۹ مهمترین روش های بالا بردن هوش تان که باید بدانید
۹ مهمترین روش های بالا بردن هوش تان که باید بدانید
روش های بالا بردن هوش برای همه آدم ها در تمامی سنین خوب و مفید است. من اخیرا با یک روزنامهنگار در زمینهی فناوری به نام کلیو تامپسون، نویسندهی باهوشتر از آن که فکر میکنید، گفتوگو کردم. در نتیجهی این گفتوگو به ۹ درس رسیدم دربارهی اینکه چگونه میتوانیم تفکرمان را بهبود بدهیم و با هوش تر شویم- با فناوری یا بدون آن.
با ما در این نوشتار همراه باشید تا از بهترین روش های بالا بردن هوش باخبر شوید
مطلب مرتبط: تست هوش با ۱۰ بازی فکری
۱. زمان قابل توجهی را دور از اینترنت سپری کنید
“من فکر میکنم خوب است که زمان قابل توجهی را دور از اینترنت سپری کنیم و این واقعا یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است. مثلا، من آخر هفتهها ایمیلها را چک نمیکنم. این یعنی من معمولا از رسانههای اجتماعی دور هستم. من خیلی پیام ارسال میکنم چون این برای من ابزار ارتباط اجتماعی است و اینگونه رفتار اجتماعی را سازماندهی میکنم. اما تمایل دارم بیشتر مطالعه کنم و اینگونه مغزم به مسیری جالبتر کشیده میشود. بسیاری از آدمها به من میگویند نمیتوانند این کار را بکنند چون رییسشان از آنها میخواهد آخر هفتهها ایمیلها را چک کنند. و این نشان میدهد بسیاری از مشکلات حواسپرتی که ما داریم واقعا ناشی از خود فناوریها نیست، بلکه مشکل در مناسبات قدرت است که از این فناوریها ظهور میکند.
مطلب مرتبط: انواع هوش : ۸ نوع هوش که بر میزان موفقیت شما تاثیر دارند
“کارکنان یقه سفید احتمالا نیاز دارند یک جنبش همبستگی داشتهباشند که این مناسبات قدرت را از بین ببرد چون اکنون کارفرمایانی که میتوانند ۷ روز هفته شبانهروز به کارمندانشان دسترسی داشتهباشند، دائم کار آنها را فشرده میکنند. کارفرمایان باهوش میدانند که واقعا برای ظرفیت تفکر کارکنانشان بد است که تمام طول هفته مانند دارکوب مغز آنها را بخورند. و من فکر میکنم فولکس واگن و چند شرکت دیگر این سیاست را در پیش گرفتهاند که پس از ساعت معینی از شب و در آخر هفتهها سرورهای بلکبریشان را خاموش کنند، بنابراین دیگر ایمیلی به کارمندانشان نمیرسد… این چیزی است که اتحادیهها صد سال است از آن حمایت میکنند. این یک مصلحت مدنی و اجتماعی است و برای یک کارفرما باید مصلحت شرکت هم باشد. بگذارید ارتباط آدمها با خواستههای شرکتتان قطع شود.”
مطلب مرتبط: ۱۰ استراتژی آدم های باهوش برای بهره وری بیشتر
۲. به وظایف شناختی گوناگون انجام دهید: کارهایی انجام دهید که از نظر ذهنی متفاوت هستند
“یکی از چیزهایی که من در کتابم دربارهاش صحبت کردم نیاز به چیزی است که من به کنایه آن را گوناگونی شناختی مینامم. اگر با این ایده موافق باشید که نحوهی برقراری ارتباط، نوشتن، ابراز عقیده، و شکل دادن به یک ایده به صورت برخط، از نظر کیفی با نحوهی انجام این فعالیتها به صورت برون خط (آفلاین) متفاوت است، و این روشها از نظر بهرهوری و فایده با شیوههای سنتی برون خط (آفلاین)، که کمتر اجتماعی هستند، متفاوت است، پس هنوز بینهایت مفید است که ۸ ساعت مطالعه کنیم، به پیادهروی طولانی برویم، یا فقط در یک کافه سرمستانه دربارهی چیزی با یک دوست بحث کنیم. این چیزها با روشهایی که ما به صورت برخط امورمان را اداره میکنیم، بسیار متفاوت هستند، و ذهنتان را به خوبی به طرز فکرهای متفاوتی میکشانند باور کنید این هم یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است.
