قانون زندگی: ۱۲ قانون کوچک زندگی برای موفقیت و کامیابی
یکی از دوستانم ایمیلی برایم فرستاده بود با این عنوان «دوازده قانون کوچک زندگی». این چند قانون زندگی کوتاه و شیرین بودند و حقیقتا من را تحت تاثیر قرار دادند. من به سراغ نویسندهی اصلی آن، تام هوبیار، رفتم و او به من گفت که این اجازه را میدهد قوانین او را مجددا منتشر کنم.
پس با ما همراه باشید تا با ۱۲ قانون زندگی و نظرات ما در مورد آنها آشنا شوید.
برای من، این قانونها قدرتمند هستند و به طور مختصر درسهای فراوانی را که مردم به دشواری از روزگار آموختهاند، من جمله خود من، انتقال میدهد. من این حقیقت را دوست دارم که این قوانین با بعضی از بهترین نگرشهای برنامهریزی عصبی کلامی در ارتباط هستند. و حال در ادامه معانی این قوانین را از منظر خود با شما در میان میگذاریم:
۱. مدیریت خود و مهارتهای اجتماعی کلید موفقیت و خوشبختی هستند
مدیریت خود شامل آنچه میگوید، فکر میکنید و انجام میدهید میشود. من فکر میکنم نحوهای که از مغزتان استفاده میکنید یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است. و در انتهای روز، آنچه رخ داده است چیزی نیست که در زندگیتان اتفاق افتاده بلکه چیزی است که از آن استفاده بردهاید و برایتان ارزشمند است. من همچنین موافق این هستم که مردم را به سمت خود جلب کنید. آدمهای اطرافتان میتوانند درهای موفقیت را به روی شما بگشایند یا ببندند. آنها میتوانند وقتی زمین میخورید با لگد شما را بیشتر در فلاکت فرو کنند یا اینکه دستتان را بگیرند و از زمین بلندتان کنند.
۲. شما مرکز جهان هستیتان هستید. همانجا بمانید
به نظر من، معنی این قانون آن است که زندگیتان را از درون به بیرون کنترل کنید. این بازتابی از درسهای «کاوی» در مورد استفاده از قطبنمای درون است. این قانون دربارهی زندگی کردن با ارزشهایتان و خودِ واقعیتان بودن است. نگذارید آدمهای دیگر از شما چیزی بسازند که نیستید و نگذارید این دنیای بیثبات و متزلزل شما را از مسیرتان منحرف کند. در درون خود یک زیربنا و پایهی مستحکم بسازید.
۳. چیزی که بیشتر به آن فکر میکنید همان چیزی است که نصیبتان میشود
وقتی شما یک خودرو تازه میخرید، متوجه میشوید که همه جا در اطرافتان مثل آن وجود دارد و هر جا میروید یکی از آن را میبینید. شما چیزی را به دست میآورید که بر آن تمرکز میکنید. اگر میخواهید بدانید مشکل بعضی چیزها چیست، همیشه میتوانید. اگر هم بخواهید بدانید نکتهی مثبت بعضی چیزهای دیگر چیست، باز هم میتواند. اگر بخواهید یک زندگی سحرانگیز داشته باشید، پس بر روی سحرانگیز بودن تمرکز کنید. اگر یک زندگی تراژيک و غمبار میخواهید، پس بر غم و اندوه تمرکز کنید. شما مدیر زندگی خودتان هستید، پس نهایتا باید خودتان تصمیم بگیرید دوربین عکاسیتان را رو به چه چیزی هدف بگیرید.
۴. شما عاداتتان را میسازید و بعد عاداتتان شما را میسازند
این حرفی بسیار دقیق و درست است! هر عادتی در آغاز اینرسی (دیرجنبی) دارد. ممکن است خودتان را با استفاده از یک خود-محرک تشویق به انجام آن کنید. شاید یکی از فیلمهای راکی یا درام «بچهی کارته باز» را انتخاب کنید. هرچند نهایتا، این عامل انگیزیشی در کل یا خیلی تضعیف میشود یا قوت میگیرد. تادیب نفستان اما به کار خود ادامه میدهد. تادیب نفس نحوهی کنترل شما بر رفتارتان جهت منفعتی بلند مدت است. نهایتا، عادتتان در بدن شما ذوب و به بخشی لاینفک از وجود شما تبدیل میشود. شما را حمایت میکند. هر چه میگویید، فکر میکنید، و انجام می دهید مجموعهای از عادتهایتان هستند. عادتهای شما یا برنامهریزی شدهاند یا ناخودآگاه. شما معمار سرنوشت زندگی خود هستید. اگر میخواهید «طرحی نو در اندازید» از عادتهایتان شروع کنید.
