24 جمله منفی که دیگران را از شما دلسرد و دور میکند
از کاربرد این چند جمله منفی یا عبارات کهنه و خسته کننده اجتناب کنید، زیرا آنها باعث میشوند به آدمی حوصله سر بر تبدیل شوید و سایرین نیز علاقهشان را نسبت به شما از دست بدهند.
هر کسب و کاری اصطلاحات و واژگان مخصوص به خودش را دارد. همانطور که میدانید، نباید از این اصطلاحات در دنیای خارج از کسب و کار یا حوزهی کاریتان استفاده کنید، زیرا ممکن است سایر آدمها متوجهی حرفهایتان نشوند. به غیر از این قبیل اصطلاحات، برخی دیگر از جملهها یا عبارات نیز وجود دارند که اگر میخواهید همیشه از تمام توان بالقوهتان در کار و زندگی بهرهمند باشید، نباید آنها را به زبان بیاورید. حرفهایی که از دهانمان خارج میشوند، نه تنها بر آدمهای اطرافمان، بلکه بر خودمان نیز تاثیرات عمیقی بر جای میگذارند.
جلسهای که خونام را به جوش آورد
آیا شما هم لحظهای را تجربهای کردهاید که احساس میکنید موفقیت در کارآفرینی در سرنوشتتان نوشته شده است؟ من یک بار این احساس را هنگام شرکت در یک جلسه – جلسهای که آن را کلیشهای مینامم – تجربه کردم.
وارد فضای جلسه شدم، یک فنجان قهوه برای خودم ریختم، و نگاهی به همکاران و اعضای گروهام انداختم. رئیس قدمزنان وارد شد و گفت، “بسیار خب رفقا، در این جلسه باید ذهنمان را از محدودیتها خارج کنیم و به چیزهای تازه فکر کنیم.”
پیش خود فکر کردم، “باز هم همان جملات کلیشهای دههی ۸۰؛ باز هم به تفکر مانترا برگشتیم.”
بله، من میدانستم که میتوانستم خیلی بهتر از رئیس با اعضای گروه ارتباط برقرار کنم؛ به این ترتیب، همانطور که داشتم عبارات و حرفهای کلیشهای رئیس را میشمردم، ذهنام از موضوع جلسه دور شد. رئیس در پایان جلسه رو به حضار کرد و گفت، “پیشاپیش از همهی شما سپاسگزارم، و بخت یارتان!”
قبل از اینکه ادامهی این ماجرا را تعریف کنم، به شما گوشزد میکنم که حتما ۸ توصیه و نکته را برای بهبود مهارتهای ارتباطی در ۱۰ دقیقه یاد بگیرید تا هرگز مثل این رئیس در جلسات کاری سخنرانی نکنید.
احساس کردم معدهام به هم ریخت. قبل از شروع این جلسه، چهقدر احساس میکردم فرد موفقی هستم. ناگهان از جملهای از دهانام در رفت، “بخت و شانس هیچ ربطی به موضوع بحث ما ندارد.”
با شنیدن آن جمله از رئیس، احساس کردم به من توهین شده است، و نتوانستم این احساس را پنهان کنم. اعضای گروهام از این بابت که سعی کردم از مهارتها و توانشان دفاع کنم، همیشه سپاسگزارم بودند. من هرگز وانمود نکردم که این اظهار نظر به دلیل عدم کنترل بر احساساتام انجام شده است. جملههای پوچ و توخالی همیشه من را عصبانی میکنند؛ من از روسا و رهبران سازمان بیشتر از اینها انتظار دارم.
هر حرف و جملهای میتواند مهم و تاثیرگذار باشد
آدمهای باهوش از بیان حرفها و جملههای نادرست به اعضای گروهشان خودداری میکنند. آدمهای فوقالعاده موفق میدانند چگونه باید ذهنشان را باز نگه دارند و به تمام مفاهیم پنهان در حرفهایشان فکر میکنند. اندکی فکر قبل از باز کردن دهانمان باعث میشود بتوانیم حرفهای پر معنی به زبان بیاوریم. به علاوه، این کارها باعث میشوند باهوشتر دیده شویم.
اگر قبل از هر حرف به خوبی به معنای آن فکر کنیم، حتما کمحرفتر ولی فهمیدهتر جلوه خواهیم کرد؛ به همین خاطر باید یاد بگیریم چهطور میتوانیم کمتر حرف بزنیم ولی بیشتر بگوییم.
