نشانه های درونگرایی: ۸ نشانه مشترک آدم های درونگرا
درونگرایی یک ویژگی شخصیتی است؛ آدمهایی که دارای چنین ویژگی شخصیتی هستند، بر احساسات درونی خود تمرکز دارند، نه بر منابع و محرکهای خارجی. درونگرایی و برونگرایی معمولا به عنوان دو اصطلاح کاملا متضاد با یکدیگر شناخته میشوند؛ ولی در حقیقت، این دو اصطلاح دو سوی طیفی را تشکیل دادهاند که بیشتر آدمها معمولا در میانهی آن طیف قرار دارند.
با اینکه تخمین زده میشود، آدمهای درونگرا ۲۵ الی ۴۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل دادهاند، هنوز باورهای نادرست متعددی در مورد این سبک شخصیت وجود دارند. همچنین، باید به این نکته توجه کنید که درونگرایی با پدیدههایی نظیر اضطراب اجتماعی یا خجالتی بودن متفاوت است. درونگرا بودن به این معنی نیست که دچار اضطراب اجتماعی شدهاید یا فردی خجالتی هستید.
درونگرایی چیست؟
یکی از ویژگیهای اصلی شخصیتی است که در بسیاری از نظریههای مربوط به شخصیت انسان از آن نام برده شده است.
آدمهای درونگرا معمولا به دنیای درون خودشان گرایش دارند، یا به جای جستجوی محرکهای خارجی غالبا بر افکار، احساسات، و روحیات درونی خود تمرکز دارند.
درونگرایی عموما به همراه برونگرایی به عنوان دو بخش از یک طیف شناخته میشود. درونگراها در یک طرف از این طیف، و برونگراها نیز در سوی دیگر آن قرار دارند.
پیشینه این دو اصطلاح
دو اصطلاح درونگرایی و برونگرایی توسط آثار روانپزشک مشهوری به نام کارل یونگ رواج یافتند، و بعدها به یکی از بخشهای محوری سایر نظریههای برجستهی روانشناسی از قبیل نظریهی پنج عامل بزرگ شخصیت تبدیل شدند. همچنین، بعد درونگرایی – برونگرایی یکی از چهار حوزهای است توسط آزمون شخصیت مایرز– بریگز (MBTI) شناسایی میشود.
بر اساس بسیاری از نظریههای شخصیتی، همهی آدمها دارای درجاتی از درونگرایی و برونگرایی هستند. با وجود این، آدمها معمولا به یکی از دو سر این طیف متمایل میشوند.
آدمهای درونگرا معمولا افرادی ساکتتر، کمحرفتر، و دروننگرتر هستند. آدمهای درونگرا، برخلاف آدمهای برونگرا که انرژی خود را از تعاملات اجتماعی به دست میآورند، باید در موقعیتهای اجتماعی انرژی صرف کنند. این آدمها پس از شرکت در یک مهمانی یا حضور در میان جمعیت زیادی از آدمها، معمولا به بازیابی انرژی نیاز دارند؛ آنها انرژی از دست رفتهشان را با سپری کردن مدتی در دنیای تنهایی خود مجددا به دست میآورند.
علتها
به منظور درک این مسئله که چرا برخی از آدمها درونگرا و برخی دیگر برونگرا هستند، درک نقشی که فیزیولوژی بدنتان در این میان ایفا میکند، از اهمیت بالایی برخوردار است. نحوهی واکنش بدنتان به محیط خارج نقش مهمی در تعیین سطح برونگرایی و درونگرایی شما ایفا میکند.
در یک سطح فیزیولوژیک، شبکهای از سلولهای عصبی یا نورونهای موجود در ساقهی مغز به نام سیستم فعالکنندهی شبکهای (RAS) مسئول تنظیم سطوح تحریک بدن از قبیل هوشیاری یا انتقال بین خواب و بیداری است.
