۱۰ رایج ترین دروغ والدین به فرزندان
همه پدر و مادرها بدون آنکه متوجه باشند و بدانند هرروز به فرزندان خود دروغهای زیادی میگویند. شاید شما به کودکتان بگویید که او نباید دروغ بگوید اما هنگامی که شما همچنان به گفتن چنین دروغ هایی ادامه میدهید- صرف نظر از کوچک یا بزرگ بودن آن ها- درواقع دروغ گفتن را به کودکان خود نیز آموزش میدهید. به این ترتیب کودک با خود فکر میکند که دروغ گفتن اشکالی ندارد چون مامان و بابا هم دروغ میگویند. در این نوشتار با ما همراه باشید تا ۱۰ رایجترین دروغ والدین به فرزندان را به شما معرفی کنیم.
من هم بعنوان فردی که صاحب فرزندی است کاملا این موضوع را درک میکنم که برخی اوقات ما برای محافظت از فرزندانمان به آنها دروغ میگوییم. عشق و محبت ما به کودکمان آنقدر زیاد است که نمیخواهیم او هیچ آسیبی ببیند. با این وجود، من این حقیقت را فهمیده ام که این نوع دروغ گفتن هیچ نتیجه مثبت یا فایدهای برای کودک نداشته بلکه نتیجهای عکس به همراه داشته و کودکان ما را به افرادی دروغگو تبدیل میکند. و این نتیجه مطلوب و خوشایند ما نیست پس باید دروغ گفتن را متوقف کنیم و با خود و کودکانمان صادق باشیم.
برخی از دروغ هایی که والدین هرروز بصورت ناخودآگاه به کودکانشان میگویند
در اینجا چند نمونه از دروغ هایی که پدر و مادرها اغلب به کودکانشان میگویند به همراه راهحلهای مربوط به آنها ارائه شده است. این نمونهها به شما کمک میکند تا راهحلهای بیشتر دیگری برای دروغهای کوچکی که شاید معمولا به کودکتان میگویید را پیدا کنید.
دروغ والدین به فرزندان ۱: ” بابا نوئل داره تورو میبینه”
بجای آنکه کودک را تهدید کنید که بابانوئل به تو هدیه نمیدهد، آنها را از چیزی در اینجا و اکنون محروم کنید تا کودک بداند که رفتار او عواقبی فوری و بیدرنگ خواهد داشت. اگر کودک شما در حال دعوا کردن با خواهر یا برادر خودش است و شما میخواهید که این جنگ و دعوا را خاتمه دهید، پس معمولا میگویید: ” بابانوئل داره تورو نگاه میکنه” و تصور میکنید که این جمله تاثیر مثبتی در رفتار کودک شما خواهد داشت.( و در نهایت کودک به این نتیجه میرسد که شما در این مورد دروغگوی بزرگی هستید و دارید به او دروغ بزرگی میگویید). یک تنبیه واقعی برای او در نظر بگیرید مثلا برقها را برای چند ساعت قطع کنید یا به او بگویید که بخاطر این رفتار چند ساعت از داشتن شما محروم است.
مطلب مرتبط: ۱۰ بهترین روش ترک عادت مکیدن انگشت شست در کودکان
دروغ والدین به فرزندان ۲: ” من نمیذارم هرگز اتفاق بدی برای تو بیفته”
شاید این نیت و قصد شما باشد اما چنین چیزی امکانپذیر نیست. شما نمیتوانید در ۱۰۰% موارد محافظ کودک خودتان باشید. در عوض شما میتوانید از حقیقت استفاده کنید و آن را در چهارچوبی نشان دهید که کودکتان اگرچه از خطرات واقعی آگاه است اما احساس امنیت و محافظت شما را تجربه میکند. شما میتوانید از جملاتی مشابه با اینها استفاده کنید: ” من همیشه سعی میکنم که مراقب تو باشم اما اون بیرون عدهای آدمهای بدی هستند و من به همین خاطر نمیخوام که تو از من دور بشی چون بعضی وقتها این آدمها بچهها رو از مامان و باباهاشون دور میکنند.