هرگز وارد هیچ گفتگویی نشوید، مگر آنکه کاملا بدانید آدمهای درگیر در آن گفتگو قصد دارند از این تعامل چه چیزهایی حاصل کنند. همیشه در آدمهای حاضر در یک جلسه به دنبال چیزی میگردم که آن را “چشمانداز واحد” مینامم. هنگامی که هدف یا عامل اصلی گردآورندهی آدمهای حاضر در یک جلسه یا یک گفتگو را شناسایی کردید، قادر خواهید بود بر محتوای گفتگویتان تمرکز کنید. شما مجهز به چنین درکی کمتر در معرض خطر بیان جملات آزاردهنده قرار میگیرید، زیرا به اندازهي کافی بر نحوهی حرف زدنتان تمرکز خواهید داشت. به این ترتیب، همیشه حضور ذهن خواهید داشت.
جملهها یا عباراتی که باید از گفتنشان پرهیز کنید
در این مقاله، به عبارات و جملههایی اشاره میکنیم که به زبان آوردن آنها تواناییمان را برای اظهار نظرهای مثبت و تمایلمان را برای ادامهی یک گفتگوی سازنده کاهش میدهند؛ یا اینکه ممکن است باعث آزار دادن یا اهانت به فرد شنونده شوند.
۱. “منظوری ندارم، ولی …”
این عبارت نهایتِ شانه خالی کردن از مسئولیت حرفی است که به فرد دیگری میگویید. مهم نیست چه مدت با طرف مقابلتان صحبت کردهاید، مهم نیست چه چیزهایی به وی گفتهاید، شما ارزش تمام حرفهایتان را به اندازهی چند حرف “بیمنظور” پایین آوردهاید.
۲. “من حق دارم نظرم را بگویم”
بله، شما حق دارید. کسی شکی در این مورد ندارد. شما حق دارید نظر شخصی خودتان را داشته باشید، ولی در گفتگوها یا مباحثی دربارهی حقایق یا اتفاقات. نباید بیدلیل از این جمله استفاده کنید و بلیط خودتان را بسوزانید؛ وقتی در جای نامناسب از این جمله استفاده میکنید، توانایی خود را برای اظهارنظر به طرف مقابل تسلیم میکنید، زیرا وی و خودتان را به گونهای در شرایط دفاعی قرار میدهید که دیگر نمیتوانید در بحث و گفتگویتان ذرهای جلوتر بروید و پیشرفت کنید.
۳. “چارهی دیگری نداشتم”
ما همیشه دستکم یک گزینه یا چارهی دیگری داریم. حتی اگر کسی گفته باشد “چارهی دیگری نداشتم”؛ قطعا میتوانست گزینهی دیگری برای خود بسازد یا پیدا کند. اگر در جلسه یا بحثی دربارهی نحوهی تصمیمگیریتان در گذشته شرکت کردهاید، به جای آنکه بخواهید طرف مقابل را وادار به پذیرش نتیجهگیری نهایی و شخصی خودتان کنید، بهتر است خود را از قبل برای دفاع از تصمیمی که اتخاذ کردهاید، آماده کنید.
۴. “این فقط نظر منِ حقیر بود”
بدون آنکه شما را بشناسم، مطمئن هستم در شما و نظرات شما قطعا حقارتی وجود ندارد. هرگز خود و نظرات خود را با استفاده از این جملههای کلیشهای و تکراری حقیر و بیارزش جلوه ندهید.
۵. “اصلا برایام مهم نیست که …”
این نیز یکی دیگر از آن جملههایی است که باعث پایان یافتن یک گفتگو میشوند. قطعا شما هم دوست ندارید کسی به شما بگوید نگرانی یا نظراتتان برای وی اصلا مهم نیست؛ بنابراین، بهتر است این جنگ را با وی آغاز نکنید. به علاوه، بدترین جا و شکلی که میتوانید از این جمله استفاده کنید، وقتی است که مسئلهی مورد نظر واقعا برایتان مهم باشد و شما فقط تلاش میکنید وانمود کنید این مسئله برایتان اهمیتی ندارد.
۶. “من، شخصا …”
استفادهی همزمان از این دو کلمه نیز معمولا طرف مقابل را اذیت میکند؛ زیرا قاعدتا همهی آدمها از نظر شخص خودشان حرف میزنند. آدمها معمولا به این دلیل از این ترکیب استفاده میکنند که میخواهند احساس درونی و واقعی خودشان را پنهان کنند. اگر واقعا میخواهید نظر و احساس واقعیتان را بگویید، دیگر نیازی به استفاده از کلمهی “شخصا” ندارید و ”من” به تنهایی کفایت میکند.
