۶ مهمترین بیماری ها و اختلالات رفتاری کودکان
آگاهی عمومی والدین از بیماری ها و اختلالات رفتاری کودکان در ارزیابی انواع اختلالات رفتاری که هر کودکی ممکن است داشته باشد بسیار کمک کننده است. با بررسی علائم و نشانه های انواع اختلالات رفتاری کودکان والدین متوجه می شوند که آیا مشکلی در رفتار فرزندشان وجود دارد یا خیر. در ادامه مهمترین انواع اختلالات و مشکلات رفتاری و ذهنی کودکان را می شناسیم.
علائم اختلالات رفتاری کودکان و تشخیص آن
تشخیص اختلالات رفتاری کودکان بر عهدهی متخصصی است که DSM را به خوبی آموزش دیده باشد. DSM به معنی “راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی” است. این راهنما دستورالعملها و معیارهای تشخیصی مخصوص هر اختلال روانی را در اختیار متخصص روانشناس قرار میدهد.
چنانچه فکر میکنید فرزندتان از یک اختلال رفتاری رنج میبرد، لطفا ابتدا با پزشک کودکتان مشورت کنید و از وی بخواهید شما را به یک متخصص روانشناس ارجاع دهد. ملاقات با روانشناس متخصص تشخیص اختلالات رفتاری میتواند بسیار موثر باشد؛ این متخصص میتواند پاسخها و دستورالعملهایی را برای رسیدن به مناسبترین روشهای خاص درمانی به شما ارائه دهد.
اگر پزشک کودکتان با ملاقات شما با روانشناس موافق نبود؛ به مشورت با وی بسنده نکنید. شما بهترین پشتیبان فرزندتان هستید. اگر واقعا احساس میکنید فرزندتان دچار یک اختلال رفتاری است، حتما به وی کمک کنید، و به دنبال علائم و دلایل بیشتری برای متقاعد کردن پزشک خود بگردید. در نهایت، حتی میتوانید نزد پزشک دیگری بروید یا مستقیما با یک روانشناس ملاقات کنید و وضعیت را برای وی شرح دهید.
همیشه روانشناسان در دسترستان هستند؛ شما باید از کودکتان پشتیبانی کنید، و نخستین قدم برای این کار، تعیین قرار ملاقات با متخصصی است که میتواند بهترین کمک را به فرزندتان بکند.
۱. اختلال دو قطبی در کودکان
داستانی که الان برایتان نقل خواهم کرد، مربوط به دختری به نام لیندا است. لیندا دختری ۱۳ است که به تازگی وارد دورهی بلوغ شده است. والدین لیندا متوجه شدهاند، دخترشان طی یک سال گذشته، ظرف روزها و / یا هفتهها دچار نشانههای افسردگی یا شیدایی میشود. به گفتهی والدین لیندا، روحیات این دختر به صورت چرخهای تغییر میکند. برای مثال، لیندا یک هفته به شدت پر انرژی است؛ آنچنان نیاز به خواب ندارد؛ به شدت روی یک پروژهی نمایشگاه علمی تمرکز میکند، و به سادگی از آدمهای اطرافاش رنجیده خاطر میشود. ولی طبق گفتهی والدین این دختر، لیندا ظرف دو هفته پیش از این دورهی پر انرژی، ظاهرا بسیار غمگین و افسردگی بود. به گفتهی آنها، این چرخهها به مدت بیش از یک سال است که ادامه دارند و تاثیر مخربی بر وضعیت زندگی روزانه و فعالیتهای کلاسی، اجتماعی، و خانوادگی این دختر داشتهاند.
پس از انجام ارزیابیها توسط یک روانشناس، معلوم شد لیندا به اختلال دو قطبی مبتلا است. والدین لیندا تصمیم گرفتهاند دخترشان را به وسیلهی جلسات درمانی هفتگی و مصرف برخی داروها درمان کنند.