من اینجا هستم که از تو مراقبت کنم اما اگر تو از من دور بشی و فاصله بگیری دیگه من اونجا پیش تو نخواهم بود و ممکن هست که تو خودت رو توی خطر قرار بدی “. شاید شنیدن این جملهها برای کودک ترسناک باشد اما واقعیتی درست است. در واقع قصد شما این نیست که اضطراب و نگرانی زیادی و بیمورد را برای کودک خود فراهم کنید پس در انتخاب کلمات دقت کنید. اجازه دهید کودک شما بداند اگرچه سرقت کودکان اتفاقی کمیاب و نادر است اما بهرحال واقعیتی است که همه کودکان و والدین باید از آن آگاه بوده و مراقب غریبه هایی که در مکانهای عمومی میبینند نیز باشند.
دروغ والدین به فرزندان ۳: ” پارک الان بسته شده و تعطیل هست”
شما خوب میدانید که پارک باز هست اما خودتان وقت کافی برای بردن کودکتان به پارک را ندارید چون کارهای دیگری دارید که باید آنها را انجام دهید. بجای دروغ گفتن، صداقت داشته باشید: ” مامان نمیتونه امروز تورو به پارک ببره چون باید بریم خرید این هفته رو انجام بدیم تا بتونیم غذا بپزیم و علاوه بر اون من کارهای مهم دیگهای هم دارم که امروز باید انجامشون بدم “. ممکن هست که کودک شما در این شرایط گریه و شکایت کند اما هیچ اشکالی ندارد. درعوض، کودک یاد میگیرد که واقعیت زندگی به گونهای است که او نمیتواند همیشه هر چیزی که میخواهد را داشته باشد
گفتن حقیقت همچنین شما را به پدر یا مادری صادق و راستگو تبدیل میکند نه یک پدر یا مادر دروغگو زیرا در نهایت کودک شما بزرگ خواهد شد و خواهد فهمید که شما درمورد بسته بودن پارک به او دروغ میگفتید.
دروغ والدین به فرزندان ۴: ” بهت قول میدم که درد نداره “
قرار هست که دکتر به کودک شما آمپول بزند و کودکتان هم در حال فریاد کشیدن است و شما هم میخواهید که فریادهای او را ساکت کنید و او را راضی به پذیرفتن آمپول کنید. بهرحال، کودک شما فریاد میزند چون میداند که شما به او دروغ میگویید. شما در نخستین تجربه او از آمپول زدن هم به او گفته بودید که درد نخواهد داشت. کودکتان این موضوع را بهتر از شما میداند. او از دردی که تجربه کرده بود یاد گرفته است که شما به او دروغ گفته بودید. به کودک خود دروغ نگویید. به او بگویید که درد خیلی کمی خواهد داشت اما خیلی زود تمام میشود و در عوض شما به او آبنبات میدهید. به کودکتان توضیح دهید که او برای سلامتیاش باید این درمان را دریافت کند. دروغگو نباشید.
این دروغ به سرعت شما را به یک فرد بد از نگاه کودکتان تبدیل میکند زیرا اگر به او بگویید که اصلا دردی نخواهد داشت و تزریق درد بسیار زیادی را به همراه داشته باشد در واقع آن کسی که باید سرزنش شود شما خواهید بود. واقعیت این است که آمپولها درد دارند اما دردشان زود از بین میرود پس این حقیقت را به کودکتان بگویید و خواهید دید که بعد از آن کودک شما بیشتر از قبل به شما اعتماد خواهد کرد.
دروغ والدین به فرزندان ۵: ” تو بهترین هنرمند هستی- چه نقاشی زیبایی کشیدی! “
دیگر دروغ والدین به فرزندان زمانی رخ میدهد که با آنها صادق نیستید، لازم نیست که به دروغ کودک خود را تحسین کنید. باور داشته باشید یا نه، کودکان چندان که شما تصور میکنید زودباور نیستند. آنها میتوانند لحن صدای شما و زبان بدنتان را تشخیص دهند و بخوبی میفهمند که چه زمانی با آنها کاملا صادق و روراست نیستید. درمقابل، شما میتوانید خلاقیت یا استعداد موجود در نقاشی یا کاری که انجام دادهاند را تحسین و ستایش کنید. آنها را بخاطر آنچیزی ستایش کنید که باور دارید در مورد نقاشی یا تواناییهای آنها درست است نه نتیجه نهایی کار آنها که چیزی نیست مگر یک نقاشی یا نتیجه معمولی و متوسط.
