9 نشانه سوءاستفاده عاطفی در رابطه که همین امروز باید بدانید
هیچکس سزاوار سوءاستفاده عاطفی در رابطه نیست. همهی ما سزاوار امنیت، آزادی، و عشق هستیم. اگر قرار است سواستفاده را از بین ببریم، باید قبل از آغاز این مبارزه، چارچوب درستی برای آن تعیین کنیم. در ادامه ۹ نشانه سوءاستفاده عاطفی در رابطه به همراه سوالهای کاربردی برای فکر کردن آمدهاست. اگر یک یا چند تا از این نشانهها را در رابطهتان میبینید، وقت آن رسیدهاست که همهچیز را ارزیابی کنید و سعی کنید امنیت، سلامت، عشق واقعی، و آزادی را پیدا کنید.
نشانه های سوءاستفاده عاطفی در رابطه
۱. نابرابری قدرت و سرکوب در رابطه
این زنگ خطر مرگ هر رابطهای است البته اگر فرض کنیم رابطهای از ابتدا تاکنون مبتنی بر سواستفاده نبودهاست. فهمیدن اینکه آیا در یک رابطه نابرابری وجود دارد یا نه واقعا ساده است، چون به احتمال خیلی زیاد هیچ قدرتی ندارید عمیقا حس میکنید.
برای اینکه به عنوان یک واقعیت از آن مطمئن شوید، صادقانه به این سوالها فکر کنید: آیا احساس میکنید شریک زندگیتان آنقدر روی شما قدرت دارد که استقلال و شادیتان منحصرا تحت سلطهی او است؟ رویاها، علایق، آرزوهایتان در زندگیچهطور؟ آیا فکر میکنید اینها همه بسته به میل و خواستهی شریک زندگیتان است، یا احساس میکنید در این رابطه فضای کافی برای دنبال کردن آنها دارید؟
۲. نگرش کنترلی بیعلاقه، و نبود همدلی مشهود و میل آشکار به تسلط
این نگرش برای یک سرباز خارجی اجیرشده مناسبتر است تا یک شریک زندگی مهربان و علاقهمند. این نسخهی کوچکی از نکتهی قبلی است، که مدام در قالب غلفت و بیتوجهی روزمره، به همراه حس سلطهجویی و کنترل بروز میکند.
به این سوالها فکر کنید: آیا احساس میکنید هر دوی شما در رابطهتان قدرت و سلطهی برابر دارید؟ آیا احساس میکنید به شما توجه میشود و مهم هستید؟ یا احساس میکنید تنها هستید و در این رابطه غل و زنجیر شدهاید؟
۳. سرکوفت: احساسی، کلامی، اجتماعی، فرهنگی، و روحی
سرکوفت یکی از صورتهای تعامل اجتماعی آسیبرسانتر و کاملا توضیحناپذیر است که هرگز، تحت هیچ شرایطی نباید در یک رابطهی عاشقانه وجود داشتهباشد. من هرگز ندیدهام دو نفر که ظاهرا به یکدیگر اهمیت میدهند- دوستان، اقوام، عاشقها- به هم سرکوفت بزنند. این رفتاری بچگانه، ناپخته، و زیانآور است که فقط از طریق استدلال مزخرف “قدرتمندتر شدن” یا چنین مهملات مردسالارانه قابل توجیه است. اگر شریک زندگیتان به شما سرکوفت میزند، شک نکنید این رفتاری سواستفادهگرایانه است.
به این سوالها فکر کنید: آیا از او سرکوفت شنیده یا میشنوید؟ آیا این اشتباهاش را پذیرفتهاست یا عذرخواهی کردهاست؟ از این سرکوفتها چه احساسی به شما دست میدهد و او میخواهد با سرکوفت چه احساسی به شما القا کند؟
۴. دوام آوردهاید اما “روی پوست خربزه” راه میروید
دائم باید نگران درخواستهای پایانناپذیرش باشید، همیشه باید انتظار تغییر خلق و خو و تزلزلاش را داشته باشید- شما تکاور نیستید و اگر قرار بودهاست این رابطه عاشقانه باشد، باید برایاش با صدای بلند گریه کنید!
حتی اگر تصور میکنید شاید بتوان شما و رابطهتان را اینگونه توصیف کرد، باید برای امنیت و آزادیتان با آرامش اما فوریت تغییراتی در زندگیتان ایجاد کنید.