“این دربارهی انجام کاری متفاوت با بدنتان نیز صدق میکند. علت اینکه هنگام دوش گرفتن ایدههایی به ذهنمان میرسد این است که ما در حال کار کردن نیستیم و بدنمان در حال انجام کاری کاملا متفاوت است؛ این یک محیط محرک جدید است، و چیزهایی که در ذهنمان با آنها در تقلا بودهایم، به نحوی کاملا متفاوت در ضمیر نیمهآگاهمان گردآوری میشود. بنابراین، اگر شما مثل من فردی هستید که تمام روز با کلمات کار میکنید، واقعا خوب است که در اوقات فراغتتان کاری کاملا غیرکلامی انجام دهید. من یک نوازنده هستم، برای همین در پایان روز مدت نیمساعت گیتار میزنم و این روشی افسانهای است که ذهنام را در یک حالت تجسمیافتهی کاملا متفاوت قرار دهم. من اغلب در نهایت وقتی به نواختن پایان میدهم نوعی مشکل را حل کردهام… و این از نظر هیجانی نیز خیلی ارزشمند است، که تمام بخشهای دیگر شخصیتام را ورزیده میکند. هر فردی چیزی مانند این دارد. بعضی آدمها آشپزی را دوست دارند، آنها در جمعه ۸ ساعت را صرف درست کردن یک غذای هندی فوقالعاده، دویدن، یا ورزشهای تیمی میکنند. همهی اینها چیزهایی هستند که با کیفیت کلی زندگی و تفکر ما در ارتباط هستند. دانستن اینکه چه وقت عمومی فکر کنید و چه وقت خصوصی – چه وقت ایدهای را به صورت برخط به سرعت منتشر کنید، چه وقت بگذارید به آرامی پرورش بیابد و پخته شود- یک مهارت ضروری جدید است: گوناگونی شناختی.”
مطلب مرتبط : بالا بردن هوش با ۱۰ روش اثبات شده و عالی
۳. خودتان را منزوی نکنید: تفکر اجتماعی را یاد بگیرید
“هوش ما هرگز تماما در سر ما نبودهاست. بخش عظیمی از تفکر ما چیزی است که یک فیلسوف به نام اندی کلارک آن را رخ دادن در ذهن گسترده مینامد، که یعنی از انواع مختلف منابع خارج از وجودمان استفاده کنیم تا برای برای تفکر در مسیرها و قابلیتهای جدید چارچوبی ایجاد کنیم که ایجاد آن با ذهن به تنهایی امکانپذیر نیست. این میتواند به سادگی نوشتن چیزی باشد که در سرتان است، تا مجبور نباشید آن را برای مدت کم یا زیاد در ذهنتان نگه دارید. بخش عظیمی از شناخت انسان به منابع خارج از سرش بستگی دارد به همان طریق که اساس حافظهمان تا حد خیلی زیادی به پویایی اجتماعی، به یاد آوری اجتماعی، یا آنچه روانشناسان حافظهی گروهی یا تعاملی مینامند، بستگی دارد. مطمین باشید این روش یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است که کسی تا به حال به شما نگفته است.
“وقتی گروهی از آدمها با هم معاشرت میکنند، در حفظ معنی خیلی خوب هستند، اما ما به آدمهای دیگر به عنوان نوعی از این تقویتکنندههای شناختی وابسته هستیم. بنابراین شما میتوانید این سوال را بپرسید که اگر ما در اطراف آدمهای دیگر نباشیم، آیا خنگتر خواهیمبود؟ آیا اگر نزدیک آنها باشیم باهوشتر خواهیمبود؟ من فکر میکنم جواب آن مثبت است، وقتی در اطراف آدمهای دیگر هستیم باهوشتر هستیم، وقتی برای تفکرمان انواع چارچوبهای خارجی را داریم باهوشتر هستیم، و این یکی از مولفههای ضروری انسان بودن است.
