7 موثرترین روش برخورد با افراد کینه ای
چه چیزی باعث میشود که برخی افراد پذیرای تاسف شما باشند و برخی دیگر در تمام مسیر لذتبخش زندگی کینهای را با خودشان حمل کنند؟ وقتی که شما مورد هدف خشم خاموش اما آشکار و مسلم یک فرد کینهای قرار میگیرید چه کاری میتوانید انجام بدهید و به عبارت دیگر موثرترین روش برخورد با افراد کینه ای چیست؟
نانسی کولیر میگوید: یک کینه میتواند راهی برای شکلگیری هویت شما باشد. به عقیده نانسی کینه در برخی از افراد این احساس را بهوجود میآورد که مورد خطا و اشتباه افراد دیگری قرار گرفته است و به همین دلیل است که آنها احساس کینه و خشم را درون خود تجربه میکنند.
احساس قربانی بودن را میتوان از جهان هستی مخفی کرده و آن را به شکل یک راز درونی نگه داشت یا اینکه میتوان آن را برای دیگران و جهان پیرامون آشکار کرد. با این وجود، فرقی نمیکند؛ چنین هویتی حالتی از برحق بودن و درست بودن را در فردی که کینه را حمل میکند ایجاد خواهد کرد.
بیشتر اوقات، جهان هستی از دیدگاه افرادی که کینهای را با خود حمل میکنند درواقع جهانی است که به دو دسته افراد تقسیم میشود: افرادی که حق با آنها هست و افرادی که حق با آنها نیست. این همان چیزی است که روانکاوان آن را “دوپاره سازی” مینامند: تقسیم کردن افراد( احساسات، باورها و دیگر چیزهایشان) به “خوب” و “بد”. ملانی کلاین– روانکاو معروف بریتانیایی- این پدیده را برای نخستین بار مطرح کرد. به گفته ملانی، دوپارهسازی در اوایل کودکی پدیدار شده و با بالارفتن سن و ارتقاء مهارت ما در دیدن و مشاهده چیزها بگونهای متنوعتر و پیچیده تر، مسئله دوپارهسازی نیز شدت پیدا میکند.
بسیاری از ما همیشه همه چیز را یا خوب یا بد میبینیم و بر این نگرش خود نیز مداومت داریم. بنابراین، برای اینکه خود را از احساس همیشه بد بودن مصون و ایمن نگاه داریم مجبور هستیم که خود را خوب مطلق ببینیم. یک کینه سخت و مداوم فرد حامل کینه را در گروه افراد خوب و فرد خطاکار را در گروه افراد بد قرار میدهد.
باین ترتیب خشم نشانه گرفته شده به سمت کسی که اشتباهی را مرتکب شده است به این شکل توجیه میشود: ” احساسی شایسته، مناسب و سزاوار”. آن فرد- فرد حملکننده کینه- حتی تصور میکند که فرد مقابل به دلیل ارتکاب آن خطای آزار دهنده و غیرانسانی سزاوار تنبیه و مجازات است.
مسئله این است که هم کینه و هم خشم موجود در آن مناسب و شایسته خطای انجام گرفته نیستند. از نظر روانشناسی، فردی که کینهای را در دل دارد نه تنها برای آنچه که واقعا اینجا و درحالحاضر انجام دادهاید بلکه برای یک اشتباه یا مجموعهای از اشتباهاتی که در گذشته در حق آنها رخ داده است شما را مجازات میکند. بیشتر این خطاها و اشتباهات در دوران کودکی رخ داده است- زمانیکه فرد آسیب دیده برای پاسخ دادن به آنها قدرت کمی داشته و یا هیچ قدرتی نداشته است و از آنجایی که هیچ انتخابی به جز نگه داشتن و حمل کردن خشم و کینه در درون خود نداشته پس به فردی به شدت کینهای تبدیل شده است. بنابراین حالا عدالت را در ابراز این خشم و کینه میداند- حتی اگر در حقیقت برای ابراز احساسات خود هدف را به اشتباه نشانه گرفته باشد.
