۸ نکته مهم درباره اعتماد به نفس بیش از حد
در غالب شرایط، داشتن اعتماد به نفس چیز خوبی است. آدمهای با اعتماد به نفس در طیف گستردهای از حوزهها موفقتر عمل میکنند. این حس قوی اعتماد به نفس و خودباوری است که به مردم اجازه میدهد در جهان خودی نشان بدهند و به اهداف خود برسند. آلبرت باندورا، روانشناس در کتاب خود به نام “خودکارآمدی: تمرین کنترل” توضیح میدهد که این اعتماد به نفس است که بیش از هر کیفیت دیگری هنگام تلاش برای دستیابی به اهداف و رسیدن به نتایج مثبت کمک میکند. اما آیا ممکن است کسی اعتماد به نفس بیش از حد داشته باشد؟
آیا بیش از حد داشتن یک چیزِ خوب ممکن است؟ در بیشتر موارد، دانستن نقاط قوتتان و اطمینان از دل به دریا زدن و ریسک کردن از ویژگیهای قابل تحسین است. اما وقتی این اعتماد به نفس بیش از حد شما را غیرِمنعطف کند، سبب شود که به دنبال امتحان کردن چیزهای جدید نباشید و به حرفهای دیگران گوش ندهید، میتواند برای موفقیت و آرامش شما زیانآور باشد.
۱. اثرات اعتماد به نفس بیش از حد
اعتماد به نفس بیش از حد میتواند باعث ایجاد مشکلات در زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای هر آدمی شود.
– فرصتهای از دست رفته، مانند عدم انجام پروژهها، تنها به این دلیل که آسان یا پایینتر از تواناییهای شما به نظر میرسند
– پذیرفتن بیش از حد کارها و وظایف، مانند گفتن بله به پروژههایی که مهارت لازم برای انجام آنها را ندارید
– پیامدهای اجتماعی، مانند ناراحت کردن دوستان با رفتار غرورآمیزی که دارید
– متحمل شدن عواقبی در محیط کار، مانند بیش از حد مطمئن بودن بدون اینکه مهارت لازم را کسب کرده باشید
– عواقبی که برای روابط دارد، که میتواند ناشی از اطمینان بیش از حد نسبت به تواناییها و عملکرد خودتان و عدم اعتماد به توانایی شریک زندگیتان باشد
در مروری که روی مطالعات قبلی در مورد خودباوری صورت گرفت، محققان دریافتند که خودباوری بالا بعضی اوقات میتواند عواقب نامطلوب داشته باشد. کودکانی که خودباوری بالاتری دارند بیشتر درگیرِ رفتارهای خطرساز میشوند. افرادی که خودباوری بالایی دارند نیز معمولا روابط بدتری دارند زیرا آنها شریک زندگی خود را برای هرگونه مشکلی در رابطهشان مقصر میدانند. خودباوری بالا همچنین با فرکانس بالاتر رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشگرانه مرتبط بود.
این بدان معنا نیست که خودباوری و اعتماد به نفس چیزهای بدی هستند. در برخی شرایط، حتی اعتماد به نفس بیش از حد نیز در واقع میتواند منجر به موفقیت شود. افراد با اعتماد به نفس بسیار بالا میتوانند بعضی اوقات راه خود را از میان شرایط و موقعیتهای مختلف پیدا کنند و دیگران را متقاعد کنند که پشت این حالت غرورآمیز واقعاً تواناییهای زیادی دارند. در موارد دیگر، اعتماد به نفس بیش از حد میتواند فریب یا حتی خودشیفتگی باشد، ویژگیهایی که باعث میشوند یک کارمند برای کارفرمایان فعلی و آینده جذابیت کمتری داشته باشد.
اعتماد به نفس بیش از حد به تواناییهایی که داریم، اتفاقی است که هر چند وقت یک بار برای همه رخ میدهد. شما ممکن است توانایی خود را برای به پایان رساندن یک پروژه در یک تاریخ خاص فراتر از حد واقعی بدانید، فقط و فقط برای اینکه قبل از موعد پروژه کارتان به پایان برسانید. نکتهی خوب در اینجا این است که چنین اعتماد به نفسی اغلب سبب میشود که خودتان را اصلاح کنید.
فقط چند مورد اشتباه یا تاخیر در انجام کارها احتمالاً باعث میشود که شما به مهارتهای مدیریت زمانتان نگاهی جدی بیندازید. دفعهی دیگر که زمان تحویل یک پروژه نزدیک میشود، به احتمال خیلی زیاد وقتتان را عاقلانه مدیریت میکنید و در مورد اینکه چه مدت طول میکشد تا کارها را تکمیل کنید، واقعبینانهتر تصمیم خواهید گرفت.
