۵ فایده داستان سرایی برند برای ایجاد ارتباط با مخاطب
به غیر از ارائهی خدمات عالی و محصولات باکیفیت، چه عناصر دیگری میتوانند یک کسب و کار گمنام را به یک کسب و کار مشهور و موفق تبدیل کنند؟ اگر دقیقتر بررسی کنید، در خواهید یافت یکی از قویترین جنبههای یک برند، داستان آن است. این داستانها وارد ذهن ناخودآگاه مشتری میشوند و علاقهی وی را به برند شما افزایش میدهند. ایجاد پیوند میان یک روایت خاص و کسب و کارتان احتمال رسیدن به موفقیت و ماندگار شدن در ذهن مشتری را افزایش میدهد. بنابراین داستان سرایی برند برای ایجاد ارتباط با مخاطب یک امر مهم و ضروری است.
داستان سرایی برند برای ایجاد ارتباط با مخاطب
۱. چرا داستانها اینقدر محبوب هستند؟
آدمها عاشق این هستند که داستانها و افسانههای زیبا را بشنوند و از آنها لذت ببرند. از قرنها پیش تاکنون، داستان گویی یکی از اشکال اصلی و مهم سرگرمی برای بشر بوده است. داستانها حاوی اطلاعات مهمی هستند که به طور همزمان برای شنونده الهامبخش و آموزندهاند. دنیای امروز نیز از این نظر تفاوت چندانی با گذشته ندارد. فیلمها، کتابها، و حتی اخبار به گونهای طراحی و ارائه میشوند که در خاطر مخاطبان باقی بمانند.
داستانهایی که با کسب و کارتان پیوند میزنید به راحتی میتوانند وارد ذهن ناخودآگاه مشتریان بالقوهتان شوند و به باورهایشان تبدیل شوند. هنگامی که آدمها در حال تصمیمگیری برای استفاده از خدمات یک شرکت یا خرید محصول یک تولید کننده هستند، فقط از قدرت منطق خود استفاده نمیکنند؛ بلکه باورهای درونیشان نیز نقش مهمی در این انتخاب ایفا میکنند.
ذهن ناخودآگاه با استفاده از تشبیهات و استعارهها با ذهن خودآگاه ارتباط برقرار میکند. تصاویر و داستانهایی که در عمق وجودمان نقش بستهاند، رفتارهای آدمی را هدایت میکنند. برای مثال، وقتی به فعالیت در یک شغل خسته کننده میاندیشید، احتمالا خودتان را به گونهای تصور میکنید که با خستگی و ناراحتی در حال انجام آن فعالیت هستید. یا اگر باور داشته باشید که نتیجهی قابل تصور تلاشهایتان قطعا موفقیت خواهد بود، ذهن ناخودآگاهتان ممکن است تصویری از موفقیت را پیش چشمتان ایجاد کند.
برای الهام بخشیدن به آدمها برای نزدیک شدن به برندتان یک داستان خلق کنید؛ به این ترتیب، کسب و کار شما برای آنها جذاب خواهد شد. ذهن آنها با برند شما درگیر میشود، و این درگیری ذهنی در انتخاب خدمات یا محصولات شما به آنها کمک خواهد کرد. اهمیت داستان سرایی برند به قدری بالا است که به عنوان یکی از ۵ راز برندسازی که هر کسب و کار باید بداند، شناخته میشود.
۲. آدمها از شنیدن داستانهای خاص لذت میبرند
آدمها به طور ناخودآگاه از شنیدن داستانهایی دربارهی غلبه بر موانع بسیار لذت میبرند. آنها عاشق شنیدن روایتهایی هستند که حاوی غلبه بر مشکلات و رسیدن به موفقیتاند. آدمها به گونهای خلق شدهاند که به دنبال اصلاح و پیشرفت باشند، و ماجراهایی دربارهی تلاشهای ابتدایی که الهامبخش موفقیتهای بزرگ شدهاند، باعث تحریک ترشح هورمونهای شادیآور در بدن میشوند.