مطلب مرتبط : ۹ نوع هوش و ۲۰ ویژگی آدمهای خیلی باهوش
“یکی از کارهایی که من سعی کردهام در کتابام انجام دهم، بخش عظیمی از چیزی است که ما عموما آن را کار فکری میپنداریم، که همیشه با معاشرت و تعامل با آدمهای دیگر همراه بودهاست. ما اغلب اوقات هوش و تفکر را به عنوان تنها نشستن و زل زدن به یک کتاب برای ۱۰ ساعت یا ۱۰ سال تعریف میکنیم. و هرچند بدون شک این یک طرز فکر قدرتمند است، اما در دنیای واقعی مقدار عظیمی از تفکر وقتی رخ میدهد که ما در حال بحث، مجادله، و اتکا به یکدیگر و کار گروهی هستیم. یکی از دلایلی که به این موضوع کملطفی شدهاست این است که معاشرت – مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی- زنانه تلقی میشود. و شما اکنون این را میبینید. تمام اندیشمندان بزرگ که گلایه میکنند رسانههای اجتماعی پیش پا افتاده و احمقانه هستند همان مردان میانسال رماننویس، مثل جاناتان فرانزن هستند، درست است؟ آنها میگویند تا زمانی که شما منزوی هستید و منزوی میمانید، تفکرتان به نحوی آلوده و سطحی و پیش پا افتاده است.”
۴. علاقهتان را پیدا کنید: علاقه حافظه و خلاقیت را برمیانگیزد
“علاقه چیزی است که حافظه را بر میانگیزد. ما اکنون میتوانیم روی گسترهی متنوعتری از اطلاعات حساب کنیم، و اکنون میتوانیم مواجهههای اتفاقی خیلی بیشتری با دانش و آدمهای دیگر داشتهباشیم، بنابراین احتمالا خلاقیتتان افزایش چشمگیری خواهدداشت. اما در عین حال حقیقت دارد که اگر بخواهید هنگام رفتن به پیادهرویهای طولانی جهشهای خلاقانهی قدرتمندی داشتهباشید، و ناگهان ایدهای غیرمنتظره به ذهنتان برسد، باید دانش را عمیقا درونی کنید. برای فردی که میخواهد خلاق باشد ضروری است که با مفادی که به آنها فکر میکند گلاویز شود. بنابراین شما باید آن لحظات قطع ارتباط را داشته باشید که طی آنها بتوانید بدون حواسپرتی فکر کنید. همچنین نیاز دارید بیشتر ایدهپردازی کنید، مثلا بنویسید. این شیوهای قدرتمند است که برای آنچه به آن فکر میکنیم در ذهنمان کدگذاری کنیم.
“چیزهایی که حواسمان را پرت میکنند باعث شدهاست اوضاع دشوارتر شود، اما تولید ایده آسانتر شدهاست. حتی بحث دربارهی موضوعات از طریق ایمیل روشی قدرتمند است که موضوعات را به اعماق ذهنتان ببرید. اگر بیش از حد به چیزهایی که برایمان مهم است نپردازیم، میتوانید استدلال کنید که ما کمی خلاقیت را از دست میدهیم. در عمل من فکر میکنم وقتی آدمها درگیر چیزی هستند، بیش از حد به آن میپردازند. بنابراین در واقع آنچه شما دارید یک مشکل فرهنگی است. من دوست دارم آدمها بیشتر درگیر اکتشاف فضا باشند، بیشتر درگیر سیاست باشند، و این یک سوال قدیمی است که ‘چگونه آدمها را به چیزهایی علاقهمند کنیم که موضوعات مهمی هستند؟’ این همان کاری است که من و شما سعی داریم انجام دهیم. ما دائم سعی داریم به واسطهی عرضهی علم به شیوهای واقعا خوشایند آدمها را به فکر کردن دربارهی آن اغوا کنیم. شما با عسل مگسهای بیشتری را جذب میکنید.” علاقه تان را پیدا کنید و بدانید این روش واقعا یکی از علمی ترین روش های بالا بردن هوش است.
۵. فقط از “رهبران فکری” یا نخبگان پیروی نکنید
“من فکر میکنم آنچه اکنون به واسطهی اینترنت در حال رخ دادن است این است که نخبگان فرهنگی از فهمیدن اینکه علایق و اشتیاق انسان تا چه حد گوناگون است بهتزده هستند – و من احتمالا خودم را عضوی از این نخبگان میدانم چون نویسندهای در نیویورک هستم. چون وقتی شما در یکی از این شهرهای ساحلی زندگی میکنید، فکر میکنید ‘اوه همه واقعا مشغول فلان موضوع هستند چون ما داریم دربارهی آن میتویسیم.’ اما بعد کشف میکنید که نه، نه، نه، آدمها اصلا به آن اهمیتی نمیدهند!