اختلال دو قطبی در کودکان معمولا در دورهی بلوغ ظاهر میشود؛ با وجود این، شواهدی وجود دارند که نشان میدهند کودکان کوچکتر نیز به این وضعیت دچار شدهاند. کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی چرخههایی از شیدایی و سپس چرخههایی از افسردگی را از خود بروز میدهند. نشانههای اختلال دو قطبی در کودکان و بزرگسالان شبیه یکدیگر هستند؛ با وجود این، به اعتقاد متخصصان، یک تفاوت عمده میان اختلال دو قطبی در کودکان و بزرگسالان وجود دارد:
یکی از بارزترین تفاوتهای اختلال دو قطبی در کودکان و بزرگسالان این است که کودکان مبتلا به این اختلال چرخههای افسردگی و شیدایی را بسیار سریعتر تجربه میکنند. بر خلاف بزرگسالان که دورههای افسردگی و شیداییشان ممکن است هفتهها، ماهها، یا سالها طول بکشند، این دورهها در کودکان ممکن است ظرف یک روز تغییر کنند.
همانطور که پیشتر گفته شد، هنگامی که کودک مبتلا به این اختلال در دورهی افسردگی قرار دارد، نشانههایی از افسردگی را از خود بروز میدهد. ولی این کودک در دورهی شیدایی ممکن است دچار رفتارهایی از قبیل زودرنجی، کاهش نیاز به خواب، آشفتگی ذهنی، پر حرفی شدید، و انحرافی ذهنی شود. همچنین، آنها در این دوره ممکن است بر یک فعالیت خاص به شدت تمرکز کنند.
بسیاری از این رفتارها را میتوان در کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) نیز مشاهده کرد. به همین خاطر نیز برای تشخیص این اختلال به ارزیابی یک متخصص روانشناس نیاز داریم. این متخصص میتواند تشخیص دهد آیا چرخههای افسردگی و شیدایی در یک کودک جزء معیارهای تشخیصی برای اختلال دو قطبی هست یا خیر.
فرایند درمانی کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی میتواند شامل جلسات مشاوره و غالبا مصرف دارو باشد – این فرایند درمان باید به صورت مداوم انجام شود. اختلال دو قطبی معالجه نمیشود، ولی با کمک روانشناس و داروها میتواند علائم آن را کنترل کرد.
۲. اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD)
اجازه دهید داستانی دیگر را برایتان تعریف کنیم … دیلن پسری سالم و پر انرژی، با روحیهای شاد، و باهوش به نظر میرسید. هنگامی که این پسر به کلاس سوم رفت، به تدریج نشانههای مهمی از مشکلات رفتاری در وی ظاهر شدند. روز به روز مشکل دیلن برای حفظ تمرکز در کلاس درد افزایش مییافت. این کودک دائما با بیقراری با وسایل میز خود بازی میکرد. مثلا آنقدر با سر خودکار بازی میکرد و سروصدا راه میانداخت تا صدای معلماش نیز در میآمد.
وی همیشه دفتر و کتاب، کارت اتوبوس، و کیفاش را گم میکرد. افکارش به جهات و موضوعات مختلف پراکنده بود و هنگامی که باید داخل کلاس بر سر موضوعی تمرکز میکرد، به طور کلی قادر نبود حواساش را جمع کند. رفتارها و بیتوجهیهای دیلن بر سایر دانشآموزان کلاس نیز تاثیر گذاشته بود. این وضعیت بر توانایی یادگیری دیلن نیز تاثیرگذار بود.
پیشتر، دیلن عملکرد خوبی داشت و نمرات بالایی کسب میکرد؛ ولی به تازگی، نمرات کلاسیاش پایین بودند و عملکرد دیلن نیز افت کرده بود. نمرات پایین دیلن عمدتا بازتاب فقدان تمرکز، عدم انجام تکالیف، و عدم پیروی از دستورات معلم بودند. ناتوانی دیلن در حفظ تمرکز، گوش ندادن به حرفهای معلم، و رفتار بیقرار وی تا حدودی زیادی در حضور ذهن و توجهاش به مطالب کلاسی اختلال ایجاد میکردند و در نهایت، باعث ایجاد تاثیر منفی بر نمرههای دیلن میشدند.
والدین دیلن رفتارهای فرزندشان را در طی یک سال گذشته، به صورت بیش فعالی و کم توجهی توصیف میکردند. دیلن یک نمونهی آشکار از کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) است.
به گفتهی متخصصان، سه نوع اختلال کمتوجهی – بیشفعالی وجود دارد: کمتوجهی، بیشفعالی، و تکانشگری.