زمانی که اعتماد به نفس بیش از حد تبدیل به یک عادت شود، میتواند عواقب جدیتر و غالبا ماندگار ایجاد کند.
۲. چه عواملی باعث اعتماد به نفس بیش از حد میشود؟
برخی از عوامل متفاوت میتوانند به بیش از حد بالا رفتن سطح اعتماد به نفس منجر شوند. تربیت، فرهنگ، شخصیت و تجربیات گذشته همگی میتوانند در شکلگیری احساسی که فرد نسبت به خود دارد، نقش داشته باشند. همهی ما اساساً مرکز جهان خودمان هستیم، بنابراین واقعاً جای تعجبی نیست که درک، تجربیات، افکار، نیازها و خواستههای خودمان بیشترین اهمیت را در ذهنمان داشته باشند. اما چرا به نظر میرسد برخی از آدمها چنین احساس اغراقآمیزی را در مورد خودشان شکل میدهند؟
تحقیقات نشان میدهند که سوگیریهای شناختی خاص میتوانند در اعتماد بیش از حد فرد به عقاید و ایدههای شخصیاش نقش داشته باشد. این سوگیریها باعث میشوند که مردم رویدادها و تجربیات را به گونهای تفسیر کنند که با عقاید، نگرشها و عقاید خودشان توافق کامل داشته باشند.
در نتیجه، بیشتر آدمها معمولاً معتقدند که شیوهی تفکر و عملکرد خودشان برتر و “صحیح” است. این امر باعث میشود که آنها نتوانند سودمندی سایر ایدهها را ببینند و در عین حال متوجه اشکالات احتمالی رویکرد خود نشوند. این توهمِ خطاناپذیر بودن است که میتواند به داشتن اعتماد به نفس بیش از حد منجر شود.
۳. برداشتهایی که از اعتماد به نفس داریم
به این ترتیب چگونه میتوانیم تعیین کنیم که چه سطحی از اعتماد به نفس مناسب است؟ و آیا میتوان برای آدمهای مختلف و در شرایط مختلف سطح یکسانی از اعتماد به نفس را مناسب دانست؟ اعتماد به نفس فقط یک ساختار روانشناختی نیست؛ بلکه به شدت تحت تأثیر فرهنگ هم قرار دارد.
به عنوان مثال، فرهنگهای فردگرایانه، بیشتر از فرهنگهای جمعگرایانه، برای اعتماد به نفس ارزش قائل هستند. انتظارات جامعه از میزان اعتماد به نفس آدمها تأثیر قدرتمندی در برداشتی که از اعتماد به نفس در خود و دیگران داریم، خواهد داشت.
به عنوان مثال، در نیمهی اول قرن بیستم اعتماد به نفس بسته به اینکه شما چه کسی هستید، گاهی اوقات به عنوان یک عامل زیانآور قلمداد میشد. از مردم انتظار میرفت که از چهرههای مطرح پیروی کنند، از جمله آدمهایی که پیرتر بودند یا در سلسله مراتب اجتماعی رتبههای بالاتری داشتند. اعتماد به نفس در کودکان و زنان به ویژه ابدا مطلوب نبود، زیرا معمولاً انتظار جامعه این بود که کودکان و زنان مطیع و حرف گوش کن باشند.
با تغییر فرهنگ، انتظارات جامعه در مورد اعتماد به نفس نیز تغییر کردهاست. مردم به استقلال تشویق میشوند و خودباوری به یک ویژگی با ارزش تبدیل شدهاست. والدین دوست دارند فرزندانشان اعتماد به نفس بالایی داشته باشند، آنچه را میخواهند بدانند و انگیزهی لازم را برای رسیدن به اهداف خود داشته باشند.
۴. هنجارهای اجتماعی بر برداشتی که از اعتماد به نفس داریم، تأثیر میگذارند
اما این که چگونه اعتماد به نفس را درک میکنیم همیشه از فردی به فرد دیگر متفاوت است. به عنوان مثال، تحقیقات نشان دادهاند که رهبران خانم، که مانند مردان همپایهی خود رفتار میکنند، به احتمال زیاد به عنوان رئیس مآب، احساساتی یا پرخاشگر دیده میشوند.
این یک بام و دو هوایی که در مورد اعتماد به نفس وجود دارد، باعث میشود تا ارتقاء زنان در محیط کار و رسیدن به مقام رهبری از سوی آنها دشوار باشد. رفتارهایی که برای موفقیت در محل کار ضرورت دارند، همان رفتارهایی هستند که اغلب زنان به دلیل نشان دادنشان، مجازات میشوند.