دروغ والدین به فرزندان ۶: ” وقت خوابه “
ساعت ۷:۳۰ هست و واقعا هم وقت خواب نیست چون شما هم میدانید که ساعت خواب کودکتان ساعت ۸:۰۰ است. راهحل ساده این است که به او بگویید: ” وقت آماده شدن برای رفتن به رختخواب هست “. کلمهها بسیار مهم هستند. شاید منظور شما این بوده که وقت آماده شدن برای رفتن به رختخواب است اما آنچه گفتید یعنی ” وقت خواب است ” کاملا مفهوم متفاوتی دارد. زمانیکه کودک شما خواندن ساعت و گفتن آن را یاد بگیرد شما هم باید کاملا مطمئن باشید که آنچه میگویید همان چیزی است که دقیقا منظورتان است و منظورتان هم دقیقا همان چیزی است که میگویید.
درواقع مقصود این است که از اعتماد موجود بین خودتان و کودکتان محافظت کنید. شاید این دروغ تا حدی مصلحتی باشد اما یک دروغ بعد از دروغ دیگر است که مسئله عدم اعتماد بین فرزندان و والدین را بهوجود میآورد.
مطلب مرتبط: ۷ فایده بغل کردن کودک که بسیار جالب هستند
دروغ والدین به فرزندان ۷: ” من نمیدونم که چه بلایی سر نقاشیت اومد. نقاشی تو که به در یخچال چسبیده بود “
شما میدانید که چه بلایی سر نقاشی کودکتان آمده چون شما خودتان آن را دور انداخته اید. شما جای کافی برای نگه داشتن همه نقاشیهای کودکتان را ندارید و نمیتوانید که همه آنها را نگه دارید. بهترین راهحل توضیح دادن همین مسئله برای فرزندتان است. کشو یا کمد مخصوص نگه داشتن بهترین یا پرمعناترین نقاشی یا کارهای هنری کودکتان را به او نشان بدهید. کودک شما برای آنکه مطمئن شود که جای نقاشیاش امن است میتواند آن را در این کمد یا کشو قرار دهد.
وقتی که این کمد پر شد و جای کافی برای نگه داشتن بقیه کارهای هنری کودک شما را نداشت پس وقت آن رسیده است که کودک آنها را جدا کرده و هرکدام که تمایلی به نگه داشتنش ندارد را دور بریزد. این کار به آنها مسئولیتپذیری دربرابر کارهای هنری شان را آموزش میدهد و شما را به پدر یا مادری راستگو و صادق برای کودک تبدیل میکند.
دروغ والدین به فرزندان ۸: ” یک دقیقه دیگه میام “
قصد و نیت شما درست است. شما میخواهید کنار کودکتان باشید تا به او در انجام کاری که در حال انجام آن است کمک کنید. با این وجود، شما در حال پرداخت کردن قبض هایتان هم هستید و میخواهید که کاری که در دست دارید را به پایان برسانید. و درست در همین موقع این جمله را به فرزندتان میگویید: ” یک دقیقه دیگه میام “. بجای این جمله میتوانید به کودکتان بگویید که شما باید ابتدا کار پرداخت قبضها را به پایان برسانید و سپس در انجام کار کودکتان به او کمک کنید.
با گفتن عبارت ” یک دقیقه ” به کودک خود دروغ نگویید چون کار شما ممکن است بیشتر از آن طول بکشد و زمان بیشتری برای ملحق شدن شما به کودکتان سپری شود. بنابراین با گفتن این جمله هرچه پیوستن شما به کودکتان بیشتر به تاخیر بیفتد، کودک در دروغگو بودن شما مطمئن تر خواهد شد. از گفتن این دروغ پرهیز کرده، حقیقت را به فرزندتان بگویید و مسئله را کاملا برای او شفاف کنید.