مدتهاست که روانکاوان با مسئله خشم و خشونت دست و پنجه نرم میکنند. آیا طبق فرضیه فروید و پیروانش خشم و خشونت یکی از غرایز اصلی انسان است؟ یا همانطور که هاینس کوهوت– روانشناس “خود”- و طرفدارانش معتقد هستند خشم و خشونت همواره واکنشی است به تجربه احساس آسیب دیدن یا مورد تهدید قرار گرفتن؟
عصب پژوهان و نظریه پردازان تئوری دلبستگی تفسیر احتمالی دیگری از این موضوع ارائه میدهند: خشم و کینه اغلب- نه همیشه- ترکیبی از ویژگیهای ذاتی، استعدادهای بیولوژیکی و تجربههای زندگی فردی هستند. به عبارت دیگر، زمانیکه یک نفر کینهای خاموش و مورد توجه قرار نگرفته را برای سالیان طولانی درون خود نگه داشته و حمل میکند درواقع میتوان گفت این کینه حداقل میتواند نتیجه چند عامل باشد: ویژگی ذاتی و شخصیتی که با آن متولد شده است، تجربههای او در سرتاسر مسیر زندگی و شیوه هایی که برای مدیریت احساسات در جریان بالارفتن سن فراگرفته است. زمانیکه ما احساس خشم یا درد را تجربه میکنیم این ترکیب بر چگونگی انفجار و جرقههای نورونی ما تاثیر میگذارد.
بنابراین وقتی به نظر میرسد فردی نسبت به شما کینهای دارد، شما چه کاری میتوانید انجام بدهید؟
۱.معذرت خواهی کنید: اگر واقعا کار اشتباهی انجام داده اید، مسئولیت آن کار را قبول کنید، اشتباه خود را بپذیرید و در جهت جبران آن کاری انجام دهید. اگر فکر میکنید که کار اشتباهی انجام ندادهاید و میدانید که فرد مقابل معتقد است که کار شما اشتباه بوده است، اجازه دهید فرد مقابل بداند که شما این موضوع را درک میکنید که او از دریچه متفاوت با شما به این موضوع نگاه میکند و شما هم هیچ قصد و نیتی برای ایجاد مسئلهای که درحالحاضر با آن روبهرو هستید را نداشته اید. حتی اگر فکر میکنید که شما هیچ نقشی در این ماجرا نداشتهاید اما به او بگویید که از آنچه رخ داده است متاسف هستید.
۲. از او بپرسید که برای بهتر شدن اوضاع، شما چه کاری میتوانید انجام بدهید. برخی اوقات نیتهای خوب شما و یک عذرخواهی ساده برای برطرف کردن کینه درون دیگری کافی است. اما این آمادگی را هم داشته باشید که ممکن است رییس شما به آسانی شما را نبخشیده و حتی بعد از عذرخواهی شما به دنبال پیدا کردن راهی برای بدتر کردن اوضاع باشد.
۳. بهتر است بدانید که اگرچه ممکن است شما کار اشتباهی انجام داده باشید اما احتمالا شدت وخامت اوضاع به اندازهای نیست که فرد مقابل شما کینه به دل گرفته است و شما هم احتمالا نمیخواهید این استنباط خود را با چنین فردی در میان بگذارید اما حداقل دانستن آن به شما کمک میکند که دیدگاه واقعی تری از آنچه که انجام دادهاید داشته باشید.
۴. شاید یادآوری این موضوع به شما کمک کند که دلایل احتمالی بسیار زیادی وجود دارد که فرد برای نگه داشتن و پرورش کینه درون خود به آنها نیازمند است. شاید او اغلب مورد انتقاد پدر یا مادرش قرار گرفته است و همچنان در تلاش است تا خود را از درد انتقاد در امان نگه دارد. یا اینکه شاید اشتباهات خواهر یا برادر کوچکتر او هرگز مورد سرزنش قرار نمیگرفت درحالیکه هرگونه تخلفی از قوانین خانواده برای او تنبیه و مجازاتی به همراه داشت. شاید نقش شما در بدتر شدن اوضاع کنونی و مسئله بین شما دو نفر این است که شما تداعیکننده آن خواهر یا برادر کوچکتر او هستید و اکنون شما بجای آنها مجازات میشوید.