به این سوالها فکر کنید: آیا دائم درمورد مشکلات و تزلزلهای شریک زندگیتان احساس اضطراب میکنید؟ آیا فکر میکنید میتوانید جان سالم به در ببرید؟ آیا شریک زندگیتان آنقدر روی شما قدرت دارد که کاملا تحت ارادهی او هستید؟
۵. عدم حمایت از آزادی و استقلال شریک زندگی
عشق تنها زمانی به بار مینشیند که موانع بین زندگی فردی و جمعیمان از بین برود(در اینصورت این رابطه مانند کارت پستالی خواهدبود که ارزش نگهداشتن دارد). در یک رابطه هر دو نفر باید به یک اندازه احساس آزادی و استقلال بکنند، و نیز از آزادی و استقلال شریک زندگیشان حمایت کنند. هیچ راه دیگری وجود ندارد، و فقط رابطههایی را میتوان عاشقانه خواند که دائم برای آزادی طرف مقابل میکوشند.
به این سوالها فکر کنید: آیا احساس میکنید از رویاها و استقلالتان حمایت میشود؟ آیا احساس میکنید میتوانید آزادانه علایقتان را دنبال کنید و در عین حال یک رابطهی عاشقانه داشتهباشید؟ آیا احساس میکنید مجبورید به خاطر دیگری از اهداف زندگیتان بگذرید؟
۶. عشق، توجه، و حمایت هیچوقت واقعا در به حد اعلا نمیرسد
شما این احساس را، بله این احساس را در عمق وجودتان میشناسید. لطفا، لطفا، به این احساس توجه کنید. اگر عشق وجود نداشته باشد متوجه میشوید. متوجه میشوید به جای آن فقط یک نسخهی جعلی نیمهجامعهستیز دارید.
به این سوالها فکر کنید: آیا عشق را احساس میکنید؟ واقعا احساس میکنید؟ مطمئن هستید؟(اگر در یک رابطهی عاشقانهی حقیقی باشید باید جواب این سوالها یک بلهی محکم، بلند، و پرشور باشد که دل را بلرزاند! هر جواب دیگر یعنی این عشق واقعی نیست)
۷. خانواده و دوستانی که واقعا به شما اهمیت میدهند، دائم نگران هستند
از آن بدتر، درمییابید دارید رابطهتان را پنهان میکنید یا آن را زیباتر از واقعیت جلوه میدهید. این یک نشانهی هشدار دهندهی بزرگ و عظیم است که حتما باید به آن توجه کنید. از کسانی که رابطهی عاشقانهی سالم و صحیحی دارند و صلاحتان را میخواهند کمک بگیرید. این موضوع را به خاطر مفهوم جنسیت محور و پیوریتنی خجالت پنهان نکنید. سعی کنید از این وضعیت بیرون بیایید.
به این سوالها فکر کنید: چهکسی در شرایط حساس کنار شما است؟ وقت پای شما درمیان است، چه کسی برای شما مبارزه میکند؟ شما برای چه کسی مبارزه میکنید؟
۸. دائم خودتان را افسرده و از رابطهتان مأیوس مییابید
چند پرچم قرمز باید قاطعانه بالا برود تا به هشدارهای قرمز پررنگشان توجه کنید؟ ببینید، شاید گاهی یک دستانداز در جاده طبیعی باشد، اما احساس بدبختی مداوم و بیپایان؟ آه نه.
به این سوالها فکرکنید: آیا فکر کردن به آیندهای همراه با شریک زندگیتان به شما احساس یأس و ناامیدی میدهد؟ آیا واقعا میخواهید با او زندگی کنید؟ واقعا میخواهید؟
۹. این رابطه بیشتر ازاینکه التیامبخش باشد آسیبرسان است، بیشتر از اینکه تعالی ببخشد نابود میکند
سلامت و التیام بخشیدن یقینا بخش جداییناپذیر هر رابطهی عاشقانه هستند. لازم نیست همیشه رابطهتان سرشار از خوشی و لذت باشد، اما باید تعالیبخش و پر از توجه باشد. فقط به این یک سوال فکر کنید: آیا شریک زندگیتان به شما آسیب میزند؟
به یاد داشتهباشید برای رسیدن به امنیت و سلامت و سفر به سوی عشق و شادی واقعی هیچوقت دیر نیست. راه دور و دراز و اغلب ترسآور رسیدن به استقلال را پیدا کنید. مطمئن شوید در این راه از حمایت زیادی برخوردار هستید. و خیلی جذاب(در واقع عمیقا خوشایند) است که در طول این راه خوشیهای ایمن اما فوقالعادهای داشتهباشید. من در آیندهی زندگیات شما یک فیلم هندی یا پیروزی جالبی شبیه به آن را میبینم دوست من..
اکنون برای آزادیتان با قدرت مبارزه کنید. کسی که از شما سواستفاده میکند، هیچ برتری بر شما ندارد.