خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا: 10 مهمترین علل، علایم و درمان خود بیمار انگاری
سردرد دارم! شاید این سردرد ناشی از یک تومور مغزی باشد. ای وای روی پایم کبود شده؟ شاید لوسمی باشد! کمی حالت تهوع دارم؟ یا سرطان است یا حمله قلبی. بسیار خب! اگر این وضعیت را در تمام روزهای سال تجربه میکنید باید بگوییم با اختلال خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا روبرو هستید.
خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا چیست
کاترین بلینگ، استادیار علوم انسانی و اخلاق زیستی در دانشکدهی پزشکی فینبرگ دانشگاه نورتوسترن میگوید، ما تبدیل شدهایم به ملتی خودبیمارانگار. او در کتاب جدید خودش به نام «یک حالت شک و تردید: معنای خودبیمارانگاری» به افزایش اضطراب ما در مورد سلامتیمان، و همچنین دیدگاهی که عموم و پزشکانشان نسبت به خودبیمارانگارها دارند، میپردازد. او میگوید: “خودبیمارانگاری یک بیماری روحی نیست، بلکه در واقع واکنش بسیار غیر منطقی به عدم قطعیت پزشکی است. ما از این افراد به عنوان یک سری احمق یاد میکنیم، چرا که درخواست توجهی را دارند که ابدا مورد نیاز نیست و ضرورتی ندارد، اما هیچ دکتری نمیتواند به شما بگوید که ۱۰۰ درصد سالم هستید و برای همیشه هم سالم خواهید ماند. این امر بدبختیهای زیادی را ایجاد میکند و به یک کابوس واقعی برای بیماران و پزشکان تبدیل میشود.”
افرادی که از خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا رنج میبرند، مدام به پزشک مراجعه میکنند، بر انجام آزمایشهای غیر ضروری اصرار دارند و برخی از بیماریهای جسمی را در خودشان میبینند که طب میگوید هیچ کدام از آن ها وجود ندارند. آنها بیدلیل بیقراری دارند و فکر بیماریهایی در سرشان است که بر اساس تستهای صورت گرفته اصلا وجود ندارند. به شدت اصرار دارند که یک بیماری در کمین آنها است و فقط باید پزشک مناسبی پیدا شود و آن را در آنها تشخیص بدهد. آنها ناراحتیهای معمولی را با شدت بیشتری نسبت به دیگران تجربه میکنند، اغلب در یک وحشت کامل به سر میبرند و حتی از دست پزشکانی که نمیتوانند علائم شوم را در آنها تایید کنند عصبانی میشوند.
علل بروز خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا
بلینگ استدلال میکند که یکی از فاکتورهای محرک این است که ما به طور مداوم پیامهایی دریافت میکنیم مبنی بر اینکه ممکن است بیمار باشیم، حتی اگر هیچ علامتی هم نداریم. سلامت عمومی مدام در مورد بیماریها آگاهیرسانی میکند و بر تشخیص و غربالگری زودهنگام تاکید دارد؛ مردم بیش از حد نسبت به علائم دقت میکنند و مشتاق به انجام آزمایش هستند. او میگوید: “این روند نقش بسیار موثری دارد است. در واقع ما یاد میگیریم که مانند آدمهای خودبیمار انگار فکر کنیم: فقط به این دلیل که احساس خوبی دارم، به این معنا نیست که در حال حاضر هیچ مشکلی در من وجود ندارد. ”
درمان خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا
از هر ۲۰ آمریکایی یک نفر تحت تاثیر خود بیمار انگاری قرار میگیرد. در این نوشتار یاد میگیریم که چگونه با آن مقابله کنیم یا دست کم آن را بهتر مدیریت کنیم:
۱. آفلاین بمانید!
دکتر گوگل پر از تشخیصهای جور واجور است و البته تعداد زیادی از آنها اشتباه هستند. علامتی را که دارید جستجو کنید، مثلا درد معده! بعد از کمی جستجو در گوگل متوجه خواهید شد که ممکن است به هر چیزی مبتلا شده باشید از آپاندیسیت گرفته تا سرطان مری! و اگر دومی باشد؟ خوب، احتمالا دنیا پیش چشمتان تیره و تار میشود. برایان فالون، از دانشگاه کلمبیا میگوید: “مردم پس از بررسی این سایتها بیش از پیش مضطرب میشوند. او میگوید، برخی از خودبیمارانگارها چند ساعت در روز در اینترنت گشت میزنند تا حدی که عملکرد روزانهشان با اختلال مواجه میشود. فالون میگوید: “آنها در اثر چیزهایی که میخوانند به شدت دچار وسواس و اضطراب میشوند. کسی که در مورد سلامتی خود اضطراب دارد، بهتر است این لطف را در حق خود بکند و تا جایی که میتواند آفلاین بماند”.