۵. احساس گناه شما را برده خود میسازد و مسئولیت پذیری از قید و بند رهایتان میسازد
مسئولیت را بپذیرید! مسئولیت پذیری شما را از قید احساس گناه رهایی میبخشد. وقتی مسئولیت پذیر نباشید، احساس گناه نتیجهی آشکار آن خواهد بود.
۶. «التزامها» نوعی فریب هستند
التزام، الزامی است برای انجام دادن عملی. در زندگی خود انعطاف پذیر باشید. «باید ها»یتان را به «انتخابها»یتان تبدیل کنید. این نقل قول را از بنجامین فرانکلین شنیدهاید که «تنها چیز قطعی و حتمی در جهان مرگ و مالیات است». همچنین این مثل را که «قوانین برای دور زدن درست شدهاند». خودتان را با محدودیتهای فکریتان محدود نکنید.
۷. از دیگران «کمتر» و از خودتان بیشتر انتظار داشته باشید
دیگران را در پشت میلههایی که برای خودتان ساختهاید حبس نکنید. میلههایی بسازید که به حالتان توفیری داشته باشند و در اوضاعتان تغییری ایجاد کنند. خودتان را به چالش بکشید. خودتان را غافلگیر کنید. مدام میلهها را بالاتر ببرید و خودتان را بیشتر کش بیاورید (با بالا بردن انتظاراتتان تواناییهایتان را نیز افزایش دهید).
۸. هیچ کس از دندهی چپ بلند نشده است و ذاتا کسی شریر نیست
مردم با امکاناتی که در اختیار دارند نهایت تلاش خود را میکنند. ببخشید و فراموش کنید. مسائل را شخصی نکنید. مردم آن بیرون قرار نیست به شما حمله کنند. فکر کنید که آنها بهترین نیات را دارند و فقط ممکن است با آنها اختلاف نظر داشته باشید.
۹. در واقعیت چیزی به نام «باقی عمر را به خوشی و خوشبختی گذراندن» وجود ندارد
خوشبختی چیزی نیست که شما در راه آن تلاش کنید و بعد به دستش بیاورید و تا آخر عمر از آن لذت ببرید. زندگی راکد و ساکن نیست. وقتی از صعود دست بردارید، سر میخورید و فرو میلغزید. همچنین نمیتوانید خوشبختی را به صورت چیزی دور از دسترس قلمداد کنید. اگر این شغل را میداشتید، اگر فقط این خانه را میخریدید، یا اگر فقط این یا آن را میداشتید. خوشبختی احساسی درونی است. باید آن را به جزئي از زندگی روزانهی خود تبدیل کنید.
۱۰. جهنمی در کار هست، و خیلی زود شروع خواهد شد
شما میتوانید برای خودتان بر روی زمین جهنمی درست کنید. بسیاری از مردم هر روز همین کار را میکنند. این شیوهای است که آنها از نظر حرف زدن، فکر کردن، و انجام دادن در پیش میگیرند. شما میتوانید بردهی افکار خود باشید یا اینکه فکرتان با قدرتی که دارد میتواند از شما بهترینتان را بسازد، و بهترین زندگی را برایتان رقم بزند.
۱۱. شما میتوانید بهشت خود را بر روی زمین بنا کنید. آدمهای زیادی این کار را میکنند
تصمیم بگیرید که خوشحال باشید. شادی را درون خودتان پیدا کنید. آدمهایی وجود دارند که زندگینامهها و سرنوشتهایی بدتر از شما دارند اما خوشبخت هستند. اط طرفی هم، مثالهای فراوانی از آدمهایی وجود دارد که با سطح زندگی بهتر از شما هر روز خود را دچار فلاکت زدگی بیشتری میکنند. تصمیم با شماست.
۱۲. قانون زندگی می گوید ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است
هر لحظه، لحظهای جدید برای دست زدن به انتخابی جدید است. هر لحظه، لحظهای جدید برای از صفر شروع کردن است. این طور تصور کنید که هر لحظه یک آغاز دوباره است. بار و بنهی زیادی داشتن شما را فرسوده میکند. خیلی خودتان را زیر بار و فشار نبرید. به جای آن، به پیش بروید و درسی تازه بیاموزید.