حساب میآمد. بالاتنهی انسانی او به قدری بود که به ستارگان آسمان میرسید، و دستانش شرق و غرب جهان را لمس میکرد. به جای سر انسان، صد سر اژدها روی از گردن و شانههایش بیرون میزد.
۲۰. افیتاروسها
افیتاروسها موجوداتی بودند که نیمی گاو بودند و نیمی اژدها. طبق روایتها امعا و احشاء شان به هرکسی که موفق میشد آنها را به آتش بکشد نیروی شکست خدایان را میداد. به همین خاطر، یکی از حامیان تیتانها این جانور را کشت، اما زئوس عقابی را فرستاد تا قبل از قربانی شدن آنها و ویرانی المپ امعا و احشاءشان را بردارد.
۱۹. لامیا
طبق گفتهها لامیا ملکهی زیبای لیبی بود که به هیولایی کودک-خوار تبدیل شد. در اساطیر، او خدمتگزار زئوس بود، که باعث بر انگیخته شدن حسادت زن زئوس – هرا – شد، به همین خاطر او تمام بچههای لامیا (به جز سکولا، که خودش نفرین شده بود) را کشت و او را به هیولایی تبدیل کرد که بچههای دیگران را شکار میکرد و میخورد.
۱۸. گریاها
گرایاها سه خواهر بودند که رویهم و مشترکا یک چشم و یک دندان داشتند. پس تعجبی ندارد که آنها به خاطر زیباییشان شهره نشدهاند. فراتر از همهی اینها، نامهای جذاب آنها را نیز اضافه کنید؛ دینو (مرگ)، اینو (وحشت)، و پمفردو (آشوب).
۱۷. اکیدنا
اکیدنا، نیمی پری و نیمی مار، که به عنوان «مادر تمام هیولاها» شناخته میشود؛ چرا که بسیاری از هیولاهای اساطیر یونان را فرزندان او میدانستند. او همچنین به خاطر رابطهی عاشقانهاش با تایفون معروف است. گفته میشود که او میتوانسته زهری تولید کند که باعث جنون میشده است.
۱۶. شیر نیمیایی
در اساطیر یونان هیولای بدسگالی است که در نیمیا میزیست و سرانجام به دست هرکول کشته شد. این جانور بزرگ جثه فرزند تایفون (دارای ۱۰۰ سر) و اکیدنا (هیولای مؤنث نیمه پری و نیمه مار) و برادر اسفینکس بود. در بعضی از تفسیرها گفته شده که شیر نیمیایی زادهی سلنه الههی ماه و در تفاسیر دیگر او توسط هرا پرستاری میشود. به دلیل داشتن پوستی سخت که از جنس طلا بود هیچ سلاحی در آن نفوذ نمیکرد و دارای پنجههایی تیزتر از هر شمشیری بود که از هر زرهی عبور میکرد.
۱۵. اسفینکس (ابوالهول)
اِسفینکس یا به عربی ابوالهول غول افسانههای مصر باستان و اسطورهی ادیپ، مخلوطی از انسان و حیوان با پیکری از شیر، مزیّن به بالهای عقاب و دارای سری شبیه سر زنان است. این موجود افسانهای کسانی را که موفق به حل معمای او نمیشدند میکشت و در نظر مصریان باستان مظهر آفتاب محسوب میشد. بعد از چیرگی اعراب بر مصرباستان، نام اِسفینکس را ابوالهول نهادند که در عربی به معنی پدر وحشت است.
۱۴. ارینیئس (الهههای انتقام)
ارینیئس، که در زبان یونانی به «انتقام جویان» ترجمه میشود، به عنوان الهههای انتقام شناخته میشدند. معروف بود که آنها هر کسی را که سوگند ناصواب میخورد، کار شرورانهای انجام میداد، یا چیزی علیه یکی از خدایان میگفت مجازات میکردند.
۱۳. خاروبدیس
خاروبدیس را دختر پوسیدون و گایا میدانند که هیولایی ماده است و در هر شبانهروز سه بار آب دریا را میبلعد و دوباره بیرون میفرستد و اینگونه امواجی عظیم و گردابهایی شگرف پدید می آورد که کشتیها را در هم میشکنند.
۱۲. هارپیها
موجوداتی با بدن پرنده و سر یک انسان مونث، غذا را از قربانیان میدزدیدند و خطاکاران را به نزد ارینیئسها میبردند. نام آنها به صورت تحت الفظی به معنی «سارق سریع» است. زئوس معمولا از آنها به عنوان وسیلهای برای تنبیه یا شکنجه استفاده میکرد.
۱۱. ساتیرها
در اسطورههای یونان، ارواح جنگلی با بالا تنهی انسانی و پایین تنهی بز هستند و اغلب بر روی سر خود شاخ دارند. این موجودات افسانهای اغلب دارای نعوظی کنترلناپذیرند. ساتیرها همراه با سیلونها جزو شرکتکنندگان همیشگی در مراسم دیونوسوسی بودند. آنها تجسم اساس زندگی فارغبال هستند چون هر موسیقی و نوشیدنی که بخواهند برای خود فراهم میکنند.