۲. همیشه به یک دکتر مراجعه کنید.
عوض کردن پزشکتان به طور مداوم کار درستی نیست. اما افراد خودبیمارانگار در غالب مواقع این کار را انجام میدهند – اگر یکی از این پزشکها مشکلی در سلامتی آنها پیدا نکند، به پزشک دیگری مراجعه میکنند به این دلیل که او حتما یک بیماری را در آنها تشخیص خواهد داد. رفتن از یک پزشک به پزشک بعدی باعث افزایش احتمال تشخیصهای مختلف و انجام آزمایشهای غیر ضروری میشود. بلینگ میگوید، کسی را پیدا کنید که به او کاملا اعتماد دارید و بعد دیگر او را تغییر ندهید. سعی کنید رابطه خوبی با او برقرار کنید. در مورد نگرانی ها و سختیهایی که میکشید روراست و صادق باشید. یک پزشک خوب حمایتگر خواهد بود و کمکتان خواهد کرد که توجهتان از علائم دور شود. بلینگ میگوید: “خودبیمارانگارها باید درک کنند که یک پزشک کامل و بدون خطا که بتواند همه چیز را تشخیص بدهد یا همه چیز را درمان کند وجود ندارد”.
۳. چک کردن خودتان را فراموش کنید.
به طور بیمارگونهای نبضتان را چک میکنید؟ فشار خون؟ درجه حرارت؟ اگر اینطور است پس همین حالا وسایل پزشکی خانگیتان را کنار بگذارید. روی چیزی خارج از بدنتان تمرکز کنید – این کار هم بسیار سالمتر و هم سازندهتر است.
۴. به یک گروه پشتیبانی بپیوندید.
با کسانی که نگرانیهای مشابهی دارند، در ارتباط باشید. شما میتوانید از دانش آنها و استراتژیهایی که برای مقابله با این مشکل دارند استفاده کنید و اطلاعات خودتان را نیز به آنها ارائه بدهید، به هم اطمینان بدهید، و به سوالات یکدیگر پاسخ بدهید. حضور در این گروهها به شما کمک میکند که بدانید تنها نیستید.
۵. فعال باشید.
ورزش به کاهش استرس، افسردگی و اضطراب کمک میکند. نیازی نیست که تمرینات سنگین ورزشی انجام بدهید: خیلی ساده میتوانید سگتان را برای پیادهروی ببرید، شنا کنید، یا باغبانی کنید. استرس موجب میشود افراد خودبیمارانگار احساس اضطراب بیشتری کنند و در عین حال نشانههایی را که در حال حاضر دارند تشدید میکند.
۶. رفتاردرمانی شناختی (CBT).
این روش درمانی طراحی شدهاست که به شما کمک کند تا رفتار مرتبط با اضطراب را در خودتان شناسایی کنید و دست از آن بردارید. این روش گاهی اوقات شامل «درمان از طریق مواجهه» است: قرار گرفتن در معرض ترسها به طور مستقیم و یاد گرفتن روشهای مقابله با آنها. جان آبرامویتز، استاد روانپزشکی در دانشگاه کارولینای شمالی میگوید: “اگر کسی به بیمارستان تخصصی سرطانی نمیرود به این دلیل که ترس دارد مبتلا به سرطان شود، ما او را به آنجا میبریم. یا مثلا برخی از آدمها ورزش نمیکنند، زیرا فکر میکنند که قلبشان متحمل فشار زیادی خواهد شد، بنابراین ما آنها را وادار به انجام تمرینات ورزشی میکنیم.” تحقیقات نشان میدهند که CBT موثر است؛ بیماران معمولا برای دیدن تفاوت در خودشان حدودا به ۱۶ تا ۲۰ جلسه درمان نیاز دارند. “مردم یاد میگیرند که به چیزها به طور واقعگرایانهتری نگاه کنند. شما ۲۰ پزشک دارید و همه میگویند هیچ مشکلی در رابطه با سلامتی شما وجود ندارد، خوب این به چه معنا است؟”
۷. در مورد وضعیت خود کسب اطلاع کنید.
خود بیمار انگاری چیست؟ چرا شما از این مشکل رنج میبرید؟ آموزش و یادگیری شما را توانمند میکند و میتواند انگیزهی شما را برای داشتن یک برنامهی درمانی افزایش دهد. درک این اختلال اغلب به کم شدن نگرانیهای بیماران کمک میکند.