تحقیقات همچنین نشان میدهند که وقتی دیگران به گونهای رفتار میکنند که به منزلهی نقض هنجارهای اجتماعی تلقی میشود، تمایل داریم که آنها را مجازات کنیم. هنجارها حاکی از این است که مردان باید با اعتماد به نفس بالا و بسیار مطمئن باشند، در حالی که از زنان انتظار میرود که گرم و مدام در پی رسیدگی به سایرین باشند. بیرون شدن از این هنجارها هم برای مردان و هم برای زنان میتواند عواقب زیادی داشته باشد. ممکن است مردانی که خیلی جسور نیستند، ترسو یا ضعیف به نظر برسند، در حالی که زنانی که از اعتماد به نفس خود اطمینان دارند، به عنوان آدمهایی استیلاجوی و اهل سلطهجویی بر دیگران دیده میشوند.
۵. شیوهی بیان اعتماد به نفس چگونه میتواند به پیامدهای اجتماعی منجر شود
در یک مطالعه انجام شده توسط محققان ییل، مردانی که خشمشان را بروز میدادند، در واقع سبب بهبود برداشت دیگران از موقعیت خود میشدند. از طرف دیگر، زنانی که همان عصبانیت را ابراز میکردند، به عنوان آدمهایی نه چندان شایسته دیده میشدند و به این ترتیب دستمزد و موقعیت پایینتری به دست میآوردند.
محققان همچنین دریافتند که عصبانیت زنان به ویژگیهای درونی آنها (“او آدمی عصبانی” است) نسبت داده میشود، در حالی که عصبانیت مردان در ارتباط با شرایط بیرونی مورد سرزنش قرار میگرفت. جالب اینجا است که ارائه نوعی توضیح خارجی برای عصبانیت، این تعصب جنسیتی را از بین میبرد.
بنابراین در بسیاری از موارد، ممکن است مشکل اصلا اعتماد به نفس بیش از حد آدمها نباشد. درعوض، هنجارها و کلیشههای جنسیتی ناگفته هستند که ممکن است باعث شوند آدمها، به ویژه زنان، در مواردی که واقعاً فقط سطح طبیعی جسارت را ابراز میکنند، به عنوان آدمهایی دارای اعتماد به نفس بیش از حد قضاوت شوند.
با این حال، برخی از حالات ابراز اعتماد به نفس ممکن است عاری از خطرات اجتماعی و حرفهای باشند که ممکن است برخی دیگر از شیوههای نشان دادن اعتماد به نفس داشته باشند. محققان ملیسا ویلیامز و لاریسا تیدنز پی بردند زنانی که بر زبان بدن و حالات صورت خود تسلط داشتند، مثلا اینکه صاف و شق میایستادند یا با صدای بلند صحبت میکردند، این آسیبها را از سوی جامعه متحمل نمیشوند.
هرچند بدیهی است که این موضوع، مسئلهی تعصب جنسیتی را حل نمیکند، اما چنین تحقیقاتی نشان میدهند که آدمها میتوانند اعتماد به نفس خود را ابراز کنند بدون اینکه به عنوان افرادی دارای ” اعتماد به نفس بیش از حد ” شناخته شوند.
۶. آیا کودکان امروز بیش از حد اعتماد به نفس دارند؟
نمونهی دیگر اینکه چگونه برداشت جامعه از اعتماد به نفس میتواند از فرهنگ نشات بگیرد، این است که بچهها گاهی چگونه توسط بزرگسالان بزرگتر دیده میشوند. انتقادات مربوط به جوانان اغلب حاکی از آن است که کودکان امروزی غالباً دریافتکنندهی جایزهی مشارکت هستند.
به عبارت دیگر، کودکان صرفاً به خاطر حضورشان در برنامه یا کاری، مورد ستایش و تقدیر قرار میگیرند نه برای نتیجهی واقعی عملکردی که نشان دادهاند. چنین تمجیدهایی برای ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری طراحی شدهاند. اما منتقدین معتقدند که این رویکرد منجر به احساس حق به جانب بودن یا حتی عدم اعتماد به نفس میشود. به این ترتیب کودکان در شرایطی بزرگ میشوند و پا به بزرگسالی میگذارند که اعتقاد دارند به چشم آمدن صرف، برای موفقیت کافی است، و وقتی موفقیت برایشان حاصل نمیشود، پذیرفتن واقعیت برایشان دشوارتر خواهد بود.