دروغ والدین به فرزندان ۹: “من تورو میذارم و از این خونه میرم “
بجای استفاده از یک روش تهدیدآمیز، از نتایجی مشخص و واقعی برای به کار واداشتن کودکتان استفاده کنید. میتوانید به او بگویید: ” اگر کفش هایت را نپوشی و ۵ دقیقه دیگه آماده برای نشستن توی ماشین نباشی، عصر اجازه تماشای برنامه کودک مورد علاقه خودت را نداری “. هرمرتبه که این اخطار را به او میدهید، حتما نتیجهای که به او اخطار داده بودید را عملی کنید. باین ترتیب خواهید دید که کودکتان حرف شما را بخاطر آنچیزی که به او گفته بودید گوش میکند نه بخاطر ترسها و تهدیدهای شما. او حرف شما را گوش میدهد زیرا حرف شما ارزش گوش کردن و انجام دادن دارد.
دروغ والدین به فرزندان ۱۰: ” ما پول کافی برای آن را نداریم “
بجای دروغ گفتن، متناسب با سطح درک و شناخت کودک خود به او توضیح دهید. به او بگویید که تصمیم دارید که همه باهم به مسافرت بروید و به همین علت نمیتوانید به سینما بروید یا کار دیگری که او در آن لحظه میخواهد را انجام دهید. به او کمک کنید تا این موضوع را درک کند که انجام دادن برخی کارهای مشخص و جالب در مواقع خاص میتواند بهایی را برای آنها به همراه داشته باشد. به این ترتیب نه تنها به این روش شما به کودک خود یکی از درسهای زندگی را آموزش میدهید بلکه خودتان هم از نظر او دروغگو نخواهید بود.
دانستن حقیقت- در مقایسه با دروغ گفتن- بهترین روش برای یادگیری و رشد کودک شما خواهد بود
۱. شناخت و یادگیری عواقب رفتار بد و نامناسب سریعترین راه برای اصلاح رفتار کودک است:
اگر هر بار که به خرید میروید، کودک شما شکلات بخواهد و به همین دلیل موقع پرداخت سر و صدا راه بیندازد و شما برای ساکت کردن او بگویید ” دفعه بعد برات شکلات میخرم ” در حقیقت شما دارید مقدمات مشکل و دردسر دیگری در آینده را برای خود فراهم میکنید. درنهایت کودک شما میفهمد که شما هربار همین را میگویید و باین ترتیب او هم به سر و صدا کردن ادامه خواهد داد و این رفتار در او نهادینه و تثبیت میشود.
صادق باشید و برای بداخلاقی کردن و سر و صدا راه انداختن کودک خود عواقبی را در نظر بگیرید. با به یاد سپردن این موضوع باید برای دفعه دیگری که به مرحله پرداخت میرسید راهحلی را از قبل در نظر گرفته باشید. شاید بهتر باشد که قبل از ورودتان به فروشگاه با کودک خود گفتوگویی متناسب با سن و سال او داشته باشید و به او توضیح بدهید که بداخلاقی کردن و سر و صدا راه انداختن پذیرفته نخواهد شد.
کودک خود را آگاه کنید که پرخاشگری و بداخلاقی او در فروشگاه تنبیه مشخصی را برای او به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال او بقیه آن روز از دیدن تلویزیون محروم خواهد شد. ممکن است که کودک شما همچنان به رفتار پرخاشگرانه خود در فروشگاه ادامه دهد اما زمانی که شما تنبیه اعلام شده را اجرا کنید، کودک به سرعت میفهمد که کارها و رفتارهای او نتایجی قطعی خواهد داشت و این به دلیل آن است که شما آنچه گفتهاید را اجرا کرده اید. کلمات و گفتار شما چنان قدرتی دارند که میتوانند شما را به پدر یا مادری قابل اعتماد یا غیرقابل اعتماد تبدیل کند و برقراری و تداوم این اعتماد در اوایل کودکی آغاز میشود.
