چطور تمام کتابهای دنیا را بخوانیم؟
آدمها که بزرگ میشوند دیگر کتاب نمیخوانند. این حقیقت در مورد همه آنها در سراسر این کرهخاکی صدق میکند و استثنایی وجود ندارد.چطور تمام کتابهای دنیا را بخوانیم؟اما اگر سر صحبت با همین آدمها باز شود همهشان «تایید میکنند» که کتاب خواندن یک عمل خوب است و برای زندگی لازم!
دانشگاهها با تحقیقات و بررسیها مختلف نشان دادهاند که کتاب خواندن تنها کار در دنیاست که فقط و فقط تاثیر مثبت دارد و هیچ نکته منفیای در آن پیدا نمیشود. کتاب خواندن علاوه بر افزایش معلومات، پر و پیمان کردن مخزن لغات و کمک به برقراری ارتباط موثر، به درمان افسردگی کمک میکند، استرس را کاهش میدهد و باعث میشود شانس ابتلا به آلزایمر از آنهایی که مطالعه میکنند دور و دورتر شود.بنیاد جهانی نشر آثار انگلیسیزبان در یک بررسی نشان داد که پر فروشترین کتاب چاپی در دنیا «دن کیشوت» است. کشورهایی مثل تایلند، هند و چین بیشترین ساعات مطالعه در یک هفته را به خود اختصاص دادهاند اما مشخصا کشورهایی با بیشترین نرخ سواد و فرهنگ را تشکیل نمیدهند. از طرفی دیگر کشورهایی مثل فنلاند، نروژ و ایسلند بیشترین دسترسی را به کتابخانههای عمومی، انواع روزنامهها و کامپیوتر و فضای مجازی دارند. پس همواره علاقهای برای خرید کتاب (و مخصوصا حالا به لطف سبک زندگی جدیدمان خرید اینترنتی کتاب) و خواندن آنها وجود دارد.
حالا برویم به سراغ خواندن همۀ کتابها!
در رمان «تهوع» نوشتۀ ژان پل سارتر، شخصیتی ترسیم شده است که میخواهد تمام کتابهای کتابخانه را بر اساس حروف الفبا از ابتدا تا انتها بخواند. او کاری به موضوع و ماهیت کتابها ندارد. سارتر نام «دانشاندوز» را به او داده است و در بخشی از داستان مطرح میکند که وقتی دانشاندوز به آخرین ردیف کتابخانه رسید، آیا از خودش خواهد پرسید که: «خب حالا چه؟»
حالا این حکایت بعضی از ماست. کارهایی را بیهدف انجام میدهیم و آخر ماجرا از خودمان میپرسیم: «خب که چه؟»موضوعی که در این مطلب به آن میپردازیم و در تیتر هم آن را خواندید، اینست که چطور میتوانیم تمام کتابهای دنیا را بخوانیم؟
اما این پرسش یک پیشنیاز دارد:
آیا اصلا ممکن است که تمام کتابهای دنیا را بخوانیم؟
همین اول کار آب پاکی را روی دستتان بریزیم. هیچکس هرگز نمیتواند تمام کتابهای دنیا را بخواند! که البته گرچه به مذاق شیفتگان کتاب خوش نمیآید اما یک حساب سرانگشتی ما را به همین حقیقت تلخ میرساند.
طبق آنچه گوگل اعلام کرده است تا سال 2010 حدود 130 میلیون جلد کتاب در دنیا به چاپ رسیده است. اگر فردی بتواند 100 سال پیوسته در هر ساعت یک کتاب بخواند، در پایان عمرش 876 هزار کتاب خوانده است. 876 هزار کجا و 130 میلیون کجا!
خب پس وقتمان بسیار تنگ است! حالا که پذیرفتیم نمیشود تمام کتابها را خواند، باید تصمیم بگیریم که چه کتابهایی را بخوانیم!
مخلص کلام: هر چه دوست دارید بخوانید!
اول این را بگوییم که هرگز از نوع کتابهایی که میخوانید شرمسار نباشید و مقهور روشنفکرنماها نشوید! چیزی که در کمال شوربختی خیلی در فضای ادبی ایران باب است! عدهای فقط پُز روشنفکری دارند یا فکر میکنند اگر یکی دو تا کتاب از سارتر و داستایفسکی و وولف بخوانند دیگر در هر زمینهای صاحب نظر میشوند. بعضیها اصلا از شما نام نویسندۀ محبوبتان را میپرسند تا ببینند به اندازۀ کافی شایستۀ همکلامی آنان هستید یا نه!
از همین حالا تکلیفتان را با خودتان روشن کنید! اگر فقط پز کتابخوانی برایتان مهم است همین حالا بروید و چندتا کتاب از گوته و نیچه و شوپنهاور بخرید و بگیرید در دستتان و راه بیفتید دور شهر! اصلا هم لازم نیست آن کتابها را بخوانید همینکه اسمشان را یاد بگیرید کافیست!
اما اگر تصمیم گرفتید برای دل خودتان کتاب بخوانید و نه برای جلب نظر دیگران، اول بگویید ببینیم موضوع مورد علاقهتان چیست؟
بعضی رمان میخوانند و بعضی دیگر به موضوعات سیاسی – اجتماعی علاقۀ بیشتری دارند، هیچکدام هم بر دیگری برتری ندارند! چرا که جامعه به تیپها و سلیقههای مختلف نیاز دارد. به قول آندره ژید:
“بهتر است به خاطر آنچه هستید مورد نفرت باشید تا اینکه به خاطر آنچه نیستید دوستتان بدارند!”
اگر شما هم به خواندن کتاب علاقۀ فراوان دارید اما نمیدانید چه کتابی را بخوانید یا خیلی از کتابها گیرتان نمیآید پیشنهاد میکنیم نگاهی به فروشگاه اینترنتی کتاب سیبوک بیاندازید تا بتوانید خیلی راحت کتابهای مورد نظرتان را از 30book به راحتی و با چند کلیک بخرید. سیبوک فعالیت خود را از سال 93 با راه اندازی یک فروشگاه اینتنرتی کوچک آغاز کرد اما الان در عناوین خود بیش از صد و بیست هزار عنوان کتاب دارد.