این سیستم، همچنین، در کنترل میزان اطلاعات دریافتی در طول زمان بیداری نیز ایفای نقش میکند. این سیستم هنگام مواجهه با تهدیدات بالقوه در محیط اطراف، سطح تحریک بدنتان را به منظور افزایش سطح هوشیاری و آمادگی برای مقابله با خطر بالا میبرد. هر فردی از لحاظ سطح تحریک دارای یک نقطهی تعیین شده پایه است. برخی از آدمها به طور طبیعی نقطهی تعیین شدهی بسیار بالاتری دارند؛ در حالیکه سایر آدمها ممکن است دارای نقطهی تعیین شدهی پایینتری باشند.
طبق پیشنهاد روانشناسی به نام هانس آیزنک،
این سطوح تحریک را میتوان به صورت یک طیف در نظر گرفت. طبق نظریهی تحریک برونگرایی این روانشناس:
الف. ۱۵ درصد از آدمها دارای نقطهی تعیین شدهی حداقلی هستند؛ به این معنی که آنها به طور طبیعی سطوح تحریک پایینی دارند.
ب. ۱۵ درصد از آدمها دارای نقطهی تعیین شدهی بالایی هستند؛ به این معنی که آنها به طور طبیعی معمولا بیشتر تحریک میشوند.
پ. ۷۰ درصد از آدمها نیز در نقاطی در میانهی این طیف قرار دارند.
بر اساس نظریهی آیزنک، آدمهای درونگرا افرادی هستند که به طور طبیعی سطوح تحریک بالایی دارند. از آنجا که آدمهای درونگرا معمولا به طور مزمن سطوح بالایی از تحریک را تجربه میکنند، مایل به یافتن فعالیتها و محیطهایی هستند که در آنها بتوانند از تحریک بیش از اندازه فرار کنند.
این آدمها، به دلیل سطوح تحریک بالای طبیعیشان، از هوشیاری بالاتری برخوردار هستند و اطلاعات بیشتری از محیط اطراف خود کسب میکنند. آدمهای درونگرا با فرار کردن به محیطی که بتوانند در آنجا برای مدتی تنها باشند، مجددا انرژی خود را به دست میآورند و فرصتی را برای پردازش و تامل دربارهی اطلاعات به دست آمده، پیدا میکنند.
نشانه های درونگرایی
آیا فکر میکنید میتوانید آدمهای درونگرا را از آدمهای برونگرا تشخیص بدهید؟ با اینکه شاید فکر کنید آدمهای درونگرا همان افراد خجالتی و منزوی هستند که به جای معاشرت با دیگران ترجیح میدهند در خلوت خود وقت بگذرانند، این آدمها در حقیقت میتوانند دارای تیپهای مختلف و تنوع گستردهای از خصوصیتها باشند.
مسلما انواع مختلفی از آدمهای درونگرا وجود دارند؛ از افرادی که از اجتماع دوری میکنند و به جای رفتن به یک مهمانی بزرگ ترجیح میدهند در خانه بمانند و کتاب بخوانند، گرفته تا آدمهای درونگرایی که از معاشرت با دیگران لذت میبرند. شاید حتی از شنیدن این مسئله متعجب شوید که بسیاری از آدمهایی که میبینید ”به شدت پویا و اجتماعی” هستند، ممکن است در واقع آدمهایی کاملا درونگرا باشند.
در ادامه این مقاله، به چند مورد از ویژگیهایی اشاره میکنیم که ممکن است نشان بدهند شما (یا یکی از آدمهای اطرافتان) درونگرا هستید.
۱. حضور در میان شمار زیادی از آدمها انرژیتان را تخلیه میکند
آیا هنگام حضور در میان جمعیت زیادی از آدمها، پس از مدت کوتاهی احساس میکنید به شدت خسته شدهاید؟ آیا پس از یک روز تعامل با سایر آدمها، غالبا احساس میکنید باید به مکان آرام و ساکتی بروید و برای مدت نسبتا طولانی برای خودتان وقت بگذارید؟ یکی از ویژگیهای اصلی آدمهای متعلق به این تیپ شخصیتی این است که آنها در موقعیتهای اجتماعی باید انرژی خرج کنند – برخلاف آدمهای برونگرا که از طریق چنین تعاملاتی معمولا انرژی کسب میکنند.
