نشانه افراد خودشیفته: ۲۱ نشانه که شما هم خودشیفته هستید!
پژوهش نشان دادهاست خیلی بیشتر احتمال دارد یک خودشیفته را در کسوت یک مدیر اجرایی کنید تا در خیابان. دلیلش این است که ویژگیهای یک خودشیفته که باعث میشود وقتگذرانی یا بیرون رفتن با او دشوار باشد، از جمله نیاز دائم به تایید، تمایل به کنترل آدمها، و بیرحمی در تامین نیازهایشان، اتفاقا تاثیر بهسزایی در ارتقای رتبهشان دارد.
برای اینکه کمکتان کنیم بفهمید آیا شما، یا شاید رییستان، خودشیفته هستید یا نه، پژوهشهای روانشناسی را برای یافتن الگوهای رفتاری خودشیفتگی بررسی کردهایم. همچنین با جوزف بورگو، دکترای روانشناسی و نویسندهی “خودشیفتهای که میشناسید”، صحبت کردهایم.
اینها نشانههای رایج خودشیفتگی هستند.
این نسخهی بهروز شدهی مقالهای است که در اصل توسط ویویان جیانگ و با همکاری دریک بائر نوشته شدهاست.
۱. در ورزش جر میزنید.
بورگو میگوید بعضی خودشیفتهها قلدر هستند- و یکی از آزاردهندهترین ویژگیهایشان این است که مستعد هستند بازندهای بیجنبه و برندهای بیجنبه باشند.
مثلا وقتی در یک مسابقهی ورزشی میبازند، سعی میکنند به داور اهانت کنند. وقتی برنده میشوند، به بازنده با دیدهی حقارت نگاه میکنند یا به آنها توهین میکنند.
۲. دائم احساس میکنید به اندازهی کافی تقدیر نشدهاید.
این نوع آدمها که بورگو آنها را خودشیفتههای “خودبزرگپندار” مینامد همیشه از دنیا شکایت دارند.
آنها عموما احساس میکنند لیاقت چیز بهتری را دارند و فکر میکنند تایید و تصدیقی را که سزاوارش هستند دریافت نکردهاند.
۳. اگر خود بزرگپندار نباشید، درونگرا، بیش از حد زودرنج، تدافعی، و مضطرب هستید.
روانشناسها دربارهی “دو روی خودشیفتگی” صحبت میکنند. در یک سو، دانلد ترامپ است، که به شدت تهاجمی، با صدای خیلی بلند است. اما حالت ملایمتری از خودشیفتگی نیز وجود دارد. این حالت “خودشیفتگی پنهان” نامیده میشود، که نشانههای آن درونگرایی، زودرنجی، حالت تدافعی، و اضطراب است.
ساینتیفیک امریکن گزارش میکند: ” خودبینی، تکبر، و تمایل به برطرف کردن نیازهای خود و نادیده گرفتن دیگران ویژگیهای اصلی خودشیفتگی است که در هر دو حالت آن، مشترک است”.
۴. فکر میکنید دیگران همه احمق هستند
بسیاری از خودشیفتهها علامهی دهر هستند، به سختی با همکاران و دوستان کنار میآیند، چون نمیتوانند این را باور کنند که احتمال دارد دربارهی چیزی اشتباه کنند.
بورگو مشاهده کردهاست این خودشیفتهها با حس برتری آشکاری نسبت به دیگران قدم برمیدارند و در تصمیمگیریها رویکرد “راه من بزرگراه است” دارند.
۵. واقعا دوست دارید به دیگران ناسزا بگویید.
نیکلاس هولتزمن و مایکل استربه، هر دو روانشناس از دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس هستند و در پژوهشی دریافتند افرادی که در خودشیفتگی امتیاز بیشتری دارند، ستیزهجو هستند و بیشتر از همتایان فروتن خود دشنام میدهند.
همچنین تمایل دارند از زبان جنسی صریحتر استفاده کنند.
۶. خودزاهدپندار هستید.
خودشیفتهها اغلب معتقدند دیدگاههایشان ذاتا برتر از چشماندازهای آدمهای دیگر است. ولی چیزی که عمیقا برایشان ارزشمند است، توجهی است که از داشتن آن دیدگاهها دریافت میکنند.
مثلا بورگو میگوید شاید یک خودشیفته معتقد باشد ارتباط نزدیکتری با خدا دارد- ولی بیشتر برایش مهم است که آدمهای دیگر این ارتباط را تحسین و تمجید کنند وحس عمیق معنویاش را ستایش کنند.