۷. “مثلا …”
تصور نمیکنم استفاده از این کلمه در گفتگوهایمان روزی به پایان برسد؛ کاربرد این کلمه پیش از ارائهی واقعی یک مثال کاملا صحیح است، ولی استفاده از آن به عنوان ابزاری برای به دست آوردن زمان بیشتر جهت فکر کردن به چیزهایی که قرار است پس از آن به زبان بیاورید، درست نیست. “مثلا …” جایگزینی برای صدای “اِاِاِ …” در هنگام فکر کردن است و به طرف مقابل نشان میدهد شما نمیدانید چه بگویید. پیش از آغاز صحبت کردن، هنگام به این مسئله فکر کنید که چگونه میخواهید حرفهایتان را تا پایان ادامه دهید. همچنین، بهتر است در سکوت فکر کنید تا اینکه بخواهید به طرف مقابل نشان دهید در حال فکر کردن هستید.
۸. ”امیدوارم …”
این کلمه و همچنین، عبارت “سعی میکنم” میتوانند پیام ناخوشایندی را به طرف مقابل ارسال کنند. شما با گفتن این کلمه یا عبارت به شکل ناخودآگاه به طرف مقابلتان میگویید کنترلی بر اوضاع ندارید. در عوض، با گفتن عبارت “انجاماش خواهم داد” میتوانیم جایگاه قویتری برای خود ایجاد کنید. هرگز به صورت ناخودآگاه جایگاه خود را تضعیف نکنید، یا دربارهی تواناییهایتان در انجام هر آنچه به زبان میآورید، در دل آدمهای اطرافتان تردید ایجاد نکنید.
۹. “تقصیر من نیست”
لحظهای که این جمله از دهانتان خارج میشود، به دنبال فرد دیگری میگردید که بتوانید انگشت اتهام را به طرفاش دراز کنید. کنترل اوضاع را به دست بگیرید و شرایط را به طور واقعی و با ارائهی جزییات کامل، با آنچنان قدرتی توضیح دهید که همهی آدمها متوجه شوند نباید شما را به خاطر این مسئله مقصر بدانند. و اگر هم واقعا مقصر هستید، مسئولیت آن را بر عهده بگیرید و به دنبال راه حل مناسب باشید.
۱۰. ”غلط کردم”
البته، این درست که گفتیم باید مسئولیت اشتباه خود را بپذیرید؛ و این هم درست که چنین عبارتی به معنی پذیرفتن تقصیر است؛ ولی به زبان آوردن این عبارت ممکن است نشاندهندهی بیادبی و بیاحترامی به طرف مقابل باشد. همچنین، به دلیل تکرر استفاده از این عبارت در سطح جامعه، معنی آن اندکی تغییر کرده است و تقریبا تا حدودی تمسخرآمیز و مبتذل به نظر میرسد.
۱۱. “من نمیتوانم”
اگر چنین جملهای را به زبان بیاورید و منظورتان نیز این باشد که توانایی انجام کاری را ندارید، شاید زمان آن رسیده است که این توانایی را به دست بیاورید و نحوهی انجام آن کار را یاد بگیرید. ولی حقیقت این است که وقتی بیشتر آدمها میگویند “نمیتوانم”، پیامی که واقعا به دیگران ارسال میکنند، این است: “نمیخواهم”؛ یا حداقل، غالبا دیگران این چنین برداشت میکنند. به هر صورت، گفتن این جمله پیام بدی را به دیگران منتقل میکند؛ بنابراین، خودتان را از شر این فکر منفی خلاص کنید، و هرگز نگویید، “نمیتوانم از شر آن خلاص شوم.”
۱۲. ”این منصفانه نیست”
چه دوست داشته باشید، و چه نداشته باشید، لحظهای که این حرف از دهانتان خارج میشود، همهی آدمهای اطرافتان شما را مانند کودک ۳ سالهای میبینند که روی زمین نشسته است و مدام فریاد میکشد. هیچکس نگفته است که زندگی منصفانه است. خیلی بهتر است بر روی شرایطی تمرکز کنید که فکر میکنید برای شما غیر منصفانه است، و برای دیگران توضیح دهید که کارهای فراتر از حد توانتان بر عهدهی شما گذاشته شدهاند، شما مجبور به انجام کارهایی هستید که نیازمند امکانات بیشتری است، یا هر چه هست باعث شده است احساس کنید در شرایط غیر منصفانهای گرفتار شدهاید.
۱۳. “ما این کار را این جوری انجام میدهیم”
بله، همین جمله میتواند تمام راهها را بر روی نوآوری و اصلاح ببندد. این جمله به تمام آدمها اطرافتان میگوید شما به هیچ عنوان آمادهی پذیرش توصیهها و ایدههای جدید نیستید. در این صورت، هیچکس دوست نخواهد داشت جای شما باشد.