“مثلا، اسکن کردن کتابها (تبدیل کتابها به نسخهی الکترونیکی) ما را قادر میسازد ببینیم آدمها واقعا چه کتابهایی را میخوانند. نیویورک تایمز فهرست کتابهای پرفروشاش را بر اساس کتابهایی که واقعا فروش میروند گردآوری نمیکند، بلکه این فهرست را بر اساس تعدادی از کتابفروشیهای گزینش شده در بازارهای نخبگان انتخاب میکند، چون آنها کسانی هستند به آنها اهمیت میدهد- رهبران فکری، یکی از نفرتانگیزترین عباراتی که در ۱۰ سال اخیر ابداع شدهاست. رهبران فکری.
“اثبات شدهاست که مردم تعداد بسیار زیادی کتابهای مسیحی و کتابهای خودارتقایی میخرند، درست است؟ بنابراین به محض اینکه متوجه میشویم یک فرد متوسط واقعا چه میکند، به هیچ وجه با آنچه آدمها- یعنی کسانی که میپندارند روی کانون توجه جامعه نفوذ دارند- فکر میکنند همه باید دربارهی آن صحبت کنند همخوانی ندارد. و اینترنت خیلی کم چنین تاثیری دارد. چون گفتوگو را قابل رویت میکند، ما را با گوناگونی آنچه آدمها واقعا به آن اهمیت میدهند بهتزده میکند.
“یکی از چیزهایی که من فکر میکنم دربارهی اینترنت و شیوهای که جامعه را متحول کردهاست واقعا نگرانکننده است، این است که تعداد خیلی کمی از آدمها در واقع به چیزهایی اهمیت میدهند که ما فکر میکردیم باید اهمیت بدهند. این چیزی است که همیشه نخبگان فرهنگی را مشوش میکند. آنها فکر میکردند همه به همان ۵ کتابی اهمیت میدهند که آنها خواندهاند. اما در فضای برخط همه دربارهی گرگ و میش، لیگ ورزش فانتزیشان، پوکمون، جلسه میهانی چای، باغبانی، و بافتنی صحبت میکنند. و نخبگان چنین حسی دارند: ‘خدای من چرا همه تا این حد احمق هستند؟’ و منظور آنها از احمق این است که ‘چرا همه همان ۵ کتابی را نمیخوانند که من در حال خواندن هستم؟'”
۶. بدانید چه وقت به “هوش برون سپاریشده” اتکا کنید (و چه وقت نکنید)
“اگر شما مهارتهایی را به حالت خودکار درآورید که نباید خودکار باشند، کیفیت عملکرد و تفکرتان را کاهش میدهید. ما میبینیم که ماشینهای خودران گوگل در حال پیشرفت است. از طرفی این فوقالعاده است چون انسانها رانندگان مخوفی هستند. ما نباید رانندگی کنیم. ذهن ما به شدت آشفته است و به آسانی حواسمان پرت میشود. ما بیش از حد به قابلیتهایمان اطمینان داریم و از قدرت حرکتی یک شی ۲ تنی که با سرعت ۶۰ مایل در ساعت در حرکت است درک افتضاحی داریم. من ترجیح میدهم یک روبات ماشین را کنترل کند. خطرش هنگامی است که مجبور میشوید ناگهان کنترل را به انسان بازگردانید.
“من در ماشین و در حال خواب یا بازی هستم، به اطراف توجه نمیکنم، یا روزنامه میخوانم، و ناگهان ماشین خودران من میگوید؛ ‘خدای من دارد اتفاقی میافتد که من قادر به کنترل آن نیستم. بیا کلیو، تو بران.’ و شاید حالا واقعا ۲ سال باشد که من رانندگی نکردهام. بنابراین احتمالا رانندگی من فاجعهبار خواهدبود. وقتی چیزی را کاملا به یک دستگاه یا یک الگوریتم محول میکنید، ممکن است عادت انجام آن وظیفه را از دست بدهید. این مشکل واقعا جالبی است و من نمیدانم آنها چگونه میخواهند آن را در ماشینهای خودران حل کنند. جواب آماری آن این است که اگر کنترل ماشین به من برگردانده شود، احتمالا تصادف میکنم. اما نرخ آسیب کلی محول کردن کنترل ماشین به روباتها باز هم به قدری پایین خواهدبود که ارزشاش را دارد.