۷. برایتان توجیهپذیر است که با آدمها بدرفتاری کنید.
بورگو میگوید خودشیفتههای”کینهجو” معمولا میدانند رفتارهای انتقامجویانه یا ضداجتماع پذیرفته نیست. اما فکر میکنند اینگونه رفتارها ایرادی ندارد چون دائم احساس میکنند به آنها ظلم شدهاست.
از این گذشته، اغلب تصور میکنند به آنها توهین شدهاست در صورتی که اینطور نیست، یعنی دائما این جمله را از آدمها میشنوند”منظورم این نیست! ”
۸. از اینکه رهبر دیگران باشید و برایشان تعیین تکلیف کنید لذت میبرید.
خودشیفتهها عموما از مقامهای رهبری لذت میبرند، چون میتوانند به دیگران تسلط پیدا کنند و نیازشان را به بازخورد مثبت ارضا کنند.
۹. یک فرد سرگرمکننده هستید.
پیتر جانسون، روانشناس دانشگاه وسترن سیدنی، کارشناس روانشناسی اجتماعی، میگوید: “یک خودشیفتهی تارک دنیا خوب نیست، ولی اگر کانیه وست باشی و خودشیفته باشی فوقالعاده است.”
۱۰. از درک احساسات نفرت دارید.
کریگ مالکین، روانشناس مدرسهی پزشکی هاروارد، میگوید: “این واقعیت که در حضور شخصی دیگر احساسی بروز دهید، این را به شما القا میکند که شاید از نظر احساسی تحت تاثیر دوستان، خانواده، همسر، یا حتی فاجعهی یا شکست گاه به گاه قرار بگیرید.”
به همین دلیل است که خودشیفتهها از آن بیزار هستند.
او ادامه میدهد درک کردن یک احساس، “حس استقلال کامل”شان را به چالش میکشد. “اعتراف به هر نوع احساسی به آنها تلقین میکند شاید از کسی یا چیزی بیرون خودشان تاثیر بگیرند.”
در نتیجه وقتی صحبت از احساسات، بهویژه احساسات خودشان، میشود، خودشیفتهها تمایل دارند موضوع را عوض کنند.
۱۱. احتمال جوان و مرد هستید.
فردریک استینسون، روانشناس، بعد از ۳۴۶۵۳ مصاحبهی رودرور پیبرد مردها در طول عمرشان بیشتر از زنها استعداد خودشیفتگی دارند.
اعتقاد بر این است که خودشیفتگی در بلوغ به اوج میرسد و با بالا رفتن سن کم میشود.
۱۲. جذاب به نظر میرسید و بهتر از آدمهای دیگر لباس میپوشید.
بر اساس پژوهشی که توسط سیمینه وزیره، روانشناس، در دانشگاه واشنگتن انجام شد، افراد خودشیفته معمولا شیکتر و از نظر فیزیکی جذابتر ارزیابی میشوند.
۱۳. به جای گوش کردن، فقط منتظر حرف زدن هستید.
آنیتا ونجلیسته، روانشناسی در دانشگاه تکزاس در آستین دریافت خودشیفتهها عموما تمایل دارند خودشان محور گفتوگو باشند، “دستشان را بهطور اغراقآمیز حرکت میدهند، بلند صحبت میکنند، و هنگامی که دیگران صحبت میکنند، با نگاه به اطراف بیعلاقگیشان را نشان میدهند.
۱۴. عاشق سریالی هستید.
بورگو همچنین گروهی از خودشیفتهها را تصویر میکند که آنها را “اغواگر” مینامد.
این آدمها به سرعت و به آسانی عاشق کسی میشوند که شناخت خوبی از او ندارند و به سرعت نیز فارغ میشوند. فکر میکنند شریک عشقیشان از هر لحاظ ایدهآل و بینقص است-زینتی برای بینقصی خودشان- و زمانی که واقعیت خود را نشان میدهد، میفهمند طرف مقابلشان کمبودهایی دارد، و به رابطه پایان میدهند.
۱۵. در رابطهها فریبکاری میکنید.
جاشوا فاستر، روانشناس دانشگاه آلبامای جنوبی، و کیت کمپبل روانشناس دانشگاه جورجیا دریافتند خودشیفتهها وقتی فکر میکنند شریک زندگیشان به رابطه پایبند است، بیشتر احتمال دارد فریبکاری کنند.
