۵ عادت افراد کنترل گر را بشناسید
تشخیص دادن اطرافیان ما که میکوشند روی ما و دیگران کنترل داشتهباشند، آسان است. اما تشخیص رفتارهای کنترلی خودمان دشوار است! افراد کنترل گر چه کسانی هستند ؟ کنترل گر کسی است میخواهد اطرافیاناش طوری رفتار کنند که او دوست دارد. همهی ما در شرایطی قرارگرفتهایم که کسی به ما بگوید: “نه! فلان کار را نکن.” اگر از آن شخص بپرسیم چرا؟ میگوید: “نمیخواهم اینکار را انجام بدهی” یا “راهش این نیست.”
ما در زندگی با انواع آدمها برخورد میکنیم. یک مهارت مهم زندگی که باید در خود توسعه دهیم، مهارت مدیریت روابط است. کمکم یاد میگیریم که چگونه بگوییم: “به نظر میرسد که روش خوبی برای خودت پیدا کردهای. من این کار را به شکل متفاوتی انجام میدهم، در هر حال ممنونم که کمکم کردی.”
به هرحال، نباید اجازه بدهید که یک شخص کنترل گر با روی خوش شما را به باد سرزنش بگیرد. آدمهایی که میخواهند دیگران را کنترل کنند، فقط نصیحت نمیکنند بلکه توقع دارند شما به نصیحت آنها حتما عمل کنید!
مطلب مرتبط: چگونه آدم های کنترل کننده را بشناسیم ؟
در ادامه ۵ عادت آدمهایی که میخواهند اطرافیانشان یا شما را کنترل کنند، میبینید.
۱. آنها قبل از اینکه شما بگویید، مشکل تان را میدانند.
وقتی بیست و اندی سال از عمرم میگذشت، یک دوست کنترلکننده داشتم. تنها دلیل دوستی من با او این بود که اعتمادبهنفس نداشتم و فکر میکردم به نصایح یک شخص بزرگتر نیاز دارم (دوستم در آن زمان یک مادر ۲۴ ساله بود).
اگر دربارهی وضعیت محل کارم یا یک مسئلهی اجتماعی نیرنگآمیز صحبت میکردم، ناگهان حرف من را قطع میکرد. و میپرسید: “چه اتفاقی برایات افتادهاست؟” و ادامه میداد: “مشکل تو این است” و “باید فلان کار را برای حل و فصل آن انجام بدهی.”
به حدی تحت تاثیر او بودم که حتی نمیتوانستم او را متوقف کنم و به او بگویم مشکل من آنچه او تشخیص دادهاست، نیست. او نمیخواست چنین چیزی را بشنود. او دوست داشت من یک دفترچه یادداشت و مداد بردارم و شروع به نتبرداری کنم. شدیدا تمایل به تعلیم دادن من داشت.
وقتی روحیه ام کمکم بهبود یافت، فهمیدم رفیق نیمه-صمیمیام دقیقا چه کار میکرد بنابراین عقب نشینی کردم. رابطهام را با او کم و کمتر کردم تا اینکه به طور کامل قطع رابطه کردم.
به گذشته که نگاه میکنم به نظر میرسد دوست سابق من نیاز به آدمهایی در اطراف خود داشت که بتواند مشکلاتشان را حل کند. وقتی مانند یک معلم کنترلکننده با دیگران رفتار میکرد، احساس بهتری داشت در مقایسه با زمانی که به زندگی خودش میپرداخت.
۲. افراد کنترل گر نمیفهمند چرا دیگران مسائل را متفاوت میبینند
“دید محدود” مشکلی است که اغلب آدمها دچارش هستند. آنها نمیتوانند مسائل رو به شکلی متفاوت ببینند. حتی متوجهِ این نیستند که آدمهای متفکر احتمالا موضوعات را به شکل متفاوتی میبینند.
اگر با آنها مخالفت کنید، از جانب آنها خطاکار دیده میشوید. اگر آنها دقت زیادی صرف موضوع کنند و شما مخالفت کنید، آن وقت است که نه تنها خطاکار بلکه بدجنس و احمق هم هستید.
سابقا رییسی داشتم که به من آموخت روزی ۲۰ بار تمرین خودداری کنم. او بیشتر زمان خود را صرف غر زدن دربارهی حماقتهای من، همکارانم، مشتریانمان و هرکسی که با عقاید و ایدههای او همراستا نبود، میکرد.
مطلب مرتبط: تعیین شخصیت : ۴ چیز که شخصیت شما را تعیین میکنند
رییس سابقام که او را ریتا مینامیم، چیزهایی میگفت مثلِ “آدمهای مودب و بانزاکت همهی پیامهای رایانامهای را بلادرنگ پاسخ میدهند.”