۵. ابتدا معذرت خواهی کرده و از خودتان دفاع کنید و سپس او را به حال خود رها کنید. اصرار مداوم شما بر تایید دیدگاه و زاویه دیدتان موجب تحت فشار قرار دادن وضعیت موجود شده و براحتی کینه طرف مقابل را شدت میبخشد. در بسیاری از موارد، فردی که کینهای را با خود حمل میکند درنهایت آن را رها میکند. برخی از اوقات نیز وقتی اول شما هستید که موضوع را رها میکنید، این تغییر سریعتر حاصل خواهد شد. سعی کنید بگونهای رفتار کنید که گویی شما نگران خشم و کینه طرف مقابل نسبت به خودتان نیستید و نتیجه آن را مشاهده کنید. سالیان سال است که درمانگران متخصص در رفتار درمانی شناختی میدانند که برخی اوقات ما میتوانیم بگونهای رفتار کنیم که گویی همه چیز درست است و باین ترتیب اوضاع و شرایط موجود را تغییر دهیم.
۶. تقویت مثبت را از جایی خارج از رابطه دریافت کنید. در ابتدا وقتی خویشاوندان جیمز او را دست میانداختند و به او میگفتند که تو مادرت را عصبانی میکنی، جیمز احساس شرمندگی و خجالت را تجربه میکرد اما طولی نکشید که آنها برای او توضیح دادند که او تنها یکی از افرادی است که مورد خشم و ناراحتی مادرش قرار میگیرد و در این مورد تنها نیست. جیمز میگوید: ” حالا دیگر احساس میکردم که من هم بخشی از خانواده هستم”. از این ترفند در محل کار هم میتوانید بهره ببرید. برای مثال شما نمیخواهید که در محل کارتان درمورد همکار یا رییستان شکایت کنید اما بهرحال میخواهید که با کسی درد دل کرده و او احساسات شما را درک کند. ممکن است از یکی از همکاران قدیمی خود بپرسید: ” آیا تابحال احساس کردهای که ماری دربرابر تو خشمگین و عصبانی شود؟”. به این گفتوگو شکل غیبت ندهید اما از او بپرسید که برای مدیریت چنین موقعیتی چه کاری انجام داده است. باین ترتیب خواهید دید که شما در این مسئله تنها نیستید و حتی شاید پیشنهادهای مفیدی هم بهدست آورید.
۷. در برخی شرایط شاید مجبور باشید که دیگر امیدی به توانایی تغییر اوضاع نداشته باشید. زمانیکه چنین اتفاقی رخ میدهد دقیقا همان وقتی است که شما باید شغل، رفاقت یا رابطه خود را- البته با ناراحتی و اندوه فراوان- رها کنید. بعنوان مثال، آنیتا در نهایت دریافت که دیگر هیچ امیدی برای اصلاح رابطه دوستی او وجود ندارد. او میگوید: ” من واقعا غمگین بودم اما دیگر زمان رفتن فرا رسیده بود”.
اگر شما در شغل خود با مدیر مافوقتان کار میکنید و در موقعیت ترک آن شغل نیستید شاید این راهحل کمی سخت باشد. اگر برایتان ممکن است از همکاران خود کمک بخواهید اما تا جاییکه امکان دارد از رییس خود ناله و شکایت نکنید یا نسبت به او بددهنی نکنید زیرا این کارها تنها حواشی شرایط موجود را وخیمتر میکند. به یاد داشته باشید که حتی اگر مسئله کینه شخصی هم مطرح باشد، تمام آنچه میبینید به شما مربوط نمیشود. در روح و روان فردی که نسبت به شما خشم و کینه دارد چیزی جریان دارد که شما از آن آگاه نیستید و حتی هیچ ارتباطی هم به شما ندارد زیرا در نهایت کینه به مسائل فردی که آن را در خود پرورش میدهد مربوط میشود و نه فردی که مورد هدف او قرار گرفته است.