با این حال، محققانی مانند کارول دوک دریافتند که تلاش برای ستایش نقشی اساسی در ساختن یک ذهنیت رشد ایفا میکند. ذهنیت یک نقش اساسی در مورد هوش و یادگیری دارد. افرادی که دارای ذهنیت ثابت هستند، معتقدند که هوش یک ویژگی ذاتی است. کسانی که ذهنیت رشد دارند معتقدند که میتوانند با تلاش سطح هوش و درایتشان را افزایش بدهند.
افرادی که دارای ذهنیت ثابت هستند، معمولا در مواجهه با چالشها تسلیم میشوند زیرا به سادگی معتقدند که فاقد صفات و مهارتهای ذاتی لازم برای موفقیت هستند. از سویی دیگر، افرادی که دارای ذهنیت رشد هستند، اعتماد به نفس و درک این را دارند که میتوانند با مطالعه، تمرین و تلاش بر هر چالشی غلبه کنند.
بنابراین بهترین راه برای ایجاد اعتماد به نفس و داشتن یک ذهنیت رشد-محور چیست؟ دوک بر این باور است که تقدیر تلاشها، به جای نتایج اهمیتی کلیدی دارد. انجام این کار به بچهها کمک میکند تا درک کنند که تلاشها و اقدامات خودشان نتایج را تعیین میکند، باوری که به آنها کمک میکند اعتماد به نفس لازم را برای پیشبرد اهدافشان حتی در مواجهه با دشواریها کسب کنند. این کار به معنای تمجید و تعریف از بچهها به خاطر کاری که انجام ندادهاند، نیست. بلکه در واقع به این معنا است که به جای تمرکز صرف بر نتایج، تلاشهای آنها را نیز به رسمیت بشناسید و مورد تقدیر قرار بدهید.
به این ترتیب چرا نسلهای بزرگتر جوانترها را آدمهایی دارای اعتماد به نفس بیش از حد میدانند؟ آیا بچههای امروز واقعاً به تواناییها و مهارتهای خودشان بیش از حد اطمینان دارند؟
این درک، بیشتر به دلیل تغییر در هنجارها و انتظارات فرهنگی است. نسلهای قدیم معمولا آدمهایی ساکت، مطیع و آرام بودند. دیده شدن، اما شنیده نشدن، معمولاً هنگام صحبت از بچهها به عنوان یک ویژگی ایدهآل توصیف میشد. فرهنگ هم، مانند درک ما از رشد کودک و نیازهای کودکان تغییر کردهاست. شاید واقعیت این نباشد که بچهها امروز خیلی اعتماد به نفس دارند. در واقع ما به آنها اجازه دادهایم که سطحی از بیان خود را که نسلهای قبل فاقد آن بودهاند، داشته باشند.
۷. ایجاد اعتماد به نفس واقعی
آیا ممکن است که اعتماد به نفس بیش از حد داشته باشید؟ برای بسیاری از آدمها، پاسخ به این سؤال احتمالاً منفی است. در حقیقت، مردم اغلب مشکلی درست مقابل این مورد دارند، یعنی غالبا از اعتماد به نفس پایین رنج میبرند. بنابراین اگر احساس اطمینان نسبت به خودتان دارید و میدانید در زندگی دنبال چه چیزی هستید، عالی است! اگر احساسی که د رمورد خودتان دارید به مراقبت از دیگران هم منجر میشود و به فکر آرامش و آسایش دیگران هم هستید، سطح اعتماد به نفستان احتمالا درست و منطقی است.
اینکه فقط روی خودتان متمرکز باشید به طور که جای کمی برای سایر آدمها باقی بماند، ممکن است مشکلزا باشد. اعتماد به نفس به خودی خود مشکلی ندارد، اما اگر این اعتماد به نفس به عنوان خودشیفتگی یا خودبزرگبینی نمود پیدا کند، و به روابط شما آسیب برساند، احتمال آن وجود دارد که بیش از حد باشد. یا اینکه شما این اعتماد به نفس را به شیوهای بیان میکنید که برای سلامتی و روابط شما تاثیر مثبتی ندارد.
هنگام کمک به کودکان برای ایجاد سطح سالمی از اعتماد به نفس و خودباوری، ستایش تلاشها تنها بخشی از داستان است. اعتماد به نفس همچنین از داشتن عشق و حمایت آدمهای قابل اعتماد و همچنین یک سیستم هدایت قاطع ناشی میشود که پاداشها را با مرزبندیهای مناسب متعادل میکند. در چنین شرایطی، کودکان میتوانند جهان را کشف کنند، نقاط قوت و محدودیتهای شخصی خود را بشناسند و توانایی نظم دادن به خودشان را توسعه دهند.