ولی این طور نیست که همهی آدمهای درونگرا به طور کلی از رویدادهای اجتماعی گریزان باشند.
در واقع، بسیاری از آدمهای درونگرا از معاشرت با دیگران لذت میبرند، ولی با یک شرط کلیدی – این قبیل آدمهای درونگرا معمولا ترجیح میدهند در کنار دوستان نزدیک خود باشند. بر خلاف آدمهای برونگرا که با هدف ملاقات با آدمهای جدید وارد یک مهمانی میشوند، آدمهای درونگرا تمایل دارند در مهمانیها از معاشرت با دوستان صمیمی و نزدیک خود لذت ببرند.
۲. از تنهایی لذت میبرید
تعریف اوقات خوش از نظر یک فرد درونگرا سپری کردن یک بعد از ظهر آرام در تنهایی و لذت بردن از سرگرمیها و فعالیتهای مورد علاقهاش است.
چند ساعت مطالعهی یک کتاب خوب در تنهایی، کمی قدم زدن در یک طبیعت آرام، یا تماشای برنامهی تلویزیونی مورد علاقهتان از جمله بهتری راهها برای بازیابی انرژی و حس شادابیتان هستند.
ولی منظور ما این است که معمولا همهی آدمهای درونگرا میخواهند تمام مدت تنها بمانند. بسیاری از آدمهای درونگرا عاشق معاشرت و وقتگذرانی با دوستان و تعامل با آشنایان خود در موقعیتهای اجتماعی هستند. ولی نکتهی کلیدی که باید به خاطر بسپارید این است که آدمهای درونگرا پس از یک روز طولانی پر از فعالیتهای اجتماعی به یک مکان آرام و ساکت نیاز دارند که در آنجا به تفکر، تامل، و بازیابی انرژی خود بپردازند.
اگر تعریف شما از اوقات خوش سپری کردن چند ساعت در تنهایی و آرامش است، احتمالا شما نیز یک فرد درونگرا هستید.
۳. شما دارای شمار اندکی دوست صمیمی و نزدیک هستید
یکی از باورهای نادرست در مورد آدمهای درونگرا این است که این افراد علاقهای به سایر آدمها ندارند. با اینکه آدمهای درونگرا معمولا از معاشرتهای زیاد لذت نمیبرند، آنها مسلما از معاشرت با شمار اندکی از دوستان خود که بیشتر از دیگران با آنها صمیمی و نزدیک هستند، لذت میبرند.
آدمهای درونگرا به جای ایجاد حلقهی اجتماعی بزرگی از آدمهایی که صرفا شناخت سطحی از آنها دارند، ترجیح میدهند به روابط عمیق و ماندگاری ادامه دهند که در آنها سطح بالایی از نزدیکی و صمیمیت وجود داشته باشد.
پژوهشگران دریافتهاند، آدمهایی به شدت دارای چنین خصوصیتی هستند، معمولا شمار اندکی از دوستان صمیمی و نزدیک را اطراف خود جمع میکنند. با اینکه آدمهای برونگرا عموما حلقهی گستردهای از دوستان و آشنایان را اطراف خود نگه میدارند، آدمهای درونگرا معمولا دوستان خود را با دقت بسیار بالایی گزینش میکنند. روابط نزدیک برای آنها معمولا بسیار عمیق و با اهمیت هستند. همچنین، آدمهای درونگرا معمولا ترجیح میدهند با سایر آدمها به صورت یک به یک تعامل داشته باشند – نه در یک موقعیت اجتماعی شلوغ.
اگر حلقهی اجتماعیتان معمولا کوچک ولی بسیار صمیمی است، به احتمال زیاد شما نیز جزء آدمهای درونگرا هستید.
۴. آدمها معمولا شما را فردی آرام و ساکت توصیف میکنند و به راحتی نمیتوانند شما را بشناسند
آدمهای درونگرا معمولا به عنوان افرادی ساکت، گوشهگیر، آرام، و گاهی اوقات به اشتباه، خجالتی شناخته میشوند.