همچنین به نظر میرسد میتوانند با شتاب زیادی دیگران را به وارد شدن در رابطههای جنسی بیقید و بندی متقاعد کنند که معمولا وارد آنها نمیشوند.
۱۶. آدمها چند ماه بعد از آشنایی ترکتان میکنند.
کمپبل در هنگام پژوهش خود پیبرد آستانهی ۴ماهه- اوج رضایت مشهود در هر رابطهای با قصد آشنایی-عموما مدت زمانی است طول میکشد فردی که در حال شناختن یک خودشیفته است، چهرهی واقعی او را ببیند.
۱۷. از آدمها بت میسازید.
مالکین میگوید این منطقی است: “اگر شخصی کامل و بینقص را پیدا کنم که بتوانم به او نزدیک شوم، شاید بعضی از ویژگیهای او که باعث شدهاست بینقص باشد به من نیز منتقل شود، و من از همراهی با او به کمال برسم.”
با در نظر داشتن این هدف، خودشیفتهها سعی میکنند خود را به آدمهایی شبیه کنند که در تصورشان بینقص هستند – خواه یک همکار باشد یا یک خاطرخواه- و وقتی پیمیبرند آن شخص آنطور که تصور میکردند بیعیب و نقص نیست واقعا ناامید میشوند.
چون برای یک خودشیفته، همهچیز باید عالی و بیعیب و نقص باشد.
۱۸. دوست دارید آدمها را تحقیر کنید.
آدمهای خودشیفته تعمدا دیگران را تحقیر میکنند تا وجههای مثبت و رفیع برا ی خودشان حفظ کنند.
میجا د. بک، روانشناس دانشگاه یوهانس گوتنبرگ در ماینز آلمان، میگوید: “به دنبال تحسین بودن برای خودشیفتهها مانند مخدر است. این در درازمدت دشوار میشود چون دیگران آنها را ستایش نخواهندکرد، بنابراین آنها همیشه مجبور هستند در جستوجوی آشنایان جدیدی باشند که بتوانند افیون بعدی را از آنها بگیرند.”
به همین دلیل است که خودشیفتهها عموما فقط رابطههای ضعیف برقرار میکنند.
۱۹. پدر و مادرتان شما را نادیده گرفتاند و ستودهاند
بر اساس نظر زیگموند فروید، ترکیبی از طرد و تحسین بیش از حد پدر و مادر رابطهای قوی با خودشیفتگی در بزرگسالی دارد. اما اگر در کودکی یکی از اینها به تنهایی به صورت مداوم در کودکی وجود داشتهباشد اینطور نخواهدبود.
ناپایداری و ضربهی ناشی از نگرش پدر و مادر به بچهها در نهایت باعث میشود “عمیقا تشنهی تحسین” باشند و منجر به این میشود که خودشیفته در طول زندگی در جستوجوی خودبزرگبینی باشد.
۲۰. دوستانتان را طوری انتخاب میکنید که جذاب و بهروز به چشم بیایید یا با کمکشان از آدمها سواستفاده کنید.
مردان و زنان خودشیفته روشهای متفاوتی برای انتخاب دوست دارند.
زنان از بین مردان دوستانی را انتخاب میکنند که وجههی اجتماعی بالایی داشتهباشند تا احساس شایستگی کنند. مردان، از این بین آنها را انتخاب میکنند وقتی میخواهند قاپ دختران را بدزدند، مانند”کمک خلبان” باشند.
۲۱. همیشه باید کنترل امور را در دست داشتهباشید.
مالکین میگوید همانطور که خودشیفتهها از صحبت کردن دربارهی احساسات نفرت دارند، “نمیتوانند تحمل کنند مطیع خواستههای آدمهای دیگر باشند. این به آنها یادآوری میکند یا فوقالعاده باارزش یا کاملا خودمختار نیستند-که، در واقع، شاید مجبور باشند برای چیزی که میخواهند خواهش کنند- و حتی بدتر، شاید آدمها دوست نداشتهباشند این خواهش را بپذیرند.”
به همین دلیل است که افراد خودشیفته میتوانند بدون اینکه عصبانی شوند، کنترلکننده باشند. درمورد روابط عاشقانه، خودشیفتهها آدمها را با نگاههای نامطلوب، برنامههایی برای واداشتن به تغییر، و تاخیرهای همیشگی کنترل میکنند. اینها خودشیفتهها را قادر میسازند توانایی آدمها را برای انتخاب تضعیف کنند. خودشیفتهها با این کار حس استقلال مطلقشان را حفظ میکنند- که به شدت به آن محتاج هستند.