من که بسیار جوان و بیتجربه بودم و نمیدانستم رییسم دوست ندارد کسی او را زیر سوال ببرد، میگفتم: “همهی پیامها را؟ بعضی از پیامها فقط حاوی یک «بله. متشکرم» است. این پایانه مکالمه است. چرا باید به آن جواب بدهم؟”
ریتا فریاد میزد: “زیرا آدمهای مودب این کار را میکنند.” در این شرایط من تلاش میکردم یک مکالمهی بیپایان رایانامهای را تصور کنم: “متشکرم که گفتید متشکرم، روز خوبی داشتهباشید. و احتمالا مشتری پاسخ میداد: : “متشکرم که من متشکرید! ”
البته استیصال ریتا ربطی به آدمهایی که پیامهای او را نادیده میگرفتند، نداشت. استیصال او ناشی از این بود که او کاملا میدانست که بر دیگران تاثیرگذار نیست. رفتار مودبانه و روی خوش تاثیر بیشتری روی مردم دارد، اما ریتا چندان خوشرو نبود.
۳. زمانی که به توصیهی آنها عمل نمیکنید، عصبانی میشوند
من در تمام طول روز مشغول مشاوره دادن هستم، همکارانم نیز همینطور هستند. ما میدانیم بسیاری از توصیههایمان به شکلی انجام خواهد پذیرفت و بسیاری دیگر هم نادیده گرفته میشوند. در این حالت مشکلی پیش نمیآید. آدمهای کنترلکننده بعد از دادن مشاوره پیگیر شما خواهند بود: “آنچه به تو گفتم، انجام دادی؟”
شما پاسخ میدهید: “مطمئن نیستم که بخواهم این کار را انجام بدهم. روی آن فکر میکنم. به هر حال بابت مشاوره ممنون هستم.” اما این حرفها مشاور کنترل گر شما را راضی نخواهد کرد!
آنها عصبانی میشوند و میگویند: “چرا باید زمانام را برای مشاوره دادن به تو تلف کنم وقتی به نصایحام عمل نمیکنی؟
مطلب مرتبط: تیپ های شخصیتی:شما کدام یک از این ۱۶ تیپ شخصیتی را دارید؟
۴. افراد کنترل گر یک مجموعه اصول شخصی دارند و از شما نیز توقع دارند مطابق آنها عمل کنید
کسانی که میخواهند روی دیگران کنترل داشته باشند، یک مجموعه اصول فراگیر تدوین میکنند و آنها را روی همه اعمال میکنند. برای آنها مهم نیست شما چه نظری دربارهی اصول آنها دارید- به هر حال آنها بر اساس پایبندی شما، قضاوتتان میکنند.
در اینجا چند مورد از اصول قراردادی آدمهای کنترلکننده را میبینید. آنها میخواهند بدون کسب اجازه، این اصول را روی شما و تمام بشریت پیاده کنند!
- بی ادبی است اگر نیمی از روز بگذرد و شما هنوز پاسه پیامهای صوتی را نداده باشید.
- ۵ دقیقه قبل موعد، وارد جلسه شدن به معنای سروقت رسیدن است. اگر سروقت برسید، دیر کردهاید!
- شیر دادن در جمع کار درستی نیست حتی اگر نوزاد را کاملا زیر پتو پنهان کرده باشید.
- اگر برای استدلالتان شاهد واقعی ندارید، اشکالی ندارد. نظر بقیه مهم نیست!
- [در آغوش گرفتن همکارتان به این دلیل که به تازگی نوهدار شدهاست/ زیر سوال بردن تصمیمات مدیر/ تعطیل کردن کار برای استراحت] اصلا حرفهای نیست.
- محیط کار جایی برای خوشگذرانی نیست؛ به همین دلیل است که آن را کار مینامند.
۵. آنها خودشان را کنترلکننده نمیدانند
یکی از سختترین شرایطی که تا کنون با آن مواجه بودهام این است که به عنوان یکی از کارکنان، مسئولیت معارفهی یک سرپرست جوان به نام پگی اسمیت را برعهده گرفتم. در نخستین روز کاریاش، پگی را از “جلسهی آشنایی با کارمند جدید” به میز کارش در دفتر اعتبارات بردم. مدیر پگی مشغول یک مکالمه ضروری تلفنی بود، بنابراین من از فرصت استفاده کردم و پگی را به کارکنان دفتر اعتبارات معرفی کردم تا او با همه احساس راحتی کند.
زمانی که همراه پگی در ایستگاه قهوه ایستاده بودیم، او چیزی گفت که من را بینهایت شگفتزده کرد.