رفتارهای مربوط به ADHD از نوع کمتوجهی عبارت هستند از عدم توجه به جزییات، به سرعت دچار خستگی شدن، دشواری در حفظ تمرکز بر یک کار واحد، گم کردن مکرر لوازم شخصی، دشواری در ساماندهی به افکار، مشکل در گوش دادن به حرفهای دیگران، حرکات آهسته یا مکررا غرق رویا شدن، کم بودن سرعت تحلیلشان در مقایسه با همتایان خود، و دشواری در پیروی از دستورالعملها.
برخی از رفتارهای مربوط به آدمهای مبتلا به ADHD شدید از نوع بیشفعال و تکانشگر عبارت هستند از پیچ و تاب دادن بدن، عدم توانایی در نشستن بیحرکت در یک نقطه، بیوقفه حرف زدن، بازی کردن با وسایل کوچک در دست (معمولا در موقعیتهایی که انجام این کار مناسب به نظر نمیرسد)، انجام کارها خارج از نوبت (عدم توانایی برای انتظار)، پاسخ سریع و بیفکر به سوالات، دشواری در شرکت در فعالیتهایی که نیازمند سکوت و حفظ آرامش هستند، دائما در حرکت و عجول بودن.
بیشتر این بیماران معمولا دچار ترکیبی از این مشکلات میشوند و به ندرت ممکن است فقط به بیشفعالی، کمتوجهی، یا تکانشگری مبتلا شوند. هیچ آزمایش مستقلی برای تشخیص ابتلا به اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) وجود ندارد؛ بلکه معمولا برای تشخیص این وضعیت، الگوهای رفتاری بیمار ارزیابی میشود. همچنین، باید ثابت شود این رفتارها برای توانایی فرد در کارکردهای روزانه اثری مخرب به همراه دارند. یک روانشناس یا روانپزشک میتواند ابتلا یا عدم ابتلای یک کودک را به اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) تشخیص دهد. روانپزشک قادر است برای درمان کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی – بیشفعالی دارو تجویز کند.
در نهایت، این والدین هستند که باید تصمیم بگیرند که آیا کودکشان از این داروها استفاده کند یا خیر. کودکان زیادی توانستهاند نحوهی کنترل علائم اختلال کمتوجهی – بیشفعالی را از طریق روشهای درمانی رایج بیاموزند.
۳. اختلال نافرمانی مقابلهجویانه (ODD)
علائم و معیارهای تشخیصی این اختلال را پیشتر در این مقاله شرح دادهایم. فرایند بهبود اختلال نافرمانی مقابلهجویانه (ODD) معمولا شامل برخی روشهای درمانی و آموزش والدین و کودک میشود. در این مورد، درمان کودک به تنهایی معمولا کارساز نیست. والدین نقش بسیار مهمی در زندگی فرزندشان ایفا میکنند؛ بنابراین، توانایی آنها در تربیت کودکانشان به شیوهای که به اصلاح علائم و رفتارهای ناشی از اختلال نافرمانی مقابلهجویانه منجر شود، بسیار ضروری است.
در صورتی که کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهجویانه به درستی درمان نشوند، ممکن است به اختلال سلوک نیز مبتلا شوند. اختلال سلوک یکی دیگر از اختلالاتی است که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) ذکر شده است؛ ولی این اختلال بیش از همه، در نوجوانانی مشاهده میشود که پیشتر به اختلال نافرمانی مقابلهجویانه مبتلا بودهاند یا نشانههای آن را بروز دادهاند. اختلال سلوک به عنوان وضعیتی پیشرفته از اختلال نافرمانی مقابلهجویانه شناخته میشود.
متخصصان تفاوت میان اختلال نافرمانی مقابلهجویانه و اختلال سلوک را این چنین شرح میدهند:
تفاوت کلیدی میان ODD و اختلال سلوک در مسئلهی “کنترل کودک” نهفته است. کودکان مقابلهجو و مخالف با عوامل کنترلکنندهشان مبارزه میکنند. کودکانی که در حال حرکت به سوی اختلال سلوک قرار دارند – یا کاملا به آن مبتلا شدهاند – نه تنها در برابر والدین و سایر عوامل کنترلکننده مبارزه میکنند، بلکه تلاش میکنند دیگران را تحت کنترل خود در بیاورند. این گونه رفتار میتواند به صورت “فریب دادن” یا گول زدن دیگران برای انجام خواستههایشان، تلاش برای گرفتن چیزهایی که متعلق به آنها نیست – فقط به این دلیل که “من آن را میخواهم” – یا استفاده از پرخاشگری یا تهدید جسمی برای کنترل یک وضعیت بروز کند.