“اما این چگونه با وظایفی که با مرگ و زندگی در ارتباط نیست قابل قیاس است؟ یک مثال آن ماشین حساب و یادگیری ریاضی است. به نظر میرسد شواهد حاکی از آن است که اگر در فرآیند یادگیری یک کودک خیلی زود به او ماشین حساب بدهید، ریاضی را کاملا به خوبی یاد نمیگیرد چون این شانس را ندارد که واقعا با آن روندها گلاویز شود. حتی بد است که عمل جمع با انتقال را به حالت یک روتین یا الگوریتم درآورید. پژوهشها نشان دادهاست این کار مانع از آن میشود که کودک دربارهی مفهوم اعداد فکر کند. من این را در کودکانام میبینم. معلمها الگوریتم را ارائه میکنند اما در عین حال روشهای مختلف فکر کردن دربارهی اعداد را درس میدهند. هنگامی شما این مفاهیم اولیهی ریاضی را بفهمید، استفاده از ماشین حساب خوب است و در واقع توانایی یادگیری ریاضی، و کشف ترکیبهای جالب عددی را در ما بالا میبرد و سبب پیشرفت ما میشود.”
۷. به بازیهای ویدیویی بپردازید، این بازیها دروازهی ورود به یادگیریهای جدید هستند
“من خیلی زود فهمیدم همانطور که دیو واینبرگ میگوید ‘همهچیز متفاوت و گوناگون است.’ وقتی چیزی برای شما مهم است، تعداد آدمهایی که به آن اهمیت نمیدهند بیشتر از کسانی که اهمیت میدهند. علایق شما برای فردی دیگر چیزی متفاوت است. برای همین پرداختن به بازیهای ویدیویی برای یادگیری تواضع فرهنگی مفید است. نکتهی دوم این است که بازیهای ویدیویی من را به کامپیوتر علاقهمند کردهاست. این بازیها برای من دروازهی ورود به فکر کردن دربارهی نقش محاسبات در زندگی آدمها بود. بازیهای ویدیویی من را به برنامهنویسی علاقهمند کرد، که نگاهی اجمالی به روبنای نرمافزار به من داد. و این بازیها لذت عظیمی به من دادهاست، که صحبت زیادی دربارهی آن نشدهاست. چون مدتها است بازیهای ویدیویی به عنوان اتلاف وقت محکوم شدهاست، برای آدمها مشکل است که بیان کنند چه چیزی در بازیهای ویدیویی برایشان لذتبخش است. و نهایتا تعداد بسیاری زیادی از متفکران هستند که به بررسی خوبیهای این بازیها پرداختهاند– نه بررسی چیزهایی که به شما یاد میدهند یا اینکه آیا هماهنگی دست و چشم یا حافظه فعال را بهبود میدهد یا نه- سوال آنها این است که به عنوان یک سرمایهگذاری فلسفی این بازیها چه خوبیهایی دارند؟ چرا ما عشقشان هستیم؟
“از لحاظ بازی و حل مسئله، من فکر میکنم این بازیها فرصتی فوقالعاده برای روشن کردن تعدادی از موضوعات هستند که معلمها اغلب گلایه میکنند فهماندنشان به بچهها دشوار است. یکی از آنها روش علمی است. ما دربارهی این صحبت میکنیم که اگر با مشکلی مواجه شدید که باید برای آن یک فرضیه بسازید، چهطور این کار را بکنید، سپس چگونه فرضیه را آزمایش کنید تا بفهمید با واقعیت مطابقت دارد یا نه. دادههایتان را جمعآوری کنید، فرضیهتان را اصلاح کنید، و این کار را بارها و بارها تکرار کنید. اما فهماندن این به کودکان واقعا دشوار است چون ما به آنها آزمایشهایی مصنوعی میدهیم تا انجام دهند، آزمایشهایی که نتیجهشان از قبل مشخص است. ما هیچ وقت به آنها مشکلی واقعا غیرقابل مشاهده نمیدهیم و از آنها نمیخواهیم مجموعهای از قواعد قابل مشاهده برای آن ارائه کنند. ما هرگز به آنها نمیگوییم باید پی ببرند آیا بوزون هیگز وجود دارد یا نه. آنها ابزار انجام این را ندارند. ما در دادن مشکلاتی با قواعد غیرقابل مشاهده به کودکان که آنها را برای اکتشاف به هیجان بیاورد، بد عمل میکنیم. و تا زمانی که این کار را نکنیم، آنها هرگز واقعا نمیفهمند چه چیزی باعث قدرتمندی روش علمی میشود.”