با اینکه برخی از آدمهای درونگرا مسلما افرادی خجالتی هستند، سایر آدمها مسلما نباید گوشهگیری افراد درونگرا را اشتباها به حساب ترسو بودنشان بگذارند. در بسیاری از موارد، آدمهای متعلق به چنین تیپ شخصیتی به سادگی ترجیح میدهند جملههایشان را با دقت انتخاب کنند، و زمان و انرژیشان را صرف بگو مگوهای بیهوده نکنند.
اگر شما نیز ساکت و کمی گوشهگیر هستید، احتمال دارد فردی درونگرا باشید.
۵. تحریک بیش از اندازه باعث حواسپرتی و عدم تمرکز در شما میشود
با اینکه آدمهای درونگرا عموما مجبور هستند با فعالیتهای پرهیاهو و محیطهای شلوغ کنار بیایند، ممکن است در نهایت دچار عدم تمرکز و خستگی شوند. از سویی دیگر، آدمهای برونگرا معمولا در موقعیتهایی با فعالیتها و هیاهوی زیاد، احساس شادابی و هیجان میکنند و به ندرت خسته و بیحوصله میشوند.
پژوهشگران بر اساس نتایج حاصل از دستکم یک مطالعه دریافتهاند، آدمهای درونگرا معمولا سریعتر از آدمهای برونگرا دچار عدم تمرکز میشوند؛ و این یکی از دلایلی است که چرا درونگراها معمولا موقعیتهای آرام و دور از هیاهو را ترجیح میدهند.
چنانچه شما نیز در موقعیتهای اجتماعی شلوغ احساس سردرگمی میکنید، احتمالا یک فرد درونگرا هستید.
۶. شما دارای سطح بالایی از خودآگاهی هستید
از آنجا که آدمهای درونگرا معمولا به دنیای درون خود توجه میکنند، زمان زیادی را نیز صرف بررسی تجربههای درونیشان خواهند کرد. اگر احساس میکنید آگاهی و بینش بسیار خوبی از درون خود، انگیزههای خود، و احساسات خود دارید، احتمالا فردی درونگرا هستید.
آدمهای درونگرا معمولا از فکر کردن به چیزهای مختلف و بررسی آنها در ذهنشان لذت میبرند. خودآگاهی و درک دنیای درون برای این افراد مهم است؛ بنابراین، این آدمها زمان زیادی را وقف یادگیری چیزهای بیشتری در مورد خودشان میکنند. این چیزها معمولا شامل کشف سرگرمیهای مورد علاقهشان، تفکر دربارهي زندگیشان، و مطالعهی کتابهایی میشوند که برای کشف موضوعات و مسائل مربوط به زندگی آنها مهم هستند.
اگر احساس میکنید از سطح بالایی از خودآگاهی برخوردار هستید، و از رسیدن به آگاهی عمیق دربارهی خودتان لذت میبرید، این احتمال وجود دارد که شما نیز جزء آدمهای درونگرا باشید.
۷. دوست دارید از طریق نگاه کردن بیاموزید
بر خلاف آدمهای برونگرا که معمولا ترجیح میدهند به سرعت وارد گود شوند و از طریق تجربهی مستقیم چیزهای جدیدی بیاموزند، آدمهای درونگرا معمولا ترجیح میدهند از طریق مشاهده به یادگیری چیزهای جدید بپردازند. با اینکه آدمهای برونگرا معمولا از طریق آزمون و خطا یاد میگیرند، آدمهای درونگرا از طریق نگاه کردن میتوانند به خوبی بیاموزند.
آدمهای درونگرا دوست دارند معمولا مکررا دیگران را در حال انجام یک کار خاص مشاهده کنند – تا وقتی که احساس کنند میتوانند این کار را به تنهایی مانند دیگران انجام بدهند. با اینکه آدمهای درونگرا نیز مسلما از طریق تجربههای شخصی میتوانند مهارتهای لازم را پیدا کنند، آنها ترجیح میدهند تمرینهای خود را در جایی خلوت و به دور از چشم دیگران انجام دهند تا بتوانند مهارتها و تواناییهای خود را کامل کنند.