۲. بهتر است بجای آنکه با دروغ هایتان مانع از ناامید کردن فرزندتان شوید، با صداقت خود به او راستگویی را آموزش دهید
بهتر است که صداقت داشته باشید و کودک خود را امیدوار نگه ندارید. باین ترتیب اگرچه ممکن است که کودک شما رنجش و ناامیدی کوچکی را تجربه کند اما آسیبی به رابطه طولانی مدت بین شما و کودکتان وارد نخواهد شد. اعتماد پایه و اساس این رابطه طولانی مدت است. شما به علت قرار ملاقات شامی که با یکی از دوستانتان داشتید نتوانستید در مسابقه فوتبال فرزندتان حاضر شوید و مسابقه را کلا از یاد میبرید. در چنین شرایطی، بجای آنکه صداقت داشته باشید به فرزندتان میگویید: ” متاسفم که مجبور شدم برای تماشای مسابقه نیام. من یک جلسه کاری مهم داشتم که نمیتونستم کنسل کنم “.
این دروغها از آن دسته دروغهای مصلحتی هستند که باعث بهوجود آمدن بیاعتمادی در طول زمان میشوند زیرا بهتدریج کودک شما مسائل را تشخیص میدهد و متوجه دروغهای شما میشود. شاید زمانیکه همراه با فرزند خود هستید بطور اتفاقی با همان دوست روبهرو شوید و دوستتان هم یادآوری کند که شب بسیار خوبی را با هم سپری کرده اید. حالا دیگر فرزندتان میداند که شما به او دروغ گفته اید. شما گیر افتاده اید. آیا بهتر نبود که حقیقت را به او میگفتید؟ البته که همینطور است. بنابراین عادت گفتن حقیقت را بهوجود آورید حتی اگر دانستن آن تا حدی برای کودکتان ناخوشایند یا دردناک باشد. اعتماد مهمترین پایه و اساس یک رابطه است پس وقتی میتوانید در همه موارد صادق و روراست باشید، با دروغ هایتان این اعتماد را از بین نبرید.
بهتر بود به کودک خود میگفتید: ” من خیلی متاسفم که نتونستم به تماشای مسابقه ات بیام. من قرار ملاقات شام با یکی از دوستانم داشتم و پاک مسابقه رو فراموش کردم. سعی میکنم که توی مسابقه بعدی حاضر باشم چون الان احساس خوبی ندارم که نتونستم برای دیدن مسابقه اونجا باشم “. صادق بودن همیشه بهترین راهحل است. شما با صداقت خود اعتبار و اعتماد بهدست میآورید- حتی اگر صادقانه گناه و تقصیر خود را بپذیرید.
واقعیت این است که کودک میتواند در صورت داشتن حمایت پدر و مادرش میتواند تقریبا هرگونه یاس و ناامیدی و رنجش را مدیریت کند. در مقابل، اگر دائما پدر و مادر به کودک خود دروغ بگویند نتیجهای معکوس خواهد داشت: کودک بهتدریج حتی در مورد سادهترین واقعیتها با شک و تردید و بیاعتمادی دست و پنجه نرم خواهد کرد.
صداقت داشته باشید، دروغ نگویید زیرا دروغ توانایی کودک شما در اعتماد کردن در آینده را تحت تاثیر قرار داده و به آن آسیب خواهد زد. اعتمادهای کوچک و اندک به اعتمادهای بزرگتر منتهی میشود. اگر کودک شما قادر نباشد که در موارد کوچک و جزیی به شما اعتماد کند، چطور در موضوعاتی بزرگتر مثل استفاده از مواد مخدر یا رابطه جنسی به شما اعتماد کند؟ هر پدر و مادری خواستار آن است که خطوط ارتباطی کودکشان با آنها باز و گشوده باشد اما بسیاری از آنها با همان دروغهای کوچکی که در سالهای اولیه سازنده به کودک خود میگویند درواقع در همان ابتدای کودکی رابطه مبتنی بر اعتماد را تخریب کرده و از بین میبرند.
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – فاطمه یحیی
منبع: lifehack
۱۰ رایجترین دروغ والدین به فرزندان
برچسب ها lifehackدروغ های والدین به فرزندانروانشناسیفاطمه یحیی
- مطلب قبلی ۲۰ عجیب ترین باور مذهبی در جهان
- مطلب بعدی هیات مدیره و بازرسان انجمن علمی بازرگانی ایران برای دورهی جدید انتخاب شدند