۴. اختلال طیف اوتیسم (ASD)
دختری دیگری به نام کیت، در حدود ۱۲ ماهگیاش، نشانهای از تاخیر در رشد را از خود بروز داده بود. این کودک، تا این سن، هنوز هیچ کلمهای یاد نگرفته بود، و به نظر میرسید تعاملات اجتماعیاش با سایر کودکان همسن خود متفاوت است. کیت به طور کلی با هیچ کس، حتی والدیناش، تماس چشمی برقرار نمیکرد. وی به ندرت لبخند میزد و علاقهای به تعامل با دیگران نشان نمیداد. در حدود ۲ سالگی، والدین کیت متوجه شدند این دختر از بقیهی آدمها دوری میکند و در دنیای خودش غرق است. در این سن، کیت فقط پاسخهای یک کلمهای یاد گرفته بود و دایرهی لغاتاش نیز تنها به چند کلمه محدود میشد.
کیت در هنگام بازی فقط به یک شی تمرکز میکرد. مثلا در یک دوره، کیت فقط با یک طبل اسباببازی سرگرم بود و هیچ تمایلی برای بازی کردن یا حتی به دست گرفتن سایر اسباببازیها نشان نمیداد. وی این طبل را با خود به همه جا میبرد و فقط بر این شی تمرکز داشت.
کیت غالبا بدون هیچ دلیل قابل توضیحی به طرفین خود تاب میخورد. این رفتار هر روز در کیت بیشتر میشد – به خصوص اگر در کارهای روزانهاش کمی تغییر به وجود میآمد. اگر وقت خواب نیمروزیاش یک ساعت دیرتر میشد یا طبق برنامهی روزانه به مهدکودک نمیرفت، به شدت ناراحت میشد و همه چیز را به هم میریخت. سپس، وی ساعتها به تاب خوردن به طرفین مشغول میشد. اثرات خشم و عصبانیت برای ساعتها در وی باقی میماندند – در حالیکه بیشتر کودکان معمولا پس از پنج دقیقه عصبانیتشان را فراموش میکنند.
کیت از تعاملات انسانی جدا مانده بود، به همین خاطر نیز والدین این کودک تصمیم گرفتند وی را در دو سالگی برای ارزیابی احتمال ابتلا به اوتیسم نزد متخصص ببرند. این کودک به اختلال طیف اوتیسم مبتلا بود. والدین کیت تصمیم عاقلانهای گرفته بودند که فرزندشان را به سرعت تحت ارزیابی قرار دهند؛ زیرا در این سن، آنها قادر هستند وضعیت رشد کودکشان را با استفاده از روشهای درمانی و مداخلات زودهنگام بهبود ببخشند.
بیماری اوتیسم دارای گونهها یا طیف گستردهای از رفتارها و شدت علائم است. به همین خاطر به این بیماری “ اختلال طیف اوتیسم” گفته میشود. برخی از کودکان ممکن است به گونههای خفیفتری از این اختلال مبتلا باشند؛ به این وضعیت اختلال اوتیسم با عملکرد بالا گفته میشود. در حالیکه سایر کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ممکن است علائم شدیدتری از جمله سکوت (یا گنگی) و عصبانیت مکرر را از خود بروز دهند؛ از این رو، به این وضعیت اختلال اوتیسم با عملکرد پایین گفته میشود.
برخی از متخصصان معتقدند سایر اختلالات، نظیر سندرم آسپرگر که پیشتر به عنوان وضعیتی متفاوت با اوتیسم شناخته میشود، اکنون باید جز اختلال طیف اوتیسم دستهبندی شود.
اختلال طیف اوتیسم شامل وضعیتهایی است که پیشتر به عنوان وضعیتهایی جدا از اوتیسم شناخته میشدند – نظیر سندرم آسپرگر، اختلال انسجامگسیختگی کودکی، و شکل نامشخصی از اختلالهای فراگیر رشد. برخی از آدمها همچنان از اصطلاح “سندرم آسپرگر” استفاده میکنند؛ ولی این وضعیت عموما انتهای خفیفی از طیف اوتیسم است.
علائم اوتیسم در کودک مبتلا به این اختلال معمولا در سنین اولیه ظاهر میشوند – به خصوص، این علائم در سنین ۲ الی ۳ قابل مشاهده هستند.