اگر به جای آزمون و خطا ترجیح میدهید با مشاهدهی رفتار دیگران چیزهای جدید بیاموزید، این احتمال وجود دارد که ویژگیهای درونگرایی در شما پررنگتر باشند.
۸. به مشاغلی جذب میشوید که در آنها بتوانید مستقل عمل کنید
همانطور که شما نیز میتوانید تصور کنید، شغلهایی که نیازمند سطح بالایی از تعاملات اجتماعی باشند معمولا جذابیت چندانی برای آدمهای درونگرا ندارند. از سویی دیگر، مشاغلی که بتوان به صورت مستقل از دیگران انجامشان داد، معمولا جزء انتخابهای جذاب آدمهای درونگرا هستند. برای مثال، یک فرد درونگرا ممکن است از مشاغلی نظیر نویسندگی، حسابداری، برنامهنویسی رایانهای، طراحی گرافیک، داروسازی، یا خلق آثار هنری لذت ببرد.
درونگرا بودن در مقایسه با خجالتی بودن
باید به این نکته توجه کرد که درونگرا بودن لزوما معادل خجالتی بودن نیست. دو نویسنده به نامهای اشمیت و باس در کتابشان تحت عنوان خجالتی شدن و گوشهگیری اجتماعی نوشتهاند، “جامعهپذیری به انگیزهای، قوی یا ضعیف، برای تمایل به بودن با دیگران دلالت دارد، در حالیکه خجالتی بودن به رفتاری مهار شده یا غیر قابل مهار، و همچنین احساسات تنش یا ناراحتی دلالت دارد که هنگام بودن در کنار دیگران در فرد بروز میکند.”
خجالتی بودن نشانهای از ترس از آدمها یا موقعیتهای اجتماعی است. از سویی دیگر، آدمهای درونگرا صرفا علاقهای به صرف زمان زیاد برای تعامل با سایر آدمها ندارند.
با وجود این، آدمهای درونگرا قطعا از معاشرت با آدمهایی که با آنها احساس نزدیکی یا صمیمیت میکنند، لذت میبرند. آنها باز کردن سر صحبت با غریبهها را عملی خستهکننده میدانند، ولی مسلما از گفتگوهای عمیق و پرمفهوم با افراد خاص لذت میبرند. همچنین، آدمهای درونگرا معمولا قبل از صحبت کردن، دربارهی حرفهایشان فکر میکنند. آنها پیش از آنکه بخواهند نظرشان را دربارهی مسئلهای بیان کنند یا توضیحاتی را ارائه بدهند، میخواهند درک کاملی از مفهوم مورد بحث به دست بیاورند.
با وجود این، همهی آدمها برای موفقیت در حرفه و کسب و کارشان به تعامل با دیگران نیاز دارند؛ به همین دلیل نیز آدمهای درونگرا باید از ۸ راهکار برای تقویت مهارت شروع گفتگو و باز کردن سر صحبت با دیگران آگاه باشند.
باورهای نادرست
نویسندهای به نام جاناتان راچ، در مقالهای فاخر که در ماهنامهی آتلانتیک منتشر شد، به برخی از افسانهها و باورهای نادرست در مورد آدمهای درونگرا اشاره کرده است. طبق توضیحات راچ، با اینکه آدمهای درونگرا معمولا به صورت افرادی خجالتی، گوشهگیر، و مغرور توصیف میشوند، این برداشتها ناشی از ناتوانی آدمهای برونگرا در درک نحوهی کارکرد آدمها درونگرا است.
راچ در این خصوص مینویسد، “آدمهای برونگرا درک اندکی از درونگراها دارند – یا حتی نمیتوانند آن را درک کنند. آنها میپندارند معاشرت با دیگران، به خصوص با خودشان، همیشه قابل قبول و لذتبخش است. آنها نمیتوانند تصور کنند چرا برخی از آدمها به تنهایی نیاز دارند؛ در واقع، آنها از این مسئله دچار رنجش میشوند. هر بار که سعی کردهام این مسئله را برای آدمهای برونگرا توضیح بدهم، هرگز احساس نکردهام هیچ یک از آنها واقعا توانسته باشند این مسئله را درک کنند.”