۱۴. “لطفا شما بگویید من چه کار کنم”
این جمله مثل خیابان دو طرفهای است که هر طرف آن به مقصد نامعلومی و ناخوشایندی میرسد. شنیدن این جمله از زبان رئیس مناسب نیست؛ همچنین، گفتن این جمله از طرف هر یک از اعضای گروه نیز میتواند نامناسب باشد. اگر شما کاری را به فردی محول کرده باشید، باید هر آنچه را از وی میخواهید کاملا صریح و مشخص برای وی بیان کنید. اگر در حال دریافت دستورالعمل انجام کاری از جانب رئیستان هستید و مدام به وی بگویید “لطفا شما بگویید من چه کار کنم”، مسئولیت انجام آن کار را از خود سلب میکنید. همین یک جمله میتواند در محیط کار و شرایط حرفهای میتواند هم منفعلانه و هم خصمانه باشد.
۱۵. “با تمام احترامی که برایتان قائل هستم، …”
این جمله تقریبا شبیه جملهی “نمیخواهم ناراحتتان کنم، ولی …” است؛ اگر میخواهید از این قبیل جملات استفاده کنید، بهتر است صادقانه به طرف مقابلتان بگویید، “من به شما احترام نمیگذارم و از شما خوشام نمیآید، ولی آنچه را باید به شما بگویم، به زبان خواهم آورد.” هرگز نمیتوانید تاثیر بیاحترامی یا سخنان غیر محترمانه را با گفتن جملهای مثل “با تمام احترامی که برایتان قائل هستم” کاهش دهید.
۱۶. “بی معنی یا احمقانه است”
گفتن این جمله باعث پایان دادن به یک گفتگو میشود، زیرا از یک طرف، میگویید متوجهی حرفهای فرد مقابل نشدهاید، و از طرفی دیگر، حرفهای فرد مقابل از نظر شما بی معنی است؛ و به جرات میتوان گفت، بدترین پیامی که ممکن است با گفتن این جمله به فرد مقابل منتقل کنید، این است: شما احمق هستید. آنچه را از حرفهای فرد مقابل برای شما بی معنی است، به خوبی شناسایی کنید و آن را در قالب یک جملهی پرسشی مطرح کنید تا گفتگویتان به شکل سازنده ادامه پیدا کند.
۱۷. “بیایید تکرار مکررات نکنیم”
بیایید با واقعیت رو به رو شویم؛ از گذشته تاکنون، دائما در لحظه به لحظهی زندگیمان در حال تکرار مکررات هستیم. اساسا هر نوع پیشرفتی در هر جامعه در نتیجهی تکرار و همچنین، کشف و اختراع مجدد چیزهایی به دست آمده، که پیشتر به نوعی پیدا یا ساخته شده بودند. گاهی اوقات این کشفها و اختراعات مجدد نتیجهی خوبی به همراه ندارند، گاهی اوقات نیز خارقالعاده میشوند. با گفتن این جمله، هر ایدهای را از پیش بد و بی فایده قضاوت میکنیم. این نحوهی قضاوت هر نوآوری را در نطفه خفه خواهد کرد.
۱۸. “همین است که هست”
بخواهم صادق باشم، باید بگویم واقعا نمیدانم معنی این جمله چیست. این یک جملهی کلیشهای منسوخ و بیمعنی است که از گذشتهها تاکنون تقریبا در بیشتر جوامع به اشکال مختلف استفاده میشود. این جمله بیشتر به این معنی است که … نه، آن را هر چه معنی کنم، گویی خودم را مسخره کردهام؛ این جمله هیچ معنایی ندارد. این جمله فقط برای خاموش کردن و بستن دهان دیگران است.
۱۹. “بعدا در موردش صحبت میکنیم”
بله، این یک اصطلاح تازه و جالب است، زیرا از وقتی باب شده که اینترنت دنیا را فرا گرفته است. شاید اگر از این جمله در جمع استفاده کنید، بقیه فکر کنند شما عجب آدم پیچیده و مرموزی هستید. ولی در حقیقت، شما با گفتن این جمله به یک یا چند نفر داخل یک جمع، به سایر آدمهای حاضر در آن جمع میگویید قرار است چیزی گفته شود یا اتفاقی بیفتد که آنها نباید در جریان آن قرار بگیرند. اگر میخواهید چیزی را به فرد یا افرادی بگویید که دیگران نباید از آن خبردار شوند، بهتر است در حضور بقیهی افراد از این جمله استفاده نکنید.