مشکل اعتماد به نفس بیش از حد این است که غالباً دیدگاه خود برتر بینی را بدون داشتن یک پشتوانهی واقعی ایجاب میکند. آدمهایی که فکر میکنند بهترین، باهوشترین یا ماهرترین آدمها هستند، به هر حال گاهی اوقات بدترین و ناآگاهترینها هستند و کمترین مهارت را دارند. اما آنها غالباً تنها کسانی هستند که از کاستیهای خودشان آگاه نیستند، پدیدهای که تحت عنوان اثر دانینگ- کروگر شناخته میشود.
در موارد دیگر، اعتماد به نفس بیش از حد مستلزم نادیده گرفتن نیازهای دیگران به نفع منافع شخصی است. این ویژگی میتواند منجر به بروز مشکلات اساسی در انواع روابط، از جمله روابط عاشقانه، دوستی و روابط خانوادگی شود. از این گذشته، چه کسی دوست دارد با کسی که تصور میکند از همه بهتر است و فقط به خودش فکر میکند، وقت بگذراند؟
۸. چگونه اعتماد به نفس مناسبی را در خودمان توسعه بدهیم؟
به این ترتیب برای اطمینان از اعتماد به نفس واقعی، درست و به لحاظ اجتماعی مناسب باید چه کار کنیم؟
– روی تلاشهایتان تمرکز کنید، نه نتیجه. خواه موفقیت شخصیتان را ارزیابی میکنید و خواه فرزندان را مورد تحسین قرار میدهید، به هر روی سعی کنید به جای اینکه فقط به موفقیت و نتیجه توجه کنید، بیشتر روی کارهایی که برای رسیدن به این نقطه انجام دادهاند، تأکید کنید. همیشه نمیتوانید روند پیشرفت امور را کنترل کنید، اما میتوانید میزان کارهایی را که برای رسیدن به اهدافتان انجام میدهید تحت کنترل داشته باشید.
– به یاد گرفتن چیزهای جدید ادامه بدهید. حتی اگر به مهارتهایی که در حال حاضر در یک حوزه دارید، مطمئن هستید، باز هم به دنبال چالشهای جدید باشید. اگر فکر کنیم همه چیز را در مورد یک حوزه یا موضوع خاص میدانیم، به راحتی دچار اعتماد به نفس کاذب خواهیم شد. یافتن چالشهای جدیدی که باید از سر راهتان بردارید، نه تنها مهارتهای شما را بیشتر و قویتر میکند، بلکه به شما یادآوری میکند که روشهای تازهای هم برای تفکر در مورد کارها و امور وجود دارد.
– به آنچه دیگران میگویند، گوش دهید. اعتماد به نفس بیش از حد گاهی اوقات باعث میشود آدمها سفت و سخت باشند و هیچ گونه انعطافپذیری از خود نشان ندهند. به جای این که فرض کنید شیوهای که اتحاذ کردهاید تنها شیوهی درست است، سعی کنید یک ذهن باز داشته باشید. ممکن است همیشه با آدمهای دیگر موافق نباشید، اما گوش دادن حرفهای آنها سبب میشود که به دیدگاههای جدیدی دست پیدا کنید و موضوعات را از زوایای جدید ببینید.
کلام پایانی
اعتماد به نفس معمولاً ویژگی و صفتی است که آدمها آرزوی داشتن آن را دارند و میخواهند آن را بیش از پیش پرورش بدهند، اما گاهی اوقات اعتماد به نفس بیش از حد میتواند مشکلساز باشد. هنگامی که اعتماد به نفس تبدیل به غرور شود، میتواند دیگران را آزرده کند و رسیدن به موفقیت را از نظر اجتماعی و حرفهای دشوار بسازد.
ایجاد یک حس اعتماد به نفس درست و مناسب برای رسیدن به موفقیت اهمیت دارد. چنین اعتماد به نفسی به آدمها این امکان را میدهد که تواناییهایشان را باور کنند و بتوانند چالشهایی را پشت سر گذاشته و بر موانع غلبه کنند. سعی کنید تعادل مناسب را با احساس قوی اعتماد به نفس و بدون اینکه دچار غرور و خود برتر بینی شوید، به دست بیاورید!
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده – سارا فیضی
منبع: verywellmind
۸ نکته مهم درباره اعتماد به نفس بیش از حد
- مطلب قبلی ۵ نکته درباره رابطه موفقیت و پول از نظر دیناردی مدیر شرکت Nextiva
- مطلب بعدی طرز تهیه کیبه لبنانی غذای لذیذ خاورمیانه