۸. مشتاق باشید استراتژیهای تفکرتان را وفقپذیر کنید
“من دربارهی وفقپذیری استراتژیهای تفکرمان خیلی خوشبین هستم. مثلا، من در حاشیهی کتابها یادداشتهای زیادی مینویسم. اینگونه کتاب را درک میکنم. و شما میتوانید بگویید که احساس جنبشی شگفتانگیزی در این کار هست و سرعت نوشتن من کمتر از تایپ کردنام است، بنابراین آیا من این دانش را به شیوهای بهتر کدگذاری میکنم؟
“شما میتوانید این خطوط پر پیچ و خم جالب را که بخشی از کتاب را به بخش دیگر ارتباط میدهد ترسیم کنید، و وقتی بهطور دیجیتال کار میکنید این ارتباط از بین میرود، درست است؟ اما از طرف دیگر، وقتی در کتابخوان یادداشتبرداری میکنم، میتوانم هنگام تایپ کمی سریعتر حرکت کنم تا ایدهای طولانیتر و سنجیدهتر ایجاد کنم. گاهی حتی ۲ پاراگراف مینویسم، که شما نمیتوانید در حاشیهی یک کتاب بنویسید. و از آن مهمتر، میتوانید با قرار دادن این اطلاعات در یک دیتابیس، دوباره آنها را پیدا کنید. بنابراین وقتی یادداشتها را جست و جو میکنم، میتوانم اطلاعاتی را بیابم که فراموش کردهبودم ۳ سال پیش آنها را یادداشت کردهام.
“من اخیرا دوبیتیهایی از مقالهای دربارهی انسان اثر الکساندر پاپ را توئیت کردهام، چون او یکی از شعرای محبوب من است – از قرن ۱۸ام او تنها شاعر محبوب من است- و من آن را در کتابخوان میخوانم. من به هایلایت کردن این دوبیتیهای شگفتانگیز ادامه دادم. و همچنین یادداشتها را بازیابی کردم و این دوبیتیها را توئیت کردم. و هیچ راهی وجود ندارد که این کار را با کتاب کاغذی انجام دهم. من واقعا فراموش خواهمکرد که دوبیتی کجای کتاب بودهاست. من ۵۰ درصد یادداشتبرداری را روی کاغذ انجام میدهم و ۵۰ درصد را در کتابخوان و فکر نمیکنم در کیفیت تفکر من تفاوتی زیادی ایجاد کند، فقط اینکه یافتن آنچه نوشتهام بهصورت دیجیتال آسانتر است. و ارزش این بازیابی بسیار زیاد است.”
۹. از فناوری برای تقویت هوشتان استفاده کنید
“من یقینا فکر میکنم مختصر و موجز نوشتن اکنون ارزش شناختهشدهی بیشتری نسبت به قبل دارد. ما اکنون ابزارهایی داریم که موجز بودن را تشویق میکند، مثل توئیتر. آدمها توئیتر را مسخره میکنند: ‘شما واقعا در ۱۴۰ کاراکتر چه چیزی میتوانید بگویید؟’ اما من فکر میکنم آنچه ما پی بردهایم این است که آدمها میتوانند در ۱۴۰ کاراکتر چیزهای خوشایندی بگویند. توئیتر آنها را وادار میکند آنچه را میخواهند بگویند مختصر و مفید کنند؛ آنها را وادار میکند بینهایت ظرافت به خرج دهند. همانطور که شکسپیر نوشتهاست، ایجاز روح ظرافت است.’ این جمله خود یک پند است که به خوبی در یک توئیت میگنجد و فضای اضافی هم باقی میماند.”
ترجمه:تحریریه سایت کسب و کار بازده_مینا بنادکوکی
منبع:psychologytoday
موضوع محوری
۹ مهمترین روش های بالا بردن هوش تان که باید بدانید
- مطلب قبلی چرا شیرینی جات باعث شادی و حس خوب شما میشوند
- مطلب بعدی رابطه: ۶ دروغ که رابطه تان را به گند میکشد