او گفت: “ممنونم بابت مراسم معارفه که انجام دادی. اما تو من را به نام پگی اسمیت پیش همه معرفی کردی، لطفا این را اصلاح میکنی؟ به آنها بگو من ترجیح میدهم “خانم اسمیت” خطاب شوم.”
من گفتم: “متاسفم پگی. من نمیتوانم چنین کاری بکنم. نمیتوانم به همکارانت بگویم که تو را خانم اسمیت صدا کنند.تو میتوانی این کار را بکنی، اما معلوم نیست دیگران از این کار چه برداشتی خواهند داشت. بیشتر آدمها در محیط کار و به ویژه در شرکتهایی مثل شرکت ما که به سرعت در حال گسترش هستند، همدیگر را با اسم کوچک صدا میکنند.”
پگی گفت: “این موضوع برای من خیلی اهمیت دارد. مسئلهی احترام است! “
من گفتم: “متوجه هستم، اما نمیتوانم برای این درخواست تو کاری بکنم. بهتر بود این درخواست را در زمان مصاحبه مطرح میکردی. ما حتی مدیرعاملمان را هم با اسم کوچک صدا میکنیم. من نمیتوانم دیگران را مجبور کنم تو را به آن شکلی که دوست داری خطاب کنند.”
” قرار است در اینجا یک رابطهی جدید با همه ایجاد کنی. اینجا فضایی است که در آن گفتوگو و تبادل نظر خواهی داشت. میتوانی به دیگران پیشنهاد کنی تو را با اسم فامیلات صدا کنند، اما تا جایی که من این آدمها را میشناسم، از شنیدن چنین درخواستی قطعا شوکه خواهندشد.”
” وقتی به من گفتی که دوست داری تو را خانم اسمیت صدا کنم، شوکه شدم. این روزها به این شکل خطاب کردن یکدیگر بین همکاران رایج نیست و همگروهیهای تو احتمالا با این درخواست تو دلسرد میشوند.”
پگی/خانم اسمیت از اینکه من او را به آن شکلی که میخواهد معرفی نخواهمکرد، ناراحت بود. درحالی که پگی مشغول مرتب کردن میز کارش بود، عذرخواهی کردم و نزد رییسش که مکالمهی تلفنی با مشتری را پایان دادهبود، رفتم.
با خوشحالی گفتم: “هر روزی که میآید با خودش چیزی برای تعلیم دادن ما دارد.”مدیر اعتبارات گفت: “انگار اوضاع خوب نیست. چیزی شده؟”
ما با پگی صحبت کردیم. او سر حرف خودش بود- باید در تمام ارتباطات نوشتاری و گفتاری “خانم اسمیت” خطاب میشد و در غیر این صورت کار را قبول نمیکرد. پگی وسایلاش را جمع کرد و رفت.
مدیر اعتبارات گفت: “مقصر من هستم. او در مصاحبه نگفت که دوست دارد دیگران او را با اسم فامیلاش صدا کنند اما در حرکاتش نوعی اضطراب مشاهده کرده بودم، که تازه الان به خاطر میآورم. او عادات کهنهای دارد که مایل به تغییر دادنشان نیست؛ میخواهد مردم دربرابر خواستهی او سرخم کنند. او شخص باهوشی است، اما در رابطه با معنای سرپرستی، ایدههایی افراطی دارد.”
من گفتم: “ما جلوی یک مشکل جدی را گرفتیم. الان کارکنان بخش اعتبارات از ما درخواست ناهار میکنند زیرا به آنها سرپرستی را معرفی کردیم که فقط ۴۵ دقیقه سر کارش ماند.”
مدیر گفت: “همیشه به آنها میگویم باید به جای بخش اعتبارات در بخش فروش باشند. پیتزا روی بورس است! ”
شما هم با آدمهای کنترل گر سروکار خواهید داشت. نمیتوانید از آنها دوری کنید. آیا میتوانید از کنترل کردن دیگران اجتناب کنید؟ امتحان کنید! به این علائم دقت کنید و ببینید آیا شما هم میکوشید جهانبینی خود را بر مردمی که تجارب و دیدگاههای معتبر خودشان را دارند تحمیل کنید؟
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – سارا فیضی
نویسنده: لیز رایان
منبع: فوربس
۵ عادت افراد کنترل گر را بشناسید
- مطلب قبلی خواص جوز هندی: ۲۱ بهترین فواید جوز هندی برای سلامتی و درمان
- مطلب بعدی تهدیدی از سوی شهروندان ۷ کشور مشمول طرح مهاجرتی ترامپ وجود ندارد