سازمانهای مختلفی در خصوص پژوهشها و ارائهی راهحلهایی برای کمک به بیماران مبتلا به اوتیسم فعالیت میکنند. این سازمانها اطلاعات ارزشمندی را برای والدین و مراقبت کنندگان از این بیماران جمعآوری، و به افزایش سطح آگاهی آنها کمک شایانی کردهاند. در ادامهی این بخش، به بیان اطلاعات مرتبط با یکی از این سازمانها میپردازیم:
“اوتیسم یا اختلال طیف اوتیسم (ASD) به دامنهی گستردهای از وضعیتهایی گفته میشود که با چالشهایی در خصوص مهارتهای اجتماعی، رفتارهای مکرر، و برقراری ارتباط کلامی و غیرکلامی همراه هستند. به گفتهی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ایالات متحده، تخمین زده میشود امروزه از هر ۵۹ کودک در کشور آمریکا ۱ نفر به اوتیسم مبتلا باشد. ما میدانیم یک نوع اوتیسم وجود ندارد، بلکه این وضعیت شامل انواع و زیرمجموعههای فراوانی است که بیشتر آنها تحت تاثیر ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی قرار دارند.
از آنجا که اوتیسم یک اختلال طیفی است، هر یک از بیماران مبتلا به اوتیسم ممکن است مجموعهای مجزا از تواناییها و چالشها در زندگیشان داشته باشند. نحوهی یادگیری، تفکر، و حل مشکلات توسط بیماران مبتلا به اوتیسم میتواند در محدودهای از مهارتهای بالا تا شدیدترین چالشها متغیر باشد. برخی از آدمهای مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ممکن است در زندگی روزمرهشان به کمک و پشتیبانی زیاد نیاز داشته باشند؛ در حالیکه برخی دیگر نیازمند پشتیبانی کمتری هستند، و در برخی موارد نیز میتوانند به صورت کاملا مستقل به زندگیشان ادامه دهند.”
فرایند تشخیص و درمان اوتیسم شامل یک روش کلی و استاندارد نیست. هیچ آزمایش واحدی برای تشخیص این اختلال وجود ندارد. برای تشخیص این وضعیت از یک فرایند سنجش و ارزیابی کلی رفتارها و میزان رشد بیمار استفاده میشود. درمان نیز میتواند شامل انواع مختلفی از روشها از جمله کار درمانی، بازی درمانی، گفتار درمانی، و غیره باشد. فرایند درمان به مشکلات شناسایی شده در روند رشد و رفتارهای مشکلساز کودکان مبتلا به اوتیسم بستگی دارد.
برای آگاهی از اطلاعات بیشتر دربارهی اختلال اوتیسم مقالهی ۲۸ مهمترین علائم، علت ها و روش های مراقبتی و درمان اوتیسم را از سایت بازده مطالعه بفرمایید.
۵. اختلال اضطراب
اجازه دهید به مورد دیگری از مشکلات رفتاری در کودکان اشاره کنیم. سام در طول یک سال گذشته به شکل روزافزون آشفته و مضطرب شده است. وی اکنون ۱۰ ساله است و به تازگی با مشکلات خواب نیز مواجه شده است. تکالیف مدرسه باعث اضطراب سام میشوند؛ این کودک حتی فوتبال را نیز کنار گذاشته است، زیرا باعث ایجاد سطوح بالایی از اضطراب میشود.
والدین سام تصمیم گرفتهاند فرزندشان را نزد یک روانشناس ببرند، زیرا این کودک حتی دیگر نمیخواهد به مدرسه برود. آنها هر روز صبح برای آنکه بتوانند سام را به مدرسه بفرستند مجبور هستند به فرزندشان انگیزه دهید یا وی را تشویق یا حتی تهدید کنند. به نظر میرسد سطح اضطراب سام از سال گذشته تاکنون روز به روز افزایش مییابد. سطوح بالای نگرانی در این کودک بر تمام بخشهای زندگیاش تاثیر گذاشته است. سام دیگر از زندگیاش لذت نمیبرد، زیرا به نظر این کودک هر چیزی در زندگی باعث ایجاد اضطراب میشود.
روانشناس به والدین سام گفته است فرزندشان احتمالا به اختلال اضطراب منتشر (GAD) مبتلا شده است، ولی این وضعیت قابل درمان است، و سام با بهبود برخی مهارتهای مقابلهای و کنترل بهتر استرس در زندگی، در آیندهی نزدیک قادر خواهد بود به فعالیتهای روزانهاش بازگردد.