بر اساس تخمینها، شمار آدمهای برونگرا تقریبا ۳ برابر شمار آدمهای درونگرا است. آدمهای درونگرا معمولا احساس میکنند سایر آدمها سعی دارند آنها را تغییر دهند یا حتی اعتقاد دارند آنها دچار “مشکل” هستند. ولی آدمهای درونگرا لزوما دچار مشکل نیستند. با اینکه آنها بخش کوچکتری از جامعه را تشکیل دادهاند، هیچ یک از تیپهای شخصیتی را نمیتواند غلط یا درست نامید. در عوض، هر دو تیپ شخصیتی، برونگرا و درونگرا، باید تلاش کنند تفاوتها و شباهتهای یکدیگر را به خوبی بشناسند.
درست است که آدمهای درونگرا در اقلیت هستند، ولی بسیاری از آدمهای مشهور و محبوبتان ممکن است جزء آدمهای درونگرا باشند؛ به همین خاطر، بهتر است ۲۹ شخصیت مشهور درونگرا را بشناسید.
سخن آخر
همیشه به خاطر داشته باشید، درونگرایی یک ویژگی سیاه و سفید نیست. بعضی از آدمها ممکن است در برخی شرایط به شدت درونگرا شوند، یا از معاشرت و همراهی با دیگران لذت ببرند و همچنان تمایلاتی به این تیپ شخصیتی داشته باشند. درونگرا بودن به همراه برونگرا بودن در یک طیف قرار دارد، و بیشتر آدمها معمولا در نقاطی بین این دو سر طیف قرار میگیرند.
اگر شما نیز دارای برخی ویژگیهای درونگرا و برخی ویژگیهای برونگرا هستید، این شانس را دارید که جزء ۷۰ درصدی باشید که در نقطهای متعادل میان دو سر طیف قرار گرفتهاند. آدمهایی که در میانهی این طیف قرار دارند، هم از معاشرت با دیگران لذت میبرند و هم از وقتگذرانی در تنهایی خود؛ این گرایشها برای این دسته از آدمها به موقعیت و نیازهایشان در لحظه بستگی دارند.
از همه مهمتر اینکه باید همیشه به خاطر بسپارید، هیچ یک از این دو تیپ شخصیتی از دیگری بهتر نیست. هر یک از این دو گرایشها بسته به موقعیت دارای مزایا و معایبی هستند. با وجود این، با درک بهتر از نوع شخصیتتان میتوانید نحوهی استفادهی بهینه از نقاط قوتتان را یاد بگیرید.
اگر یک فرد درونگرا هستید،
چنانچه محرکهای موجود در جهان خارج بیش از اندازه برایتان عذابآور شدهاند، باید راههایی برای کنار آمدن با آنها پیدا کنید. دقایقی را در تنهایی و آرامش بگذرانید تا بتوانید لحظهای از هیاهوی گیجکنندهی بیرون خلاص شوید، و شادابی و انرژیتان را بازیابی کنید.
پژوهشگران طی مطالعهای بر روی بزرگسالان درونگرای ۱۸ تا ۸۰ ساله دریافتند، آنهایی که دارای روابط اجتماعی قویتر و مهارتهای تنظیم هیجانی بهتری بودند، در مقایسه با افرادی که از این مهارتها بهره نمیبردند، شادابتر و پرانرژیتر بودند. با تمام قوا برای تقویت روابط صمیمانه و نزدیکتان تلاش کنید تا بتوانید از ارتباطات اجتماعی قویتری بهرهمند شوید و از گرایش طبیعیتان برای نگریستن به دنیای درونی خود جهت تقویت درک درستی از هیجانهایتان استفاده کنید.
درونگرایی مسئلهای کاملا طبیعی است. با وجود این، اگر احساس میکنید استرسها و اضطرابهای زندگیتان باعث ایجاد گرایشهای درونگرایی در شما میشوند، و این گرایش بر کارکرد روزمره و طبیعیتان تاثیر منفی میگذارند، با یک پزشک یا متخصص سلامت روان مشورت کنید.