۳. این داستانها باید موثق و قابل باور باشند
داستانی که با برند خود پیوند میزنید باید درست و موثق باشد؛ و از این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است. در غیر این صورت، قدرت راستی آزمایی درونی آدمها به آنها اعلام میکند که این داستان از لحاظ منطقی درست نیست، و به این ترتیب، به آنها هشدار میدهد کسب و کار شما شاید آنطور که نشان میدهد صادق و درستکار نباشد. بنابراین، باید توجه کنید که داستانتان مبتنی بر واقعیت باشد. به جای آنکه سررشتهی کار را به قوهی تخیلتان بسپارید، سعی کنید در خلق داستانتان از حقایق و واقعیتها استفاده کنید.
۴. همیشه راهی برای خلق داستان وجود دارد
پشت هر کسب و کاری حتما داستانها و ماجراهایی وجود دارند؛ فقط لازم است که آنها را شناسایی کنید. به روزهایی فکر کنید که هنوز کسب و کارتان را راه نینداخته بودید – وقتی این ایده هنوز فقط در ذهنتان وجود داشت. چه عاملی باعث شد این کار را شروع کنید؟ از چه چیزی الهام گرفتید؟چه چیزی به شما انگیزه داد این راه را ادامه دهید، و چگونه توانستید از پس مشکلات بر بیایید؟
این داستان از زمانی شروع میشود که کسب و کارتان تنها یک بذر در ذهنتان بود. این داستان تا کاشتن این بذر و تلاش برای رشد این گیاه ادامه مییابد. در ابتدا، شما فقط امیدوار بودید. شما میخواستید زندگیتان را عوض کنید؛ و شاید هم همزمان، دوست داشتید به زندگی سایر آدمها نیز کمک کنید. شاید به مشکلی فکر میکردید که کسب و کارتان میتوانست آن را برطرف کند. حتما این امیدواریها، کشمکشها، و نحوهی بزرگ شدنتان و غلبه بر چالشها و مشکلات را در داستانتان لحاظ کنید. به این ترتیب، میتوانید به آدم مشهوری تبدیل شوید، و شاید حتی نامتان جزء شجاعترین زنان تاریخ که قهرمان زندگی واقعی و داستانی بودند، دهان به دهان نقل شود.
۵. داستان سرایی برند کمکتان میکند شجاعتر باشید
بسیاری از صاحبان کسب و کار تمایلی به بازگویی داستان شکلگیری و رشد برندشان ندارند. آنها نمیخواهند همهی جزییات را در مورد خودشان بگویند؛ به جز مواردی که به موفقیت آنها منجر شده باشند. همچنین، آنها نمیخواهند به مواردی اشاره کنند که ضعفشان را نشان میدهند؛ بنابراین، آنها ترجیح میدهند کشمکشها و چالشهایشان را تعریف نکنند. با وجود این، اگر گاهی اوقات اجازه دهید سایر آدمها متوجه شوند این کسب و کار چهقدر برایتان ارزشمند است – زیرا برای رشد آن بسیار تلاش کرده و سختی کشیدهاید – میتوانید از فواید آن بهرهمند شوید.
اگر مشتریان بالقوه بتوانند خودشان را جای شما بگذارند، حتما به پشتیبانی از برندتان علاقهمند خواهند شد. همچنین، آنها شما را بابت انرژی و سرمایهای که برای انجام این کار گذاشتهاید، تحسین خواهند کرد؛ صرف زیرا این انرژی و سرمایه نشان میدهد شما نهایت تلاشتان را برای تولید و ارائهی محصولات و خدمات باکیفیت به خرج دادهاید. داستانهای دوران ابتدایی و ضعیف کسب و کارتان، موانع، و دستاوردهایتان را برای آدمها بازگو کنید تا آنها شما را در سفرتان به سمت پیشرفت و موفقیت همراهی کنند.
رازها و ماجراهای حقیقی کسب و کارتان را با استفاده از وبسایتتان، و به عنوان نوعی بازاریابی و تبلیغات، برای مخاطبان فاش کنید – به آنها بگویید برای پیشرفت و ارائهی محصولات و خدمات عالی به آنها چه تلاشهایی کردهاید. بازگویی این داستان، همچنین، اعتماد به نفس خودتان را نیز بالا میبرد و هنگامی که میخواهید کارمندانتان را به سمت جلو هدایت کنید، به کمکتان میآید. به علاوه، با مرور این داستانها میتوانید دستاوردهای کوچک و بزرگ خود را شناسایی کنید؛ این داستانها نه تنها برای مشتریان، بلکه برای کارمندان و حتی خودتان نیز الهامبخش خواهند بود.