اختلال اضطراب منتشر (GAD) وضعیتی است که کودکان در اثر قرار گرفتن در معرض نگرانیهای شدید و احساس وحشت در مورد روابط خانوادگی، دوستان، تکالیف مدرسه، و / یا فعالیتهای اضافهی خارج از برنامه ممکن است به آن مبتلا شوند. زندگی روزمرهی بیماران مبتلا به GAD به شدت تحت تاثیر اضطراب قرار دارد و این وضعیت میتواند بر خواب، روابط، عملکرد درسی، و تواناییشان برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی تاثیر منفی بگذارد. برخی دیگر از علائم اختلال اضطراب منتشر عبارت هستند از زودرنجی، حساسیت در برابر ناراحتی، سردرد، معده درد، احساس غرق شدن در اضطراب و نگرانی، اجتناب از انجام فعالیتهای درسی و اجتماعی که باعث ایجاد اضطراب میشوند.
انواع دیگری از اختلالات اضطراب نیز وجود دارند که ممکن است کودکان به آنها مبتلا شوند، از قبیل اختلال ترس، اختلال اضطراب جدایی، و انواع فوبیا. اختلالات اضطراب توسط یک متخصص روانشناس و با استفاده از معیارهای موجود در راهنمای تشخیصی و آماری (DSM) ارزیابی و تشخیص داده میشوند.
نخستین اقدام برای بهبود وضعیت کودکان مبتلا به اختلالات اضطراب استفاده از روشهای درمانی است. بسیاری از کودکان مبتلا به اختلالات اضطراب میتوانند از فواید برخی داروها بهرهمند شوند (معمولا به صورت کوتاه مدت، برای ۶ ماه الی یک سال). هر کودک با دیگری متفاوت است؛ بنابراین، برنامهی درمانی وی نیز میتواند کاملا متفاوت باشد. والدین کودکان مبتلا به اختلال اضطراب برای تشخیص مناسب وضعیت فرزندشان و ایجاد یک برنامهی درمانی متناسب با شرایط بیماری وی باید با پزشک معالج و روانشناس حداکثر همکاری را داشته باشند.
بسیاری از کودکانی که به درستی در مسیر درمان اضطراب قرار میگیرند، قادر خواهند بود به طور کامل بر اضطرابشان غلبه کنند. با اینکه کودکان به یکدیگر متفاوت هستند، متخصصان میتوانند به افزایش میزان توانایی کودکان در غلبه بر اضطرابشان و بازگشت به فعالیتهای روزانه و معمول کمک کنند. دورهی زمانی مورد انتظار برای مشاهدهی پیامدهای درمان و نتایج مثبت آن تقریبا بین ۶ ماه الی یک سال است. به این منظور، کودک باید هر هفته در جلسات مشاوره با روانشناس متخصص درمان اختلالات اضطراب در کودکان شرکت کند، تا بتوان هر چه زودتر نتایج مثبت را در وضعیت وی مشاهده کرد.
۶. اختلال افسردگی در کودکان
در این بخش، مطالعهی موردی دیگری را برایتان نقل میکنیم. سالی دختر ۹ سالهای است که پس از فوت برادرش، دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشته است. برادر سالی بیش از ۱ سال پیش هنگام دوچرخهسواری با یک خودرو تصادف کرد و جان باخت. اکنون به نظر میرسد سالی تمام علاقهاش را به فعالیتهای روزانه از دست داده است. پیشتر این دختر به انجام کارهای هنری و ژیمناستیک علاقه داشت. اکنون وی هیچ علاقهای به شرکت در چنین فعالیتهایی ندارد. هنگامی که از وی پرسیده میشود چرا دیگر علاقهای به این فعالیتها ندارد، پاسخ وی این است، “که چه بشود؟”.
سالی در مقابل رفتارهای والدیناش بسیار زودرنج شده است. وقتی آنها برای خوشحال کردن سالی، وی را به پاتیناژ یا شهربازی میبرند، سالی در تمام مدت بداخلاق، زودرنج، و عبوس است. والدین سالی به روانشناس گفتهاند، دیگر واقعا نمیتوانند فرزندشان را خوشحال کنند. به علاوه، طبق گزارش آنها به روانشناس، سالی دیگر با دوستاناش بازی نمیکند؛ شبها در خواب دچار مشکل شده، و به اندازهی قابل توجهی اشتهایاش را از دست داده است.