۱۰. سیرنها (سایرنها)
سیرن یا سایرن، یا نیمف دریایی اساطیر یونان، گاهی به صورت موجودی با بدن یک پرنده و سر یک زن، و در سایر موارد به شکل تنها یک زن تصویر شده است. آنها سه نیمف دریایی بودند که ملوانان را با آوازهای احساسبرانگیز خود طلسم کرده و به کام مرگ میکشاندند. آنها در ابتدا به عنوان کنیزان ملکهٔ جهان زیرزمینی پرسفونه بهشمار میرفتند.
۹. گریفین یا شیردال
موجودی افسانهای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. چون شیر عموما سلطان حیوانات به شمار میرفت و عقاب سلطان پرندگان بود، گریفینها را موجوداتی فوقالعاده قدرتمند و اعجاب انگیز به شمار میآوردند.
۸. شیمر یا کایمرا
شیمر یا کایمرا موجودی مونث و آتشین نفس در آسیای صغیر بود که از سه حیوان ساخته شده بود؛ شیر، مار، و بز. اصطلاح شیمر برای توصیف حیوانی اسطورهای و افسانهای با پخشهایی که از حیوانات مختلف گرفته شده است یا برای توصیف مفاهیمی که غیر قابل باور یا غیر قابل تصور هستند استفاده شده است.
۷. سربروس
سِربِروس یکی از موجودات افسانهای در اساطیر یونان باستان و یکی دیگر از فرزندان تایفون و اکیدنا است. سِربِروس سگی بود با سه سر (در برخی تفاسیر پنجاه تا صد سر)، پنجههایی چون شیر و ماری بهجای دُم که نگهبان دروازهی جهان زیرین (جهان مردگان) بود و به ارواح اجازهی ورود میداد و مانع خروجشان از جهان زیرین میشد. تنها چند تن از زندگان توانستند به طریقی از این سد بگذرند و به جهان مردگان بروند و بازگردند. یکی از این افراد اورفئوس بود که توانست سِربِروس را با آوازخوانی خواب کند و به نجات همسرش ائورودیکه برود. هرکول نیز در آخرین (دوازدهمین) مأموریت خود موفق شد سِربِروس را از جایگاه خود خارج سازد و به شاه ائوروستئوس پیشکش کند.
۶. سایکلاپس
سایکلاپس یکی از موجودات افسانهای در اساطیر یونانی است. سایکلاپسها در اسطورههای یونان، غولهایی با یک چشم در وسط پیشانی هستند. آنها قدرتمند، سرسخت و غیرقابل پیشبینی بودند و حرکات آنها همیشه همراه با خشونت و قدرت بود. در افسانههای یونان دو نسل از سایکلاپسها وجود داشتند. نسل اول شامل سه برادر نامیرا به نامهای: برونتس، استروپس و آرگس، که از وصلت گایا و اورانوس بوجود آمده بودند. نسل دوم از نوادگان پوزئیدون، و بلندآوازهترین آنها پولیفموس از ادیسه هومر بود.
۵. هیدرا یا هایدرا
هیدرا هیولای آبی مارگونهی باستانی با ویژگیهای خزندگان بود که چندین سر داشت، و هر یک از سرهای او را که قطع میکردند، دو سر دیگر به جایش رشد میکرد. این هیولا همچنین نفس و خونی مسوم کننده داشت آنقدر که حتی گذر از مسیر عبور او هم خطرناک و مرگبار بود.
۴. گورگونها
در اساطیر یونان، گورگونها هیولاهایی مؤنث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهرهای چنان زشت بودهاند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند: ائورائله و Sthenno که جاودان بودند و سومی که مدوسا نام داشت فانی بود. آنها دختران فورسیس و ستو هستند. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند.
۳. مینوتور
مینوتور موجودی اسطورهای و انسانمانند بود که سر گاو بدن انسان داشت. او در مرکز زندانی هزارتو زندگی میکرد، که هزارتویی وسیع طراحی شده توسط ددالوس معمار و پسرش ایکاروس بود. این مرد-گاو نهایتا توسط تسئوس، با کمک دختر شاه کرت، کشته شد.
۲. سانتور (قنظروس/نیماسب)
سانتور، موجود اسطورهای انسان گونه با سر، دست، و تنهی انسان و بدن و پای اسب است. شاید یکی از محبوبترین سانتورهای اسطورهشناسی یونان کیرون باشد. در حالی که اکثر سانتورها پیروان دلیر دیونیسوس بودند، کیرون به خاطر خرد و داناییاش و به سبب تعلیم قهرمانان یونان مانند هرکول و آشیل به شهرت رسیده است.
۱. پگاسوس
یکی از شناخته شدهترین موجودات در اسطورهشناسی یونان است که شاهزادهی بالدار جاودانی است و معمولا در تصاویر با رنگ سفید خالص نشان داده میشود. او فرزند پوزئیدون و خون مدوسا است و طبق افسانهها هر بار که سم او به زمین میخورد، چشمه آبی از زیر پای او از زمین بیرون میجوشید.
وقتی پرسئوس سر مدوسا را برید، مدوسا از پوزئیدون حامله بود، از گردن بریدهٔ او پگاسوس به دنیا آمد.