۲۰. “حرفهایتان را میشنوم”
یکبار فردی از من پرسید، “متضاد صحبت کردن چیست؟” من گفتم، “گوش دادن.” ولی وی به من یاد داد که متضاد صحبت کردن فقط گوش دادن نیست، بلکه ساکت ماندن و گوش دادن به حرفهای طرف مقابل است. گوش دادن به خودی خود عمل متفاوتی است. به علاوه، شما میتوانید حرفهای آدمها را بشنوید، بدون آنکه حتی به آنها گوش دهید. این یعنی شما فقط میخواهید حرف بزنید و نمیخواهید ساکت بمانید؛ یعنی “سر و صداهایتان را شنیدهام، و اکنون نوبت حرف زدن من فرا رسیده است.” این جمله نیز به صوت ناخودآگاه باشد پایان دادن به یک گفتگو میشود.
۲۱. “همه چیز را به هم میریزم”
شاید شنیدن یا گفتن این جمله برای بعضیها بسیار جذاب، جالب، و جسورانه باشد. با اینکه شاید گویندهی این جمله پیش خودش احساس کند فرد قدرتمند و جسوری است، ولی در حقیقت، به هم ریختن وضعیت کنونی یعنی تغییر چیزی بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن. به هم ریختن یک سیستم یا وضعیت یعنی مداخله در انجام کارها، یا تغییر یا نابودی ساختار حاکم. پیگیری چشماندازهای جدید عمل تحسین برانگیز و مثبتی است. ولی مسلما به هم ریختن اوضاع با نیت مثبت نیز نمیتواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد.
۲۲. “فلان مسئله را در اینجا جا میاندازم”
این عبارت به خودی خود بد نیست و به مفهوم ایجاد یک ساختار جدید کسب و کاری یا معرفی یک طرز فکر یا نحوهی عمل جدید به دیگران است. جا انداختن یک مسئله در حقیقت به معنی ایجاد یک ساختار جدید و وادار کردن افراد یک جامعه به تبعیت از آن است – خواه با روشهای صلحجویانه و خواه خصمانه. به تازگی، در طول دورهی همهگیری بیماری کرونا، بسیاری از مسئولان و صاحبان کسب و کار تلاش میکنند چیزهای جدیدی را در جامعه جا بیندازند. با اینکه آدمها مانند سنگ نیستند که نتواند آنها را به راحتی تغییر شکل داد، ولی پذیرفتن سریع تغییرات به خود خودی میتواند مضر باشد.
۲۳. “ولی …”
وقتی در حال صحبت کردن در مورد یک مسئله هستید و به طور ناگهانی “ولی …” از دهانتان خارج میشود، این پیام را به شنوندگان منتقل میکنید که قرار است به نقطهای در این بحث برسید که با هر آنچه تاکنون گفتهاید متفاوت (یا متضاد) خواهد بود. آدمها به طور ناخودآگاه بر حرفهای پس از “ولی …” تمرکز خواهند کرد و هر آنچه را پیشتر گفته بودید، تقریبا فراموش میکنند؛ یعنی همان حرف متفاوت (یا متضاد) پس از کلمهی “ولی …” در ذهنشان باقی خواهد ماند.
۲۴. “صادقانه بگویم.”
آیا استفاده از این جمله، به این معنی است که هر چه قبل از آن گفته بودید، دروغ بوده است؟ اگر هر آنچه تاکنون گفتهاید حقیقت داشته است، دیگر دلیل ندارد تاکید کنید هر آنچه از الان به بعد میگویم، صادقانه است. قصدتان از گفتن این جمله هر چه باشد، باعث میشود مخاطبانتان تعجب کنند که آیا به طور کلی تمام حرفهایتان صادقانه است یا خیر.
از قدیم گفتهاند، “هر آنچه اعتقاد داری به زبان بیاور، و به هر آنچه به زبان آوردی معتقد باش.” رنگ و لعاب دادن به حرفهایتان با جملههای بیهوده، کلیشهای، یا جعلی نمیتواند به گفتگویتان کمکی بکند یا منظورتان را به صورت شفاف به طرف مقابل انتقال دهد. بنابراین، از این به بعد تصمیم بگیرید برخی از عبارتها یا جملههای بیفایدهای را که معمولا عادت دارید هنگام صحبت کردن از آنها استفاده کنید، کنار بگذارید. با این کار، تاثیرگذاری سخنانتان را به حداکثر خواهید رساند، و در گفتگوها و مذاکرههایتان موفقتر خواهید بود.