سالی مبتلا به افسردگی شده است. وی پس از فوت برادرش، در هیچ جلسهی مشاورهای شرکت نکرده بود. مرگ برادر باعث شده است سالی دچار افسردگی هیجانی شود. این دختر با کمک مشاوره میتواند بر افسردگی غلبه کند و نحوهی مقابله با چنین حوادث دردناکی را در آینده بیاموزد.
افسردگی در کودکان معمولا با احساس تنهایی، اندوه، و / یا ناامیدی همراه است. افسردگی در کودکان معمولا شبیه افسردگی در بزرگسالان است. با وجود این، تفاوت عمده میان افسردگی در کودکان و بزرگسالان به این صورت است که اندوه در کودکان غالبا به شکل زودرنجی بروز ظاهر میشود. افسردگی کل زندگی کودک را تحت تاثیر قرار میدهد؛ از جمله رفتار، تعاملات اجتماعی، افکار، سلامت جسمانی، و وضعیت روانی کودک. برای آگاهی از اطلاعات بیشتر دربارهی افسردگی توصیه میکنیم مقالهی دیگری را نیز در سایت بازده با عنوان ۱۰ راه غلبه بر افسردگی در جوانی مطالعه بفرمایید.
یک متخصص روانشناس به خوبی میتواند افسردگی را در کودکان تشخیص دهد. متخصصان روانشناس با استفاده از معیارهای موجود در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، قادر خواهند بود وضعیت کودک را ارزیابی کنند و تشخیص دهد آیا کودک از لحاظ بالینی دچار افسردگی است یا خیر. برنامهی درمانی کودکان مبتلا به افسردگی معمولا شامل روشهای غیر دارویی است؛ با وجود این، در برخی موارد ممکن است به تجویز دارو نیز نیاز باشد.
کودکان با یکدیگر متفاوت هستند؛ از این رو، رفتارها و مشکلات فردی آنها باید کاملا ارزیابی شود تا بتوان برنامهی درمانی مخصوصی برای هر یک تهیه کرد. بسیاری از کودکان مبتلا به افسردگی که تحت برنامهی درمانی مناسبی قرار گرفتهاند، قادر هستند بر افسردگیشان غلبه کنند و به زندگی سالم و معمول خود بازگردند.
سخن آخر
اگر متوجهی ابتلای کودکتان به مشکلات رفتاری شدهاید، لطفا آنها را برای معاینه و ارزیابی نزد یک متخصص – ترجیحا یک روانشناس یا روانپزشک متخصص مشکلات رفتاری کودکان – ببرید. این متخصصان میتوانند شما را راهنمایی کنند تا ریشههای مشکلات خاص کودکتان را بیابید.
عدم درمانی به موقع و مناسب این اختلال باعث میشود وضعیت کودکتان بسیار وخیمتر شود. بیماری فرزندتان با امیدواری و خوشبینی تغییر و بهبود نمییابد. درخواست کمک از یک متخصص بهترین اقدام برای درمان کودکی است که به مشکلات رفتاری شدید مبتلا شده است. فقط حل مشکلات کودکتان مهم نیست؛ متخصصان میخواهند به شما، کودک شما، و خانوادهتان کمک کنند تا مشکلات را پشت سر بگذارید و شکوفا شوید.
حتی اگر از نمیدانید از ابتدا باید چگونه به کودکتان کمک کنید، در اولین اقدام نزد پزشک کودکتان بروید. با مراجعه به پزشک مخصوص کودک، دربارهی مشکلات و معضلاتی که فرزندتان با آنها رو به رو است با وی صحبت کنید.
فرایند درمان یک فرایند استاندارد و واحد نیست. مراجعه به متخصص بهترین اقدام برای تهیهی یک برنامهی درمانی متناسب با مشکلات و نیازهای فرزندتان است.
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – امیر رضا مصطفایی
منبع: lifehack
۶ مهمترین بیماری ها و اختلالات رفتاری کودکان
- مطلب قبلی طرز تهیه کالزونه پپرونی با پنیر پارمسان و ادویه ایتالیایی
- مطلب بعدی طرز تهیه کاپرزه مرغ ایتالیایی با ژامبون که وسوسه انگیز است